هفتادوششمین دوره جشنواره فیلم کن از ۱۶ تا ۲۷ ماه مه ۲۰۲۳ (از ۲۶ اردیبهشت تا ۶ خرداد ۱۴۰۲) برپا شد. این جشنواره مثل همیشه، میدان نبرد سینمایی فیلمسازان مطرحی از نسلهای مختلف است برای کسب نخل طلای کن؛ کن لوچ، نوری بیلگه جیلان، آکی کوریسماکی، ویم وندرس، وس اندرسن، نانی مورتی، مارکو بلوکیو، تاد هِینز، هیروکازو کوره-ایدا، جاناتان گلیزِر، کریم عینوز، آلیچه رورواکر و کوثر بنهنیه. در سایر بخشها هم نامهای بزرگی چون مارتین اسکورسیزی، کیم جی-وون، آنوراگ کاشیاپ، ویکتور اریسه، تاکشی کیتانو، استیو مککویین و پدرو آلمودووار حضور دارند. از سینمای ایران هم علی عسگری و علیرضا خاتمی با فیلم «آیههای زمینی» در بخش نوعی نگاه حضور دارند.
اینجا مهمترین خبرها و حاشیههای جشنواره را برایتان ترجمه و گزارش میکنیم.
| صفحه اختصاصی جشنواره کن ۲۰۲۳ با جدول امتیازی، خبرها و عکسهای جدید بهروزرسانی میشود، اما فهرست برندگان این جشنواره میتوانید در لینک زیر بخوانید |
جدول امتیاز منتقدان به آثار جشنواره کن ۲۰۲۳
نام فیلم |
راتن تومیتوز منتقدان برتر و عموم منتقدان |
متاکریتیک |
اسکرین دیلی فقط آثار مسابقه اصلی |
ژان دو باری (مایوِن) | منتقدان برتر: ۵.۱ از ۱۰ (۱۵ نقد)
عموم منتقدان: ۴.۹ از ۱۰ (۳۳ نقد) |
۵۱ از ۱۰۰ (۱۳ نقد) | — |
پرونده گولدمن (سیدریک کان) | عموم منتقدان: ۷.۵ از ۱۰ (۸ نقد) | ۸۲ از ۱۰۰ (۶ نقد) | — |
بازگشت به خانه (کاترین کورسینی) | منتقدان برتر: ۴.۸ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۵.۱ از ۱۰ (۹ نقد) |
۶۳ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲ از ۴ ستاره |
هیولا (هیروکازو کورئیدا) | منتقدان برتر: ۷.۸ از ۱۰ (۱۱ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۷ از ۱۰ (۳۳ نقد) |
۸۰ از ۱۰۰ (۱۶ نقد) | ۲.۳ از ۴ ستاره |
شهر اشغالشده (استیو مککویین) | منتقدان برتر: ۷.۱ از ۱۰ (۱۳ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۳ از ۱۰ (۲۲ نقد) |
۷۴ از ۱۰۰ (۱۳ نقد) | — |
شیوه عجیب زندگی (پدرو آلمودووار) | منتقدان برتر: ۷.۱ از ۱۰ (۱۰ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۲ از ۱۰ (۲۲ نقد) |
— | — |
ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت (جیمز منگولد) | منتقدان برتر: ۵.۴ از ۱۰ (۲۴ نقد)
عموم منتقدان: ۵.۸ از ۱۰ (۴۳ نقد) |
۵۲ از ۱۰۰ (۲۴ نقد) | — |
شرق دلنشین (شان پرایس ویلیامز) | منتقدان برتر: ۶.۸ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۶ از ۱۰ (۱۸ نقد) |
۶۴ از ۱۰۰ (۷ نقد) | — |
جوانان / بهار (وانگ بین) | منتقدان برتر: ۸ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۱ از ۱۰ (۱۵ نقد) |
۷۱ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲.۸ از ۴ ستاره |
مگسهای سیاه (ژان-استفان سووِر) | منتقدان برتر: ۴.۵ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۴.۹ از ۱۰ (۱۱ نقد) |
۴۱ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۱.۳ از ۴ ستاره |
در باب علفهای خشک (نوری بیلگه جیلان) | منتقدان برتر: ۸ از ۱۰ (۷ نقد)
عموم منتقدان: ۸.۴ از ۱۰ (۱۶ نقد) |
۸۰ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲.۹ از ۴ ستاره |
منطقه مورد علاقه (جاناتان گلیزر) | منتقدان برتر: ۹.۷ از ۱۰ (۲۰ نقد)
عموم منتقدان: ۹.۳ از ۱۰ (۴۰ نقد) |
۹۸ از ۱۰۰ (۱۷ نقد) | ۳.۲ از ۴ ستاره |
قاتلان فلاور مون (مارتین اسکورسیزی) | منتقدان برتر: ۸.۵ از ۱۰ (۲۸ نقد)
عموم منتقدان: ۸.۷ از ۱۰ (۵۴ نقد) |
۹۱ از ۱۰۰ (۲۵ نقد) | — |
چطور رابطه جنسی داشته باشیم (منینگ واکر) | منتقدان برتر: ۷.۶ از ۱۰ (۱۱ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۶ از ۱۰ (۲۲ نقد) |
۷۷ از ۱۰۰ (۱۱ نقد) | — |
چهار دختر (کوثر بن هنیه) | منتقدان برتر: ۷ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۶ از ۱۰ (۱۳ نقد) |
۷۸ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲.۳ از ۴ ستاره |
پسر جدید (وارویک تورنتِن) | منتقدان برتر: ۵.۵ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۵.۷ از ۱۰ (۱۴ نقد) |
۶۲ از ۱۰۰ (۱۰ نقد) | — |
بانل و آداما (راماتا-تولای سی) | منتقدان برتر: ۷ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۷ از ۱۰ (۱۴ نقد) |
۶۹ از ۱۰۰ (۶ نقد) | ۲.۳ از ۴ ستاره |
مه دسامبر / رابطه با اختلاف سنی (تاد هینز) | منتقدان برتر: ۷.۸ از ۱۰ (۲۱ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۵ از ۱۰ (۴۰ نقد) |
۸۱ از ۱۰۰ (۱۵ نقد) | ۳ از ۴ ستاره |
تشریح یک سقوط (ژوستین تریه) | منتقدان برتر: ۸.۶ از ۱۰ (۱۰ نقد)
عموم منتقدان: ۸.۱ از ۱۰ (۲۴ نقد) |
۸۸ از ۱۰۰ (۱۰ نقد) | ۳ از ۴ ستاره |
فتنهانگیز (کریم عینوز) | منتقدان برتر: ۶.۶ از ۱۰ (۱۲ نقد)
عموم منتقدان: ۵.۶ از ۱۰ (۲۴ نقد) |
۶۰ از ۱۰۰ (۱۱ نقد) | ۱.۸ از ۴ ستاره |
برگهای افتاده (آکی کوریسماکی) | منتقدان برتر: ۸.۲ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۸.۱ از ۱۰ (۱۷ نقد) |
۷۹ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۳.۱ از ۴ ستاره |
باشگاه صفر (جسیکا هاسنر) | منتقدان برتر: ۴.۹ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۵ از ۱۰ (۱۸ نقد) |
۵۰ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۱.۷ از ۴ ستاره |
شتاب زمان (ویم وندرس) | عموم منتقدان: ۸ از ۱۰ (۶ نقد) | ۸۳ از ۱۰۰ (۴ نقد) | — |
اَستِروید سیتی (وس اندرسن) | منتقدان برتر: ۸.۲ از ۱۰ (۲۲ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۵ از ۱۰ (۳۸ نقد) |
۷۳ از ۱۰۰ (۲۳ نقد) | ۲.۲ از ۴ ستاره |
ربودهشده (مارکو بلوکیو) | منتقدان برتر: ۱۰ از ۱۰ (۵ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۹ از ۱۰ (۱۲ نقد) |
۶۴ از ۱۰۰ (۷ نقد) | ۲.۵ از ۴ ستاره |
خلافکاران (رودریگو مورِنو) | منتقدان برتر: ۹ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۸ از ۱۰ (۱۳ نقد) |
۹۲ از ۱۰۰ (۷ نقد) | — |
شور دودین بوفانت (تران آن هونگ) | منتقدان برتر: ۸.۴ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۷ از ۱۰ (۱۰ نقد) |
۸۳ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲.۸ از ۴ ستاره |
فردایی روشنتر (نانی مورتی) | عموم منتقدان: ۴.۲ از ۱۰ (۱۰ نقد) | ۴۵ از ۱۰۰ (۷ نقد) | ۱.۳ از ۴ ستاره |
روزهای عالی (ویم وندرس) | منتقدان برتر: ۷.۵ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۷.۳ از ۱۰ (۱۵ نقد) |
۷۷ از ۱۰۰ (۸ نقد) | ۲.۹ از ۴ ستاره |
آخرین تابستان (کاترین بریا) | منتقدان برتر: ۵ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۸ از ۱۰ (۱۰ نقد) |
۵۶ از ۱۰۰ (۵ نقد) | ۲.۳ از ۴ ستاره |
کایمرا (آلیچه رورواکر) | منتقدان برتر: ۸.۵ از ۱۰ (۸ نقد)
عموم منتقدان: ۸.۶ از ۱۰ (۱۱ نقد) |
۹۰ از ۱۰۰ (۶ نقد) | ۲.۹ از ۴ ستاره |
بلوط پیر (کن لوچ) | منتقدان برتر: ۶ از ۱۰ (۷ نقد)
عموم منتقدان: ۶ از ۱۰ (۷ نقد) |
۶۳ از ۱۰۰ (۶ نقد) | ۲.۱ از ۴ ستاره |
شکستن یخ (آنتونی چن) | منتقدان برتر: ۷ از ۱۰ (۶ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۷ از ۱۰ (۸ نقد) |
۷۱ از ۱۰۰ (۶ نقد) | — |
آیههای زمینی (علی عسگری و علیرضا خاتمی) | عموم منتقدان: ۷.۸ از ۱۰ (۶ نقد) | — | — |
چشمانت را ببند (ویکتور اریسه) | عموم منتقدان: ۷.۸ از ۱۰ (۹ نقد) | ۸۶ از ۱۰۰ (۵ نقد) | — |
کوبی (تاکِشی کیتانو) | عموم منتقدان: ۶.۸ از ۱۰ (۶ نقد) | ۶۷ از ۱۰۰ (۷ نقد) | — |
کتاب راهحلها (میشل گوندری) | عموم منتقدان: ۶.۱ از ۱۰ (۸ نقد) | ۶۵ از ۱۰۰ (۶ نقد) | — |
تصاویر ارواح (کلِبِر مندونسا فیلیو) | عموم منتقدان: ۹ از ۱۰ (۵ نقد) | — | — |
احساس گذشتن زمان انجام کاری (جوانا آرنو) | عموم منتقدان: ۷.۵ از ۱۰ (۶ نقد) | ۷۸ از ۱۰۰ (۵ نقد) | — |
بنیادی (پیتر سون) | منتقدان برتر: ۵.۶ از ۱۰ (۷ نقد)
عموم منتقدان: ۶.۱ از ۱۰ (۹ نقد) |
۵۶ از ۱۰۰ (۷ نقد) | — |
نقد و بررسی فیلم های جشنواره کن ۲۰۲۳
فیلم بانل و آداما | راماتا-تولای سی
ورایتی | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
جسیکا کیانگ | فیلم راماتا-تولای سی، یک درام اخلاقی کوچک اما کنجکاویبرانگیز است که در بخشهای پایانی خیلی خوب شکل نگرفته است و گاه آنقدر مبهم و آرام است – با آن موسیقی متن پیانویی و دارای ملودی – که انگار دارد به خواب میرود؛ اما به هر حال، فیلم اول چشمگیری است، بهخصوص از این بابت که با رویکردی شاعرانه حول تجربههای درونی چنین زن نادر و غیرقابل شناختنی جریان دارد.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
لاویا گیارکی | سی با این فیلم، جهان مدهوشکنندهای را احضار کرده است که نیازمند داستانی تندوتیزتر بود.
فیلم تشریح یک سقوط | ژوستین تریه
تلگراف | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
تیم روبی | کل فیلم سحری دارد که باعث میشود روزها به آن فکر کنید.
ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | فیلم که داستانش در کلبهای ناتمام در کوههای آلپ بخش فرانسه میگذرد، از همان فصل افتتاحیه اغلب حسوحال فیلمی را دارد که گویی فال گوش لحظههایی ایستاده است که صمیمیتر و محرمانهتر از آن چیزی هستند که به اشتراک گذاشته شوند.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلم با چرخشها و پیچشهای داستانی قراردادی و افشاگریهای دراماتیک کاری ندارد و فاصلهاش را با سندرا هم حفظ میکند تا ما در شگفت بمانیم که او گناهکار است یا نه؛ و همینطور تا پایان به حدس زدن ادامه بدهیم. «تشریح یک سقوط» درامی بیسروصدا و خوددارانه و تقریبا ناراحتکننده است که با وجود این، از نظر فکری به شما نیرو میدهد.
فیلم باشگاه صفر | جسیکا هاسنر
ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
اوئن گلیبرمن | آنچه در این فیلم میبینیم شکلگیری یک فرقه است؛ و آن چیزی که هاسنر را که اهل اتریش است (و این دومین فیلم انگلیسیزبانش) چنین فیلمساز ماهر و جسوری میکند، این است که او شما را به درون ذهنیت این فرقه میکشاند با همه لایههای درهمپیچیدهاش از وسواس فکری، حس ناامنی، پیروی و ایمان.
اسکرین دیلی | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
وندی آیدی | فیلم عالی به نظر میرسد چون مثل همیشه استفاده هاسنر از رنگ و لباس چشمگیر است و شیوا، اما فیلمنامه کمباری دارد که تقریبا از سطح فراتر نمیرود.
گاردین | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | «باشگاه صفر» درامی پرانرژی و جدی اما بیهوده است که حرف ارزشمندی درباره موضوعهای صوریاش نمیزند: تصویر بدن، اختلالهای تغذیه و مصرف بیرویه در غرب.
فیلم شتاب زمان | ویم وندرس
ورایتی | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
کاترین برِی | «شتاب زمان» یا «انزِلم: شتاب زمان» بیشتر پرترهای از آثار انزلم کیفر (نقاش آلمانی) است تا یک مطالعه زندگینامهای استاندارد از او؛ با وجود این، فیلم مطالعه خیلی خاصی از روح یک انسان است که با تصاویری از آثارش شکل گرفته است.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | «شتاب زمان» فیلمی فوقالعاده کنترلشده و صریح است و جدیتش پیرامون طبیعت و هدف هنر واقعا نیروبخش است.
فیلم شور دودین بوفانت | تران آن هونگ
پلیلیست | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
اِلنا لازیک | زوج اصلی داستان که در تعقیب زیبایی حقیقی و ناب در همه چیز هستند - چه در جسم و چه ذهن، و با وجود همه موانع – فوقالعاده متاثرکنندهاند.
ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
گای لاج | غذا، سوژه و هدف و موتور پیشبرنده این داستان عاشقانه کاملا دلربا است که کمی چیدهشده به نظر میآید.
تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
رابی کالین | تران آن هونگ که نفسگرایی مجرب است، در ترسیم غذا به عنوان حامل لذت و عیش عالی است.
فیلم فردایی روشنتر | نانی مورتی
ورایتی | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | جووانی شاید شخصیت اصلی «فردایی روشنتر» باشد (ایدهای که بیشرمانه از «هشتونیم» اثر فدریکو فلینی بلند شده است) اما مورتی خودش را دست میاندازد با برتری دادن به زاویه دید سایر شخصیتها.
هالیوود رپیورتر | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
دیوید رونی | امید آرزومندانه فیلم به آینده سینما و قدرت شفابخش آن، در نهایت بهقدری از سر خودپسندی است که به عنوان تجلی ایمان جمعی دیده نمیشود.
فیلم روزهای عالی | ویم وندرس
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
دیوید رونی | کارگردان با استادی فیلمی با سادگی فریبنده خلق کرده است و به نظاره جزییات کوچک زیستی روزمره نشسته است با چنان خلوص و احساس عمیق و همدلیای که قدرت احساسی مضاعفی را شکل میدهند؛ قدرتی که تقریبا از نظر شما دور میماند.
ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
گای لاج | درست است که این فیلم مسحورکننده با ایمنی حاصل از نمایش روالی روزمره کار میکند اما همهاش برای رسیدن و نمایش تاثیر نیروبخش و دلگرمکننده گهگاهی اتفاقی غیرمنتظره است.
گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلمی که کامل نیست اما به اندازه کافی درگیرکننده است… و جالب اینکه تصویر توکیو در فیلم بسیار غیرکلیشهای است.
فیلم آخرین تابستان | کاترین بریا
ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | فیلم وقتی در جسورانهترین حالت قرار میگیرد که با شیوههای خاص خود از منبع اخلاقی و قراردادیاش فاصله میگیرد؛ و بهخصوص زمانی که بریا از انگل دانستن هر یک از طرفین پرهیز میکند.
تلگراف | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
رابی کالین | با اینکه فیلم هرگز تکاندهنده نمیشود اما تقریبا همیشه انگیزه میدهد و بریا تصاویری هم خلق کرده است که مدتها پس از محوشدنشان ذهن شما را به خود مشغول میکنند.
فیلم کایمرا | آلیچه رورواکر
گاردین | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | «کایمرا» فیلمی است که فضای داستانی و ساختگی خودش را بهکل اشغال میکند؛ و عاشقانه عجیبش را با بیان سینمایی روان خاص خودش به تصویر میکشد. من کاملا اسیر این ماجراجویی عاشقانه غمانگیز شدم.
ورایتی | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
گای لاج | رورواکر تمام دلمشغولیهای زمینی و غیرزمینیاش را در قطعههای جواهرنشان و پراکنده عرضه میکند تا ما آنها را جمع و سرهم کنیم و به تفسیر خودمان برسیم؛ و چندان هم اهمیت نمیدهد اگر بعضی قطعهها مدفون باقی بمانند.
فیلم بلوط پیر | کن لوچ
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | کن لوچ کارگردان و پل لَوِرتی با اشتیاق در این باره استدلال میآورند که مردمان بریتانیا بهواسطه اتحاد و تصدیق منافع واقعی میتوانند بهطور طبیعی با مهاجران و پناهندگان همدلی کنند.
تلگراف | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
تیم روبی | برای لوچ و لورتی کافی نیست که با قلبشان به سراغ سوژههای درستی رفتهاند. پیرنگ «بلوط پیر» قابل پیشبینی است و در پایان هم بهشدت ناامیدکننده است.
فیلم جوانان یا بهار | وانگ بین
هالیوود ریپورتر
لِسلی فِلپِرین | در فیلمهای مستند و داستانی پیرامون کارگران صنعت پوشاک، شکوفایی اتفاق افتاده است و این فیلم هم یکی از آثار موفق و مهم این زیرژانر به شمار میرود.
گاردین | امتیاز ۴ از ۵
پیتر بردشا | این امکان وجود دارد که جزییات و میزان واقعگرایی اجتماعی فیلم، شما را کمی بههم بریزد، هرچه باشد فیلم در یک بازه زمانی پنجساله از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ فیلمبرداری شده است، اما امید و آرمانگرایی کارگران جوان تکاندهنده است.
ورایتی
جسیکا کیانگ | «جوانان» (بهار) سراغ قالبی ضددرام رفته است که در آن هر مسیر تازهای به تکرار غمانگیز تقلاها و افقهای رشدنیافته قبلی میانجامد.
فیلم مگسهای سیاه | ژان-استفان سووِر
ورایتی | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
اوئن گلیبرمن | درام سنگین و پرزرقوبرق «مگسهای سیاه» را – که انگار میگوید زندگی کثافت است و در نهایت به پایان میرسد – بهراحتی نمیتوان تاب آورد و تماشا کرد؛ اما فکر میکنم این موضوع در نهایت به این دلیل است که فیلم با وجود ظاهر تیرهوتار موثقاش، تا حدی ساختگی است.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
جردن مینتزر | «مگسهای سیاه» در پایان تماشاگر را خرد و کبود و در حال خونریزی کنار خیابان رها میکند اما هرگز کاملا او را اسیر نمیکند.
گاردین | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلم، کلیشههای آزاردهندهای دارد که با مردانگی افراطی و بهخودآسیبزن به تقلیدی از فیلمنامه «احضار مردگان» از پل شریدر (و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی) درباره امدادگران نیویورک میماند.
فیلم مه دسامبر یا رابطه با اختلاف سنی | تاد هینز
تلگراف | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
تیم روبی | فیلم درباره بازیگری، انکار، کار اشتباه و حداقل سنوسال برای ازدواج بدون رضایت والدین است؛ اما علاوه بر اینها، درباره بزرگ شدن و راههای متفاوتی هم هست که ما این فرایند را پشت سر میگذاریم یا اینکه نمیتوانیم پشت سر بگذاریم.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلم با دقت و ظرافتی خوشایند و زیرکانه توسط تاد هینز کار و عرضه شده است، جولین مور ملکهواری ناکارآمدش را بسیار دیدنی به نمایش گذاشته و ناتالی پورتمن در صحنه فوقالعادهای درباره بازیگری برای بچههای کلاس درام گریسی سخنرانی میکند.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
دیوید رونی | کارگردان در قلمرویی که برایش آشنا است به کنجکاویهای خود ادامه میدهد: خودآگاهی و دریافت عمومی، هویت و دوگانگی، شفافیت و نمایش، هنجارهای اجتماعی و تمردهای جنسی؛ اما پتانسیل احساسی داستان تا حدی بهواسطه این رویکرد از دست رفته است.
فیلم فتنهانگیز | کریم عینوز
د رپ | امتیاز ۷۵ از ۱۰۰
نیکلاس باربر | بهطرز عجیبی، قراردادیترین جنبه فیلم، شخصیت مرکزی آن است.
گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلمی دیدنی بر اساس تاریخچهای جعلی اما «فتنهانگیز» نمیداند که با قهرمان زن خودش میخواهد چه کار کند و به همین دلیل، او را با چنگالهای آدمبد داستان، هِنری، تنها میگذارد.
ورایتی | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | «فتنهانگیز» با زیرکی ذهنیتها را نسبت به کاترین – به عنوان چهرهای مهم در تغییر انگلیس – عوض میکند؛ فقط خیلی زیادهروی میکند.
فیلم برگهای افتاده | آکی کوریسماکی
ایندیوایر
دیوید ارلیش | «برگهای افتاده» شاید از روح یک داستان اخلاقی و قدرت رمانتیک ملودرامی از جنس آثار نمونهای داگلاس سیرک برخوردار باشد اما ایمانش به توانایی ما در رسیدن به نور در ظلمت هرگز ذرهای جعلی یا سادهلوحانه نیست.
گاردین | امتیاز ۴ از ۵
پیتر بردشا | «برگهای افتاده» فیلمی رمانتیک و ذاتا شیرین است با سبکی خشک و بیروح که بههیچوجه احساسات درگیرش را ضایع نمیکند؛ و البته که حرفهای تندوتیزی هم درباره سیاستهای معاصر دارد.
ورایتی
اوئن گلیبرمن |«برگهای افتاده» فیلمی دلپسند است اما بیش از حد کوچک است.
فیلم اَستِروید سیتی | وس اندرسن
ایندیوایر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
دیوید ارلیش | اگر همه فیلمهای اندرسن به تنش میان نظم و بینظمی (هرجومرج)، و نامعلومی و تردید میپرداختند، «استروید سیتی» اولین فیلم اوست که این تنش را به عنوان سوژه خود برگزیده است و اغلب آن را بهواسطه اصطکاکی به نمایش میگذارد که حاصل مالش سطوح مختلف خیال – یا هر آنچه واقعی نیست – است.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلم با سرزندگی و زیرکی پیش میرود و با مهارت اثرهای ترحم و تنهایی را جذب میکند بدون اینکه از ریتم بیفتد. آدم وسوسه میشود که این خلا دانشور را به عنوان نوعی علامت در نظر بگیرد اما من واقعا چنین فکر نمیکنم: این تجلی سبک است؛ و اینکه چه سبکی است.
ورایتی | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
اوئن گلیبرمن | «استروید سیتی» خیلی خوب به نظر میرسد اما فقط به عنوان فیلمی برای طرفداران دوآتشه اندرسن و شاید نه برای اغلب آنها.
فیلم ربودهشده | مارکو بلوکیو
ورایتی
جسیکا کیانگ | فیلم آنقدر پرمایه و غنی است که بتوان بهراحتی دیدنش را پیشنهاد کرد.
هالیوود ریپورتر
جردن مینتزر | فیلمی درگیرکننده و تا حدی سحرآمیز که داستان حقیقیای را روایت میکند که به یهودستیزی تاریخی ایتالیایی میپردازد و نابخردیهای کلیسای کاتولیک.
گاردین | امتیاز ۵ از ۵
پیتر بردشا | «ربودهشده» ملودرامی تمامعیار است با شور و شدتی یادآور آثار ویکتور هوگو یا چارلز دیکنز؛ که بخشی زشت از تاریخچه کلیسای کاتولیک اروپا را عیان میکند: گرایش به یهودستیزی و سوءاستفاده از کودکان.
فیلم خلافکاران | رودریگو مورِنو
گاردین | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | این کمدی خشک و بیروح بهسرعت مسیر عجیبوغریب و مطمئن خودش را طی میکند؛ و در واقع کل استعاره سرقت از همان ابتدا بهواسطه شیوه ناب عاری از تنشی که دزدی به نمایش درمیآید، دگرگون میشود و معنای دیگری پیدا میکند.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
جردن مینتزر | این فیلم سهساعتی که به دو بخش تقسیم شده است، به عنوان یک داستان تبهکارانه تفریحی شروع میشود که معمولا پایانی مسخره هم دارند و میتوان آن را حتی یکی از آهستهترین و بیشتابترین سرقتهای بانک تاریخ سینما نامید؛ اما سپس فیلم ناگهان از این مسیر منحرف میشود، عمق پیدا میکند و پیچیدهتر و پیچیدهتر میشود تا اینکه معماهای جدیدی از نمونههای قدیمی میسازد و رابطهای عاشقانه هم یکهو پدیدار میشود.
اسکرین دیلی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
وِندی آیدی | این فیلم جذاب و بازیگوش یک تریلر تبهکاری آشنا به نظر میرسد تا اینکه چرخشهای خوشایندی را تجربه میکند و بهتر از قبل میشود.
فیلم قاتلان فلاور مون | مارتین اسکورسیزی
تلگراف | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
رابی کالین | شخصیتی که لئوناردو دیکاپریو خلق کرده است روی کاغذ غیرممکن به نظر میرسد: شخصیت مرکزی فیلم نه قهرمان است و نه یک یاغی کاریزماتیک؛ بلکه آلتدستی است حریص، مطیع و بدون علاقه به فکر کردن که کارهایش بیزاری و خشم را باعث میشود. با وجود این، دیکاپریو از عهده این چالش برآمده و یکی از بهترین و پیچیدهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه داده است.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
دیوید رونی | مدت زمان سه ساعت و نیم فیلم کاملا معقول است با توجه به تراژدی روبهجلویی که هرگز کمرنگ نمیشود یا اهمیتش را برای تماشاگر از دست نمیدهد.
گاردین | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلمی کاملا جذاب و داستانی که اسکورسیزی آن را به عنوان تاریخچه پنهان قدرت آمریکایی میبیند؛ و به عنوان خشونت نهانی که فراگیر میشود و آبهای زیرزمینی بشریت را میآلاید.
والچِر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
بیلگه اِبیری | «قاتلان فلاور مون» با تمام مدت زمان افراطیاش (سه ساعت و ۲۶ دقیقه!)، درسهای تاریخی بزرگش و حکایتش از غربی کهن که راه را برای شکلگیری نیروی پلیس مدرن هموار میکند، در نهایت سادهترین و لغزندهترین چیز ممکن است: داستان یک زندگی زناشویی؛ آن هم نمونهای پیچیده و تراژیک.
لسآنجلس تایمز | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
جاستین چنگ | دو بازیگر محبوب اسکورسیزی در دورههای مختلف، دیکاپریو و دنیرو، آشکارا دلیل اهمیت این فیلم برای همگان هستند اما آنها میتوانند حواس ما را از بازی لیلی گلدستون پرت کنند که ترکیبی غمانگیز از سندیت و گمگشتگی و ترس است که نقشی اساسی را در حفظ پویایی زوج اصلی فیلم بازی میکند؛ آن هم در شرایطی که زندگی زناشویی ارنست و مولی به استعارهای رنجآور از ظلم و بیرحمی «مانیفست سرنوشت» (Manifest Destiny: باور فرهنگی امپریالیستی آمریکایی که در قرن نوزدهم وجود داشت) بدل میشود.
ورایتی | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | «قاتلان فلاور مون» به لحاظ سبکی حسوحال فیلم یک مرد جوان را دارد. فیلم از همان ابتدا جذاب است و تنش ملموس آن با موسیقی متن رابی رابرتسن به بیننده منتقل میشود؛ اما داستان همینطور جلو و جلوتر میرود تا اینکه تمام شخصیتهایی که برای ما اهمیت دارند مردهاند یا در حال مرگاند یا پشت میلههای زندان هستند؛ و همچنان یک ساعت از فیلم باقی است.
فیلم منطقه مورد علاقه | جاناتان گلیزر
ورایتی | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
اوئن گلیبرمن | فیلمی عالی و چشمگیر که ژرف و هراسانگیز است، و همینطور متفکرانه و غوطهورکننده. فیلمی که شرارت آدمی را تا رسیدن به سپیدهدم نگه میدارد و انگار آن را زیر میکروسکوپ بررسی میکند؛ و از جهتی فیلمی است که پاسخگوی نظربازی ما است و همینطور کنجکاوی ما برای دیدن چیزهایی که دیدنشان غیرممکن به نظر میرسد. با وجود این، این کارها را با اصالتی نیروبخش انجام میدهد.
اسکرین دیلی | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
جاناتان رامنی | «منطقه مورد علاقه» بیشتر فیلمی چالشی است تا به شکل قراردادی محرک و برانگیزاننده باشد؛ اما با هر متر و معیاری، اثری است که دیده خواهد شد و چه در جهان سینمادوستان و چه فراتر از آن، در کانون بحث و توجه قرار خواهد گرفت.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
دیوید رونی | حالا دیگر به نظر نمیرسد گفتن این حرف خطرکردن (ریسک) باشد که جاناتان گلیزر نمیتواند فیلمی نسازد که یک اثر اریژینال نیروبخش نباشد.
تلگراف | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
رابی کالین | تئودور آدورنو عبارت مشهوری دارد که میگوید: «سرودن شعر پس از آشویتس عملی وحشیانه است.» فیلم گلیزر در عوض به ما نثر تحویل میدهد و آن را به صورت تیرهترین و حیاتیترین نوع هنری از نو میسازد که ما به عنوان انسان میتوانیم تولیدش کنیم.
ایندیوایر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
دیوید ارلیش | «منطقه مورد علاقه» اصرار دارد که تمام زشتترین لحظههای تاریخ را کسانی باعث شدهاند که آنها را ندیدند و در حالی که ماندگاری فیلم باید در طول زمان محک بخورد، نگاهش به عادیسازی – همانطور که هانا آرنت جایی این پدیده را توصیف کرده – «ترسناکتر از همه قساوتها در کنار هم» است.
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | فیلم با آن موسیقی متن عالی میکا لِوی و طراحی صدای جانی برن، قدرت بیچونوچرایی دارد اما میتواند بهخوبی بحث پیرامون این موضوع را احیا کند که تاثیرهای سینمایی ناشی از ترسهای تاریخ چگونه بر مخاطب اثر میکنند.
فیلم در باب علفهای خشک | نوری بیلگه جیلان
گاردین | امتیاز ۴ از ۵
پیتر بردشا | این فیلم هم در ظاهر و ابتدا، مثل بیشتر آثار جیلان تیرهوتار و ترسناک است، اما این اثر پرحرف و همهجانبه، کیفیت جالب و جذاب یک اثر ادبی را دارد.
هالیوود ریپورتر
لِسلی فِلپرین | «در باب علفهای خشک» به سرازیری فیلمی قابلپیشبینی میغلتد و در نهایت در باتلاق پرحرفی و گزافهگویی میافتد که در پایانبندی گفتار متن هم به آن اضافه میشود تا بهاصطلاح حرفهای عمیقی زده شود.
ورایتی
گای لاج | عاری از سرزندگی و طولانی ولی بهتدریج دلربا میشود و شما را اسیر خودش میکند.
دِ رَپ
تامریس لافلی | جدیدترین اثر جذاب نوری بیلگه جیلان، بهترین فیلم او پس از «روزی روزگاری در آناتولی» است که با تمام کیفیتهای بصری و حالوهواهای احساسیاش تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد.
فیلم چطور رابطه داشته باشیم | منینگ واکر
تایمز | امتیاز ۴ از ۵
کوین ماهر | منینگ واکر ثابت میکند که صاحب استعداد بصری است و سبک خاص خودش را دارد. او بهگونهای خاطرهانگیز خیابانهای مالیا را در لحظه درست، به مکانهایی بدل میکند که انگار به وسترنی آخرالزمانی تعلق دارند.
ایندیوایر
دیوید ارلیش | اولین فیلم واکر پس از حرکت تناوبی بین چند گونه متفاوت از سینمای کرینج (زیرژانری از کمدی) در ۹۰ دقیقه ابتداییاش، با یک پایانبندی جدا دردناک خاتمه مییابد تا کلیتش ارزشی بیش از مجموع بخشهایش پیدا کند.
هالیوود ریپورتر
لاویا گیارکی | شیمی طبیعی میان بازیگران به افسون سینمایی واکر و نیکلاس کانیکسیونی فیلمبردار افزوده است. شما میخواهید این دوستان همیشه این بیشرمی را دوست داشته باشند، از یکدیگر حمایت کنند و هرگز تغییری ایجاد نشود.
فیلم چهار دختر | کوثر بن هنیه
گاردین | امتیاز ۳ از ۵
پیتر بردشا | این زنان چنان حضوری روی صحنه دارند که همدمی و همدردی آنها فیلم را پیش میبرد.
دِ رَپ
شارِن وَکسمن | چهار دختر ما را به محفل صمیمانه پیوندهای خانوادگی میبرد تا داستانی بزرگتر از دوره و زمانه ما را روایت کند؛ درد شخصی است و تاثیر جهانی.
اسکرین اینترنشنال
وِندی آیدی | چهار دختر به عنوان اثری اریژینال، جسورانه و متمایز روی پای خودش میایستد.
فیلم پسر جدید | وارویک تورنتِن
هالیوود ریپورتر
دیوید رونی | جذاب حتی زمانی که داستان ژرفای خودش را از دست میدهد.
گاردین | امتیاز ۳ از ۵
پیتر بردشا | «پسر جدید» فیلمی تماشایی و حسوحالی است که البته برای من قدرت آثار اول تورنتن را ندارد.
ورایتی
گای لاج | فیلم که نامنسجم است اما هرگز جذابیتش را از دست نمیدهد، از چشمان فوقالعاده نویسنده-کارگردان-فیلمبردارش در استفاده از نورها و مکانها سود برده است؛ موضوعی که فراتر از پیکتوریالیسم میرود و چشماندازها را از دست اشغالکنندگان آنها رها میکنند.
فیلم ژان دو باری | مایون
ایندپندنت | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
جفری مکنَب | این فیلم بر خلاف انتظار، یک درام لباسی (تاریخی) خوشساخت و زیرکانه است مملو از نیش و کنایه.
ورایتی | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر دبروژ | فیلم مایوِن در تلاش برای احیای شهرت و اعتبار این زن (مادام دو باری) به شکل غیرمنتظرهای بیروح شده و انگار یک بهاصطلاح رسوایی را به یک ماجرای سلطنتی ملالآور بدل کرده است.
تلگراف | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
رابی کالین | اغلب فیلم بهزیبایی فیلمبرداری شده است و پر از چشماندازهای نقاشیمانند از نواحی روستایی فرانسه و لوکیشنهای داخلی بهتآور کاخ ورسایی است؛ اما رابطه مرکزی هرگز متقاعدکننده نمیشود و گویی نمایشی است برای سرگرمی درباریان یا با تعمیم معنا برای ما.
فیلم پرونده گولدمن | سیدریک کان
هالیوود ریپورتر
جردن مینتزِر | جذاب و از نظر سیاسی مربوط به این دوره و زمانه.
ورایتی
گای لاج | درامی دادگاهی که در حکم قانونی و آشفتگی انسانی به یک اندازه جذابیت پیدا میکند.
اسکرین اینترنشنال
فیونوآلا هالیگِن | بازیها که در کلنجارهای کلامی داخل فضایی کوچک خلاصه شده، همه گفتارهای در ظاهر متناقض (پارادوکسیکال) را معقول جلوه میدهد و آریه وورتالتر در نقش گولدمن جذاب است؛ شخصیتی که بهسختی میشود دوستش داشت ولی به همان اندازه هم روی برگرداندن از او دشوار است.
فیلم بازگشت به خانه | کاترین کورسینی
اسکرین اینترنشنال
جاناتان رامنی | نقطه قوت اصلی این داستان در باب نژادها و هوس و اندوه – که با مهارت در هم پیچیده شده – تجربه کورسینی در کارگردانی گروهی از بازیگران است که شامل چهرههای آشنا و بازیگران غیرحرفهای میشود؛ و در این میان، بازیگران جوان او در نقشهای اصلی، انرژی و طبیعی بودن و حساسیتی تمامعیار را به نمایش گذاشتهاند.
هالیوود ریپورتر
جردن مینتزر | یک تعطیلات تابستانی معنادار و تکاندهنده.
گاردین
پیتر بردشا | بازیها خیلی قوی هستند و یک رابطه خواهری عالی بین بِمبا و گوهورو شکل گرفته است. آنها سزاوار داستانی بهمراتب بهتر بودند.
فیلم هیولا | هیروکازو کورئیدا
گاردین | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | این فیلم با آگاهی اخلاقی و انسانیت فوقالعادهای ساخته شده است.
ایندیوایر
دیوید ارلیش | این روایت درهمپیچیده درباره بچههای درکنشده در یک دنیای مرتجع بزرگسالانه، شامل لحظههای احساسی صادقانه و حقیقیای میشود که حتی جدیترین طرفداران کورئیدا هم ممکن است متوجه این نکته نشوند که او خودش فیلمنامه را ننوشته است.
هالیوود ریپورتر
دیوید رونی | فیلم در نهایت حرفش را میزند اما خیلی طول میدهد تا این کار را انجام دهد و به هدفش برسد.
فیلم شهر اشغالشده | استیو مککویین
ورایتی
اوئن گلیبرمن | بیپرده میگویم که شما دقیقا از همان اولین لحظهها احساس میکنید که در حال محاکمه شدن هستید.
تلگراف | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
رابی کالین | با اینکه لحن جدی و سنگین فیلم غیراحساسی است اما مککویین وقفههای شاعرانهای را در طول اثر پیشبینی کرده است تا به تماشاگرش اجازه نفس کشیدن بدهد.
لیتل وایت لایز
سوفی مانکز کافمن | اگر انگیزههای رسمی مککویین گاهی وقتها قابل تشخیص نیستند اما صداقت و خلوص نیت او هرگز زیر سوال نمیرود.
فیلم شیوه عجیب زندگی | پدرو آلمودووار
گاردین
پیتر بردشا | فیلم، صاحب شیوه داستانگویی تمامعیار اما ازمدافتادهای است و باید تاکید کرد که «شیوه عجیب زندگی» واقعا به شیوه خودش کاملا ازمدافتاده به نظر میرسد.
ایندیوایر
دیوید ارلیش | این وسترن کوچک پرحرف در باب سرکوبگری ژانرش هم تامل میکند در حالی که یک کشمکش اساسی را از دل تندیها و زخمزبانهای متقابل دو شخصیت اصلیاش بیرون میکشد.
رولینگ استون
دیوید فیئر | فیلمی برانگیزاننده که بهترین بازیها را از بازیگران نقشهای اصلیاش گرفته است و چنین احساس میشود که به فیلمساز در بازیگوشی با استعارههای ژانری حسابی خوش گذشته است.
فیلم ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت | جیمز منگولد
امپایر | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
جان نوجِنت | آخرین قرار ایندی با سرنوشت، پایان بامزهای دارد که ممکن است تماشاگرانش را در دو قطب قرار دهد؛ اما اگر شما همراه او شوید، میتواند خداحافظی مناسبی باشد برای دزد مقبره محبوب سینما.
گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | این یکی مقداری انرژی و سرگرمی و ابتکار روایی – با تمام حماقتهای مکگافینیاش – دارد که قبلی (ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین) عاری از آنها بود.
ورایتی | امتیاز ۵۰ از ۱۰۰
اوئن گلیبرمن | فیلمی که از سر اشتیاق و وظیفهشناسی ساخته شده است اما در نهایت، فیلمی عاری از شادی و لذت و نمایشی سطحی و صرفا نوستالژیک به شمار میرود.
تلگراف | امتیاز ۴۰ از ۱۰۰
رابی کالین | فیلم در نهایت، بدل جواهری بسیار گرانبها است: پس شاید شکل و سوسوی آن در ظاهر و برای مدتی کوتاه متقاعدکننده باشد اما هرچه بیشتر آن را نگاه کند کیفیت نامرغوب ساختش بیشتر خودش را نشان میدهد.
فیلم شرق دلنشین | شان پرایس ویلیامز
ورایتی
کاترین بری | یادداشتهای جشنوارهای شیفته تاکید بر یک بازی چشمگیر هستند تا جایی که شاید کسی نگران این موضوع شود که تنها منتقد کوچولویی باشد که نمونهای را برجسته میکند. به هر حال، تالیا رایدر بازیگر اصلی «شرق دلنشین» یک ستاره است.
ایندیوایر
دیوید ارلیش | اینجا با فیلمی بامزه و گاه خیلی بامزه طرف هستید که واقعا نمیشود برای تلافی هم که شده، آن را دست انداخت؛ و همین بهسادگی میتواند تنها معیار موفقیت برای ارزیابی «شرق دلنشین» باشد.
هالیوود ریپورتر
لاویا گیارکی | فیلم بهسختی میتواند از ظاهر برخی ایدههای جالبترش فراتر برود و به همین خاطر است که سطحی به نظر میرسد.
حرف های سینماگران در جشنواره ۲۰۲۳
ماریون کوتیار بازیگر فیلم دختر کوچولو آبی
«دختر کوچولو آبی» به کارگردانی مونا آچاچه که اولین نمایش جهانیاش را در بخش نمایشهای ویژه جشنواره کن تجربه کرد، صحنهای دارد که در آن کارگردان به بازیگر اصلیاش ماریون کوتیار اصرار کرد که حتی در زمان استراحت و نوشیدن چای در قالب شخصیت خود باقی بماند و حتی چای را هم هورت بکشد (شخصیت کِرول بر اساس مادر خود این فیلمساز فرانسوی شکل گرفته است). در این خصوص از کوتیار میپرسند آیا چنین رابطهای میان کارگردان و بازیگر سوءاستفاده تلقی میشود یا نه: «روابط بازیگر و کارگردان از این جنس نیست و بیشتر همکاری است. برای من فقط یک بار اتفاق افتاد که احساس کردم کارگردانی از من سوءاستفاده میکند. اصلا خوشایند نبود.» او اسمی از این کارگردان مرد نمیآورد ولی میگوید که به باور وی، درخواستهایش بخشی از «فرایند همکاری و رابطه بازیگر و کارگردان» بود اما ماریون خیلی زود متوجه میشود که او در تلاش برای سوءاستفاده است: «از خودم پرسیدم او چنین میکند چون فکر میکند من نمیتوانم آنچه میخواهد را انجام بدهم؟ احساس کردم یک شی هستم و واقعا بیزار شدم.» او در ادامه چنین توضیح میدهد: «فکر میکنم تسلیم واژهای است که شما باید به عنوان بازیگر تجربهاش کنید. شما تسلیم شخصیت میشوید، تسلیم داستان و تسلیم خالق که همان کارگردان است؛ و اینها برای من باید هارمونی داشته باشند که فکر نمیکنم زمان سوءاستفاده وجودش را احساس کنید.»
ماریون کوتیار که برای قرار گرفتن در قالب شخصیت مادر، کِرول، علاوه بر استفاده از لباسها و زیورآلات و عطر از نظر روانشناختی هم با مطالعه نامهها، عکسها، یادداشتها، خاطرات و صحبتهای ضبطشده از او به این شخصیت نزدیک شد، در این باره میگوید: «موضوعی بسیار عمیق و تاثیرگذار درباره تبار زنان این خانواده وجود داشت و مونا میخواست مادرش را بهواسطه فرایند ساخت این فیلم بهنوعی به زندگی بازگرداند و او را درک کند؛ که به نظرم خیلی متاثرکننده و جالب بود. شخصیت کرول عمیقا مرا تحت تاثیر قرار داد.»
جولین مور و ناتالی پورتمن، بازیگران فیلم مه دسامبر
درام روانشناختی جدید هِینز با بازیهای ناتالی پورتمن و جولین مور هم یکی از آثاری است که تماشاگران حاضر در جشنواره کن را مجذوب کرد و باعث شد ۶ دقیقه ایستاده آن را تشویق کنند. پورتمن در نقش الیزابت، بازیگری است که عازم ساوانا است تا زندگیهای گریسی (مور) و جو (چارلز مِلتِن) را مطالعه کند. سالها پیش، رابطه بیننسلی رسواییآمیز گریسی و جو به دلیل فاصله سنیشان مناقشهای ملی را راه انداخته بود، بهخصوص با در نظر گرفتن این واقعیت که گریسی، رییس جو در یک فروشگاه محلی حیوانات خانگی بود. حالا ۲۰ سال گذشته و الیزابت قرار است نقش گریسی را در فیلمی با محوریت رسوایی بازی کند اما ورود او به زندگی زوج داستان، فشاری ویرانگر را بر زندگی زناشویی گریسی و جو وارد میکند. مور در نشست خبری گفت: «اختلاف سنی یک مساله است و رابطه میان یک بزرگسال و یک بچه هم بهکل موضوع دیگری است. چه زمانی سنوسال میتواند نامناسب باشد؟ وقتی که آدمها از نظر رشدی در سطحهای مختلفی قرار گرفته باشند، زمانی که یکی از طرفها بزرگسال نباشد. برای همین است که ما حدوحدودی را در این زمینه داریم. دلیل اینکه تماشای «مه دسامبر» خیلی خطرناک به نظر میرسد این است که آدمها نمیدانند حدومرز دیگری کجاست. برای همین ترسناک به نظر میرسد.»
از آنجایی که فکر و ذکر آمریکا درگیر رسوایی است، پورتمن میگوید که برای الهام گرفتن و کسب آمادگی به منظور ایفای نقشش با کمبود مصالح روبهرو نبود: «حتی کتابی هم با عنوان دیوانهواری بود مثل «مجازاتشده برای عشق» یا همچین چیزی. به هر حال ما این منابع را داشتیم که سودمند بودند.» او فیلم را مطالعهای در باب «نقشهای متفاوتی که ما در محیطهای متفاوت بازی میکنیم» توصیف کرد. پورتمن این ناسازگاری را در جشنواره کن هم مشهود دانست و گفت اینجا هم زنها روی فرش قرمز مجبورند کفش پاشنه بلند بپوشند: «حتی اینجا هم از ما زنان انتظارهای متفاوتی دارند، حتی در قیاس با مردان… اینکه قرارست چطور دیده شویم و چطور راه برویم و خودمان را نشان بدهیم. انتظارها همواره از شما متفاوت است؛ و این موضوع روی رفتار شما تاثیر میگذارد، چه پذیرای آن باشید و چه انکارش کنید. شما را ساختارهای اجتماعیای تعریف میکنند که در جامعهتان وجود دارند.» در این خصوص، پورتمن و مور قدردان فرصت بازی در نقش زنانی هستند که کاملا پرداخت شدهاند و «بهسادگی انسان» هستند. پورتمن که اینطور بیان میکند: «شگفتانگیز است حضور در فیلمی مثل این که دو شخصیت زن پیچیده دارد مملو از کشمکشها و تضادهای خوشایند.» و مور هم اضافه میکند: «زنان گروهی اقلیت نیستند. ما پنجاه درصد جمعیت را تشکیل میدهیم. پس مهم است که همینطور هم با ما رفتار شود.»
تاد هینز حضورهای متعددی در کن داشته است و اولین بار در سال ۱۹۹۸ با «وِلوِت گولدماین» (Velvet Goldmine) به این جشنواره رفت و جایزه بهترین دستاورد هنری را برنده شد. او سال ۲۰۱۵ با «کِرِل» (Carol) و ۲۰۱۷ با «شگفتزده» (Wonderstruck) به کن برگشت. «کرل» پس از نمایش در کن ده دقیقه تشویق شد و رونی مارا به خاطرش جایزه بهترین بازیگر زن را به خانه برد.
وس اندرسن، کارگردان فیلم استروید سیتی
ماجراهای «اَستِروید سیتی» اثر جدید اندرسن در دهه ۱۹۵۰ در یک شهر صحرایی ساختگی جریان دارد و رویدادی کیهانی را روایت میکند که مجمعی سالانه را بههم میزند؛ اما این فیلمساز مولف واقعا به زندگی فرازمینی اعتقاد دارد؟ «خب، در این خصوص من چندان به عقاید خودم اتکا نمیکنم.» با این حرف اندرسن صدای خنده گروهی از حاضران در نشست خبری روز چهارشنبه فیلم در جشنواره کن بلند شد؛ و او اینطور ادامه داد: «تحقیقاتی که صرف این موضوع شدهاند با تمام وسعتشان به نتیجه خاصی نرسیدند و چیزی را ثابت نکردهاند. استیون هاکینگ اصرار دارد که از نظر آماری بعید نیست که زندگی ورای کره زمین وجود داشته باشد. (و با کمی ترس ادامه میدهد) من واقعا نمیدانم.» اندرسن که فیلمنامه را با همکاری رومن کوپولا نوشت، در نشست با اسکارلت جوهانسن، جیسن شوارتزمن، مایا هایک، برایان کرنستن، جفری رایت، استیون پارک و روپرت فرند همراهی شد؛ و این بازیگران فیلم خیلی احساسی درباره مضامین تداعیگر «استروید سیتی» صحبت کردند که روز قبل اولین نمایش جهانیاش را در جشنواره کن تجربه کرده و با عنوان «تعمقی شاعرانه بر معنای زندگی» توصیف شده بود.
برایان کرنستن گفت: «ما دقیقا نمیدانیم که قرارست چه اتفاقی بیفتد و زندگیهای ما تا کجا پیش خواهند رفت، چه کسی وارد زندگی ما خواهد شد یا اینکه چطور سپری خواهد شد. پس فقط باید ادامه دهیم و رو به جلو حرکت کنیم و داستان بگوییم.» با وجود نامهای مطرحی که به عنوان بازیگر به آنها اشاره شد، ترکیب بازیگران فیلم شامل ستارههای پرشمار دیگری هم هست از جمله تام هنکس، مارگو رابی، تیلدا سویینتن، اد نورتن، آدریان برودی، استیو کارل و جف گولدبلوم؛ با وجود چنین فهرستی از ستارهها، هایک (دختر ایتن هاک و اوما تورمن) میگوید که «سر صحنه سلسلهمراتبی وجود نداشت و همین موضوع در کنار سطح و کیفیت داستانگویی، فیلم را به تجربه لذتبخش تمامعیاری بدل کرد. انگار هیچ فشاری روی ما نبود چون دنیای پیرامون ما خیلی آرام و یکنواخت در حرکت بود.»
جوهانسن تجربه حضور در فرایند فیلمسازی اندرسن را به کسب آمادگی برای بازی در یک نمایش تشبیه کرد: «شما درون این جهان داستانی قرار میگیرید. کل محیط ساخته شده است و فضایی فیزیکی، ملموس و قابل استفاده است. این تجربه خیلی رضایتبخش و کامل بود.» اندرسن هم افشا کرد که برای خلق یک جهان از نظر بصری فریبنده، استوریبرد انیمیشنی متحرک تولید کرد و خودش به جای همه شخصیتها صحبت کرد: «اگر آن استوریبرد را هم تماشا کنید به همین اندازه میتواند سرگرمکننده و درخشان باشد.» اینجا بود که جفری رایت هم گفت: «پس انیمیشن را هم عرضه کن!»
مارتین اسکورسیزی، کارگردان فیلم قاتلان فلاورمون
شنبهشب اثر جدید مارتین اسکورسیزی با عنوان «قاتلان فلاور مون» طولانیترین تشویق تماشاگران در جشنواره کن را در این دوره و تا اینجا دریافت کرد تا نشان دهد که این درام ۳ ساعت و ۲۶ دقیقهای با بازیهای لئوناردو دیکاپریو، رابرت دنیرو و لیلی گلدستون (که داستان فصلی تاریک و کمتر کاوششده از تاریخ آمریکا را روایت میکند) خیلی خوب با اولین گروه از مخاطبانش ارتباط برقرار کرده است که فیلمی طولانیتر از «تایتانیک» را تماشا کردند و بعدش نه دقیقه ایستاده آن را تشویق کردند. کن آشکارا لئو را دوست دارد که آخرین بار با «روزی روزگاری… در هالیوود» در آن حضور داشت؛ و همینطور اسکورسیزی که برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۵ و فیلمش «پس از وقت اداری» (After Hours) به کن آمده است؛ و این خبر خوبی است برای «اپل اریژینال فیلمز» که بیش از دویست میلیون دلار صرف ساخت فیلم کرده است.
وقتی نمایش «قاتلان فلاور مون» به پایان رسید بلندترین فریادهای تحسینآمیز نثار لیلی گلدستون شد که در اثر اسکورسیزی فرصت ایفای نخستین نقش اصلی کارنامهاش را به دست آورد؛ و البته که بهطور طبیعی اشکهای او جاری شد. گلدستون که نقش زنی تسلیمناپذیر به نام مالی را بازی کرده که بومی است و خانواده و قبیلهاش به دست گروهی از مردان سفیدپوست شیطانصفت قتل عام شدهاند، از همین حالا مورد توجه بلاگرهای اسکار قرار گرفته و میتواند اولین بازیگری از میان بومیان آمریکا باشد که تندیس طلایی را به خانه میبرد. پیش از این فقط یک بار جاسِلین لاگارد برای «هاوایی» (۱۹۶۶) نامزد اسکار شده است.
تشویقها همچنان پس از پایان فیلم ادامه داشت که اسکورسیزی میکروفن را گرفت و گفت: «از اوسِیجیها ممنونیم (بازیگران نقشهای مردمان اهل اوسیج که دور و بر اسکورسیزی ایستاده بودند در احساسات غوطهور شدند و دائم اشکهایشان را پاک میکردند). همه با فیلم ارتباط گرفتند، از رفقای قدیمیام باب و لئو تا جسی و لیلی. ما چند سال پیش فیلم را در اکلاهما گرفتیم اما زمان برد تا کامل شود و اپل واقعا سنگتمام گذاشت… تجربه شگفتانگیزی بود. ما در این جهان داستانی زندگی کردیم.» اگر اسکورسیزی شروع به صحبت نمیکرد ممکن بود تشویق همچنان ادامه پیدا کند. تازه فیلم با تاخیری ۴۵ دقیقهای شروع شد اما حاضران داخل سالن ظاهرا هیچگونه ناراحتیای نداشتند؛ هرچه بود «قاتلان فلاور مون» کنجکاویبرانگیزترین فیلم کن امسال بود. وقتی نمایش فیلم شروع شد و لوگوی «اپل تیوی پلاس» ظاهر شد، برخی هو کردند که با این واکنش یک اهل رسانه روبهرو شد: «هی! آنها پول ساختش را دادند!»
رابرت دنیرو و لئوناردو دیکاپریو، بازیگران فیلم قاتلان فلاور مون
رابرت دنیرو در نشست خبری «قاتلان فلاور مون» یک بار دیگر دانلد ترامپ را کوبید و «احمق» نامید. او رییسجمهور سابق را با شخصیت اهریمنیای قیاس کرد که در فیلم بازی میکند و قدرت را در دست دارد. او اعتراف کرد که بهسختی میتواند با شخصیت ویلیام هِیل ارتباط بگیرد: «من چیزهای زیادی را درباره شخصیتم درک نمیکنم. بخشی از او صادق است ولی بخش دیگرش، جایی که به مردمان اوسیج خیانت میکند، احساسی از خودکامگی دیده میشود.» دنیرو در اشاره به طغیان مجدد توهم برتری نژادی سفیدپوستان هم گفت: «ما پس از مرگ جرج فلوید بهواسطه نژادپرستی سیستمی، خیلی بیشتر از این دوگانگی آگاه شدیم.» و در ادامه دوباره به ترامپ و شخصیت اهریمنیاش اشاره کرد: «این ابتذال شر است؛ چیزی که باید مواظبش باشیم. البته که امروز هم شاهد آن هستیم. همه میدانیم که من میخواهم درباره چه کسی صحبت کنم؛ اما قرار نیست اسمش را ببرم. او احمق است… حتی هِیل هم از بسیاری جنبهها باهوش است.»
لئوناردو دیکاپریو هم که مدتهاست با اسکورسیزی همکاری میکند، اینطور توانایی او در کارگردانی را ستود: «کاری که مارتی فوقالعاده خوب انجام میدهد این است که میتواند انسانیت را حتی در اهریمنیترین و غریبترین شخصیتهایی به نمایش بگذارد که میتوانید تصورشان کنید.» در این خصوص اسکورسیزی هم در باب اهمیت وقت گذراندن با مردمان اوسیج و به همان اندازه فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی گفت: «وقتی کتاب را به من معرفی کردند گفتم اگر به سراغ مردمان بومی آمریکا برویم باید خیلی با احترام برخورد کنیم.»
علیرضا خاتمی و علی عسگری، کارگردان فیلم آیههای زمینی
امسال سینمای ایران فقط با یک فیلم در جشنواره کن حضور دارد که درامی مستقل با عنوان «آیههای زمینی» است به کارگردانی مشترک علیرضا خاتمی (ساکن کانادا) و علی عسگری (ساکن ایران)؛ فیلمی که در بخش نوعی نگاه روی پرده میرود و در دوازده بخش مردمانی را نشان میدهد که هر روز بیشتر با موقعیتهایی ابسورد و تراژیک در زندگی روزمرهشان مواجه میشوند. علیرضا خاتمی درباره چگونگی شکلگیری فیلم به نیک ویوارِلی از «ورایتی» گفته است: «در ایران بودم و تلاش میکردم فیلمی را جلوی دوربین ببرم و علی هم هر روز کنارم بود و کمک میکرد. ناگهان جلوی فیلمبرداری گرفته شد چون مجوز نداشتیم. ساخت فیلم متوقف شد و خودم هم از کار افتادم. شبی که ساعتهای طولانی در کوچهها پیادهروی میکردیم و شعر ایرانی کلاسیک میخواندیم تا بهنوعی این واقعیت را فراموش کنیم که فیلممان از دست رفته است، متوجه تکنیکی در شعر فارسی کلاسیک شدیم که ما به آن مناظره میگوییم و در واقع دیالوگی است بین دو نفر که بهواسطه شعرخوانی صورت میگیرد. بعدش به این نتیجه رسیدیم که این قالب زیبای دیالوگ در شعر فارسی را به عنوان ساختار فیلمی در نظر بگیریم. علی چند داستان واقعا ابسورد داشت که در واقع اتفاقهایی بودند که برای خودش یا دوستانش روی داده بودند. یک هفته بعد فیلمنامه را نوشته بودیم و دو هفته پس از آن فیلم را جلوی دوربین برده بودیم.»
علی عسگری هم درباره فیلمبرداری این توضیح را اضافه میکند: «ما فیلم را در دو بخش فیلمبرداری کردیم. بخش اول در سپتامبر و چند روز این طرف و آن طرف فیلمبرداری شد که پیش از جنبش و رویدادهای اخیر بود. پس از شروع جنبش هم در فوریه و اوایل مارس بخش بعدی را گرفتیم؛ اما واقعیت این است که وقفهای که بین کار ایجاد شد، خیلی به فیلم کمک کرد و باعث شد ما از خیلی چیزها باخبر شویم و خیلی چیزها را هم یاد بگیریم؛ اما ما تلاش کردیم موقع نگارش فیلمنامه عصبانی نباشیم.»
میشل یو، از فیلم ببر خیزان… تا فیلم همه چیز…
یو پس از چهار دهه فعالیت به عنوان بازیگر، بالاخره دو ماه پیش تندیس طلایی اسکار را برای هنرنماییاش در «همه چیز همه جا همه یکجا» (Everything Everywhere All At Once) برنده شد. او در جریان گفتوگوهای بخش جنبی «زنان کِرینگ در حرکت» جشنواره کن اولین حضورش در این رویداد سینمایی معتبر را به خاطر آورد که بیش از دو دهه پیش با فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (Crouching Tiger, Hidden Dragon) بود. او در این باره میگوید: «بدیهی است که هالیوود در آن زمان آماده پذیرش بازیگران آسیایی نبود. فیلم انگ لی در گیشه موفق بود و در فروش جهانی بیش از دویست میلیون دلار فروخت و ده نامزدی اسکار به دست آورد از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه؛ اما هیچیک از بازیگرانش نامزد نشدند… بازیگران آسیایی برای مدتی بسیار طولانی نادیده گرفته شدند اما حالا میشود به آینده امید داشت.»
یو موفقیت «همه چیز…» را اثباتی برای استقبال از داستانگویی به شیوههای متفاوت و درباره آدمهای مختلف میداند و میگوید که «این نشان میدهد که تماشاگران به ایدههای تازه علاقهمندند.» او میگوید وقتی «آسیاییهای خرپول» (Crazy Rich Asians) در سال ۲۰۱۸ به موفقیتی جهانی دست یافت، سرانجام توجه مدیران هالیوودی جلب شد؛ که اگر این اتفاق نمیافتاد من امروز اینجا ننشسته بودم. او درباره نظام دومعیاری صنعت سرگرمی و شانسهای بیشتر مردان در قیاس با زنان، حتی در صورت شکستهای تجاری، هم میگوید: «فیلمهای بسیار عظیمی هستند که شکستهای سختی خوردهاند با وجود این مردانی که در ساختشان نقش داشتهاند همچنان میتوانند پروژههای بعدی مشابهی کار کنند. استودیوها فکر میکنند هرچه بودجه بیشتر شود و خشونت و جلوههای رایانهای بیشتری داشته باشند نتیجه بهتر میشود اما حقیقت در داستانگویی نهفته است. «همه چیز…» به جهانهای موازی هم میرود اما مضمون اصلی عشق است.»
امجد الرشید، کارگردان فیلم انشالله پسر
در «انشالله پسر» فیلم اول امجد الرشید که در بخش هفته منتقدان جشنواره کن روی پرده رفت، زنان درباره بارداری، و همینطور زنستیزی و بیعدالتی اجتماعی صحبت میکنند اما مهمتر از همه، آنها پاسخ منفی میدهند و «نه» میگویند. کارگردان فیلم در این باره میگوید: «ایده اصلی پرداختن به زنی بود که از امری سر باز میزند که در جامعهاش طبیعی تلقی میشود.» فیلم که ماجراهایش در اردن میگذرد، داستان زنی به نام نوال را تعریف میکند که پس از مرگ ناگهانی شوهرش متوجه میشود که طبق قانون وراثتی کشورش و چون «فقط» یک دختر به دنیا آورده است، خانوادهاش میتوانند همه چیز او را به ارث ببرند از جمله خانهاش. پس او که راهی برایش باقی نمانده است، وانمود میکند که دوباره باردار شده است. با وجود نمایش فیلم در جشنواره کن و موفقیت قبلی کارگردانش در جشنواره ونیز، الرشید با احتیاط پیرامون آینده «انشالله پسر» در کشورش صحبت میکند: «نمیتوانم واکنش مردم را پیشبینی کنم اما با شما صادق خواهم بود: تا همینجا هم کلی نظر منفی درباره فیلم منتشر شده است. نمیدانم چرا اما این احساس هست که ما اردنیها فیلم خوب نمیسازیم، حتی زمانی که آنها به کن میروند! یا اینکه فیلمهای ما را بیش از رسواییآور (بخوانید اهل سیاهنمایی!) به حساب میآورند.» ما در نهایت میخواهیم با فیلمهایمان باب گفتوگو را باز کنیم تا شاید جامعه رو به جلو حرکت کند.
جاناتان گلیزر، کارگردان فیلم منطقه مورد علاقه
اثر جدید نویسنده و کارگردان «منطقه مورد علاقه» بلافاصله پس از اولین نمایشش در جمعه شب به موضوع صحبت سینمادوستان بدل شد؛ اما این فیلمساز کمکار اعتراف میکند که پیش از شروع فیلمبرداری نمیدانست چه داستانی را میخواهد روایت کند. او در نشست خبری روز شنبه چنین توضیح داد: «شما هرگز واقعا نمیدانید که چرا درگیر ساخت فیلمی میشوید و به سوژهای علاقهمند. فیلمسازی یک سفر همواره روبهجلو و دائم در حال توسعه است. راستش را بخواهید یک لحظه هم نبود که بدانم در نهایت چنین فیلمی خواهم ساخت. وقتی کار را شروع کردم نمیدانستم که به چه چشماندازی خواهیم رسید.» این فیلم برداشتی آزاد از رمان سال ۲۰۱۴ مارتین امیس است؛ نویسندهای که یک روز پس از رونمایی از این فیلم در ۷۳ سالگی بر اثر سرطان مری درگذشت. او ۱۵ رمان دارد که پیش از این بعضی از آنها مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته بودند.
«منطقه مورد علاقه» به عنوان چهارمین فیلم بلند گلیزر که شش دقیقه مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت، داستان رودولف هوس یک فرمانده نازی را روایت میکند که بزرگترین اردوگاه کار اجباری آلمان یعنی آشویتس را طراحی میکند و میسازد. فیلم نگاهی هم به رابطه او با همسرش هِدویگ دارد که همزمان زندگی رویاییشان را در جوار اردوگاه میسازند. گلیزر میگوید برای خلق پرترهای از هولوکاست تحقیق و پژوهش گستردهای کرد تا بتواند درام خانوادگی دنیوی خانواده هوس و اوضاع آشویتس و شرایط آدمهایش را جدا از هم ولی یکجا به تصویر بکشد. او میگوید قصد داشته که نشان بدهد هر یک از ما فارغ از خاستگاهمان چه ظرفیتی برای ارتکاب خشونت داریم؛ و در مورد این فیلم میخواسته نشان دهد که نازیها به عنوان انسان چطور زندگی میکردند و دوباره همان تصویر کلیشهای هیولاوار را از آنها به نمایش نگذارد: «جنایت بزرگ و تراژدی واقعی اینجاست که انسانها این کار را با همنوعان خود و دیگر انسانها کردند. ما هم خیلی راحت میتوانیم خودمان را تا جایی که میتوانیم از آنها دور کنیم چون فکر میکنیم ما چنین رفتاری نخواهیم کرد اما واقعیت این است که باید کمتر در این باره مطمئن باشیم.»
جاناتان گلیزر درباره اهمیت ساخت فیلم در لهستان هم چنین توضیح داد: «هرگز گزینه دیگری به عنوان لوکیشن برای فیلمبرداری مطرح نبود. البته ما تلاش کردیم تا مکانی را برای فیلمبرداری در سایر قسمتهای لهستان پیدا کنیم ولی هر بار دوباره به سوی آشویتس کشیده میشدم.»
کیت بلانشت، بازیگر و تهیهکننده فیلم پسر جدید
این ستاره دوستداشتنی که با تازهترین فیلمش (در مقام بازیگر و تهیهکننده) «پسر جدید» در کن حضور دارد، در رویداد جنبی «زنان کرینگ در حرکت» (عنوانی که معادل انگلیسیاش آشکارا بازی کلامی دارد) گفت که بدش نمیآید کمی بیشتر پشت دوربین باشد: «من همیشه سعی کردهام که بازیگری را کنار بگذارم. اصلا انگار در کل زندگی حرفهایام کوشیدهام از بازیگری دست بکشم.»
او در این راستا از تهیهکنندگی به عنوان ادامه فعالیتهای بازیگریاش یاد میکند و میگوید: «به یاد دارم که یک کارگردان استرالیایی در اوایل فعالیتهای بازیگریام به من گفت که باید از پذیرفتن نقشهای کوچک دست بکشم؛ ولی من گفتم: چرا؟ این جالبترین نقش فیلم بود. نمیخواستم نقش اصلی را بازی کنم. همین را میخواستم. همه چیز در گفتوگو خلاصه میشود؛ و این تلاش برای گفتوگو گاهی وقتها من را جلوی دوربین میخواهد و بعضی وقتها در پشت دوربین؛ و هر دوی اینها به یک اندازه نیازمند خلاقیت هستند. من همانقدر به فرایند شکلگیری علاقه دارم که مشتاق فیلمبرداری هستم و سپس مراحل پس از تولید تا پخش و بازاریابی.»
ژان-استفان سوور، کارگردان فیلم مگسهای سیاه
اولین نمایش فیلم «مگسهای سیاه» با تشویق ایستاده پنجدقیقهای تماشاگران بدرقه شد. ژان-استفان سووِر درباره ساخت فیلم به گزارشگران حاضر در نشست گفت: «این داستان هم راه دیگری است برای درک این شهر و ساکنانش؛ شیوهای برای ورود به زندگی مردم و درهم شکستن مرز میان مستند و داستان.» او به همراه پن و شریدن، پیش از شروع فیلمبرداری، زمانهای را پشت آمبولانسهای شهر نیویورک سپری کردند و تقریبا تمامی موقعیتهای دلخراش فیلم، از زخمهای ناشی از تیراندازی خونبار تا صحنههای آزاردهنده از خشونت خانگی و بارداریهای مرگبار، از تجربههای زندگی واقعی الهام گرفته شدند. سوور در نشست با میزان کسب آمادگی بازیگرانش شوخی هم کرد و گفت آنها حالا میتوانند به عنوان امدادگران واقعی هم کار کنند: «پس اگر مشکلی داشتید، مجبور نیستید با ۹۱۱ تماس بگیرید. شما میتوانید با شان و تای تماس بگیرید.»
- شان پن، بازیگر فیلم مگس های سیاه: «مردم وقتی کارشان به چنین شرایط و حرفههایی میافتد دلشان خوش است که به آنها خدمت میشود؛ اما ناگهان مستاصل میشوند. امیدوارم این فیلم گفتوگوی انتقادی در این خصوص را پیش ببرد. همه ما چنین امیدی داریم چون امدادگرانی که سر صحنه حوادث میرسند اولین ناجیانی هستند که باید با هرچه در چنته دارند شرایط بهتری را برای خدمات درمانی یک نظام رقم بزنند… همین میشود که آنها فقط جسد جمع میکنند و…»
کوثر بن هنیه، کارگردان فیلم چهار دختر
کوثر بن هنیه فیلمساز تونسیای که برای فیلم مردی که پوستش را فروخت The Man Who Sold His Skin نامزد جایزه اسکار شد، امسال با فیلم جدیدش «چهار دختر» به جشنواره کن برگشته است؛ «از همان سال که گفتوگوی رادیویی یک مادر را شنیدم و تحت تاثیر نوع حرف زدن او قرار گرفتم، با خودم گفتم که این زن میتواند یک شخصیت سینمایی باشد چون مملو از نقطه ضعف و تناقض است. داستان دخترش هم که برای همه ما یک معما بود و خواسته اولم این بود که دلیل تصمیمش را بفهمم.» هنیه درباره شکلگیری «چهار دختر» – تنها فیلم عربی بخش مسابقه اصلی کن – چنین توضیح میدهد: «فیلمبرداری را از همان سال ۲۰۱۶ آغاز کردم. ابتدا با سبک مستند «مگسی روی دیوار» کار کردم و تصاویر مادر و دو دختر کوچکترش را در خانهشان ضبط کردم؛ اما عالی نبود چون موضوع جالبتر برای من در گذشته اتفاق افتاده بود. برای همین دست کشیدم و داستان را کنار گذاشتم تا زمانی که شیوه جالبی برای روایتش پیدا کنم. در جریان شیوع کووید-نوزده بود که دوباره فیلمها را تماشا کردم و به این نتیجه رسیدم که به خاطرات الفه نیاز دارم؛ و همانطور که میدانید پرداختن به خاطرات در سینما پیچیده است. اگر یک کله سخنگو داشته باشید، جذابیتی ندارد. پس تصمیم گرفتم فیلمی بسازم درباره کسب آمادگی برای ساخت فیلمی که هرگز جلوی دوربین نمیرود. بعدش به استفاده از یک بازیگر فکر کردم که الفه و کمسنترین دخترش با او کار کنند و به جای من کارگردان، او را هدایت کنند!»
وارویک تورنتِن، کارگردان فیلم پسر جدید
وارویک تورنتِن، فیلمساز و نویسنده و فیلمبردار استرالیایی، سال ۲۰۰۹ با «سامسون و دلیله» (Samson and Delilah) برنده دوربین طلای جشنواره کن شد؛ و امسال با سومین فیلم بلندش «پسر جدید» برگشته است که در بخش «نوعی نگاه» رقابت میکند. داستان درباره بچهای بومی است که به صومعهای دورافتاده میرسد که راهبهای مرتد آن را اداره میکند. حضور این پسر جدید نظم دنیایی متوازن را به هم میزند و کار به نبردهای معنوی و حتی تلاش برای بقا میکشد.
کیت بلانشت از بازیگران و تهیهکنندگان این فیلم بهشدت شخصی است که کارگردانش آن را چنین توضیح داده: «وقتی فیلمنامه مینویسم فقط میتوانم از تجربهها و احساسهای شخصیام وام بگیرم. پس اگر فهم و دریافتی شخصی نداشته باشم احساس میکنم دارم از داستان دیگری تقلید میکنم. من تا حد زیادی بهصورت غریزی داستان روایت میکنم و غریزهام یعنی آنچه میدانم، آنچه تجربه کردهام و آنچه به من انگیزه میدهد تا پیش بروم. خیلی از من در بچه این فیلم هست. خیلی از من در «سامسون» هم هست!» او درباره چگونگی همکاریاش با بلانشت و شوهرش اندرو آپتِن در این فیلم هم میگوید: «همه چیز با یک تماس تلفنی فوقالعاده جذاب از سوی کیت شروع شد که گفت: «وارویک، زندگی خیلی کوتاه است، ما باید با هم فیلمی کار کنیم.» من هم که بعدش مُردَم!» این کارگردان در پایان گفتوگوی خود با آلیسا سایمن از «ورایتی»، درباره مادرش فریدا گلین که یک پیشگام رسانهای بود و بچههای خودش که در صنعت فیلمسازی مشغولاند گفت: «مادرم به من آموخت که همه آنچه در تاریکی نیاز دارم صدای خودم است. صدای شما (کنایه از بیان هنری) میتواند فضا را روشن کند. من این را به بچههای خودم هم آموختهام.»
شان پرایس ویلیامز، کارگردان فیلم شرق دلنشین
ویلیامز که از سال ۱۹۹۹ حدود ۶۰ فیلم بلند مستقل و ۵۰ فیلم کوتاه و ۷ سریال را فیلمبرداری کرده است میگوید: «هرگز نمیخواستم فیلمبردار شوم. حتی نمیدانستم این حرفه چیست. همیشه میخواستم کارگردانی کنم اما شرایط و ابزار ساخت فیلم را نداشتم.» به هر حال این فیلمبردار بهشدت مورد تحسین در ۴۵ سالگی بالاخره اولین فیلم بلندش را کارگردانی کرده و به بخش دوهفته کارگردانان کن راه یافته است. «از آرزویم دست نکشیده بودم اما فکر نمیکردم کسی به من پول بدهد تا بتوانم فیلمم را بسازم.» اتفاقی که بهواسطه ارتباطهای دفتر الکس راس پری، تهیهکننده «شرق دلنشین»، و انتخاب بازیگرانی چون جیکوب اِلوردی و تالیا رایدر افتاد و سرمایهگذاری روی پروژه سینمایی ویلیامز محقق شد.
این کمدی ماجراجویانه دختری دبیرستانی از کارولینای جنوبی (رایدر) را دنبال میکند که از سفری مدرسهای جدا میشود تا سفر خودش را شروع کند: «او ما را به دل سناریوهای مختلفی میبرد که نظریهپردازهایی در آمریکای معاصر را به نمایش میگذارند؛ که نمایندگان باورها و موقعیتهای جاریاند. پیداست که فیلم جوهری کاملا سیاسی دارد. الان بهراحتی میشود گفت که آمریکا مکانی مسالهدار و بیصاحب است ولی من احساس کاملا متفاوتی دارم. از این رو، بخشی از ماموریت ما در ساخت فیلم این بود که هیچکس غیراحمق به نظر نرسد! از جمله فیلمسازها، چون بخشی از مشکل به نظر ما این است که همه خودشان را بیش از حد جدی گرفتهاند. من عاشق این ایده بودم که با فیلممان گفتوگویی را شروع کنیم.» ویلیامز که مستندهای کنسرتی شانزده میلیمتری دی. اِی. پنهبِیکر را برای گروهش به نمایش گذاشت، در ادامه میگوید: «در ضمن این ایده را هم دوست دارم که فیلم بلندی مثل کنسرت راکی از سال ۱۹۶۸ فیلمبرداری شود (و میخندد).»
هریسن فورد، بازیگر ایندیانا جونز ۵
اینطور که پیداست ایندیانا جونز هم میتواند احساساتی شود. هریسن فورد پنجشنبه شب در اولین نمایش جهانی «ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت» در جشنواره کن، چند بار سعی کرد جلوی اشکهای خودش را بگیرد. این فیلم که پنجمین (و شاید آخرین) قسمت از یکی از تحسینشدهترین فرنچایزهای تاریخ سینما است، پنج دقیقه با تشویق ایستاده حاضران بدرقه شد که البته طبق معیارهای کن، بیشتر از سر تشریفات و آداب این رویداد سینمایی بود؛ اما سوای احساسات جمع نسبت به فیلم، بزرگترین تشویقها نثار فورد شدند که با همسرش کالیستا فلاکهارت روی فرش قرمز حاضر شد.
فورد که با خوشامدگوییای برازنده یک ستاره حقیقی سینما مواجه شد (هزاران طرفدار نامش را فریاد میکشیدند و حاضران در کاخ جشنواره میپریدند یا سرک میکشیدند تا او را ببینند که وارد سالن سینما میشود) پس از نمایش ویدیویی از بزرگترین نقشهایش، از «جنگهای ستارهای» تا «فراری»، توسط دبیر جشنواره کن تیئری فرمو به روی صحنه احضار شد تا یک نخل طلا اعلامنشده و غافلگیرانه را دریافت کند. فورد در واکنش گفت: «با این اتفاق خیلی متاثر شدم. میگویند وقتی قرارست بمیرید زندگیتان بهسرعت از جلوی چشمانتان میگذرد و من تازه شاهد این اتفاق بودم. البته بخش فوقالعادهای از زندگیام و نه تمام آن. زندگی من مدیون همسر دوستداشتنیام است که از شور و رویاهای من حمایت کرد و من سپاسگزارش هستم.» او سپس اینطور به تماشاگران اشاره کرد: «شما را هم دوست دارم؛ اما فیلمی دارم که باید آن را تماشا کنید. درست پشت سر من است. پس اجازه بدهید از سر راه کنار بروم و یک بار دیگر برای این افتخار بزرگ از شما تشکر کنم.» و بهراستی که تشویق ایستاده فورد پیش از نمایش فیلم بلندتر هم بود.
صحنههای اکشن استادانه فیلم و شوخیهای کلامی کوتاه فیلم کمی مورد توجه قرار گرفتند ولی در بخشهایی از نمایش این فیلم تازه جیمز منگولد، با زمانی ۱۴۲ دقیقهای، تماشاگران از سر خستگی زمزمههایی به فرانسوی میکردند.
جانی دپ، کارگردان و بازیگر فیلم ژان دو باری
بیشتر سوالهای نشست خبری از جانی دپ پرسیده شد که ابتدا به همه حاضران گفت اینجاست تا درباره فیلم صحبت کند، نه زندگی شخصیاش. با وجود این، او پس از شنیدن خبر تحریم از سوی هالیوود درباره غیبت نسبیاش در صنعت، مفصل صحبت کرد: «احساس میکنم در هالیوود تحریم شدهام؟ شما مجبورید به روی خودتان نیاورید که چه اتفاقاتی میافتد چون همه چیز مثل یک شوخی عجیب است. وقتی از شما میخواهند از بازی در فیلمی کنار بکشید چون اتهامی بیاهمیت مطرح شده، بله شما احساس میکنید تحریمتان کردهاند.» و در ادامه میافزاید: «البته احساس نمیکنم هالیوود مرا تحریم کرده است چون به هالیوود فکر نمیکنم. روزگار عجیب و بامزهای شده است که هر کسی عاشق این است که بتواند خودش باشد اما نمیتواند. آنها باید جایگاه خودشان و دیگران را بپذیرند؛ و اگر نه که بهترینها را برایشان آرزو میکنم.»
دپ نگاه تحقیرآمیزش به رسانهها را هم که مشتاقانه جلسههای دادگاه و طردشدن او از هالیوود را پوشش میدادند چنین بیان کرد: «بخش اعظمی از آنچه میخوانید به شکلی حیرتانگیز و ترسناک، داستان صرف و ساختگی است. مثل این است که کسی بپرسد: حالتان چطور است؟ اما منظور اصلیاش این باشد که ازت متنفرم.» پیش از رسیدن جانی دپ، مایوِن نشست را با چنین واکنشی به نمایش شب گذشته فیلمش آغاز کرد: «۱۷ سال به این فیلم فکر میکردم. احساسات زیادی درگیر شد چون فیلم در فرانسه هم اکران شد و به همین خاطر، فشاری مضاعف را در پی داشت.» اما منتقدان به مهربانی تماشاگران حاضر در کاخ جشنواره نبودند و به عنوان مثال، پیتر دبروژ منتقد «ورایتی»، «ژان دو باری» را یک فیلم تاریخی بیش از حد مبادی آداب خواند. انتظار میرفت که این رویداد توجهی غیرمعمول را در پی داشته باشد که دلیلش فقط به حضور نادر دپ در ملا عام برنمیگشت.
کارگردان فیلم «ژان دو باری» هم تازگی اعتراف کرده بود که به گزارشگری حمله کرده. مایون چند روز مانده به نمایش فیلمش عناوین خبری را به خود اختصاص داد چون اقرار کرد که بر چهره ژورنالیستی به نام اِدوی پلِنِل، بنیانگذار «مدیاپارت»، در فوریه تف کرد؛ چون او گزارشی را منتشر کرده بود که در آن چند زن، شوهر سابق مایون، لوک بسون، را به تجاوز متهم کرده بودند. به هر حال، در جریان نشست خبری اشارهای به این موضوع نشد. با این حال، «ورایتی» نظر این ژورنالیست را جویا شد که در اولین مصاحبهاش پس از اتفاق چنین گفت: «این زن کارگردان، بیپرده ضد جنبش «من هم» عمل کرده است تا اطرافیانش را راضی کند؛ و اصلا برای همین در یک برنامه تلویزیونی بود که با افتخار به آن اعتراف کرد. ما میتوانیم غروری را ببینیم که در دنیای او بازتاب دارد.» پلنل به اظهار نظر مایون در سال ۲۰۲۰ اشاره میکند که گفته بود: «حرفهای احمقانه بیشماری که این روزها شنیده میشود دیوانهکننده است! این زنها مردان را دوست ندارند و این موضوع آشکار است. آنها خسارت جانبی بسیار جدیای به بار میآورند.»
پلنل بر این باور است که حمایت جشنواره کن از فیلم مایون دال بر مسالهای بزرگتر است. او میگوید صنعت سینمای فرانسه از جنبش «من هم» و ایستادن مقابل سوءاستفاده و آزارگری جنسی استقبال نکرد؛ و این در حالی است که صنعت سرگرمی در آمریکا گامهای مهمی را هرچند آهسته به سمت جلو برداشته است و آگاهی روزافزونی در جهت ریشهکنی آزار جنسی در هالیوود به وجود آمده است. او با اشاره به گزارش ماه گذشته «مدیاپارت» چنین ادامه میدهد: «ما حیرتزدهایم که میبینیم دنیای سینما پس از آنچه درباره ژرار دوپاردیو منتشر کردیم تکانی نخورده است. به نظرم جنونآمیز است. تقریبا هیچ سروصدایی نشد و ما هیچ حرکت واقعیای ندیدیم.» و میافزاید: «انگار فرانسه کنار ایستاده است.»
حاشیه های جشنواره فیلم کن ۲۰۲۳
پارامونت، تام کروز و سوءاستفاده از کن؟!
تام کروز شاید خودش در جشنواره کن امسال حاضر نباشد، جایی که سال گذشته «تاپ گان: ماوریک» نمایشی باشکوه داشت، اما حضور این ستاره در جنوب فرانسه ماندگار است! برای کسانی که امسال به این رویداد سینمایی رفتهاند، غیرممکن است که صفحه نمایش غولپیکری را نبینند که بیرون هتل مشهور کارلتِن قرار دارد و در تمام طول هفته مرتب پیشنمایش (تریلر) فیلم «ماموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ قسمت اول» (Mission: Impossible – Dead Reckoning Part 1) را نمایش میدهد؛ صفحه نمایشی که به منظور ایجاد کنجکاوی و تماشای هفتمین فیلم از این فرنچایز سینمایی در اکران ماه ژوییه تعبیه شده است بدون اینکه با کن – از هر نظر – کاری داشته باشد!
مارک واینشتوک رییس پخش و بازاریابی جهانی پارامونت میگوید: «ما این موقعیت را سالهاست که داریم چون در قلب رویدادهای جشنوارهای است. کن جشنوارهای نامدار است با دسترسی جهانی و برای همین هم بود که تصمیم گرفتیم «تاپ گان…» را آنجا نمایش دهیم. این رویداد سینمایی بهترین مکان برای رونمایی از یک فیلم تامکروزی است.»
گردهمایی زنان در کن؛ از کیت بلانشت و میشل یو تا جوانترها
«زنان کرینگ در حرکت» (Kering Women in Motion) رویدادی جنبی در جشنواره کن است که به گردهمایی و صحبتهای زنان سینماگر اختصاص دارد. امسال زنان سینماگر مهمی چون کیت بلانشت و میشل یو در کنار چهرههای جوان قرار گرفتهاند. هجدهم مه (پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲) جرمی او. هریس، نمایشنامهنویس و بازیگر و بشردوستی که امسال در بخش دوهفته کارگردانان فیلم «شرق دلنشین» به کارگردانی شان پرایس ویلیامز را دارد، این سری صحبتها را با گفتن از نمایش زنان در آثار خودش شروع خواهد کرد. پس از او کیتی هولمز درباره فعالیتهایش به عنوان کارگردان و این موضوع صحبت میکند که رویکرد صنعت سینما از زمان شروع به کارش در تلویزیون تا امروز در برخورد با کارگردانان زن چطور تغییر کرده است.
روز شنبه بیستم مه (سیام اردیبهشت) کیت بلانشت بازیگر و تهیهکننده با همراهی کوکو فرانچینی، تهیهکننده «درتی فیلمز»، درباره کمپانی فیلمشان و نقش آنها در حمایت از داستانگویی زنان در سینما و تلویزیون صحبت خواهند کرد. فیلم «پسر جدید» به تهیهکنندگی درتی فیلمز در بخش نوعی نگاه در روز نوزده مه روی پرده خواهد رفت. پس از صحبتهای بلانشت، لیلی گلدستون پیش از نمایش فیلم مارتین اسکورسیزی «قاتلان فلاور مون» صحبت میکند. او بازیگری آمریکایی است که در خصوص تصویر زنان بومی آمریکا در سینما صحبت خواهد کرد. روز ۲۱ مه هم میشل یو – که تازگی اسکار بهترین بازیگر زن نقش اصلی را برنده شد – پیش از دریافت جایزهاش درباره فعالیتهای پرشمارش در سینما و تلویزیون صحبت خواهد کرد. این گردهمایی که فقط بهواسطه دعوت میتوان در آن حاضر شد، روز ۲۳ مه هم اِوا لانگوریا (بازیگر آمریکایی) و اِستِیسی اِل. اسمیت (دانشیار و محقق دانشگاه کالیفرنیای جنوبی) درباره چگونگی افزایش شمار کارگردانان زن فیلمهای استودیویی صحبت خواهند کرد.
عربستان، کن و صندوقهای ۱۸۰ میلیون دلاری
عربستان سعودی پرچم خود را در جشنواره فیلم کن افراشته است و صندوق توسعه فرهنگی این کشور بهطور رسمی از دو صندوق متفاوت برای حمایت و شکوفایی صنعت فیلمسازی بومی خود به ارزش ۱۸۰ میلیون دلار رونمایی کرده است تا بازیگردانهای بینالمللی این صنعت را جذب و علاقهمند کند. در رویدادی به صرف صبحانه با عنوان «فرصت میلیارد دلاری» محمد بن دایل (مدیرعامل صندوق توسعه فرهنگی) و نجلا النمیر (استراتژیست ارشد و مامور توسعه تجاری صندوق) از یک برنامه سرمایهگذاری با بودجهای هشتاد میلیون دلاری خبر دادند «که تولیدهای سینمایی و رسانهای، پخش و ایجاد زیرساختها را هدف قرار میدهد.» بن دایل از اولین صندوق سرمایهگذاری عربستان سعودی روی فیلمهای اول به ارزش صد میلیون دلار هم رونمایی کرد و گفت: «ما خوشحالیم که این نقطه عطف بزرگ در بخش فیلم و سینمای عربستان سعودی را جشن میگیریم؛ اتفاقی که بیشتر موید تعهد شاهزاده به ایجاد زیرساختها و دستیابی به بازار بینالمللی است.»
این اقدامهای فرهنگی جدیدترین تلاشهای پادشاهی عربستان برای راهاندازی تمامعیار صنعت فیلم و تلویزیون این کشور خاورمیانه است که تقریبا از صفر شروع شده است (همانطور که میدانیم عربستان تا همین چند سال پیش اصلا سینمایی نداشت و فیلمی در این کشور ساخته نمیشد). عربستان سال گذشته هم در جشنواره کن از کاهش مالیات تولیدهای سینمایی و حتی بازگشت هزینههای نقدی تا چهل درصد برای آثار سینماییای خبر داد که از عوامل بومی بهره بگیرند و «فرهنگ، تاریخ و مردمان این کشور را در کنار چشماندازهای متنوع این پادشاهی به تصویر بکشند.»
عربستان در جشنواره کن امسال و آثاری که روی پرده میروند هم حضور مقتدرانهای دارد، گرچه نه با فیلمهای تولید خودش. جشنواره بینالمللی فیلم دریای سرخ عربستان سعودی یکی از حامیان فیلم افتتاحیه این دوره یعنی «ژان دو باری» است که جانی دپ را در نقش شاه لویی پانزدهم دارد و همینطور فیلم «چهار دختر» از فیلمساز تونسی کوثر بن هنیه که در بخش مسابقه اصلی حضور دارد.
سینمای ایتالیا و «فردایی روشنتر»
سینمای ایتالیا امسال سه فیلم در بخش مسابقه اصلی کن دارد؛ سینمایی که گرچه در دوران پساکووید از نظر عایدی حاصل از گیشه همچنان عقبتر از سایر رقبای اروپایی خود است اما همانطور که تیئری فرمو پس از اعلام آثار این دوره گفت: «ایتالیا به تولید و سرمایهگذاری همهجانبه روی فیلمها ادامه میدهد و دارد بر این بحران غلبه میکند.» در واقع این دومین بار در بیست سال اخیر است که سینمای ایتالیا سه فیلم در مسابقه اصلی دارد؛ و البته که مارکو بلوکیو، نانی مورتی و آلیچه رورواکر از نامهای آشنای این رویداد سینمایی هستند اما سه نسل متفاوت از فیلمسازان مولف را نمایندگی میکنند. مورتی ۶۹ ساله که با «فردایی روشنتر» به کن رفته است فیلمش را «کنشی از عشق و اعتماد به پتانسیل تماشاگران سینمایی خوانده است.» و میگوید با وجود بحران ناشی از شیوع کووید، جادوی فیلم دیدن در سینما دستنخورده باقی مانده است. فیلم او دستکم در سینماهای ایتالیا با استقبال تماشاگران روبهرو شده است. بلوکیوی ۸۳ ساله هم با درام «ربودهشده» و احیای داستان حقیقی ادگاردو مورتارا (پسری یهودی که ربوده شد و بهاجبار به عنوان یک مسیحی در ایتالیای سده نوزدهم بزرگ شد) به کن رفته است.
داستان مورتارا چشم استیون اسپیلبرگ را هم گرفته بود که در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد شاید درامی درباره او بر اساس کتاب دیوید کرتزِر بسازد. آلیچه رورواکر ۴۱ ساله (کارگردان خوشحال مثل لازارو) هم با «کایمرا» در کن است که داستان باستانشناس انگلیسی جوانی را روایت میکند که در دهه ۱۹۸۰ درگیر دنیای پنهان «تومبارولی» میشود که با سرقت و قاچاق آثار باستانی از مقبرههای تمدن اتروسکی در ارتباط است. این واقعیت که ستارهای انگلیسی نقش اصلی «کایمرا» را بازی کرده است گویای تغییری اساسی در سینمای ایتالیا و حتی تولیدهای تلویزیونی این کشور اروپایی است که در آثار فیلمسازان ایتالیایی شاخص سال گذشته از جمله لوکا گوادانینو و آندرئا پالائورو هم دیده میشد؛ و همه بخشی از جریان انزواگریزی سینمای ایتالیا به حساب میآیند. بر این اساس، کسبوکار استودیوی مشهور چینهچیتا هم رونقی دوباره گرفته است و امروز پذیرای تولیدهای هالیوودی مختلفی است.
کیتی هولمز و فیلمسازان زن عربستان
هولمز به عنوان استاد فیلمسازی با نهادی از عربستان سعودی به عنوان «Film A1U1a» همکاری میکند که در میان بیابان واقع شده و قرار است یک استودیو فیلمسازی برای جذب استعدادها و تولیدهای بینالمللی باشد. برنامه آموزشی هولمز که در جریان جشنواره کن اعلام شد، دومین بخش از برنامههای این نهاد است که با هدف پرورش استعدادهای عربستان در زمینههای سینما، هنرهای نمایشی و مد فعالیت میکند.
هولمز در این همکاری به ساخت فیلمهای سه کارگردان زن سعودی در سال میلادی جاری کمک خواهد کرد. او در این باره میگوید: «عربستان یک تناقض است. من برای زنان این کشور خیلی هیجانزدهام که شرایط زندگیشان اینطور تغییر کرده و باز شده است. فکر میکنم مهم است چون خودم به عنوان یک زن همیشه در زندگیام فرصت داشتهام که به جلو حرکت کنم. خوشبختانه حالا میتوانم به برخی از این زنان کمک کنم و شاید ایدههایی به آنها بدهم تا به بیان هنری خودشان دست پیدا کنند. به نظرم چیزهای زیادی را یاد خواهم گرفت… و در ضمن، این مهم است که اتفاقهای خوب در حال وقوع را برجسته کنیم.»
هیات داوران جشنواره کن ۲۰۲۳
جشنواره فیلم کن ۲۰۲۳ اسامی هیات داوران خود را هم به شرح زیر اعلام کرده است. این در حالی است که پیشتر روبن اوستلوند نویسنده و فیلمساز سوئدی «مثلث غم» و برنده نخل طلای سال ۲۰۲۲ به عنوان رییس هیات داوران امسال معرفی شده بود. اسامی اعضای هیات داوران بخش مسابقه اصلی این دوره از جشنواره کن عبارتند از:
- پل دِینو بازیگر آمریکایی
- بری لارسن بازیگر و فیلمساز آمریکایی
- مریم التوزانی فیلمساز و بازیگر مراکشی
- دُنی منوشه بازیگر فرانسوی
- رونگانو نیونی نویسنده و فیلمساز زامبیایی-ولزی
- عتیق رحیمی نویسنده و فیلمساز افغانستانی-فرانسوی
- دامیان زیفرون نویسنده و فیلمساز آرژانتینی
- ژولیا دوکورنو نویسنده و فیلمساز فرانسوی، برنده نخل طلای ۲۰۲۱ برای فیلم تیتان

این هیات داوران، برنده جایزه نخل طلای امسال را از میان ۲۱ فیلم حاضر در بخش مسابقه اصلی انتخاب میکنند. برنده جوایز ۲۷ ماه مه در مراسم اختتامیه جشنواره معرفی میشود. بیشتر اعضای هیات داوران پیشتر با فیلمهایشان در جشنواره کن حضور داشتهاند.
هیات داوران بخش نوعی نگاه Un Certain Regard
- جان سی. رایلی، بازیگر و نویسنده و تهیهکننده آمریکایی (رییس هیات داوران)
- پائولا بیر، بازیگر آلمانی
- دِوی شو، نویسنده و فیلمساز کامبوجی-فرانسوی
- آلیز وینوکور، فیلمساز و نویسنده فرانسوی
- اِمیلی دوکِن، بازیگر بلژیکی
هیات داوران بخش دوربین طلا Caméra d’Or
- آنائیس دِموستیه، بازیگر فرانسوی (رییس هیات داوران)
- میکاییل بوش، نویسنده و فیلمساز فرانسوی
- ناتالی دوران، مدیر فیلمبرداری فرانسوی
- سوفی فریلی، مدیر ارشد فرانسوی «تیترافیلم»
- نیکلا مارکادِه، ژورنالیست و منتقد فرانسوی
- رافائل پرسونا، بازیگر فرانسوی
هیات داوران سینهفونداسیون و فیلمهای کوتاه / Cinéfondation and Short Films
- ایلدیکو اِنیِدی، نویسنده و فیلمساز مجارستانی (رییس هیات داوران)
- آنا لیلی امیرپور، نویسنده و فیلمساز آمریکایی
- شلومی اِلکابِتز، بازیگر و نویسنده و فیلمساز و تهیهکننده اسرائیلی
- شارلوت لو بون، بازیگر و فیلمساز کانادایی
- کاریدجا توره، بازیگر فرانسوی
هیات داوران هفته منتقدان بینالمللی International Critics’ Week
- اودری دیوان، فیلمساز فرانسوی (رییس هیات داوران)
- روی پوسِس، فیلمبردار پرتغالی
- فرانتس روگوفسکی، بازیگر آلمانی
- میناکشی شیده، ژورنالیست هندی و برنامهریز جشنواره برلین
- کیم یوتانی، مدیر برنامهریزی جشنواره فیلم ساندنس
هیات داوران بخش چشم طلایی L’Œil d’or
- کریستن جانسن، نویسنده و فیلمساز و فیلمبردار آمریکایی (رییس هیات داوران)
- سوفی فوشی، بازیگر کانادایی
- اُویدی، بازیگر و فیلمساز و مولف فرانسوی
- پدرو پیمِنتا، تهیهکننده موزامبیکی
- ژان-کلود راسپینگیا، ژورنالیست و منتقد فرانسوی
بخش کلاسیکهای جشنواره کن و ادای احترام به ژان-لوک گدار
جشنواره کن ۲۰۲۳ با نمایش سه اثر در بخش میراث سینمای کلاسیک کن به ژان-لوک گدار – که سپتامبر گذشته در ۹۱ سالگی درگذشت – ادای احترام خواهد کرد. بخش ویژه ادای دین به گدار، اولین نمایش جهانی تریلری بیستدقیقهای است که او برای فیلمی ساخت که دیگر هرگز ساخته نخواهد شد: «جنگهای ساختگی» / Drôles de Guerres / Phoney Wars. کن در این باره گفته است: «ژان-لوک گدار اغلب خلاصهداستانهایش را به برنامههایی زیباییشناسانه تبدیل میکرد. «جنگهای ساختگی» نیز در همین راستا به عنوان آخرین کنش سینمایی او باقی مانده است.»
علاوه بر این، متنی که این اثر کوتاه را همراهی میکند چنین به قصد فیلمساز اشاره دارد: «برای دیگر اعتماد نکردن به میلیاردها امریه دیکتاتوروار الفبا و بازگرداندن آزادی به دگرگونیهای بیوقفه و استعارههای یک زبان حقیقی بهواسطه بازگشت به مکانهایی که پیش از این تصویرشان ضبط و ثبت شده است و البته با در نظر گرفتن داستانهای امروز.» این فیلم کوتاه در حضور همکار دیرینه گدار، فابریس آراگنو فیلمساز، به نمایش درمیآید که با او در فیلمهای «موسیقی ما» (۲۰۰۴)، «فیلم سوسیالیسم» (۲۰۱۰)، «سه در سهبعدی» (۲۰۱۳) و «وداع با زبان» (۲۰۱۴) همکاری کرده بود. بزرگداشت گدار شامل نمایش نسخه ترمیمشده فیلم کلاسیک «تحقیر» (Contempt) محصول ۱۹۶۳ با کیفیت ۴K و پخش مستند «گدار از زبان گدار» (Godard by Godard) هم میشود؛ مستندی یکساعته که فرِدِریک بونو آن را نوشته و فلورنس پلاتارت آن را کارگردانی کرده و به عنوان سلفپرترهای آرشیوی از گدار توصیف شده است که دوباره زندگی و کارنامه فیلمسازی او را بهواسطه کلمهها، نگاههای خیره و کارش دنبال میکند.
سایر آثار شاخص بخش کلاسیکهای کن شامل مستند لوبنا پلیوست با عنوان «اتاق ۹۹۹» (Room 999) میشود که نگاهی دوباره است به فیلم سال ۱۹۸۲ ویم وندرس با نام «اتاق ۶۶۶» که در آن این سوال را از شانزده کارگردان در اتاق شماره ۶۶۶ هتل مارتینز پرسیده بود: «آیا سینما زبانی است که از بین خواهد رفت و هنری است که میمیرد؟» دقیقا چهل سال بعد در جریان جشنواره کن ۲۰۲۲، پلیوست همین سوال را از وندرس و فیلمسازان دیگری چون جیمز گری، ربکا زلوتوفسکی، کلر دنی، اولیویه آسایاس، نداو لاپید، اصغر فرهادی و آلیچه رورواکر پرسیده است. در بخش کلاسیکهای کن، نسخه تازه ترمیمشده «بازگشت به خرد» (Return to Reason) اثر سال ۱۹۲۳ مَن رِی هم به نمایش درمیآید که موسیقی متن جدیدی از جیم جارموش و کارتر لوگن دارد.
دیگر بزرگداشت این بخش به لیو اولمانِ بازیگر، نویسنده، کارگردان، مولف و فعال اختصاص دارد و مستند زندگینامهای «لیو اولمان – راهی کمتر پیمودهشده» (Liv Ullmann – A Road Less Travelled) روی پرده میرود که در آن دوستان نزدیکش مثل کیت بلانشت، جسیکا چستین، پرنیلا آگوست، لِنا اِندره و جرمی آیرونز صحبتهایی کردهاند. اولمان به همراه دیراج آکولکار فیلمساز در این نمایش حاضر خواهد شد. بخش کلاسیکهای کن شامل تجلیلی از فیلمساز ژاپنی یاسوجیرو اوزو هم میشود که به مناسبت ۱۲۰ سالگی تولدش در ۱۹۰۳ و هفتادمین سالگرد درگذشت او در ۱۹۶۳ برپا میشود و نسخههای تازه ترمیمشده «خاطرات جنتلمن مستاجر» (Record of a Tenement Gentleman) و «خواهران مونِکاتا» (The Munekata Sisters) بهترتیب محصول سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۵۰ به نمایش درخواهند آمد.
نخل طلای افتخاری کن ۲۰۲۳ برای مایکل داگلاس
جشنواره فیلم کن امسال با اهدای نخل طلای خود به مایکل داگلاس از این بازیگر تجلیل کرد. این بازیگر ۷۸ساله در بیانیهای با توصیف کن به عنوان بستری فوقالعاده برای سازندگان جسور گفت که این جشنواره همواره به وی یادآوری کرده که جادوی سینما فقط آنچه روی پرده میبینیم نیست بلکه در توانایی آن در تاثیرگذاری بر مردم جهان است. اولین کار داگلاس به عنوان تهیه کننده در فیلم «پرواز برفراز آشیانه فاخته» بود که به کارگردانی میلوش فورمن ۹ نامزدی اسکار کسب کرد و بهترین فیلم سال ۱۹۷۵ شد.
در شب افتتاحیه جشنواره کن هفتاد و ششم یک نخل طلای افتخاری به «مایکل داگلاس» رسید. «کاترین دنوو» و «اوما تورمن» این جایزه افتخاری را به داگلاس تقدیم کردند. داگلاس که در این مراسم به همراه دختر و همسرش «کاترین زتا جونز» حضور پیدا کرده بود گفت: «این جایزه برای من ارزش زیادی دارد برای اینکه صدها جشنواره در دنیا برگزار میشود اما فقط یک کن وجود دارد.» او روی صحنه از پدرش «کرک داگلاس» یاد کرد و گفت: «برای عموم او سوپرمن ود، اما برای من فقط پدرم.»
لیست کامل فیلم های بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۳
- درباره علف های خشک / About Dry Grasses / کارگردان: نوری بیلگه جیلان، محصول ترکیه
- آناتومی یک سقوط / Anatomy of a Fall / کارگردان: ژوستین تریه، محصول فرانسه
- اَستِروید سیتی / Asteroid City / کارگردان: وس اندرسن، محصول ایالات متحده
- بانل و آداما / Banel & Adama / کارگردان: راماتا-تولای سی، محصول سنگال
- باشگاه صفر / Club Zero / کارگردان: جسیکا هاسنر، محصول مشترک اتریش، دانمارک، فرانسه، آلمان و انگلیس
- برگهای افتاده / Fallen Leaves / کارگردان: آکی کوریسماکی، محصول فنلاند
- فتنهانگیز / Firebrand / کارگردان: کریم عینوز، محصول انگلیس
- چهار دختر / Four Daughters / کارگردان: کوثر بن هنیه، محصول تونس
- جوانان (بهار) / Youth (Spring) کارگردان: وانگ بین، محصول فرانسه
- کایمرا / La Chimera / کارگردان: آلیچه رورواکر، محصول ایتالیا
- آخرین تابستان / Last Summer / کارگردان: کاترین بریا، محصول فرانسه
- مه دسامبر / May December / کارگردان: تاد هِینز، محصول ایالات متحده
- هیولا / Monster / کارگردان: هیروکازو کورئیدا، محصول ژاپن
- بلوط پیر / The Old Oak / کارگردان: کن لوچ، محصول انگلیس
- روزهای عالی / Perfect Days / کارگردان: ویم وندرس، محصول مشترک آلمان و ژاپن
- شور دودین بوفانت / The Pot au Feu یا La Passion de Dodin Bouffant / کارگردان: تران آن هونگ، محصول فرانسه
- ربودهشده / Rapito / کارگردان: مارکو بلوکیو، محصول ایتالیا
- منطقه مورد علاقه / The Zone of Interest / کارگردان: جاناتان گلیزر، محصول مشترک لهستان، انگلیس، ایالات متحده
- فردایی روشنتر / A Brighter Tomorrow / Il sol dell’avvenire کارگردان: نانی مورتی، محصول ایتالیا
- مگسهای سیاه / Black Flies کارگردان: ژان-استفان سووِر، محصول ایالات متحده
- بازگشت به خانه / Homecoming / Le Retour کارگردان: کاترین کورسینی، محصول فرانسه
فیلمهای بخش نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۲۳ | Un Certain Regard
رقابت کسب دوربین طلا
- خلافکاران / The Delinquents / کارگردان: رودریگو مورِنو، محصول آرژانتین
- چطور رابطه داشته باشیم / How to Have S-e-x / کارگردان: منینگ واکر، محصول انگلیس
- خداحافظ جولیا / Goodbye Julia / کارگردان: محمد کردفانی، محصول مشترک سودان، مصر، آلمان، فرانسه، سوئد، عربستان سعودی
- گل بورایتی / The Buriti Flower / کارگردان: ژوآئو سالاویزا و رِنِی نادر میسورا، محصول برزیل
- طبیعت عشق / The Nature of Love / کارگردان: مونیا شکری، محصول کانادا
- مادر تمام دروغها / The Mother of All Lies / کارگردان: اسماء المدیر، محصول مراکش
- مهاجران / The Settlers / کارگردان: فِلیپه گالوِس، محصول مشترک شیلی، آرژانتین
- طالع / Omen / کارگردان: بالوجی تشیانی، محصول مشترک بلژیک، جمهوری دموکراتیک کنگو
- شکستن یخ / The Breaking Ice / کارگردان: آنتونی چِن، محصول سنگاپور
- رُزالی / Rosalie / کارگردان: اِستِفِنی دی ژوستو، محصول فرانسه
- پسر جدید / The New Boy / کارگردان: وارویک تورنتِن، محصول استرالیا
- ایکاش میتوانستم به خواب زمستانی بروم / If Only I Could Hibernate / کارگردان: زولجارگال پورِوداش، محصول مغولستان
- بیامید / Hopeless / کارگردان: کیم چانگ-هون، محصول کره جنوبی
- آیههای زمینی / Terrestrial Verses / کارگردان: علی عسگری و علیرضا خاتمی، محصول ایران
- چیزی برای از دست دادن نیست / Rien à Perdre / کارگردان: دِلفین دِلوژِه، محصول فرانسه
- بستهها / Les Meutes / کارگردان: کمال لزرق، محصول مراکش
- پادشاهی حیوانات / La Regne Animal (فیلم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۲۳) / کارگردان: توما کایلی، محصول فرانسه
- شب / Une Nuit کارگردان: الکس لوتس، محصول فرانسه
- فقط رود جاری میشود / Only the River Flows کارگردان: وِی شوجون، محصول چین
- سالم / Salem کارگردان: ژان-برنارد مارلن، محصول فرانسه
آثار بخش خارج از مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۳ | Out of competition
- تار عنکبوت / Cobweb / کارگردان: کیم جی-وون، محصول کره جنوبی
- ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت / Indiana Jones and the Dial of Destiny / کارگردان: جیمز منگولد، محصول ایالات متحده
- قاتلان فلاور مون / Killers of the Flower Moon / کارگردان: مارتین اسکورسیزی، محصول ایالات متحده
- ژان دو بری / Jeanne du Barry (فیلم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۲۳) / کارگردان: مایوِن، محصول فرانسه
- سریال «صنم» / The Idol / کارگردان: سام لِوینسِن، محصول ایالات متحده
- عمر توتفرنگی / Omar La Fraise / کارگردان: الیاس بِلقادر، محصول فرانسه
- کِنِدی / Kennedy / کارگردان: آنوراگ کاشیاپ، محصول هند
- اسید / Acide / کارگردان: ژوست فیلیپو، محصول فرانسه
- آبه پیئر – زندگی سراسر نبرد / L’Abbé Pierre – Une Vie de Combats کارگردان: فردریک تِلیه، محصول فرانسه
- بنیادی / Elemental (فیلم اختتامیه) کارگردان: پیتر سون، محصول ایالات متحده
- نمایش نیمهشب: خوابآور / Hypnotic کارگردان: رابرت رودریگز، محصول ایالات متحده
- نمایش نیمهشب: پروژه سکوت / Project Silence کارگردان: کیم تای-گون، محصول کره جنوبی
فیلمهای بخش پریمیر کن | Cannes Premiere
- عشق آمد / Along Came Love / کارگردان: کاتِل کوییلِوِره، محصول فرانسه
- بونار، پیئر و مارت / Bonnard, Pierre & Marthe / کارگردان: مارتِن پرووُ، محصول فرانسه
- چشمانت را ببند / Close Your Eyes / کارگردان: ویکتور اریسه، محصول مشترک اسپانیا و آرژانتین
- کوبی / Kubi / کارگردان: تاکِشی کیتانو، محصول ژاپن
- یریکا / Eureka کارگردان: لیساندرو آلونسو، محصول آرژانتین
- فقط ما دوتا / Just The Two of Us کارگردان: والِری دونزِلی، محصول فرانسه
- گمشده در شب / Lost In the Night کارگردان: آمات اِسکالانته، محصول مکزیک
آثار بخش نمایشهای ویژه | Special Screenings
- تصاویر ارواح / Pictures of Ghosts / کارگردان: کلِبِر مندونسا فیلیو، محصول برزیل
- شتاب زمان / Anselm یا Das Rauschen Der Zeit / کارگردان: ویم وندرس، محصول آلمان
- شهر اشغالشده / Occupied City / کارگردان: استیو مککویین، محصول ایالات متحده، انگلیس
- مرد سیاهپوش / Man in Black / کارگردان: وانگ بینگ، محصول چین
- نان و گلهای سرخ / Bread and Roses کارگردان: صحرا مانی، محصول افغانستان
- دختر کوچولو آبی / Little Girl Blue کارگردان: مونا آچاچه، محصول فرانسه، بلژیک
- قضیه مارگریت / Le Théorème de Marguerite کارگردان: آنا نوویون، محصول فرانسه
فیلمهای کوتاه جشنواره کن ۲۰۲۳
- شیوه عجیب زندگی / Strange Way of Life / کارگردان: پدرو آلمودووار
- جنگهای بامزه / Funny Wars / کارگردان: ژان لوک گدار
- دختران آتش / Filles de Feu کارگردان: پدرو کاستا
- بصری و سلما در یک کمدی بیپایان / Basri and Salma in a Never-ending Comedy کارگردان: خوزی ریزِل
لیست فیلم های بخشهای موازی جشنواره کن ۲۰۲۳
هفته منتقدان بینالمللی
بخش مسابقه (رقابت کسب دوربین طلا)
- در خانه باران میبارد / Il Pleut Dans La Maison فیلم اول پالوما سرمو-دای، محصول مشترک بلژیک، فرانسه
- انشالله پسر / Inshallah A Boy فیلم اول امجد الرشید، محصول مشترک اردن، عربستان سعودی، قطر، فرانسه
- کشور گمشده / Lost Country ساخته ولادیمیر پریشیچ، محصول مشترک فرانسه، صربستان، لوکزامبورگ، کرواسی
- لوانته / Levante / Power Alley فیلم اول لیلا هالا، محصول مشترک برزیل، فرانسه، اروگوئه
- جذبه / Le Ravissement فیلم اول ایریس کالتِنبَک، محصول فرانسه
- خواب / Sleep فیلم اول جیسن یو، محصول کره جنوبی
- خطوط ببر / Tiger Stripes فیلم اول آماندا نِل ایو، محصول مشترک مالزی، تایوان، سنگاپور، فرانسه، آلمان، هلند، اندونزی، قطر
نمایشهای ویژه
- آنا گلوریا / Anna Gloria (فیلم افتتاحیه) به کارگردانی ماری آماشوکلی، محصول فرانسه
- تجربه عشق / The (Exp)erience Of Love ساخته ان سیرو و رافائل بالبونی، محصول مشترک بلژیک، فرانسه
- هیچ عشقی از بین نمیرود / No Love Lost (فیلم اختتامیه) ساخته اِروان لو دوک، محصول فرانسه
- ونسان باید بمیرد / Vincent Must Die فیلم اول استفان کاستانگ، محصول فرانسه
دوهفته کارگردانان
فیلمهای بلند
- آگرا / Agra ساخته کانو بهل، محصول هند
- طرقه طرقه تمشک / Blackbird Blackbird Blackberry ساخته اِلینه ناوِریانی، محصول مشترک سوییس، آلمان، گرجستان
- کتاب راهحلها / The Book of Solutions اثر میشل گوندری، محصول فرانسه
- موجود / Creatura ساخته اِلنا مارتین خیمِنو، محصول اسپانیا
- بیابانها / Déserts به کارگردانی فوزی بن السعیدی، محصول مشترک مراکش، فرانسه، آلمان، بلژیک
- احساس گذشتن زمان انجام کاری / The Feeling That The Time For Doing Something Has Passed فیلم اول جوانا آرنو، محصول ایالات متحده
- پرونده گولدمن / The Goldman Case ساخته سیدریک کان، محصول فرانسه
- اقبال / Grace فیلم اول ایلیا پوُولوتسکی
- در شعلههای آتش / In Flames ساخته زارار کان، محصول مشترک کانادا، پاکستان
- در روزگار ما / In Our Day به کارگردانی هونگ سانگ-سو، محصول کره جنوبی
- داخل پیله زرد / Inside the Yellow Cocoon Shell فیلم اول تین آن پام، محصول مشترک ویتنام، سنگاپور، فرانسه
- لیگ / Légua ساخته فیلیپا هِیس و ژوآئو میلر گِرا، محصول مشترک پرتغال، فرانسه، ایتالیا
- مامبار پیرت / Mambar Pierrette به کارگردانی رُزین مباکام، محصول کامرون
- لورنهای دیگر / The Other Laurens ساخته کلود اشمیتس، محصول فرانسه
- شاهزاده / A Prince به کارگردانی پیئر کرِتون، محصول فرانسه
- معمای آتش / Riddle of Fire فیلم اول وِستِن رازولی، محصول ایالات متحده
- آن زن کونان است / She Is Conann ساخته برتراند ماندیکو، محصول مشترک بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ
- ترانه سونگ بلو / A Song Sung Blue فیلم اول زیهان گِنگ، محصول چین
- شرق دلنشین / The Sweet East فیلم اول شان پرایس ویلیامز، محصول ایالات متحده
نمایشهای ویژه
- دره آبراهام / Abraham’s Valley به کارگردانی مانوئل دی الیویرا، محصول مشترک پرتغال، فرانسه، سوییس
پوستر اصلی دوره ۷۶ جشنواره فیلم کن | ۲۰۲۳
پوستر دوره هفتاد و ششم جشنواره کن، تصویری از کاترین دنو Catherine Deneuve بازیگر و خواننده محبوب فرانسوی است که در سال ۲۰۰۵ برنده نخل طلای یک عمر بازیگری از جشنواره فیلم کن شد. این عکس از او در ساحل پامپلونا، برای فیلمبرداری فیلم «تپش قلب» به کارگردانی آلن کاوالیه گرفته شده است. به قول سایت جشنواره کن «این پوستر از فیلم تپش قلب، مانند قلب سینماست که در جشنواره کن هر سال جشن گرفته میشود و نبض پر جنب و جوش و تجسم یافته آن در همه جا شنیده میشود. دنو، زنی جوان و شاد، با چهره ای جسور و رمانتیک، با موهای بلند بلوند است که با اطمینان به آینده خود لبخند می زند؛ درست مثل جشنواره کن ۲۰۲۳».
عکسهای فرش قرمز کن