درباره سینمای ساموئل فولر

راوی ملی گرایی و عشق به آمریکا

شنبه‌ها؛ یک کارگردان

اگر می‌خواهید فیلمی کم خرج اما پرمایه بسازید، سینمای ساموئل فولر؛ فیلمنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی می‌تواند الگوی راهگشا باشد. او به خاطر فیلم‌های ژانر کم‌بودجه همراه با مایه‌های بحث‌برانگیز شناخته شد. در واقع او به خاطر سبک نامتعارفش در فیلمسازی مورد توجه قرار گرفت. گرچه فیلم‌هایش از سوی منتقدان آمریکایی و بریتانیایی تحویل گرفته نشد اما فیلم‌های او توجه منتقدان مجله فرانسوی کایه‌دو سینما و سینماگران موج نوی فرانسه را برانگیخت.

شاید دلیل این توجه رویکرد هنری و تجربه گرایی در فیلم‌های ساموئل فولر باشد. در واقع هالیوود و سینمای مسلط آمریکا ارزش‌های کار فولر را نادیده گرفت اما او در دهه ۶۰، به وسیله منتقدان مجله کایه‌دو سینما کشف شد و در ردیف سینماگران مؤلفی چون هاوارد هاکس، دان سیگل، باد باتیکر و رابرت آلدریچ قرار گرفت. می‌توان گفت ساموئل فولر در طی فعالیت فیلمسازی خود، مسیری از نادیده گرفته شدن تا کشف شدن را طی کرد. سینمای او یک مولفه مهم دیگری هم داشت که همین ویژگی موجب شد که بعدها در آمریکا هم مورد توجه و ستایش قرار بگیرد: ملی‌گرایی و عشق به آمریکا. این دو مولفه باعث شد که بسیاری فولر را آمریکایی‌ترین فیلمساز سینمای آمریکا بدانند.

اندرو ساریس منتقد سرشناس آمریکایی او را یک «آمریکایی اصیل» خواند و کالین مک آرتور درباره او نوشت: «اگر فورد و کازان را استثنا کنیم، هیچ فیلمسازی در هالیوود این چنین پیوسته روح آمریکایی را در آثارش جستجو نکرده‌است.» مارتین اسکورسیزی نیز او را کله‌شق‌ترین فیلمساز دهه ۵۰ آمریکا دانسته‌است. با این حال، عشق به آمریکا مانع از آن نشد که فولر نتواند بحران‌ها، تنش‌ها و تنازعات نژادی، روانی و سیاسی این جامعه را نبیند و با رویکرد انتقادی به آن نگاه نکند. در فیلم‌های او از رؤیای آمریکایی و دروغ‌ها و فریب‌های سینمای هالیوود خبری نیست. جنگ، بحران هویت، نژادپرستی و جنون آمریکایی، تم‌های محوری آثار او را تشکیل می‌دهند. او جستجوگر ریشه‌های شرارت و ریاکاری در زندگی آمریکایی است. دنیای فیلم‌های او به‌شدت تلخ، افسرده و اندوهبار است. در فیلم‌های او نوعی حس مخوف پرتاب شدن به درون ماجرایی وجود دارد که راه بازگشت ندارد. به گفته اسکورسیزی، فیلم‌های او پادزهری علیه سرخوشی زمان جنگ سرد است. به گفته او: «گر شما سم فولر را دوست ندارید، یعنی سینما را دوست ندارید.» نقطه ضعف فولر نساختن شاهکار است و نقطه‌ قوت او فیلم‌های زیاد بسیار خوبی که طی سال‌ها ساخته. فیلم‌های او عجیب هستند و به‌نظر او به صورت خودآموخته سینما را یاد گرفته است، چرا که فیلم‌هایش فضاهای مخصوصی دارند که سایر فیلم‌های هم‌عصرش از آن بی‌بهره‌اند، به‌عبارتی او از کارگردان دیگری تاثیر نپذیرفته‌است. او بی‌شک یکی از پیش‌روترین افراد این لیست است.

فیلم های ساموئل فولر

فیلم‌های فولر معمولا به نژادپرستی، خشونت، دیوانگی و جنگ می‌پردازند. از نظر سیاسی با اینکه گرایش‌های راست‌گرایانه در آثار فولر دیده می‌شود اما همیشه فردی مستقل و منتقد نیروهای چپ و راست بوده‌است. توجه و تأکید او بر هویت آمریکایی و جنبه‌های ضدکمونیستی فیلم جیب‌بر خیابان جنوب (برنده شیر برنزی جشنواره ونیز) باعث شد که منتقدان بریتانیایی آن را فیلمی فرصت‌طلبانه و فولر را همدست سناتور مک‌کارتی معرفی کنند.

آمریکای دهه ۶۰ در نظر ساموئل فولر، تبدیل به دارالمجانین شده بود. فولر تمام اشکال جنون آمریکایی را در فیلم دالان شوک، بازنمایی کرده بود. دیوانه‌های این فیلم، محصول پارانویای جنگ سرد و نژادپرستی‌اند. شخصیت جانی برت در این فیلم، آمیزه‌ای از حس گناه، ازخودبیگانگی و جنون است و سایه‌روشن‌های اکسپرسیونیستی استنلی کورتز، فیلمبردار فیلم، به خوبی ترسیم‌کننده ترس‌ها، کابوس‌ها و دلهره‌های اوست. توهم، خیال، جنایت و خشونت عناصر اصلی فیلم‌های فولر است که هم در فیلم‌های نوآر و جنایی او (جیب‌بر خیابان جنوب، بوسه عریان و دالان شوک) و هم در فیلم‌های جنگی‌اش (کلاه‌خود آهنی، شماره یک بزرگ قرمز و خانه نئین) قابل ردیابی است. شخصیت‌های فولر، مرموز، کم‌حرف و خونسردند و دیالوگ‌هایش موجز، طعنه‌آمیز و ویرانگرند و در عین حال که کیفیتی شاعرانه دارند. خشونت و جنسیت به نحو ارگانیکی در آثار او درهم تنیده شده‌اند. تأکید فولر بیشتر بر جنایتکاران است تا قربانیان. تماشاگر چاره‌ای ندارد جز اینکه در هراس‌ها و کابوس‌های آن‌ها سهیم شود.

از منظر فنی و زیبایی‌شناسی تکنیکی هم اگر بخواهیم به سینمای فولر نگاه کنیم باید بگوییم او از نظر سبک تصویری و تدوین، تحت تأثیر سینمای اکسپرسیونیسم آلمانی و مونتاژ روسی پودوفکین بود. فیلمبرداری سیاه وسفید، نورپردازی «های کنتراست»، و زوایای دوربین غیرمتعارف فیلم‌های دالان شوک و بوسه عریان، متأثر از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان است. البته خود فولر هم بر فیلمفسازان مهمی تاثیر گذاشته است. به اعتراف فیلمسازانی چون مارتین اسکورسیزی، جیم جارموش و کوئنتین تارانتینو، ساموئل فولر و فیلم‌های او تأثیر عمیقی بر کارهای آن‌ها داشته‌است. در صحنه‌ای از فیلم پیرو خله ساخته ژان لوک گدار، ژان پل بلموندو از ساموئل فولر که تنها در کنج دیوار ایستاده و مثل همیشه سیگار برگش را دود می‌کند، نظرش را درباره سینما می‌پرسد و فولر جواب می‌دهد: «سینما مثل میدان جنگ است. سینما یعنی عشق، نفرت، اکشن، مرگ و در یک کلمه احساس.»

تماشای فیلم های ساموئل فولر در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم