بعضی از بازیگران بزرگ سینما در ذهن ما با نقشهای خاصی ماندگار شدهاند. مثلا «کیانو ریوز» را عموما با نقش «نئو» در فرنچایز «ماتریکس» میشناسیم، یا وقتی به «راسل کرو» فکر میکنیم، ناخودآگاه در هیبت «گلادیاتور» او را تصور میکنیم و «مل گیبسون» برایمان در شمایل «ویلیام والاس» فیلم «شجاعدل» تثبیت شده است.
اما شاید این نقشها آنقدر که برای ما مهم و محبوب است، برای خود بازیگرانش نباشد. گاهی اوقات بازیگران به دلایل مختلفی به نقشهایی در کارنامهشان علاقه دارند که ممکن است برای ما مخاطبان سینما غیرمنتظره به نظر برسد. در این مطلب رفتهایم سراغ هفت بازیگر مطرح تاریخ سینما تا ببینیم هفت نقش محبوبی که بازی کردهاند چیست.
کیانو ریوز در کنستانتین | Constantine
بازیگری که سالها او را به عنوان «نئو»ی فیلمهای ماتریکس و بعدها به عنوان «جان ویک» میشناختیم، به اندازه ما به این نقشها علاقه ندارد و آنها را بهترین نقش های خود نمیداند! کیانو ریوز که به خاطر ویژگیهای شخصیتیاش محبوبیت زیادی بین مردم دارد، عاشق نقش «جان کنستانتین»، شیطانکش مشهور فیلم کنستانتین است که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد.
ریوز یک بار گفته بود: «من همیشه دوست داشتم دوباره نقش جان کنستانتین را بازی کنم. هم آن دنیا را دوست دارم و هم آن شخصیت را. این تنها نقشی بود که چنین حسی به آن داشتم.» امیدواریم که ریوز روزی به آرزویش برسد، زیرا صحبتهایی در مورد عرضه دنباله فیلم کنستانتین در آینده نزدیک وجود دارد.
کیت وینسلت در درخشش ابدی یک ذهن پاک | Eternal Sunshine of the Spotless Mind
وینسلت نقشهای درجهیک زیادی بازی کرده، اما هنوز به عنوان «رز» عاشقپیشه فیلم تایتانیک در جهان شناخته میشود. البته او به نقشی که در فیلمی مستقل و روشنفکرانه بازی کرده بیشتر علاقه دارد؛ نقش «کلمنتاین» در فیلم تحسینشده «درخشش ابدی یک ذهن پاک» ساخته «چارلی کافمن.»
وینسلت در مصاحبهای درباره این نقش گفته: «ریسک کردن واقعا سرگرم کننده است، و بازی در نقش شخصیتهای مختلف بسیار لذتبخش. کلمنتاین عجیبترین نقشی بود که تا به حال بازی کردم. بازی در آن نقش واقعا جذاب بود.»
رابرت دنیرو در حال همه خوب است | Everybody’s Fine
درست خواندید! یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما که در شاهکارهایی مثل «پدرخوانده»، «شکارچی گوزن»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «رفقای خوب» و … درخشیده است، نقشش در فیلمی را دوست دارد که احتمالا اسمش را هم نشنیدهایم! «حال همه خوب» است درامی است که در سال ۲۰۰۹ به کارگردانی «کرک جونز» ساخته شد.
دلیل علاقه دنیرو به این فیلم به دلیل نیست که بهترین فیلم اوست، بلکه به این دلیل است که این نقش برایش خیلی مهم و بامعناست. فیلم درباره پدری است که با فرزندانش بیگانه شده و حالا قرار است در جریان یک سفر جادهای آنها را بهتر بشناسد. دنیرو اعتقاد دارد که فیلم قربانی بازاریابی و تبلیغات بسیار بدش شد و عملا در آمریکا تلف شد.
مورگان فریمن در مهارت شهرنشینی | Street Smart
این یکی را هم درست شنیدید. بازیگری که در «رستگاری در شاوشنک»، «هفت»، «نابخشوده» و چندین فیلم معرکه دیگر بازی کرده، نقشش را در فیلم «مهارت شهرنشینی» که سال ۱۹۸۷ توسط «کریستوفر ریوز» ساخته شد یکجور دیگری دوست دارد. دلیل استاد برای این انتخاب موجه است: این اولین فیلمی بود که باعث درخشش او شد و برایش اولین نامزدی اسکار را به همراه داشت.
او که در فیلم در نقش یک دلال محبت بازی میکرد، بعدها گفته بود که ممکن بود در چنین نقشهایی کلیشه شود: « به محض اینکه با چنین چیزی وارد حوزه شهرت میشوید، پیشنهادهای زیادی برای بازی در همان نقش در فیلمهای دیگر دریافت میکنید. من نمیخواستم چنین بازیگری باشم. اگر در کاری خوب باشم، نمیخواهم آن کار را دوباره انجام دهم، میخواهم کار دیگری انجام دهم.»
اسکارلت جوهانسون در بیوه سیاه | Black Widow
بازیگری که نقشهای اصطلاحا هنری زیادی (گمشده در ترجمه یا امتیاز نهایی) در کارنامه دارد، از بازی در نقش ابرقهرمانی «بیوه سیاه» لذت زیادی برده و حضور در این فیلم در سال ۲۰۲۱ را بهترین تجربهاش میداند.
جوهانسون درباره بازی در نقش این ابرقهرمان روس گفته: «واقعا نقش ناتاشا در بیوه سیاه را دوست دارم. تجربه جالبی بود، گرفتن یک شخصیت و رشد دادن آن در طول این سالها، و جدا کردن لایههای آن و توانایی رشد کردن در کالبد آن، همانند زندگی کردن نقش شگفتانگیز است»
ساموئل ال.جکسون در بوسه طولانی شببخیر | The Long Kiss Goodnight
کسی که محبوبیت و درخشش در سینما را مدیون حضورهای عالیاش در فیلمهای تارانتینوست، انتخاب عجیب و مهجوری دارد. جکسون گفته بازیاش در فیلم «بوسه طولانی شببخیر» به کارگردانی «رنی هارلین» در سال ۱۹۹۶، نقشی است که به آن افتخار میکند.
جکسون در این فیلم نقش مردی به نام «میچ هنسی» را بازی میکند که به عنوان یک کارآگاه خصوصی استخدام میشود تا اطلاعاتی در مورد یک زن مبتلا به فراموشی پیدا کند. جکسون احساس میکند که این فیلم قربانی تبلیغات ضعیفش شده، اما گفته: «استودیو نمیدانست چگونه آن فیلم را بازاریابی کند، زیرا نمیدانستند زنان هم دوست دارند خود را در قالب نقش انسانهای بدجنس و کلهخر تماشا کنند. من مدام می گفتم: شما باید در طول روز که زنان در حال تماشای سریالهای روزانه خانوادگی هستند، این فیلم را تبلیغ کنید.»
رابین ویلیامز در بیداریها | Awakenings
این اسطوره دنیای کمدی که اجراهای بینظیرش در فیلمهایی جدی مثل «ویل هانتینگ خوب» و «انجمن شاعران مرده» از یادمان نمیرود، خودش طرفدار نقشش در فیلم «بیداریها» به کارگردانی «پنی مارشال» در سال ۱۹۹۰ بود. ویلیامز در این درام زندگینامهای، در نقش یک پزشک مغزواعصاب (براساس شخصیت واقعی دکتر «الیور ساکس») ظاهر شده بود.
ویلیامز توضیح داده بود که او این نقش دوست داشت، چرا که در دوره پیشتولید فیلم توانست با دکتر ساکس ملاقات و مغز انسان را از درون به بیرون کاوش کند. به گفته کارگردان فیلم، ساکس از توانایی بازیگری ویلیام کمی ترسیده بود. مارشال میگفت: «فکر میکنم وقتی الیور برای اولین بار رابین را ملاقات کرد، از توانایی رابین برای تقلید شگفتزده شد. رابین میتوانست تمام حرکات الیور را انجام دهد، و فکر میکنم این باعث شد که الیور کمی مضطرب شود.»