خواهرزاده سرباز کهنهکار ویتنام، زمانی که در مکزیک به دنبال پدر خود میگردد ناپدید میشود و رمبو به مرز جنوبی میرود تا او را نجات دهد.
خواهرزاده سرباز کهنهکار ویتنام، جان رمبو (با بازی سیلوستر استالونه) زمانی که در مکزیک به دنبال پدر خود میگردد ناپدید میشود؛ رمبو به مرز جنوبی میرود تا او را نجات دهد و طی ماجراهایی، درگیر دنیای کثیف تجارت و قاچاق جنسی میشود. برای نقد و بررسی فیلم «رمبو: آخرین خون» با فیلیمو شات همراه باشید.
مونتاژی از فیلمهای قبلی «رمبو» در پایان فیلم «رمبو: آخرین خون»، بهصورت غمانگیزی به ما یادآوری میکند که دومین عنوان بزرگ سیلوستر استالونه (بعد از راکی) چقدر افت کرده است. از زمان فیلم گیرای «اولین خون» از تد کاچف کانادایی، این سرباز کهنهکار جنگ ویتنام، به طرز غیرقابل وصفی به یک کاراکتر کارتونی و درک نشدنی تبدیل شده است. این فیلم که احتمالا آخرین فیلم این مجموعه خواهد بود، حالا در سطح مجموعه «نقشه فرار» استالونه است که پایان غمانگیزی برای یکی از جذابترین ضدقهرمانان دنیای سینما بود.
فیلم «رمبو: آخرین خون» آغاز کندی دارد؛ در ابتدا، رمبو روی یک صندلی گهوارهای نشسته است و از گذراندن دوران بازنشستگی خود در مزرعهای در آریزونا لذت میبرد. او بهسختی تلاش میکند تا به خصوصیات احساسی و روحی «لوگان» دست پیدا کند: رمبو را میبینیم درحالیکه اسبسواری میکند، قرص میخورد و یک نامهبازکن برای خواهرزادهاش، گابریل (با بازی ایوت مونرئال) درست میکند که قرار است بهزودی به کالج برود. اما حتی این صحنههای پر از صلح و صفا هم درنهایت ما را به چیز دیگری میرسانند؛ بهعنوان مثال، گابریل یک مهمانی برگزار میکند که فقط بهمنظور این طراحی شده است تا تماشاگر را از وجود تونلهایی مخفی مطلع کند که رمبو درست مانند روزگار قدیم، بهمنظور نجات و بقا درست کرده است. تونلهایی که از همان لحظه میدانیم قطعا در انتهای فیلم بهکار خواهند آمد.
نقد و بررسی قسمت اول از فصل هشتم بازی تاج و تخت ؛ به خانه برمیگردیم!
داستان اصلی از جایی آغاز میشود که گابریل به مکزیک سفر میکند تا با پدر غایب خود تماس برقرار کند، اما درنهایت یک کارتل مواد مخدر به رهبری دو برادر به نامهای ویکتور (با بازی اسکار جانادا) و هوگو (با بازی سرجیو پریس منچتا)، او را بهعنوان یک کارگر جنسی در اختیار میگیرند. البته رمبو هم به دنبال خواهرزادهاش میرود و با تهدید نوچههای دو برادر برای گرفتن اطلاعات، کارآگاه بازی درمیآورد و سپس انگار که تراویس بیکل از «راننده تاکسی» به جلد او رفته باشد، با یک پتک به فاحشهخانه میرود تا زمین و زمان را به هم بریزد.
تا اینجای کار، فیلم «رمبو: آخرین خون» چند ویژگی برجسته دارد: روایتی سست، حرفهایی غیرقابل فهم، داستانی که بهراحتی پیش میرود (به لطف وجود پاز وگا، خبرنگاری که تنها وظیفهاش پیش بردن رمبو در مسیر درست تحقیقات است)، صحنههای اکشن کلیشهای (که با موسیقی برایان تایلر تشدید میشود) و رویکردی غیرواقعی و خشن نسبت به مکزیکیها (درست انگار یکی از فیلمهای تبلیغاتی دونالد ترامپ علیه مکزیکیها را تماشا میکنید). البته بخشی از فیلم را میتوان جالب تلقی کرد؛ برای مثال، قسمتی که رمبو این افراد خشن و کودن را به مزرعه پر از تله خود میکشاند تا مانند کوین در فیلم «تنها در خانه»، آنها را در زمین خود از پا درآورد، اما در مقطع زمانی فعلی، بعید است که این بخش برای کسی اهمیتی داشته و چندان جالب باشد.
شاید غمانگیزترین نکته این است که استالونه در «کرید» اثر رایان کوگلر، خوش درخشید اما قادر نیست رمبو را تبدیل به چیزی قابلدرک و انسانی کند. شخصیت رمبو مدام در مورد «تلاش برای کنترل خود و روی تاریکش» صحبت میکند، اما بهزحمت میتوانیم اثری از مردی ببینیم که واقعا با روی تاریک و شیطانی خود در کشمکش باشد. حالا که عنوان این فیلم «آخرین خون» است، بهتر است امیدوار باشیم که به خاطر استالونه، مخاطبان و سالنهای سینما هم که شده، بهعنوان خود پایبند بماند.
فیلم «رمبو: آخرین خون» بهعنوان پرده آخر یک مجموعه عالی و مهیج، اصلا انتظارات را برآورده نکرد. بهتر است پس از دیدن این فیلم، آن را فراموش کنید و رمبو را فقط با روزهای پرشکوهش و خاطرات خوب آن دوران به یاد آورید.
منبع: Empire Online
بابا من که این فیلم را دیدم دو شب کابوس می دیدم. یارو سلاخی می کنه بدبختها رو😥😥😥