گرچه جک کلیتن ۷ فیلم بیشتر در کارنامه خود ندارد اما به ۲ دلیل جایگاه مهمی در تاریخ سینما دارد. یکی اینکه او در سینمایی کردن آثار ادبیِ مهم شهرت داشت و دوم نقشی که او در پیشبرد ژانر وحشت در سینما با ساخت فیلم «بی گناهان» داشته است. فیلمی که همیشه وقتی قرار است لیستی از بهترین فیلمهای وحشتناک تاریخ سینما تهیه شود، فراموش میشود. کلیتن همچنین یکی از شخصیتهای مهم و تاثیرگذار موج نو بریتانیا به حساب میآید. کلیتن با ساخت فیلم «اتاق طبقه بالا» به نوعی آغازگر واقع گرایی و رئالیسم اجتماعی در سینمای انگلستان بود اما ساخت فیلم «بی گناهان» رویکرد خود را در فیلمسازی تغییر داد. بیگناهان اقتباسی است زیبا و رعبانگیز از رمان هنری جیمز بهنام چرخش که به درستی جنبه ابهامآمیز رمان را حفظ کرده است. اما کلیتُن با فیلمهایی مانند گرفتار (۱۹۶۴) و خانه مادرمان (۱۹۶۷)، به تولید فیلمهای کاملا فردگرایانهاش ادامه داد.
پس از شکست مالی و انتقادیِ فیلم گتسبی بزرگ که فیلمی پرتجمل بود و با سرمایه هالیوود ساخته شده بود، اعتبار کلیتن بهعنوان کارگردان تقریباً از میان رفت اما با فیلمهایی که بعدا ساخت بار دیگر جایگاه خود را بازیافت، از آن جمله هستند، شر از آن میبارد (۱۹۸۲) که اقتباسی است ماهرانه از رمان ترسناک رِی برادیرِی، و هوسهای خلوت جودیت هرن (۱۹۸۷) برگرفته از رمان برلیان مور. کلیتُن اخیرا نیز چند فیلم داستانی، از جمله به یاد آر که مردنی هستی (۱۹۹۲) را برای تلویزیون کارگردانی کرده است. در واقع سینمای جک کلیتن را باید بیشتر با اقتباس ادبی گره زد تا بتوان تعریف دقیقی تری از رویکرد فیلمسازی او در تاریخ سینما ارائه داد.
اما همان یک فیلم «بی گناهان» کافیست تا جک کلیتن را به عنوان یکی از بهترین فیلمسازان ژانر وحشت به یاد آورد. فیلمی در ژانر ترسناک و دلهرهآور که محصول سال ۱۹۶۱ میلادی انگلستان است و در مدت زمان ۱۰۰ دقیقه توسط جک کلیتن به شیوه سیاه و سفید ساخته شده است. فیلمنامه آن برگرفته از رمان چرخش پیچ اثر هنری جیمز از نویسندگان مطرح آمریکایی بوده و هنرپیشگان نقشهای اصلی آن دبورا کار و مایکل ردگرِیو هستند. بیگناهان نامزد دریافت ۲ جایزه بفتا شد و همچنین در جشنواره فیلم کن ۱۹۶۲ نامزد نخل طلای کن شد. داستان فیلم در انگلستان و اواخر قرن نوزدهم میگذرد، دوشیزه گیدنز به عنوان معلم سرخانه برادرزادههای مالک یک عمارت اربابی و به دور از شهر استخدام میشود. این دو کودک در ابتدا معصوم به نظر میرسند، اما گیدنز کمکم به وقایعی مرموز در خانه پی برده و درمییابد که کودکان توسط ارواح دو عاشق مرده تسخیر شدهاند. در خصوص داستان فیلم بیگناهان اختلاف نظر وجود دارد و تا پایان نیز گره از ابهام موجود در آن باز نمیشود. به باور برخی از منتقدان، بیگناهان فیلمی روانشناختی است که شخصیت اصلی آن از بیماری پارانویا رنج میبرد، با چنین نگرشی، ساخته جک کلِیتن، درامی سراسر تعلیق است که با شک و تردید میتوان آن را در زمره فیلمهای ارتباط با جن و روح قرار داد. در این نظر، فیلم درباره زنی روانپریش است که تنها خودش ارواح را میبیند، اما از آنجا که تماشاگر تا لحظات آخر از بیماری او مطلع نیست، به شدت از تصویری که در واقع توسط شخصیت اصلی به وی ارائه میشود، هراسناک می شود. اما در این میان نگرشی دیگر هم وجود دارد و آن اینکه دوشیزه گیدنز نه تنها بیمار نیست، بلکه این ارواح عاشق به واقع جسم و روح دو کودک را به تسخیر درآوردهاند و این تفسیر در کتاب هنری جیمز که فیلم اقتباسی از آن است پررنگتر از نظریه دیگر به حساب میآید.
نخستین فیلم بلند کلیتن یعنی، اتاقِ طبقه بالا (۱۹۵۸) بهسبب وضوح صحنههای جنسی و واقعگرایی تکاندهنده در ترسیم مکان رویدادها، که در شمال انگلستان میگذشت، از تحول دیگری در سینمای انگلیس حکایت میکرد.
جک کلیتن در انگلستان بهدنیا آمد و در ۱۴سالگی به صنعت سینما روآورد. در جنگ جهانی دوم در واحد فیلم نیروی هوایی سلطنتی خدمت کرد، و پس از جنگ به پیشرفتهایی در حرفه خود دست یافت، ازجمله تهیهکننده مشترک آثار ارزشمندی همچون مولن روژ (۱۹۵۲) شد. کلیتن ۲ فیلم دیگر نیز در انگلستان ساخت و آنگاه، برای تحقق رویای همیشگیاش در ۱۹۷۴ به امریکا رفت و رمان گتسبی بزرگ، اثر اسکات فیتزجرالد، را به فیلم تبدیل کرد. نقش اول این فیلم را رابرت ردفورد بازی کرد؛ فیلمی پرخرج و تا اندازهای پرطمطراق که به موفقیت تجاری و هنری چندانی نرسید و او پس از آن فقط ۲ فیلم ساخت. آخرین اثر او شور غمانگیز جودیت هرن براساس رمانی با همین نام از برایان موربود که ماجرایش در ایرلند میگذشت. یکی از نکات برجسته فیلمهای کلیتن عمق میدان است، اگرچه او بهخوبی ولز و کوروساوا نیست، اما به هرحال عمق میدان یکی از تمهیداتی است که او به خوبی از آن استفاده میکند. کلیتن همچنین از تدوین هم به خوبی استفاده میکند؛ بهخصوص استفاده بهینه او از دیزالو قابل توجه است.