آنچه در ادامه میخوانید، مربوط به ستون ویژه فیلیمو شات در روزنامه هفت صبح است که طی سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، بهصورت روزانه با شما همراه خواهد بود.
آنچه در ادامه میخوانید، مربوط به ستون ویژه فیلیمو شات در روزنامه هفت صبح است که طی سیوهشتمین دوره جشنواره فجر، بهصورت روزانه با شما همراه خواهد بود. در هفتمین گام، نگاهی داریم به آثار روزهای پنجم و ششم جشنواره فجر امسال؛ با ما همراه باشید.
موضوع روز
پایانبندی یک فیلم میتواند نظر تماشاگر را در مورد آن اثر به شکل قابلملاحظهای تغییر دهد. این پایانبندی میتواند یک پیچ غافلگیرکننده داستانی (مثل «مظنونین همیشگی») یا یک کنش ظاهراً ساده (بسته شدن در به روی کِی آدامز در «پدرخوانده» یا دور شدن ایتن ادواردز از خانه در «جویندگان») باشد. اما یکی از نکات مشترک تمام پایانبندیهای ماندگار تاریخ سینما، تناسب آنها با دیگر اجزای فیلم است؛ بهطوری که در بازبینی فیلم، چنین به نظر میرسد که شاید هیچ راهی بهتر از پایانبندیِ انتخابی قابل انتخاب نبود. با وجود این، در جشنواره فجر امسال (مثل هر سال دیگری) به نظر میرسد که بعضی از فیلمها دارند مسیر عکس را در پایانبندی طی میکنند! برای نمونه به آثار روزهای پنجم و ششم جشنواره توجه کنید:
در مورد «خوب بد جلف ۲: ارتش سِری» ساخته پیمان قاسمخانی که با پدیده غریبِ «فیلمِ بدونِ پایان» مواجهیم؛ درواقع، چیزی نزدیک به دو ساعت پای فیلم نشستهایم تا درنهایت به نتیجهای برسیم اما فیلم بدون این که مسیر حرکت داستانش به نتیجه رسیده باشد تمام میشود و صرفاً شاهد مقدمهای برای قسمت سوم این مجموعه هستیم. اینگونه به نظر میرسد که قاسمخانی به قسمت دوم «خوب بد جلف» صرفاً بهعنوان بخش میانی یک سهگانه نگاه میکرده و نه فیلمی که بههرحال قرار است هویت مستقلی هم داشته باشد. بنابراین «خوب بد جلف ۲: ارتش سری» را میتوان بهعنوان نمونه نادری از یک «فیلم بدون پایان» معرفی کرد.
همه چیز درباره جشنواره فیلم فجر ۹۹
در «مردن در آب مطهر» ساخته نوید محمودی هم پایانبندی غلط دیگری را مشاهده میکنیم. در طول فیلم، شاهد بروز مشکلات متعددی برای شخصیتهای فیلم (جوانانی اهل افغانستان که میخواهند به شکلی غیرقانونی به آلمان مهاجرت کنند اما ناچار میشوند تا اطلاع ثانوی در تهران بمانند) هستیم بدون آن که این مشکلات، بافت دراماتیک منسجمی را شکل دهند. در اواخر فیلم، حادثه مهمی رخ میدهد؛ حادثهای که باید مقدمه وقایع بعدی باشد. درواقع، تازه یک حادثه محرک حقیقی رخ داده که پرسشهای زیادی را ایجاد میکند که فیلم منطقاً باید به آنها پاسخ دهد. اما، در عین ناباوری، فیلم درست همینجا تمام میشود! به بیان سادهتر، فیلم «مردن در آب مطهر» جایی تمام میشود که داستان تازه در حال آغاز شدن است. به همین دلیل است که آغاز تیتراژ پایانی شوکهکننده است؛ البته نه آنطور که مثلاً پایانبندی «مظنونین همیشگی» شوکهکننده جلوه میکرد!
چهره روز
جذابیت و گیرایی شیمی میان پژمان جمشیدی و سام درخشانی از همان زمان سریال «پژمان» مشخص شده بود و «خوب بد جلف ۲: ارتش سری» نشان میدهد که حضور این زوج در کنار هم کماکان میتواند کارساز باشد. علیرغم حضور تیم بازیگری سرشناس در کنار این دو، کماکان بخش اعظم شوخیهای فیلم تازه پیمان قاسمخانی روی دوش جمشیدی و درخشانی است. در تاریخ سینمای ایران بهندرت با یک زوج کمدی (به سبک «لورل و هاردی»، «بود ابوت و لو کاستلو» و موارد اینچنینی) مواجه میشویم اما زوج جمشیدی–درخشانی نمونهای است که دارد جواب میدهد. در همین یکی- دو روزی که از نمایش «خوب بد جلف ۲: ارتش سری» در سینمای رسانه گذشته است، عدهای بهدرستی به این موضوع اشاره کردهاند که جمشیدی و درخشانی با موفقیت توانستهاند نسخهای ایرانی از «احمق و احمقتر» خلق کنند. بده بستان این دو آنقدر راحت و طبیعی صورت میگیرد که گاه ممکن است نتوانیم تشخیص دهیم که دارند روی خط فیلمنامه حرکت میکنند یا دیالوگهای خود را بهصورت بداهه بر زبان میآورند. ضمن این که هر دو قابلیت خنداندن تماشاگر را با استفاده از حرکات اجزاء صورت (بدون این که حرکاتشان به سمت لودگی میل کند) دارند.
بهعنوانمثال در یکی از سکانسهای «خوب بد جلف ۲: ارتش سری»، کلاه نظامی به شکلی خندهدار تا روی چشمان جمشیدی پایین آمده است؛ با وجود این، آنچه در این صحنه میتواند از تماشاگر خنده بگیرد صرفاً شکل کلاه روی سر نیست بلکه جلو آمدن نامحسوس چانه جمشیدی (تلاشی مذبوحانه برای جلوگیری از افتادن کلاه) هم در این امر تأثیر دارد. ورود جمشیدی از عرصه فوتبال به سینما و پیشینه تلویزیونی درخشانی ممکن است باعث دستکم گرفتن آن دو شود اما نباید فراموش کرد که تکرار تیپهای شناخته شده در چند اثر تلویزیونی و سینمایی (بهطوری که هر بار جذاب به نظر برسد) کار سادهای نیست.
دیالوگ روز
«- من شرمنده شما هستم… شنیدی چی گفتم؟
+ حاجی یه کتکی بود با هم خوردیم دیگه. بیخیال.»
از فیلم «روز بلوا»