نگاهی به فیلم پیمان The Covenant ساخته‌ گای ریچی

وقتی سینما وظیفه اقناع جامعه را برعهده می‌گیرد

یکی از کارکردهای هالیوود که در مقاطع گوناگون تاریخی پررنگ می‌شود، تولید توجیه‌نامه‌هایی تصویری برای بحران‌ها و اشتباهات مهم سیاسی است. تا نیمه راه جنگ ویتنام هالیوود راهنما به راست می‌زد و فیلم‌هایی با مضامین ملی/ میهنی و در مسیر تشویق جوانان آمریکایی به عضویت در ارتش و اعزام به جبهه‌های نبرد دوردست می‌ساخت. اما در نیمه‌ی دوم و پس از آنکه جامعه دلیل و منطقی برای فرورفتن در باتلاق ویتنام نمی‌یافت، «راننده تاکسی» و «شکارچی گوزن» و بعدها «جوخه» و «متولد چهارم ژوئیه» و «غلاف تمام فلزی» تولید شد تا نگاه منتقدانه جامعه نسبت به حضور نظامی در کشوری با فاصله بسیار بعید را بازتاب دهد. بعدها بسیاری از سیاست‌های دولت/ حاکمیت آمریکا در عرصه‌های مختلف توسط سینما به چالش کشیده شد.

همه چیز درباره فیلم پیمان گای ریچی

اما برخی از فیلم‌های ساخته شده در راستای رویکرد مورد اشاره، عملا توجیه‌گر خطاهای استراتژیک شدند. فیلم پیمان ساخته گای ریچی فیلمی از این دست است. وقتی دو سال پیش آمریکا در عملی نابخردانه، افغانستان را دودستی تقدیم طالبان کرد و رفت، یکی از معضلات به جا مانده، امنیت جانی افغان‌هایی بود که وظیفه مترجمی نیروهای ائتلاف را در سراسر افغانستان داشتند. کسانی که مورد تنفر و کینه طالبان قرار داشتند و تعداد قابل توجهی از آن‌ها هم ظرف چندماه آغازین سلطه دوباره طالبان کشته شدند. پیمان فیلمی است که ظاهرا داستان واقعی یک مترجم به‌جا مانده در خاک افغانستان و عملیات نجات او را بازگو می‌کند.

ایمیلی بچام در فیلم پیمان

گای ریچی در فیلم جدیدش (فیلمی که کمترین ربط تماتیک به کارنامه سینمایی او ندارد) یک داستان تکراری از پیروزی اراده، شجاعت و استقامت انسانی و قدرشناسی را به تصویر کشیده است. با حجم انبوهی از نماهای هوایی و لانگ‌شات‌های زیبا و قصه‌ای سست و باورناپذیر. پیمان قرار است همچون همیشه نشانگر قدردانی و پایمردی از جنس آمریکایی باشد. فیلم آشکارا دوپاره است. بخش اول به عملیات سرگروهبان جان کینلی و جوخه تحت امرش در دوران حضور نظامی آمریکا در افغانستان می‌پردازد. شرح چند عملیات، آشنایی با زندگی پرمخاطره سربازان یک جوخه شناسایی مواد منفجره و رابطه با مترجمانی که به آن‌ها اعتماد ندارند و از سوی مردم کشور اشغال شده هم دل خوشی از این مترجمان ندارند. کینلی همراه با یکی از این مترجمان در جریان یک عملیات زخمی و محاصره می‌شود و حالا مترجم که خیلی هم با او سر سازگاری نداشته، معرفت و انسانیت نشان می‌دهد و او را به سختی و در مسیری طولانی و خطرناک به پایگاه نیروهای امریکایی بازمی‌گرداند.

بخش دوم فیلم از آنجا آغاز می‌شود که کینلی به آمریکا بازگشته، دوران نقاهت را گذرانده و حالا پیگیر اوضاع افغانستان و به‌ویژه مترجمی بومی است که جانش را نجات داده. حالا نوبت اوست که به دلیل و منطق به افغانستان بازگردد و مترجم و زن و فرزندش را نجات دهد. انگار فیلم و فیلمساز وظیفه جبران بی‌عملی دولت آمریکا در نجات جان مترجمان افغان را بردوش یک سرباز شجاع و میهن‌پرست نهاده‌اند. جان کینلی در طول فیلم در جایگاه نماینده افکار عمومی آمریکا می‌نشیند و کم‌کاری و بی‌معرفتی دولت کشورش را جبران می‌کند.

فیلم دارد سعی می‌کند آبکی بودن پیرنگ روایی و فقدان چفت و بست داستان را پشت پیام‌های اخلاقی پنهان کند. موفق هم نمی‌شود. سویه‌ اخلاقی و انسانی فیلم به شکلی گل درشت تمام بدنه و ساختار اثر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از اشاره به «بر اساس یک داستان واقعی» که کلیشه‌ کهنه و نخ‌نمای سینمای هالیوود است هم بهره می‌گیرد. صحنه‌های نبرد و درگیری‌اش هم خیره کننده و جذاب درآمده و بازی‌های قابل قبولی هم از بازیگران اصلی شاهدیم. اما همه این تمهیدها دست آخر چندان موفق نیست. ما همچنان قصه نفوذ سرباز گریخته از مهلکه به قلب دشمن برای نجات مترجم بومی سابقش را قانع کننده نمی‌یابیم. فیلمنامه برای باورپذیر ساختن این پیرنگ تلاش زیادی نکرده و روند گسترش رخدادها و نحوه جان بدر بردن از این معرکه، مخاطب را راضی نگه نمی‌دارد. در حقیقت همه‌چیز به ذهن مخاطب وابستگی پیدا می‌کند که این روند گسترش داستان را بپذیرد یا نه. حساب کردن روی پذیرش تماشاگر، خطر بزرگی برای فیلم‌هایی است که می‌کوشند روایتی متفاوت از وقایع تاریخی را به نمایش گذارند. چیزی شبیه قمار روی اسب بازنده.

تماشای آنلاین فیلم پیمان در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil