پلتفرمها از تلویزیون سبقت گرفتهاند
«عملکرد بهتر پلتفرمها بدین دلیل است که آثارشان به مردم و زندگی واقعی نزدیک است»
پیمان عباسی از فیلمنامهنویسان سینمای ایران که در حوزه آثار کمدی سابقه خوبی دارد معتقد است که پلتفرمها گوی سبقت را در جذابیت از تلویزیون ربودهاند و حالا میتوان به آینده کمدی در سریالها بیشتر امیدوار بود. با او درباره کمدی و لزوم ساخت آثار طنز و تاثیر آن بر جامعه گفتوگو کردیم که میخوانید.
فهرست بهترین فیلم های کمدی و خنده دار ایرانی
- آیا میتوان گفت در سالهای اخیر، گرایش جامعه به آثار کمدی افزایش یافته است به گونهای که این امر مختص سینما نیست بلکه مجموعههای طنز شبکه نمایش خانگی را نیز شامل میشود.
پیمان عباسی: از نظر من ربطی به سالهای اخیر ندارد همواره در سینمای ایران کمدی جایگاه بسیار مهمی چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن داشته است. شاید فقط سالهای ابتدای جنگ و انقلاب و در مقطعی سینمای کمدی کمرنگتر شد اما دوباره قوت گرفت و همانگونه که شاهد بودیم آثار کمدی جزو پُروفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران هستند. درباره سریالهای کمدی نیز باید بگویم که در مقطعی تلویزیون با پروژههای نود قسمتی پرچمدار این اتفاق بود اما الان پلتفرمها جایگاه ویژهای پیدا کردهاند. راستش را بخواهید من تا به امروز در پلتفرمها، سریال کمدی تاثیرگذار و درجه یکی ندیدم و امیدوارم این اتفاق بیفتد و اثر کمدی که مردم لایق آن هستند به لحاظ قصه و بازی از پلتفرمها پخش شود.
- اینکه در آثار طنز، میتوان بیشتر به موضوعات جدی پرداخت یا کنایههای اجتماعی و سیاسی زد و حتی از فضای تلخ بعضی تنشهای روزمره دور شد، تاثیری در علاقهمندی به زبان طنز در سینما یا شبکه نمایش خانگی دارد؟
معمولا کمدی بر سه پایه اصلی استوار است؛ شوخی با جنسیت، سیاست و مذهب. تقریبا هر سه جزو خطوط قرمز ما محسوب میشود و اساسا کمدی با اینها برای مخاطب جذاب است و حرفهای مهم را میتوان در قالب اینگونه آثار زد. طبیعیست که این روزها مردم هرچه حرفهای تلخ اجتماعی و گزارش سیاسی خود را در آثار کمدی ببینند، داغ دلشان تازه میشود، کیف میکنند و از شنیدن چهار جمله هم خوششان میآید که به شکل مستقیم نمیتوان گفت و باید به شکل غیرمستقیم در آثار بیان میشود.
- آیا آثار کمدی میتواند به اندازه بزرگی تنشهای زندگی روزمره در ایران و به ویژه در کلانشهرها که مسایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم با آن درآمیخته است، فضای زندگی ایرانیان را تا حدی تلطیف کند؟
این روزها که اطراف ما پُر از تلخیست؛ از مسایل اقتصادی گرفته تا مسایل سیاسی و اجتماعی چه در سطح کشور و چه در سطح جهان چنین آثاری میتواند حال روحی ما را تلطیف کند؛ البته شکل خوب آن. و در آثاری که کار کردیم مانند «نقطهچین» و «پاورچین» میشد دید که تاثیر خود را گذاشته است.
- چگونه یک طنز میتواند روی حال خوب مردم اثرگذار باشد و روحیه جمعی را بالا ببرد؟
طنز روح آدم را وسیع میکند و ظرفیت افراد را بالا میبرد. کسانی که شوخطبع هستند اساسا از ظرفیت بالاتری برخوردار هستند. سالها قبل «پاپ» به عنوان یکی از رهبران مذهبی کاراکتری بود که نسبت به مسایل، جدی برخورد میکرد. یک عکاس، مخفیانه به شهر واتیکان میرود که از «پاپ» عکس بگیرد. عکاس را میگیرند چراکه جرم سنگینی مرتکب شده بود. او به این رهبر مذهبی میگوید شرایط اقتصادیاش بد است و امیدوارم بود با گرفتن عکس متفاوت از ایشان بتواند زندگیاش را از این رو به آن رو کند. «پاپ» دوربین عکاس را به او میدهد و ژستی کمدی میآید تا عکاس آن را ثبت کند. عکس، روی جلد مجله تایم میرود و زندگی عکاس تغییر میکند. «پاپ» در همان زمان گفت که کمدی دردهای جهان را کاهش و ظرفیتها را افزایش میدهد.
پیمان عباسی: سرگرم کردن آدمها قوانین خودش را دارد و تا زمان که مدیران متوجه این قضیه نباشند، تلویزیون با ظرفیت بزرگش به سمت نابودی میرود. در این میان پلتفرمها فضا برایشان باز شده است، جای تلویزیون چند سال قبل را گرفتند و به درستی میتازند. فضاها شیکتر، شوخیها بازتر، خطوط قرمز کمتر و در این فضا کار کردن کیف میدهد. در تلویزیون همکاران به رنج میافتند و در پلتفرم نفس میکشند
- این روزها خنداندن تماشاگری که در فانتزی از نویسندهها و کارگردانها جلوتر است، بسیار سخت شده. چه راهکارهایی باید اندیشید؟
بله. واقعا اینگونه و این کارِ ما نویسندگان را سختتر کرده است. در حال حاضر وقتی فردی، پستی در اینستاگرام میگذارد و نظرات را از مردم عادی میخوانیم، بسیار میخندیم و باید بگویم ملت بامزهای داریم. اینکه ما چیزی بنویسیم که ملت را بخنداند کار سختیست. بسیاری از نویسندگان نظرات مردم در فضای مجازی را استخراج و از دل آن کمدی خلق میکنند و این بدین معناست که از مردم عقب هستند. شاید یکی از دلایل این مساله این است که دستها بسته و با مسایل آنگونه که میخواهند نمیتوانند شوخی کنند. به نظرم میآید که هنوز هم میشود پیش رفت و باید از نویسندگان خلاق کمدینویس که متاسفانه تعدادشان کم است، بیشتر استفاده کرد و به آنها بها داد. راستش را بگویم پول، حال آن را خوب میکند. شاید دادن دستمزد بیشتر معادل گرفتن اثر بهتر باشد. چون من به شخصه فیلمنامه کمدی را دو بار مینویسم؛ یکبار فیلمنامه را و بار دیگر سعی میکنم کمدیاش را در دل کار بیشتر کنم. اگر دستمزد افراد مانند پیمان قاسمخانی بالاتر رود و فرصتها برایشان مهیا شود، شاید کمدیهای باحالتری هم بنویسند.
- کمدی زمینه مساعدی را ایجاد کرده که مخاطبان آن حرفهایی را بشنوند که کنایهای به کسی دارد یا به یک موضوعی که آدمها در حالت عادی از آن صحبت نمیکنند. این گزاره درست است؟
علت پیدایش کمدی در تاریخ هنر از ابتدا همین بوده است. ما در ایران به شکل آکادمیکتر نگاه میکنیم. حرفهایی که در عالم جدی نمیتوان زد به صورت شوخی میتوان مطرح کرد. در زندگی کمدینهای بزرگ تاریخ که میرویم، حرفهایی را به شاهان آن زمان میزدند که اگر وزیر مطرح میکرد، گردنش را میزدند. کیف کمدی به همین است.
- کمدی ما بیشتر طنز گفتاری هستند تا طنز موقعیت؟ کدام یک برای جامعه ما نیاز است و چرا؟
اینگونه نیست که بشود این دو را از هم تفکیک کرد. من با کمدی کلامی همراه نیستم یعنی موقعیت برای من بیشتر در اولویت قرار دارد چراکه ماندگارتر است. شوخیهای کلامی تاریخ مصرف دارند، ما به شوخیهایی که در کودکی میخندیدیم الان فقط نگاه میکنیم. جوکهای مینیمال شکل دیگری پیدا کردند و بر اساس جامعه شناسی تغییر میکنند اما موقعیت کمدی تاثیرگذاری خود را دارد در نتیجه من به آن علاقه بیشتری دارم.
- هنرمندان ترجیح میدهند در پلتفرمها فعالیت کنند و اساسا ضریب نفوذ پلتفرمها روی مخاطب بیشتر است. چرا در سالهای اخیر چنین اتفاقی رخ داده است؟
بدلیل عملکرد مدیران تلویزیون است. یعنی افرادی کارنابلد و کسانی که مفاهیم دستوری کتابی که هیچ عمقی پشت آن نیست در اولویت قرار میدهد و فکر میکند آثار سرگرمکننده سریالها و نمایشی برای این است که تاثیر اخلاقی در فرزندپروری و… بگذارد. اصلا این شکلی نیست. سرگرم کردن آدمها قوانین خودش را دارد و تا زمان که مدیران متوجه این قضیه نباشند، تلویزیون با ظرفیت بزرگش به سمت نابودی میرود. در این میان پلتفرمها فضا برایشان باز شده است، جای تلویزیون چند سال قبل را گرفتند و به درستی میتازند. فضاها شیکتر، شوخیها بازتر، خطوط قرمز کمتر و در این فضا کار کردن کیف میدهد. در تلویزیون همکاران به رنج میافتند و در پلتفرم نفس میکشند.

مثالی بزنم. فیلم سینمایی «توقیف اجباری» بسیار فروخته بود و مردم جلوی دور سینما صف میکشیدند و من که تازه وارد این فضا شده بودم، از دیدن این صحنه لذت میبردم. بهمن مفید را دیدم که میگفت خودتان را برای این سینما کشتید و رکورد شما این شده است. در حالی که مردم فیلمهای دوره ما را بیشتر به یاد دارند. راست میگفت. شاید بدین دلیل که به زندگی نزدیکتر است. نقش آفرینان در فیلمها مانند مردم کوچه و خیابان حرف میزنند، فحش میدهند، عاشق میشوند و شکست میخورند. در حقیقت فیلم بازی نمیکنند و ادبیاتشان به ادبیات کوچه و بازار نزدیکتر است. فاصله فیلمهای قدیمی پیش از انقلاب با مردم بسیار کم بود و خودشان را در آن میدیدند. اغلب مردم میدانند چیزی که الان در تلویزیون پخش میشود، فیک است و چنینی چیزی در جامعه نیست.
عملکرد بهتر پلتفرمها بدین دلیل است که آثار خوبشان به مردم و زندگی واقعی نزدیک است و مردم بدان جذب شدند چراکه زندگی خود را میبینند. پلتفرمها گوی سبقت را به درستی از تلویزیون ربودند. من با همکاران فیلمنامهنویس خود که صحبت میکنم، غالبشان از یک رنج عمدهای درد میکشند که این یک اپیدمی در بین فیلمنامهنویسان است. آنها میگویند فیلمنامهای را که نوشتم روی پرده سینما یا صحنه تئاتر نیست. یک فیلمنامهنویس فقط وقتی حالش خوب است که آنچه را نوشته است، ببیند. برای من این کم اتفاق افتاده است و شاید تنها نمونه آن «بچههای نسبتا بد» سیروس مقدم باشد. بقیه کارها برایم غریب و در مسیر جرح و تعدیل پروانه و شوراها قربانی شده است. یا شاید بتوان گفت از نبود امکانات تولید.
از سوی دیگر ناگفته نماند که دستمزد فیلمنامهنویسان در پلتفرم کمی بهتر تعریف شده است تا در تلویزیون و فاصله آنها شاید ۱۵۰ میلیون تومان به بالا باشد. این رقم حس بهتری میدهد و راحتتر و با امکانات بهتری تولید انجام میشود که کیفیت را میتوان در آن دید. همچنین عوامل سازنده آثاری که برای پلتفرمها تولید میشود، ترس از لوکیشن، ماشین و آوردن چهار بازیگر مطرح ندارند. بودجه به اندازهای هست که بشود با کیفیت خوب آثاری را ساخت. امیدوارم روز به روز امکانات در پلتفرمها بیشتر و بهتر شود.