آنچه در ادامه میخوانید، مربوط به ستون ویژه فیلیمو شات در روزنامه هفت صبح است که طی سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، بهصورت روزانه با شما همراه خواهد بود.
آنچه در ادامه میخوانید، مربوط به ستون ویژه فیلیمو شات در روزنامه هفت صبح است که طی سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، بهصورت روزانه با شما همراه خواهد بود. در نخستین گام، به اهمیت جشنواره فیلم فجر برای سینمای ایران پرداختهایم.
سخت است که کسی بخواهد درباره جشنواره فیلم فجر صحبت کند اما سراغ خاطرات دور و نزدیکش از این رویداد مهم فرهنگی و هنری نرود؛ چه تماشاگران عام که برای دیدن فیلمها و خریدن بلیت، صفهای عریض و طویل را در سینماهای مردمی پشت سر گذاشتهاند، چه منتقدانی که گاه برای کشفهای خود در سالن سینما به تشویق ایستاده و گاه برای کوبیدن فیلم بلندبلند به آن خندیدهاند. سئوال این است: چرا با وجود تمام حرفها و حدیثها همچنان به جشنواره فجر نیاز داریم؟ یا به عبارت بهتر، سینمای ایران به فجر و سیمرغهایش نیاز دارد؟ در جواب باید گفت که وضعیت شبیه جوک معروف وودی آلن در پایان «آنی هال» است: کسی پیش روانشناس میرود و میگوید: «آقای دکتر، برادر من مریض شده و فکر میکند مرغ است و تازه هرروز تخم هم میگذارد.» دکتر میگوید: «خب چرا خودش را نیاوردی تا بستریاش کنیم؟» طرف جواب میدهد: «آخه تخممرغهایش را لازم دارم!» ظاهرا سینمای ایران هم نمیتواند بیخیال تخممرغهای جشنواره شود. نباید فراموش کنیم که تعریف کلی «سینمای ایران»، از فیلمسازها شروع میشود و تا مخاطبانش ادامه پیدا میکند.
برای قبول کردن فرضیه بالا، سؤال بعدی میشود این که هرکسی از جشنواره دقیقا چه چیزی میخواهد؟ سینماگر، منتقد و تماشاگر چه الزامی دارند که هرسال در این رویداد دهروزه شرکت کنند و چشم به نتایج آن داشته باشند؟ سینماگرها فیلمهای خود را به جشنواره میآورند، چون از ابتدای دهه شصت، این الگو پیاده و اجرا شده است که حضور و موفقیت در فجر، سرنوشت فیلم در اکران عمومی را تعیین میکند و این بزرگترین میدان برای کسب تایید از سوی مخاطب عام و خاص است. برای مخاطب، رفتن به صف سینماها در طول جشنواره، اقدامی است که نشان میدهد فرد برای خودش جایگاهی بیش از یک تماشاگر معمولی و پفکخور در سالن سینما قائل میشود؛ و درنهایت، منتقدها در ده روز جشنواره فرصت دارند تا هویت، اهمیت و جایگاه شغلی خود را در چرخه سینمای ایران بازیابی کنند و متذکر شوند.
حالا که میدانیم هرکس چرا به جشنواره میآید، باید بپرسیم در این جشنواره دنبال چه میگردیم؟ میتوانیم جواب را ساده و خلاصه کنیم: ایده، تم و فرد.
اهمیت جشنواره فیلم فجر آنجا مشخص می شود که طی ده روز، فرصت ایدهآلی فراهم میکند تا موجودیتی به نام سینمای ایران را تعریف کنیم و در مرحله بعدی، از منظر سینمای ایران نگاهی داشته باشیم به جامعه معاصر. با مرور جشنواره در دورههای مختلف، با در نظر گرفتن متن و حاشیه آنها، میبینیم که چطور همزمان با شرایط روز، دیدگاه و تفکرات جاری در سینمای ایران هم تغییر میکند. مثلا، در سالهای میانی دهه شصت، همزمان با جنگ، جدای از توجه به دفاع مقدس که تازه در سینمای ایران تعریف شده، در شرایطی که جامعه هنوز در حال طی کردن یک گذار فرهنگی است، جریان اصلی سینما از جامعه معاصر فاصله دارد و در فضای ژانر به دنبال یافتن الگویی تازه است.
سینماگران نسل پیش از انقلاب میخواهند با تجربیانی از جنس «ناخدا خورشید» و «سرب» راهی برای حضور دوباره پیدا کنند. در کنار این دو جریان، شیوه کار عباس کیارستمی در استفاده از کودکان و خارج شدن از مناسبات شهری برای روایت تجربههایی متفاوت، مسیر دیگری را پیشروی سینماگران ایرانی میگذارد و تا سالها شاهد حضور کودکان در صف اول سینمای ایران هستیم. در پایان جنگ و با موفقیت فیلمی چون «هامون»، طبقه متوسط به سینماها میآید و تا پایان دهه هفتاد روایت این طبقه از جامعه معاصر مدام تندتر و رادیکالتر میشود؛ روندی که متاثر از شرایط اجتماعی جامعه است و حتی باعث میشود تا ابراهیم حاتمیکیا هم از جبهه به «آژانس شیشهای» بیاید. ستارهها، که در دهه قبلی جایی برایشان نبود، بیشازپیش مهم میشوند و گاه سایهشان روی فیلمها سنگینی میکند. دهه بعدی، جشنواره و سینما تحت تاثیر تازهواردهایی چون اصغر فرهادی قرار میگیرد و بعد بهآرامی از طبقه متوسط فاصله میگیریم و به سمت پایین شهر میرویم. در همین زمان، نهادهای تازهای هم در حوزه تالیف و تولید وارد میدان میشوند.
داشتهها و نداشتههای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر
میبینید، داریم یک تاریخ حدودا چهلساله را در نامها و ایدهها خلاصه میکنیم. پس این دقیقا همان کاری است که امسال هم انجام خواهیم داد. هرروز دنبال چهرههای موثر، در پشت و جلوی دوربین، ایدههای غالب و تمهای مشترک میگردیم تا در پایان آنچه که برایمان باقی میماند، تصویری از سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ باشد؛ تصویری که اگر کمی در آن دقت کنیم، برق انعکاسش از جامعه و شرایط امروز ایران هم در شکل و رنگهای متفاوت به چشممان خواهد خورد.