فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» در حالی اکران شد که با انتظاراتی غیرممکن روبرو بود. آخرین قسمت از مجموعه فیلمهای «اونجرز»، چند ماه قبل منتشر شد و توانست عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ را کسب کند. اگر فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی را در نظر بگیریم، این فیلم از نظر بصری و روایت، روند درخشان فیلم «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» را ادامه میدهد؛ که البته احتمالا بلندپروازانهترین داستان عنکبوتی به تصویرکشیدهشده است.
هشدار: این مطلب بخش قابلتوجهی از فیلم «انتقام جویان: پایان بازی» را افشا میکند
از نظر استمرار داستانی، فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» از فیلم دیدنی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» پیروی میکند که اثری تحسینبرانگیز پس از اکشن بزرگ و جهانی «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» به شمار میرود. البته جلوههای اکشن در این فیلم کاهش داده شدهاند و تمرکز اصلی بر شخصیت پیتر پارکر، یا همان مرد عنکبوتی نوجوان قرار دارد.
استودیو فیلمسازی مارول، اخیراً مجموعهای طولانی از موفقیتها را پشت سر گذاشته است؛ این موفقیتها هم شامل فیلمهای اصلی استودیو میشوند و هم فیلمهای مرد عنکبوتی را در بر میگیرند. مارول در ساخت فیلمهای اصلیاش، از دیزنی کمک گرفته و برای مرد عنکبوتی با شرکت سونی پیکچرز همراه شده است. درخشش این مجموعه، انتظارات را از فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» بالا میبرَد.

اما به نظر میرسد «مرد عنکبوتی: دور از خانه» بیآنکه تلاشی کرده باشد، این انتظارات را برآورده ساخته است. بیشک این فیلم، یک پیروزی تمامعیار برای مارول محسوب میشود. ترشح آدرنالین در صحنههای اکشن، موجب انفجار احساسات شما خواهد شد. فیلم نهتنها موفقیت نسخههای پیشین خود را تکرار میکند بلکه بهراحتی میتواند داستان دنیای سینمایی مارول را به روشی تاثیرگذار بهبود دهد.
نقد مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست
کوین فیگ، مدیر استودیوهای مارول تایید کرده است که فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، آخرین فیلم از «فاز سوم» دنیای سینمایی مارول خواهد بود؛ فازی که در سال ۲۰۱۶ با فیلم «جنگ داخلی» آغاز شد. جدیدترین ماجرای اسپایدرمن، درست از جایی آغاز میشود که «پایان بازی» به اتمام رسیده بود. این فیلم، به نگرانیهای پیشآمده پس از مرگ تونی استارک اشاره میکند و به احساسات مردم جهان درباره این موضوع میپردازد.
در سرتاسر شهر، یادبودهایی از مرد آهنی به چشم میخورند: نقاشیهایی که بهصورت خودجوش روی دیوارها کشیده شدهاند و مردم زیادی که کلیپهایی در یوتیوب ساختهاند و آنها را به اشتراک گذاشتهاند. فیلم با به تصویر کشیدن این یادبودها آغاز میشود. مرگ مرد آهنی، ضربه سختی به پیتر پارکر (با بازی تام هالند) زده است؛ او دیگر مربی ندارد و نهتنها احساس میکند که مردم انتظار دارند مرد عنکبوتی بدون کمک تونی استارک به کار خود ادامه دهد، بلکه تصور میکند مردم میخواهند اسپایدرمن جایگزین آیرونمن شود.
اگرچه فیلم تمرکز زیادی روی این موضوع ندارد، اما بهوضوح میبینیم که اتفاقات فیلمهای انتقام جویان، قلب پیتر پارکر را آزرده است. او تمایل دارد که از ابرقهرمان بودن دور شود و برای مدتی کوتاه مانند یک نوجوان معمولی زندگی کند.

پیتر پارکر، در حال بازگشت به دنیایی است که پس از اتفاقات فیلم «انتقام جویان: جنگ ابدیت» نیمی از جمعیت خود را از دست داد؛ «پایان بازی»، مردمی که تانوس از بین برده بود را بازگرداند اما مردم جهان مجبور شدند خود را با این تغییرات شدید و بازگشت افراد ناپدیدشده پس از پنج سال وفق دهند. فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» به مختصرترین و طنزآلودترین روش ممکن، با پیامد این اتفاقات دستوپنجه نرم میکند.
تفاوت سنی دانش آموزان در دبیرستان، موضوعی جالبتوجه است. برخی از افراد که ناپدید نشده بودند در مدت این پنج سال پیرتر شدهاند؛ اما افرادی که پس از پیروزی انتقام جویان مجدداً به دنیا بازگشتهاند، در همان سن و سال قبلی باقیماندهاند.
خوشبختانه تمامی نزدیکان پیتر، ازجمله عمه می (با بازی مریسا تومی)، بهترین دوستش ند (با بازی جیکوب باتالون) و عشق همیشگیاش ام جی (با بازی زندیا) ناپدید شده بودند و پس از اتفاقات فیلم «بازگشت به خانه» تغییر نکردهاند. پیتر این شانس را دارد که زندگی خود را درست پس از اتمام داستانهای فیلم قبلی ادامه دهد. او فرصت سفر به اروپا را برای شرکت در یک کلاس علمی پیش رو دارد و البته امیدوار است که در این سفر، زمان بیشتری را با ام جی بگذراند.

در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، با یک ابرقهرمان جدید آشنا میشویم: کوئنتین بک با نقشآفرینی جیک جیلنهال؛ یک مسافر از کره زمینی موازی که توسط المنتالهای وحشی اسرارآمیز نابود شده است. این موجودات، حالا به کره زمین پیتر حمله کردهاند و نیک فیوری (با بازی ساموئل ال جکسون) از مرد عنکبوتی میخواهد تا به کوئنتین کمک کند. همکلاسیهای پیتر، بلافاصله لقب میستریو را برای کوئنیتین انتخاب میکنند.
در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» دقیقاً همانند «بازگشت به خانه»، شاهد گرفتار شدن مرد عنکبوتی بین مسئولیتهای زندگی عادی و وظایفش بهعنوان یک ابرقهرمان هستیم؛ پیتر از کوئنتین میخواهد که مشکل را بهتنهایی حل کند تا او بتواند زمانی بیشتری را با ام جی بگذراند؛ اما این امر بنا به دلیلی غیرممکن میشود: المنتالها و سفر کلاسی او، هر بار به شکلی خندهدار با هم تلاقی میکنند.
هرکسی که طی این سالها با شخصیت مرد عنکبوتی آشنا شده باشد میتواند تصور کند که این شوخیها از کجا سرچشمه میگیرند؛ اما در این فیلم، حس شوخطبعی سازندگان به اوج خود رسیده است و بیننده را سر ذوق میآورد. نویسندگان «دور از خانه»، کریس مککنا و اریک سامرز هستند که پیشازاین، مسئولیت نوشتن فیلمنامه «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، «مرد مورچهای و زنبورک» و فیلم «بتمن لگو» را بر عهده داشتهاند.
همانند فیلم «مرد مورچهای و زنبورک»، در این فیلم هم انگیزههای ابرقهرمانان بهصورت شوخطبعانهای مطرح شده است تا مخاطبان، آنها را بیشازحد جدی نگیرند. همانند اکثر فیلمهای دنیای سینمایی مارول، «دور از خانه» هم چیزی مابین فیلمهای کمیک طنزآلود و فیلمهای اکشن بزرگ است؛ البته به نظر میرسد که بُعد کمیک آن، بهصورت واضحی زمانبندیشده است. مرز بین طنز و اکشن، با خستگیهای آشکار پیتر، ناامیدیهای گاهبهگاه و بیریایی جذاب او که همگان را به خنده وامیدارد، مشخص میشود.
جیک جیلنهال هم به شیوهای مشابه، نمایشی آگاهانه و زیرکانه ارائه میدهد: نیمی متواضعانه و نیم دیگر کاملا متفاوت. نیمه متواضع نقشآفرینی او، بازیگری بااستعداد در قالب یک ابرقهرمان عامهپسند، خوشتیپ و تقریباً کمحرف را نمایش میدهد و نیمه دیگر، وقتی ظهور میکند که فیلم چیز بیشتری از او بخواهد. در این زمان است که اوج مهارت جیلنهال در بازیگری را می بینیم.

علاوه بر طنز، ریتم اکشن فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» هم خیرهکننده است. نکتهای که به صراحت در فیلم بیان نمیشود اما در هر نبرد شاهد آن هستیم، کافی نبودن تواناییهای مرد عنکبوتی برای چرخش روی تارها و ضربات دقیق در برابر هیولاهای ساختهشده از آب یا آتش است. او برای مبارزه با این نوع دشمنان، باید خلاقیت به خرج دهد و این خلاقیت در مبارزه، به یکی از ارزشهای فیلم تبدیل میشود.
همچنین قدرت ویژه میستریو موجب شکل گرفتن سکانسهایی میشود که بر خلاقیت بصری نبردها میافزایند. فیلمهای دنیای سینمایی مارول با سرعت روبهجلو حرکت میکنند و این موضوع، مخاطب را برای همراهی به چالش میکشد. کارگردان فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، جان واتس (که کارگردانی قسمت قبل مرد عنکبوتی را هم بر عهده داشت)، به توانایی مخاطبان برای پردازش یک دنیای همیشه در حال تغییر اعتماد کرده است. المانهای داستانی مشابه، به او اجازه میدهند که با فضا و سرعت بازی کند؛ بنابراین میتواند به تاریخچه مرد عنکبوتی اشاره کند و فیلم را برای طرفداران نکتهسنج، بیشازپیش مهیج سازد.

فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، حتی برای مخاطبانی که از دیدگاه کارشناسی به آثار دنیای سینمایی مارول نگاه نمیکنند، هم شگفتآور و احساسی است: عطش پیتر برای تشکیل یک زندگی عادی با ام جی و نمایی که فیلم از یک تعطیلات آرام ارائه میدهد، احساسات همه را برمیانگیزد؛ اما غم و اندوه از دست دادن پدر و ترس از ناتوانی در پر کردن جای خالی تونی استارک، ذات و عصاره واقعی بخش احساسی فیلم را شکل دادهاند.
«مرد عنکبوتی: دور از خانه»، همانند یک جلسه رواندرمانی بزرگ برای هواداران دنیای سینمایی مارول عمل میکند: فیلم از مردم میخواهد تا فقدان یک ابرقهرمان محبوب را پس از تماشای او در یک دهه گذشته و لذت بردن از یک مجموعه فیلم جذاب، آرامآرام در قلب خود تحلیل کنند. غم پیتر بیشتر از همه شخصی است و او احساس عمیقتری نسبت به این فقدان دارد، اما هنوز هم میتواند روی پای خود بایستد: لحظهای اجتنابناپذیر که مردم را امیدوار میکند؛ زیرا دنیای سینمایی مارول فقط به یک کاراکتر وابسته نیست.
در یک نمای کوتاه اما فوقالعاده، هپی هوگان (دستیار تونی استارک با بازی جان فاورو) نزدیک شدن پیتر به وسایل تونی و لباس او را تماشا میکند؛ لباسی که اینک برازنده پیتر پارکر است. هپی درباره این موضوع چیزی نمیگوید و فقط لبخند میزند؛ سپس از ته قلب خوشحال میشود و آخرین مردی را به یاد میآورد که این لباس را به تن داشت.

این یادآوری، چیزی بیش از یک لحظه زودگذر در میان بحرانهای بزرگتر و هیجانانگیزتر نیست؛ اما چکیده «دور از خانه» را به تصویر میکشد: آگاهی از احساسات کوتاه در میان لحظات بزرگ؛ یادآور تداوم همیشگی داستانهایی که برای هواداران بهیادماندنی و لذتبخش بودند و لحظهای برای اندوه در میان ریتم اکشن. این یک مکث کوتاه در یک فیلم مهم است؛ اما چنین لحظههایی باعث شدهاند که «دور از خانه» یک فیلم دلچسب باشد. فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» فیلمی نفسگیر و تحسینبرانگیز است که اثبات میکند فرمول مارول هنوز جذابیت لازم را برای جذب مخاطب دارد. این فیلم را شاید بتوان نقطه اوجی برای یک دهه شخصیتپردازی ابرقهرمانان و احساسات پیرامون آنها دانست.

منبع: The Verge
مردعنکبوتی توبی مگوایر ۲۰
مردعنکبوتی تام هالند ۲۰
مردعنکبوتی اندرو گارفیلد ۱۰
بعد از مرگ چادویک بوزمن، با توجه به محبوبیت فیلم بلک پنتر، به احتمال زیاد این دنیا رو باز هم خواهیم دید. به نظرم داستانش رو جوری ادامه میدن که شوری، خواهر تچالا یا همون پلنگ سیاه، ادامه راه رو دنبال کنه. علاوه بر کاراکتر جذاب شوری و سر و کله زدنش با تکنولوژیهای جدید، بازی لتیشیا رایت هم تو این نقش خوب بود.
این بازیگر حتی برای این نقش جایزه ستاره نوظهور بفتا و جایزه بازی خیرهکننده از انجمن بازیگران فیلم رو هم برده.
هنوز خبری از اینکه چی سر بلک پنتر ۲ میاد نشد؟