سریال رهایم کن ساخته شهرام شاهحسینی بعد از پخش ۱۵ قسمت تقریبا به نقطه اصلی درام خود رسیده است. سریالی که اوج و فرود داستان آن حول محور خاندان نایبسرخی توانست در هفتههای گذشته شیوههای متفاوتی از پردازش درام را در سریالسازی به تصویر بکشد و شهرام شاهحسینی به خوبی توانسته است از ظرفیت شخصیتپردازیها و توانایی خلق کاراکترهای منحصربفرد داستان چندوجهی خود را به خوبی به تصویر بکشد.
اطلاعات و معرفی سریال رهایم کن
در قسمت پانزدهم سریال رهایم کن به اوج داستان و تضاد و تقابل شخصیتها رسیدیم. شاهین جوانی که به اوج جنون و تنهایی و انتقام رسیده است و تصمیمی که در یک شب ناگهانی و بعد از خوش و بشی که با پدر تنها و بیکسش کرد؛ گرفت و به تنهایی و با شجاعت به دل یک فاجعه زد. فاجعهای که اگرچه تنها قربانیاش او بود اما قبل از آوار شدن تمام دار و ندار خاندان نایب سرخی روی سرش به حقیقت وادادگی زندگی و عشق بیفرجامش دست پیدا کرد و جهان پر از رنج و نکبت اهالی روستا و نایبسرخیها را برای خودشان تنها گذاشت. بهرام بوقی هم با همان لباس مراسم عروسی کماکان آواره و دربدر طمع و زندگیای است که به هیچ وجه نتوانست به آن دسترسی پیدا کند و هیچ نکبتی در دنیا بالاتر از این نیست که حتی در جدیترین جدال زندگی هم مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح دهد.
روایت زندگی در رهایم کن خلاصه میشود در شخصیت و کاراکتر ناصر. مردی دنیا دیده و دنیا بخشیده که هیچ وقت روی خوش زندگی را ندید و تمام چشم امیدش به جوانی پسرش شاهین بود. ناصر تمام عمرش را در قمار باخت تا تنها یک بار برنده قماری باشد که حاصلش بتواند ادامه جوانی شاهین را تضمین کند. که به قول ناصر با پیکان صفرش دنیا را بچرخد و کیف کند. بازی تاثیرگذار و به اندازه و دقیق حسن معجونی در این قسمت از سریال نشانهای از پختگی و تجربه بالای او در درک نقش کاراکتری همچون ناصر است. معجونی با شناخت مختصات نقش و پذیرش شیمی روابط میان ناصر با کاراکترهای اطرافش به خوبی توانست یک پیرمرد دلنشین و صبور و صادق را تصویر کند که از زندگی برای خودش هیچ نخواسته و خیرش برای هر کسی است که روزی در خانهاش را میزند. ناصر اگرچه جهانبینی و سبک زندگی متفاوت و منحصربفردش را دارد اما نشان داد اهل حساب و کتاب دنیا نیست و جهان اطرافش و آدمهای پیرامونش را بر اساس جایگاه و قدرت نمیسنجد. برای همین در قسمتی از سریال با بهرام بوقی آنچنان گرم میگیرد که در جایی دیگر با بزرگ روستا یعنی نایب نایبسرخی رفاقت میکند.
سکانس تاثیرگذاری که ناصر متوجه میشود تنها امید زندگیاش را زیر خروارها خاک معدن نایبسرخیها از دست داده است اوج بیپایان بودن غم زندگی و دنیای تلخ زیست شده ناصر است. معجونی با مشق درست آن سکانس چنان غم را درون تصویر و قاب دوربین میریزد که مخاطب میتواند با تمام لحظاتش همذات پنداری کند.
سریال رهایم کن حالا که به هفتههای پایانی پخش خود رسیده است روایت و درگیریهای دو برادر را در غیاب یک مصلح خیرخواه همچون ناصر و نبود بزرگتری خیراندیش و مصلحت دان مانند پدرشان به اوج تقابل خود کشانده است. مارال حالا تصمیمهای جدی و مهمی باید برای ادامه زندگی بگیرد. یا باید قید دو برادر و خانواده نایبسرخی را بزند یا به سمت حاتم برود و به هاتف پشت کند تا قائله برادرکشی و انگ خراب کردن خانه بر سر خاندان نایبسرخی تا ابد بر پیشانیاش نقش نبندد. حالا که به قسمتهای مهم پایانی رسیدیم این هفتهها را با هم مرور میکنیم تا سرنوشت عجیب و غیرقابل خانواده نایب سرخی را با هم به پایان برسانیم.
واقعا تو این قسمت، بازی آقای معجونی منو به گریه انداخت،
خطاب به آقای متحیر که نظر داده است مینویسم :این فکر مریض شماست که به این مسائل حل شده در دنیا توجه میکنه و براین باور هستید که این نوع مسائل انحراف اخلاقی داره. در هر مسله ای نام خدا رو نیاورید. دیدگاهتان عوض کنید
بسیار سریال زیبایی بود ولی واقعا نمیدونم چرا وقتی یه سریال یه روتین از زندگی عادی رو نشون میده بعضیا میان پرچم وامصیبتاشونو میبرن بالا که فساد داره نشون میده بابا شماها خودتون بدترین انقدر چوب لا چرخ مردم نکنید یکم سعی کنید دیدتونو درست کنید آدمیزاد گوسفند نیست که هر چیزی دید دنبالش بره شماها که انقدر ادعاتون میشه پس کو سوابق درخشان علمیتون کو فرهنگ بالاتون
سلام
متایفانه در سریال های خانگی شاهد ترویج برنامه ریزی شده یه مولفه سیگار-مسائل جنسی-مشروب هستیم
آیا مسئولان نظارت بر این گونه محتوا خوابند یا خواب زده؟
بازیگر نقش اول و دوم و بعضی خانمها چنان از سیگار کام میگیرند که نوجوان فکر میکند حداقل به یک بار تجربه اش می ارزد
شما را به خدا بیدار شویم
سلام
شما به محدودیت سنی سریالها توجه دارید؟
بله واقعا بعد از شهرزاد این سریال همه چی تمام بود و نمیشه ایرادی ازش گرفت جدای محتوا و موضوع سریال که جذاب بود و نیاز امروز جامعه انتخاب بازیگران هم عالی بود و همگی از عهده نقش شون بر اومدن امروز شاید نیاز جامعه طنز نباشه بلکه این طور سریالهاست که نشون میده ستون یک خانواده چطوری از چالش های موجود عبور میکنه و اطرافیان چه برخوردی دارند هنر و جذابیت تنابنده و معجونی هم که گل سر سبد این سریال بود
سریال و بازیگرها و کارگردانی عالی عالی بود.
یه سوتی کوچولو داشت… سر سفره عقد افسانه… شناسنامه جلو قرمزهای بعد از انقلاب رو دادن به عاقد
آقای حسن معجونی شاه بازیگر سینمای ایران بود هست و خواهد بود
من ازاولم فیلم و دوست داشتم باهکه انتقاداتی ک ازش شد اصلا بازی هاشون تیپاشون اهنگاشون اوف عالی بودجذبم کرد سر مرگ شاهینم معجونی واقعایه لحظه اشکمو درآورد .قشنگ بود دمشون گرم قشنگ بازی کردن همشون.لذت بردیم باخانواده
خوشحالیم دوست داشتید…
آقا چه ایردی داره که این سریالها ازشبکه ی رسمی پخش نمی شن؟
خب اینو باید از مالکان و صاحبان شبکههای رسمی بپرسید، نه ما!
این قسمت سریال بخاطر بازی زیبای حسن معجونی حداقل بیست بار دیدم و هربار منی که یادم نمیاد اخرین بار کی گریه کردم ولی بار هربار دیدن گریه کردم. حسن اقا دمت گرممسعود
واقعا بعد از زخم کاری و پوست شیر این سریال رهایم کن با بازی اقای تنابنده و معجونی دیدن داره زمانی که مردن شاهین و به ناصر گفتن خیلی تاثیر گذار و تلخ بود دلم ریخت
آقای معجونی واقعا هنرمندی هستش که بی ادعاست و بغایت کاربلد. برعکس برخی که به خودشون میگن هنر مند و سباهی لشگر دنبال خودشون راه میندازن . یا عده ای که مدعی بالا بردن سطح سبنمای ایران هستند. آقای معجونی بدون اینکه از کسی طلبکار باشه یا مغرور باشه بهترینه.
بنظر من اقای معجونی یکی از سازگار پذیرترین بازیگرای کشورمونه و واقعن از ته دل با نقشای در عین حال خونسردی نقشی که بازی میگنه یه گرمی لطیفی به بیننده میده یعنی هرکاریش بکنی تو هر کارکتری بذاریش یجوری میچسبه تماشا کردنش ،از اولین نقشایی که معروف شد بازی تو فیلمای کمدی که میکرد یه طرز. بیان خاصی داره که تو کم ادمای اطرافمون مشابه ایشون پیدا میشه و انگار هرروز صبح از خواب پامیشه قرص ارامبخش میخوره میره سر صحنه و کلماتی که بکار میبره چه درام چه کمدی چه هیجانی لذت بخش امیدوارم همیشه سر زنده و سلامت باشید استاد معجونی🙏🏼
علت حذف نقد من چی بود?میشه توضیح بدین?
عجیبه که مارال این همه نشانه که نشان میداد هاتف عامل قتل برادرش هست را نادیده گرفت مثل اونجایی که دوستای یونس آمدن وگفتند هاتف عاملش هست یا اینکه لوازم یونس دست هاتف هست اونجا حرف دوستای یونس را باور نکرد واز هاتف حمایت کرد اما با یه کلمه حرف هاتف به عشق قدیمی خودش مظنون شد با اینکه میدونست هاتف رقیب حاتم هست .یه کم این جای قصه باورنکردنی است.کیف میده یونس نمرده باشه وخودش دست هاتف را رو کنه.ضمنا اگر آدم واقعا کسی را دوست داشته باشه فقط حرف همون را باور میکنه .به هر حال به نظر من کار مارال در مورد مخفی کردن هاتف اشتباه بود وحرمت عشق قدیمیش را حفظ نکرد.
حسن معجونی یه جوری توی هر فیلمش بازی میکنه که انگار اون نقش رو سالها زندگی کرده ‘ واقعا دمش گرم بازیگری به تمام معنا و بی ادعا
سریال رهایم کن فکرمیکنم اولین سریالی است که اتفاقات آن در دهه پنجاه وسالهای آخر حکومت پهلوی صورت می گیرد. این فصاسازی مبتکرانه و شباهت غیرقابل وصف آن دوران با سریال نشان از تلاش شبانه روزی و بدون وقفه تیمم سازنده آن را می ده که برای مخاطب خوذ ارزش قائل شده وحالا نتیجه آن را از مردم می گیرند. بدون شک حرفه ای ترین بازیگران دراین سریال نقش آفرینی نموده اند آنقدر بااحساس و زیبا وقایع را به تصویرمی کشند انگار واقعا با نقش خود همزاد پنداری نموده اند. دراین میان بازی حسن معجونی با آن لحن و بیان منحصربه فردش درسکانس گفتگو با جنازه پسرش شاهین عجیب به دل نشست. من قسمت پانزدهم این سریال را امروز دریک میهمانی خانوادگی ببا حضور نزدیک به ۴۰ نفر از اقوام و خویشان به تماشا نشستم و شاهد اوج احساَاسات و گریه افرادی بودم که بصورت عجیبی با بازی حسن معجونی ارتباط گرفته بودند و این هنر بازیگری جناب آقای معجونی بود که کسی به خودش اجازه نمیداد حتی یک لحظه فکرکنید که آنچه می بیند فقط یک قصه و داستانی بیش نیست این یعنی یک کار حرفه ای وسرگرم کننده
جدای از بازیگری و نا بازیگری , من میخوام به مقولاتی که به نظر خودم ضعف هستن اشاره کنم.لول اینکه وقتی نایب سرخی پدر در روز شکار لیوانی روی سر نادر بوقی میذاره و از دخترش میخواد که لیوان را با تفنگ بزنه و در نهایت خودش به نادر بوقی در حین فرار شلیک میکنه و کوشش را زخم میکنه اگه دقت کنید تفنگی که در دست داره یک تفنگ شکاری با گلوله های ساچمه ای هست. گلوله های ساچمه ای وقتی که شلیک میشن پخش میشن و نمیشه با اونها فقط به قسمت کوچیکی از بدن مثل گوش شلیک کرد و دیگر جاها ٱسیب نبینن. این اشتباه دوباره تکرار شد , زمانی که حاتم به یکی از ربایندگان پسرش شلیک کرد و گلوله فقط قلبش را سوراخ کرد. در جای دیگری بعد از حادثه معدن , ژاندارمی به خانه ناصر پدر شاهین میره تا از اون سوالاتی بپرسه , ژاندارم با لباس ژاندارمری رفته اما بجای پوتین کفش پوشیده است در صورتی که لباس فرم ژاندارمری بهمراه پوتین هست و….
سلام
ممنون از دقتتون. نکات شما رو به گوش تیم سازنده میرسونیم و خوشحالیم که بینندههایی به این خوبی داریم.
بعدازسری اول سریال شهرزاد ونقش آفرینی های ستاره های بینظیرش فکر نمیکردم سریال دیگه ای بتونه جذبم کنه…رهایم کن سطح بسیار قابل قبولی داره..استاد تنابنده و معجونی میدرخشند هوتن هم متوسطه ..اما بازیگرای شهرزاد ریز و درشت عالی بودن…
دوستمون نوشته بود ما از هالیوود چیزی کم نداریم…!!!در فیلمهایی که نیاز به هزینه زیاد نداره شایدحرف کمی برای زدن داشته باشیم…اما در مورد پروژه جیمز کامرون در تایتانیک…یا مواردی ازین دست بخونید میبینیم فرق از زمین تا آسمان است….برای بدست آوردن شایستگی و برتری نیاز به خیلی زیرساختها هست…..ولی همه اینها از درخشندگی اساتید نامبرده چیزی کم نمیکنه…..
اولین فیلمی که از آقای معجونی دیدم مسافران بود.
کلا خیلی ریلکس و آروم بازی میکنن.
تو این فیلم هم یه دوست خوب واسه نایب خان و یه عموی مهربون واسه افسانه بودن.
سلام و خسته نباشید خدمت همه عوامل تهیه سریال رهایم کن ،
با تمام فراز و فرودهایی که توی فیلم وجود داره ، واقعاً سریال را دوست دارم و برای دیدنش لحظه شماری میکنم .
یکی ازبهترین سریالهای شبکهٔ خانگیه…بازیها فوق العاده س..از بازی درخشان حسن معجونی تا هوتن شکیبا و محسن تنابنده، مهدی حسین نیا(بهرام بوقی) و هدی زین العابدین و…
فضا سازیها و طراحی صحنه هم خیلی عالیه…
دمشون گرم و خسته نباشند..
ممنون
سریال بسیار قشنگیه،من با حسن معجونی به خاطر مرگ شاهین بلند بلند گریه میکردم اینقدر بازیش قشنگ بود،واقعا زوده تموم بشه
در شاهکار بودن استاد معجونی شکی نیست واقعا بازیشون بی نظیره مخصوصا سکانس شنیدن خبر مرگ شاهین را بسیار طبیعی بازی کردند .مارال هم به نظرم برنامه ای داره تا یه دستی بزنه به هاتف و نغمه و در واقع عشقش به حاتم را در عمل نشان بده .هرچند از شخصیت حاتم که همش میخواد ادای عقل کل را در بیاره دیگه خوشم نمیاد و عامل مرگ شاهینه ولی بازی اقای تنابنده قابل تحسینه
چی میشه این سریال به این قشنگی ‘ به این زودی ها تمام نشه ؟؟؟؟
سلام. چرا در سریال رهایم کن تا این حد سیگار کشیدن تبلیغ میشه؟ تمام آگاهی رسانی به مضرات سیگار بی اثر میشه. تضاد زیادی در سریال هست. مثلاً هاتف که از عذاب وجدان مرگ یونس میگه خواب نداره به راحتی به مارال دروغ میگه و مرگ یونس را که خودش به نوعی مقصر هست به گردن حاتم میندازه و ناجوانمردانه به برادرش برای رسیدن به ازدواج(نه عشق) با مارال، از پشت خنجر میزنه. مارال هم بیشتر یک فریبکار جنسی هست تا معشوق…
درباره سرنوشت کاراکترها زود قضاوت نکنید. هنوز داستان تموم نشده…
درباره سیگار هم این سریال محدودیت سنی داره. در محدودیت سنی، بحث تبلیغ مطرح نیست دیگه.
سریال عالی
من فقط فقط بخاطر بازی آقای معجونی فیلم نگاه میکنم که چقدر ریلکسه آرومه پخته شده توکل داذه
به نظرم این فیلم از هر لحاظ در سطح بالایی هست طوری که به جرات میشه گفت تا به امروز هیچ کارگردانی این قدر به جزئیات یک فیل م توجه نکرده …..نور پردازی …صدا برداری …طراحی لباس …موسقی ..بازیگران …داستان نویسی …و همه همه به نظرم عالی در حده عالی واقعا ….ارزش دیدن داره این فیلم ….و تمام اینها نشان دهند ه این هست که ما ایرانیها فضا برایه رشد نداریم چه بسا اگر آ زادی عمل بیشتر داشتیم قطعا هیچ کدام از هالیوودی هایه پر ادعا به گرد پامون هم نمیرسیدن …..ما پر از ایده و کارهایه نو هستیم فقط متاسفانه یک چیز در ایرانی جماعت کم هست و او نظم هستش همین ….با کناره هم گذاشتن جزئیات به نظر کوچک میشه اثری فاخر آ فرید و در مجموع این جزئیات بسیار مهم در این فیلم رهایم کن بسیار بسیار زیبا کنار هم چیده شده ……سپاس با آ رزویه بهترینها
عالی بود
سلام اقامحجوبی واقعا زیبا بازی کردن یه فرد خاص ومنحصر بفرد هستن ایشون
مرسی از فیلیموشات مثل همیشه ، کاش برای قسمت های قبل هم نقد و تیزر بذارید