گفت‌وگو با ستاره اسکار گرفته به بهانه درخشش در نهنگ

برندن فریزر: باید خطر کنید تا پیشرفت کنید

برندن فریزر به همان اندازه‌ای که در کانون توجه و نقد برای استحاله فیزیکی‌اش در قالب یک استاد دانشگاه ۶۰۰ پوندی (بیش از ۲۷۰ کیلوگرم) قرار گرفته است، می‌خواهد این نکته هم فراموش نشود که ایفای نقش برنده اسکارش در «نهنگ» (The Whale) به لحاظ احساسی یکی از تحول‌آمیزترین نقش‌های کارنامه سه‌دهه‌ای او نیز به شمار می‌رود. برندن فریزر در این گفت‌وگو درباره موارد جالبی صحبت کرده و توضیح داده که چطور این شخصیت را با کمک دارن آرونوفسکی کارگردان و ساموئل دی. هانترِ نویسنده خلق کرده است، گفته که بالاخره به فرنچایز «مومیایی» ملحق خواهد شد یا نه (که اولین بار خودش در سال ۱۹۹۹ در اولین فیلم این مجموعه بازی کرد)، و این‌که چرا بازی‌اش در «نهنگ» نباید به ارایه صورت ظاهری بدن شخصیتش تقلیل داده شود.

معرفی و نقد کامل فیلم نهنگ دارن آرونوفسکی

  • خیلی‌ها از این بازی شما به عنوان «بازگشت» یاد کرده‌اند اما شما سال گذشته در فیلم «حرکت ناگهانی ممنوع» (No Sudden Move) بازی کردید و قبلش هم در سریال‌های «دوم پاترول» (Doom Patrol) و «رابطه» (The Affair) بازی کرده بودید. خودتان هم بازی در «نهنگ» را بازگشت توصیف می‌کنید؟

برندن فریزر: در این میان، تجربه کوتاهی هم با دنی بویل داشتم در پروژه‌ای به نام «اعتماد» (Trust) که بخش اعظمش جلوه‌های ویژه بود. خلاصه این‌که حسابی سرم شلوغ بود و خودم را کاملا سرگرم کرده بودم. هر کارنامه‌ای بالا و پایین دارد و مسیرش یکدست نیست؛ اما باور دارم که کارنامه‌ها هنوز به سوی اوج پیش می‌روند. جواب کوتاه این است که من اصلا چندان از مسیرم دور نشده بودم. دیگران از من دور شده بودند؟ به نظرم مهم نیست. موضوعی که اهمیت دارد – حساب‌شده یا تصادفی – مقدار زمانی است که طول کشید تا من به جایی برسم که نقش چارلی را وفادارانه بازی کنم، با همان شان و سندیت و صداقتی که این شخصیت طلب می‌کرد؛ ویژگی‌هایی که شاید نمی‌توانستم آن‌ها را ترسیم کنم اگر چنین کارنامه و مسیر فعالیت‌هایی را پشت سر نگذاشته بودم.

  • امروز این‌طور به نظر می‌رسد که شما نسبت به شخصیت‌هایی که بازی کرده‌اید خیلی گزینشی عمل کرده‌اید و از سر تامل دست به انتخاب زده‌اید؛ اما می‌خواهم بدانم که پذیرفتن بازی در قالب این شخصیت در ابتدا برای شما یک خطر بالقوه نبود یا این‌که واکنش‌های متفاوت مثبت و منفی به استحاله فیزیکی‌تان شما را به چنین برداشتی نرساند که با ایفای نقش چارلی خطر کردید؟

شما اجازه دارید که در هنر خطر کنید. شما باید به سوی خطر پیش بروید چون بیش‌ترین رشد و پیشرفت، این‌طوری حاصل می‌شود؛ و اغلب جایی است که جالب‌ترین انتخاب‌ها صورت می‌گیرند. می‌دانستم که این فیلم جواب می‌دهد چون «نهنگ» را دارن آرونوفسکی کارگردانی می‌کرد که فیلمسازی در سطح جهانی است که دائم شرایط انسانی را به چالش می‌کشد و هرگز از ما جواب‌های ساده طلب نمی‌کند. چالش خوب است… و دارن فقط در صورتی می‌توانست این فیلم را بسازد که بازیگری برای ایفای نقش چارلی پیدا می‌کرد. وقتی با او پای گفت‌وگو نشستم، ذره‌ای ترس و واهمه هنری نداشت و به‌صراحت و مثل یک جنتلمن در این باره صحبت کرد که هر بازیگری که به کار بگیرد باید از چهره‌پردازی سنگین و دگرگون‌کننده، و لباس‌ها و اندام مصنوعی عظیمی استفاده کند. او برای این منظور به همکار دیرینه‌اش آدرین موروت تکیه کرد که برای خلق بدن چارلی از فناوری‌ای استفاده کرد که الان در دسترس است و ۲۰ سال پیش که من «مبهوت» (Bedazzled) را با هارولد رمیس کار کردم خبری از آن نبود. خدای من، دو دهه از آن فیلم گذشت؟ در «مبهوت» شخصیت‌های متفاوتی را با استفاده از اندام مصنوعی برای من خلق کردیم. البته این دفعه دیگر لازم نبود که برای ساخت اندام مصنوعی کلی ماده خمیری روی صورتم خالی شود و همه چیز با سایبراسکن حل شد؛ و مدل به رایانه انتقال پیدا کرد و بدن چارلی با تمام جزییاتش در فرایندی کاملا تحت کنترل ساخته شد.

  • من شیفته اهمیت و توجهی شده‌ام که شما صرف کرده‌اید تا این شخصیت را به عنوان یک انسان ترسیم کنید. از کسی پنهان نیست که فیلم برای همین ترسیم مورد نکوهش هم قرار گرفته است؛‌ البته از سوی آدم‌هایی که شاید روی عناصر ظاهری این شخصیت تمرکز دارند. شما، دارن و سام گفته‌اید که فیلم با پژوهش و عشق به این شخصیت ساخته شده و تمرین همدلی بوده است. فکر می‌کنید قصد و نیت هنرمند هنوز در هالیوود مهم است؟ و با در نظر گرفتن این موضوع که احتمالا برای برخی تماشاگران اهمیتی ندارد، تاثیری هم بر کار بازیگران دارد؟

این داستان یک مرد است و داستان هر کسی نیست که با بدنی مثل چارلی زندگی می‌کند. داستانی خودزندگی‌نامه‌ای هم نیست اما بر اساس شناخت خوب نویسنده‌اش شکل گرفته است که خودش در ایالت آیداهو بزرگ شده است؛ بچه‌ای که به مدرسه مذهبی رفت و با تحقیر و غیرمنصفانه با او برخورد شد. آن‌ها او را بیرون انداختند و او غم و اندوه خاص خود را به هنرش بدل کرد. پس بله، فکر می‌کنم الان هم به اندازه قدیم مهم است.

من بیش‌تر فیلم‌هایی را تماشا کردم که پیش از این به چنین نمونه‌هایی از بدن آدم‌ها پرداخته‌اند. به نظرم این لباس‌ها و چهره‌پردازی – چه با نیت بدی استفاده شده‌اند و چه نه – بر فردی تاکید مضاعف دارند که با چاقی زندگی می‌کند و به‌واسطه این وضعیت است که در کانون توجه قرار می‌گیرد؛ و اینجا طراحی شخصیت چارلی مثل اغلب موارد نبود که بازیگری ورزشکار، زیر توده‌هایی از لباس و چهره‌پردازی پنهان شده باشد. او مشکل تحرک و جابه‌جایی دارد. به‌شدت عرق می‌کند. خوب به نظر نمی‌رسد. خوردنش برای لذت نیست. نقطه ضعف‌هایی دارد. با این حال، فردی است که با وجود تمام این مشکل‌ها، به‌نوعی یک خوش‌بینی ابدی و ازلی دارد. او باید تصمیمی در این خصوص بگیرد که یا فقط به وجود خودش پایان دهد یا به دانسته‌ها و علاقه‌اش به کتاب‌ها، ادبیات، تدریس و استادی دل خوش کند و این‌که حقیقت و صداقت را از آدم‌ها – به عنوان راهی برای رسیدن‌شان به رستگاری – بیرون بکشد؛ و در عین حال، سام یک ابرقدرت پنهان به او بخشیده است که توانایی دیدن خوبی در دیگران است، حتی زمانی که آن‌ها نمی‌توانند چنین چیزی را در خودشان ببینند. این ویژگی‌ای بود که او را برای من به‌شدت انسانی می‌کرد. این موضوعی بود که باعث می‌شد با چارلی احساس همدلی و نزدیکی کنم… من سه فرزند دارم و به اندازه‌ای که برای باقی زندگی‌ام لازم باشد عشق و دلبستگی دارم. اگر واقعا شرایطی مشابه چارلی در زندگی من روی می‌داد و دچار درد و رنجی می‌شدم که این مرد آن را تحمل می‌کند، این فکر که بچه‌هایم روزی ممکن است دیده نشوند یا فراموش بشوند موضوعی است که حتی نمی‌توانم تصورش را بکنم.

گفت‌وگو با برندن فریزر

  • شما در فصل جوایز حسابی در کنار کی هوی کوان در کانون توجه قرار گرفته‌اید؛ بازیگری که با او در «اِنسینو من» (Encino Man) محصول ۱۹۹۲ همبازی بودید که آخرین فیلم آمریکایی‌اش به شمار می‌رود و پس از آن ۳۶ سال از بازیگری دور بود. در این مدت با او دیداری داشتید؟ و چه احساسی دارید که پس از این همه سال چنین در کانون توجه قرار گرفته است؟

بله، من «همه چیز همه جا همه یک‌جا» (Everything Everywhere All at Once) را دیدم و با خودم گفتم: «این شگفت‌انگیزترین فیلمی است که تا امروز دیده‌ام.» این فیلم را دوست دارم. بازی میشل (یوه) را هم دوست دارم که دوست قدیمی من است. وقتی فیلم را دیدم گفتم من این مرد را می‌شناسم. روزگاری که با او کار می‌کردم با نام کی شناخته نمی‌شد به دلایلی که دیگر اهمیتی ندارند. ظاهرا مدیر برنامه‌ای به او گفته بود که هیچ‌کس این اسم را نمی‌فهمد و… اما حالا دیگر چنین چیزهایی مطرح نیست. او همانی است که هست؛ و در این مورد هم فکر می‌کنم سفری که پشت سر گذاشته او را به این نقطه رسانده است تا نقش زندگی‌اش را بازی کند و بدرخشد. من از بسیاری جهات از او خوشم می‌آید و همان احساس او را دارم. ما هر چه داشتیم برای این شخصیت‌ها گذاشتیم و انگار هر دوی ما گفته‌ایم: «ما هنوز هستیم! ما هنوز وجود داریم.»

  • خیلی از کسانی که پیش از این با شما همکاری کرده‌اند امسال در فصل جوایز به صورت علنی از شما حمایت کردند، از جمله آدام سندلر، الیزابت هرلی و راک. دیگر چه کسانی برای شما آرزوی موفقیت کرده‌اند؟

بچه‌های دوران دانشکده‌ای که آن‌ها را به خاطر نداشتم هم با من تماس گرفتند. خیلی خوب بود که متیو مانگل هم با من تماس گرفت؛ هنرمندی که چهره‌پردازی دگرگون‌کننده من در فیلم «مبهوت» را انجام داد. ما راه زیادی از آن زمان و شیوه کاری را تا امروز طی کرده‌ایم.

  • خیلی از فیلم‌های بلاک‌باستر شما در حافظه جمعی ما جای دارند، از جمله فرنچایز «مومیایی»، «مبهوت» و «جرج جنگل» (George of the Jungle). تا امروز صحبت جدی‌ای درباره ساخت دنباله‌هایی بر این پروژه‌ها صورت گرفته است؟

فکر می‌کنم «جرج جنگل» را بازسازی کنند و حتی جوکی هم برایش ساخته‌اند که استودیو آن‌قدر دستش خالی بود که نتوانست برندن فریزر را استخدام کند؛ موضوعی که به طور طبیعی صحت ندارد.

  • پس صحبت‌هایی صورت گرفته است؟

دقیق به خاطر ندارم که آن زمان چه می‌کردم اما به گمانم ترجیح دادم در «آمریکایی آرام» (The Quiet American) بازی کنم و در کنار مایکل کین، اولین فیلم وسترنی را بازی کنم که در ویتنام جلوی دوربین می‌رفت و فیلیپ نویس با آن، یک داستان آمریکایی را روایت می‌کرد. من همیشه انتخاب‌های متفاوت و متنوعی داشته‌ام که خوشبختانه هم برای خودم و هم برای تماشاگران جالب بوده است.

  • حالا که «نهنگ» چنین موفقیتی را کسب کرده، کسی برای ساخت دوباره فیلم‌های «مومیایی» با شما وارد مذاکره شده است؟

نه به صورت رسمی؛ اما می‌دانم که طرفداران نقشه‌هایی کشیده‌اند. من در سال‌های اخیر و به‌اصطلاح دوران غیبتم، روزگار فوق‌العاده‌ای را تجربه کرده‌ام. در انجمن‌های طرفداری حاضر شدم و در دیدار با علاقه‌مندان، خودم از آن‌ها تشکر کردم که مرا به چنین جایی رسانده‌اند. فکر می‌کنم بر خودم چیره شدم و حرف‌هایی مثل «خیلی مشغله دارم» یا «برای این کار ساخته نشدم» را کنار گذاشتم. نمی‌دانم در گذشته با خودم چه فکری می‌کردم اما لازم بود که از طرفداران سپاسگزاری کنم.

  • ما باید شما و میشل یوه را در فیلم دیگری از مجموعه «مومیایی» همبازی کنیم.

چه باحال. من همیشه دنبال کارم و هرگز مشهورتر و بی‌پول‌تر از امروز نبوده‌ام. پس تا می‌توانید روی این موضوع مانور دهید!

منبع: اینترتیمنت ویکلی، جویی نولفی

تماشای فیلم نهنگ در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم