هشدار: آنچه در ادامه خواهید خواند، جزییات روایت و پایان «داستان اسباب بازی ۴» را افشا میکند.
هشدار: آنچه در ادامه خواهید خواند، جزییات روایت و پایان داستان اسباب بازی ۴ را افشا میکند.
قسمت چهارم انیمیشن محبوب «داستان اسباببازی» سعی دارد بدون آسیب زدن به قسمت سوم، پایان داستان را تکمیل کند. نه سال از اکران «داستان اسباببازی ۳» گذشته است، اما هنوز هم پایان قسمت سوم یکی از عاطفیترین و ویرانکنندهترین صحنهها در میان فیلمهای پیکسار است. حتی قبل از آنکه اندی (کسی که با اسباببازیهایی مانند کلانتر وودی، باز لایتیر و جسی گاوچرون بازی میکرد)، این اسباببازیها را به یک دختر کوچک هدیه دهد، اسباببازیها همیشه با مرگ مبارزه میکردند و با پایان هر فیلم، مرگ را گول میزدند تا بتوانند در قسمت بعدی، داستانی جدید را روایت کنند. پایان بهظاهر قطعی «داستان اسباببازی ۳» این سوال بدیهی را هنگام اعلام ساخت «داستان اسباببازی ۴» مطرح کرد: قسمت چهارم چگونه میتواند پایان عالی قسمت سوم را بهتر کند؟ با فیلیمو شات همراه باشید.
این سوال خیلی زود در «داستان اسباببازی ۴» پاسخ داده میشود. برخلاف قسمتهای قبلی، این فیلم روی رها کردن و آزادی کلانتر وودی تمرکز کرده است. وودی، بار دیگر با صدای شگفتانگیز تام هنکس، سعی دارد خود را با دنیایی جدید وفق دهد اما این کار آسانی نیست؛ زیرا بانی (دختر کوچکی که اندی در پایان قسمت سوم، اسباببازیها را به او سپرد)، به اسباببازی های دیگر، بیشتر علاقه دارد.
اگرچه وقتی بانی با وودی بازی نمیکند و او را نادیده میگیرد، ما ناراحت و عصبانی میشویم اما باید شرایط را درک کنیم. بانی، یک دختربچه در قرن ۲۱ است و وودی، یک عروسک محبوب در دهه ۱۹۵۰. آیا میتوان این دختر را سرزنش کرد؟ دنیای بازی او بسیار تخیلی است و در این دنیا جایی برای کلانتر باقی نمیماند. وودی در واکنش به این موضوع، خود را برای کمک کردن به عروسک جدید بانی به دردسر میاندازد.
فورکی (با صداپیشگی تونی هیل) یک قاشق چنگالی ساخته دسته بانی است که درک درستی از «اسباببازی بودن» ندارد و خود را یک «زباله» میداند؛ به همین دلیل سعی دارد از اتاق بانی فرار کند. خیلی زود متوجه میشویم که وودی فقط به این دلیل به فورکی کمک میکند که فکر خود را از این موضوع که دیگر نیازی به او نیست، منحرف سازد.
هنگامیکه وودی در یک سفر جادهای با عشق قدیمی خود، بو پیپ (با صداپیشگی آنی پاتس) روبرو میشود، گزینهای برای او مهیا میشود که شاید کمی وحشتناک به نظر برسد: او حالا میتواند عروسکی بدون صاحب باشد. بحث بر سر این است که آیا میتوان بو پیپ را یک «اسباببازی گمشده» دانست؟ این همان عبارتی است که وودی در قسمت اول (محصول سال ۱۹۹۵) در رویایش تکرار میکرد. اگرچه وودی از لحاظ فیزیکی در کنار دوستانش حضور دارد، اما از لحاظ عاطفی سرگردان است. پس از ماجراجویی بزرگی که در میانه فیلم اتفاق میافتد، فورکی دوباره به آغوش بانی بازمیگردد تا او بتواند با این اسباببازی عجیبوغریب سرگرم شود. حالا وودی دو گزینه دارد: در کنار بو پیپ بماند یا به بقیه اسباببازیها بپیوندد.
وودی، ابتدا با بو پیپ خداحافظی میکند تا به گروه بازگردد؛ در این هنگام باز به او میگوید: «اتفاقی براش نمیافته.» باز مجدداً تاکید میکند: «بانی چیزیش نمیشه.» این جملات، نشان میدهند که دوستان قدیمی درک میکنند که وودی دوست دارد کجا باشد. بدین ترتیب، برعکس پایانبندی دلهرهآور قسمت سوم، پایان «داستان اسباب بازی ۴» وداعی لطیفتر و البته تلخ و شیرین را به تصویر میکشد. در نگاه اول، این پایان در تقابل با اصول مجموعه به نظر میرسد، اما از نظر عاطفی مناسبترین حالت برای شخصیت اصلی داستان رخ میدهد.
مفهوم «در کنار هم بودن» بهطور ویژه در «داستان اسباببازی ۳» مهمترین اصل مجموعه بود. عبارت «در کنار هم» بارها تکرار شد؛ برای مثال، در صحنهای که وودی و دیگر اسباببازیها با محل آتش زدن زبالهها روبرو شدند و هم دیگر را در آغوش گرفتند و آهنگ «ما متعلق به همدیگر هستیم» را خواندند. اما پایان «داستان اسباب بازی ۴» بهوضوح مشخص میکند که نیازهای شخصی وودی میتواند مهمتر از نیازهای گروه باشند بدون آنکه غیبت او موجب از هم پاشیدن جمع دوستانه اسباببازیها شود.
نقدهای داستان اسباب بازی ۴ ؛ منتقدان چه میگویند؟
از بسیاری جهات، وودی در ابتدای فیلم وضعیتی مشابه با ویزی پنگوئن قسمت دوم «داستان اسباببازی» دارد؛ پنگوئنی که در بالای قفسه گیر کرده بود و هیچ بچهای نمیتوانست پیدایش کند و وودی سعی داشت به او کمک کند. هنگامیکه مادر خانه میخواست گردوغبار قفسهها را پاک کند، ویزی را نجات داد. وودی نمیخواست دچار سرنوشتی مشابه شود.
پایان «داستان اسباب بازی ۴» موفق شد بدون آسیب زدن به قسمت قبلی، نتیجه کل مجموعه را بهتر کند: وودی از شادی دوستانش در کنار بانی راضی است، بااینحال، هنوز با خاطرات گذشته و اندی درگیری دارد؛ تا این که دوباره بو پیپ را میبیند و عشق قدیمی آنها زنده میشود. وودی متوجه میشود که دوران بازی او با یک بچه به خوبی سپری شده است اما آن بچه اندی بوده که اینک در دانشگاه تحصیل میکند. اگرچه در پیشدرآمد فیلم، تصویری از کودکی اندی را میبینیم اما هیچ بازگشتی برای اندیِ بزرگسال وجود ندارد؛ داستان او و کلانتر بهپایان رسیده است.
بنابراین هنگامی که باز تصمیم وودی را تایید میکند، کلانتر میتواند دوباره خوشحالی را تجربه کند؛ او وداعی عاشقانه با تمامی اسباببازیها انجام میدهد و این احساس، در آغوش باز به اوج خود میرسد. صحنههای احساسی این فیلم، بسیار تأثیر گذار هستند بدون آن که هیچ صحنهای از تاریخچه پیکسار آسیب ببیند. صادقانه بگوییم، اگرچه تلاش استودیو برای تاثیر گذاری عاطفی بر مخاطبان به روشهای مختلف موثر واقع شده است، اما این موضوع که آنها بهاندازه دوران ساخت «داستان اسباببازی ۳» خود را تحتفشار قرار ندادهاند، خوشایند است.
«داستان اسباببازی ۴» مجبور بود با فرضیات اولیه افرادی که نسبت به ساخت آن بدبین بودند (ازجمله خودم) مبارزه کند؛ ما فرض میکردیم که این فیلم تنها برای درآمدزایی دیزنی ساخته میشود. سه قسمت قبلی، ماجراهایی خندهدار، سرگرمکننده، تعلیق آمیز و هوشمندانه را روایت میکردند و هر یک از آنها همانند یک ترفند جادویی غیرممکن به نظر میرسند. اما اگر قسمت چهارم را با قسمتهای قبلی مقایسه کنیم، بیشک موفقیت این فیلم ممکن است چراغ سبزی برای دیزنی باشد تا قسمت پنجم را بسازد. ساخت قسمت پنجم اکنون بسیار وسوسهآمیز به نظر میرسد اما این مجموعه هر بار موفق شده است. بهعنوان یک سرانجام کامل و خوشایند برای کلانتر وودی، پایان «داستان اسباب بازی ۴» عالی عمل کرده است.
منبع: Hollywood Reporter