میتوان نگاهی به تاریخچه کن کرد و دید تاکنون چه فیلمهایی برنده جایزه اصلی جشنواره شدهاند و بین این فیلمها، کدامها بیشترین استحقاق را داشتهاند. سری به تاریخچه جشنواره کن زدهایم و ۱۰ فیلم مهمی را که در عین لیاقت نخل طلای این جشنواره را گرفتند انتخاب کردهایم.
جشنواره کن ۲۰۲۳؛ تازهترین خبرها و حاشیهها
فهرست کامل برندگان جشنواره کن ۲۰۲۳
پاریس، تگزاس | ۱۹۸۴ | Paris, Texas
چرا انتخاب اول برای بهترین فیلم که صاحب نخل طلا جشنواره کن شده، فیلم پاریس، تگزاس است؟ چون احتمالا هیچ فیلمی به اندازه این ساخته محشر «ویم وندرس» معرف فلسفه وجودی فستیوال هنری کن نیست. فیلم یک عاشقانه دلانگیز است درباره مردی که میخواهد زندگی متلاشیشدهاش را مجددا سامان دهد.
وندرس با کارگردانی تحسینبرانگیزش رویای آمریکایی را با رویای اروپایی ترکیب کرده و فیلمی ساخته که پس از گذشت ۳۹ سال، هنوز یکی از بهترین عاشقانههای تاریخ سینماست. فیلم بازیهای فوقالعاده و یک پایانبندی بهیادماندنی دارد و به همین دلیل میتوان آن را لایقترین برنده نخل طلا دانست.
مرد سوم | ۱۹۴۹ | The Third Man
این شاهکار «کارول رید»، یکی از قهرمانان گمنام سینمای بریتانیا و یکی از بزرگترین برندگان نخل طلای کن است. برندهای که نشان داد سلیقه هیئت داوران کن قابل انعطاف است و یک فیلم نوآر شیک و هوشمندانه هم میتواند پیروز نهایی چنین فستیوالی باشد!
فیلم درباره یک داستاننویس است که پس از پایان جنگ جهانی به وین سفر کرده تا درباره مرگ دوست قدیمیاش تحقیق کند. علاوه بر کارگردانی، فیلمبرداری فیلم به مدیریت «رابرت کراسکر» هم آنقدر درخشان بود که جایزه اسکار گرفت.
زندگی شیرین | ۱۹۶۰ | La Dolce Vita
«فدریکو فلینی»، این استاد مسلم و مغز متفکر سینمای ایتالیا چندبار در جشنواره کن حاضر شد و البته تنها یکبار با همین فیلم «زندگی شیرین» نخل طلا را به کشورش برد. «زندگی شیرین» عاشقانهای زیبا و شیرین است درباره عشق یک روزنامهنگار به یک زن محلی و رابطه بین این دو.
به لطف شیمی نمادین روی پرده بین «مارچلو ماسترویانی» و «آنیتا اکبرگ»، زنگی شیرین یک اثر کلاسیک تاثیرگذار است که نقش مهمی در شکلگیری سینمای اروپا در دهه ۶۰ میلادی داشت.
اینک آخرالزمان | ۱۹۷۹ | Apocalypse Now
بیشتر فیلمهای مربوط به جنگ ویتنام، رویکردی کلیشهای نسبت به این جنگ و بازآفرینی تلخیهایش روی پرده نقرهای داشتند، اما هنر «فرانسیس فورد کاپولا» این بود که خطوط را شکست و اثری سترگ، پرحاشیه و استثنایی درباره این جنگ بدنام ساخت. فیلم درباره یک افسر ارتش آمریکاست که مامور میشود یکی از سرهنگهای خودی را که عقلش را از دست داده و فکر میکند خدای یکی از قبایل محلی ویتنام است، از بین ببرد.
فیلم به لطف بازیهای عالی «مارلون براندو»، «مارتین شین» و «رابرت دووال» یک دستاورد سینمایی دیوانهکننده است که علیرغم بروز تنشهای جنونآمیز در پشت صحنهاش، به یکی از بهترینهای تاریخ سینما تبدیل شده.
پالپ فیکشن | ۱۹۹۴ | Pulp Fiction
شاهکار «کوئنتین تارانتینو»ی جوان مانند نوشیدنیای است که با گذر زمان جاافتاده و حالا آنقدر ارزشمند شده که جزء ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینماست. اما انتخابش به عنوان بهترین فیلم جشنواره کن، جسارت زیادی میطلبید که این جسارت به لطف «کلینت ایستوود» رئیس آن دوره هیئت داوران جشنواره محقق شد!
پالپ فیکشن هیچ سنخیتی با معیارهای کن نداشت. به معنای واقعی کلمه یک «داستان عامهپسند» بود با ساختاری عجیب، دیالوگهای بیربط و چیپ و اتفاقات عجیب خشونتآمیز و مضحک. اما کن در آن دوران آنقدر جسور بود که زودتر از همه قدر چنین شاهکاری را بداند و با افتخار تارانتینو را کشف کند. برای درک میزان جسارت کن کافی است بدانید پالپ فیکشن در پایان همان سال، در کشور خودش جوایز اصلی اسکار را به فیلم سانتیمانتال «فارست گامپ» باخت!
آگراندیسمان | ۱۹۶۶ | Blow-Up
«مایکلآنجلو آنتونیونی» یکی از اساتید مسلم سینمای ایتالیا، اروپا و جهان بود که میشود «آگراندیسمان» را بهترین ساخته او دانست. فیلم درباره یک عکاس فشن است که هنگام عکاسی از زنی زیبا در یک پارک، تصادفا وقوع قتلی را با دوربینش ثبت میکند.
فیلمنامه فیلم بسیار هوشمندانه به زیروبم هنر آوانگارد در دهه ۶۰ اروپا پرداخته و کارگردانی آنتونیونی نیز بسیار پویا و استادانه است.
طعم گیلاس | ۱۹۹۷ | Taste Of Cherry
اگر فیلمی مثل پالپ فیکشن را در انتهای یک سر سلیقه فستیوال کن قرار دهیم، طعم گیلاس در آن یکی سرش قرار دارد. یک فیلم مینیمالیستی بیزرقوبرق که بدون حضور بازیگر حرفهای، بدون موسیقی و طراحی صحنه آنچنانی و به سادهترین شکل ساخته شده.
همه چیز درباره رازهای فیلمسازی عباس کیارستمی
معجزه این ساخته جاودانه «عباس کیارستمی» اما نه فقط در ساختار ساده فیلم، که در نگاه بینظیری است که استاد به مقوله زندگی و بزرگداشت زندگی داشت. در انتهای فیلم نمیفهمیم سرنوشت آقای بدیعی چه شد و مهم هم نیست! مهم این است که نگاهمان به زندگی تغییر کرده و در پایان توسط کارگردان شیرفهم میشویم که همه اینها فیلم بوده و زندگی جای دیگری در جریان است. طعم گیلاس همچنان تنها نخل طلای تاریخ سینمای ایران است.
ویریدیانا | ۱۹۶۱ | Viridiana
شکی نیست که «لوئیس بونوئل» فیلمساز اسپانیایی-مکزیکی یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان تمام دوران است، اما کمتر کسی او را با «ویریدیانا» که برنده نخل طلای سال ۱۹۶۱ بود به یاد میآورند و بونوئل عموما با فیلمهای کلاسیکی مانند «جذابیت پنهان بورژوازی»، «زیبای روز» و البته «سگ اندولسی» شناخته میشود.
فیلم موفق استاد در کن، داستان راهبهای را روایت میکند که مدت کوتاهی قبل از ادای آخرین عهدش، عمویش را که به تازگی همسرش را از دست داده ملاقات میکند.
پیانو | ۱۹۹۳ | The Piano
«جین کمپیون» فیلمساز نیوزلندی، در سال ۱۹۹۳ تاریخساز و اولین کارگردان زنی شد که برای درام عاشقانه خود «پیانو» نخل طلای را به خانه میبرد. فیلم درباره یک زن پیانیست لال به نام «آدا»ست که به همراه دخترش راهی جزیرهای دورافتاده میشود تا با مردی که پیش از این او را ندیده و نمیشناسد ازدواج کند.
فیلم گرم کمپیون علاوه بر درخشش در کن، در اسکار هم درخشید و هر دو بازیگر زنش (مادر و دختر!) اسکار گرفتند.
راننده تاکسی | ۱۹۷۶ | Taxi Driver
«مارتین اسکورسیزی» که بهعنوان یکی از بهترین فیلمسازان تمام دوران شناخته میشود، در سال ۱۹۷۶ با فیلم راننده تاکسی که نقدی زهرآگین به جامعه آمریکای پس از ویتنام بود، نخستین شاهکارش را تقدیم تاریخ سینما کرد.
این فیلم با بازی «رابرت دنیرو»، «هاروی کایتل» و «جودی فاستر»، داستان یک راننده تاکسی نیویورکی پریشانحال و کهنه سرباز جنگ ویتنام را روایت میکند که در خیابانهای تاریک شهر حرکت میکند و در عین حال شاهد لجن و خشونتی است که در خیابانها شروع شده.