سریال عاشقانه جیران در قسمت پنجاه و یکم که در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱ از فیلیمو پخش شد سرشار از اتفاقها و ماجراهایی بود که نشان از نزدیک شدن به پایان قصه دخترک روستایی تجریشی را میدهد که دل از شاه مملکت برد و داستانها برای روایت درست کرد. با هم نگاهی داریم به نکات مهم قسمت پنجاه و یکم سریال جیران.
این مردم بی نوا و بی پناه
شاه بعد از آنکه صدراعظم خائن را از سمتش برکنار کرد در قسمت پنجاه و یکم سریال جیران در یک شب مهتابی زنان حرمسرا را به فراز کاخ فراخواند تا نگاهی به شهری بیندازند که آبستن اتفاقهای مختلف است و دولتمردان خائنی چون میرزاآقاخان نوری اجازه نمیدهند مردم به آرامش برسند و تنها منافع شخصی خودشان برایشان مهم است. شاه نهیب به زنان قدرتمند دربار میزند که از این به بعد باید حواسشان بیشتر به مردم بی نوا و بی پناه باشد که هیچ کس در دربار قدرت دلش برای آنها نمیسوزد.
مرجع کامل معرفی و خبرهای سریال جیران
اماننامه سیاوش و آغاز نبردی بیپایان
در قسمت پنجاه و یکم سریال جیران سیاوش بالاخره به اهدافش نزدیک شد. او که به دنبال انتقام از قاتلین همسرش بود حالا بعد از آنکه موفق شد مسببین این اتفاق را از دم تیغ بگذراند به این فکر میکند که برای ادامه اهداف خاندان زندیه با متحد همیشگیاش کفایت خاتون پا در مسیری بگذارد که بتواند سلسله قاجاریه را برای همیشه از صحنه قدرت کنار بزند. او در این مسیر به سراغ عباسمیرزا برادر ناتنی شاه و مادرش خدیجه چهریقی رفت و آنها در این مسیر سعی کردند با سیاوش متحد شوند تا دشمن مشترکشان یعنی ناصرالدینشاه را از صحنه سیاست کنار بگذارند. دیدار سیاوش با عباس میرزا و مادرش مقدمه یک جنگ جدی است تا با سپاهی که کفایت خاتون ایجاد کرده است بتواند شاه را شکست دهد. در این میان تلاشهای خواجه الیاس در درون حرمسرا و متحد کردن خواجههای ناراضی باعث شد نقشههایی که برای از میان برداشتن سلسله قاجاریه توسط سیاوش و کفایت خاتون کشیده شده است سرعت بیشتری به خود بگیرد. سیاوش در جمع متحدان و یارانش نامهای چند بندی را خواند که در آن اشاره به جنگ در نهایت آرامش و بدون خونریزی شده است. سیاوش تمامی زنان و کودکان و افراد تسلیم شده را امان داد تا اگر روزگاری بر مسند قدرت نشست حکومتی که قرار است شکل بگیرد بدون راه رفتن روی خونهای بیگناه باشد.
کشتن نقره و مشاعره مرگ در قسمت پنجاه و یکم سریال جیران
نقره یکی از ندیمههای پرنفوذ و فاسد دربار قاجاریه بود که هیچ اهدافی جز ماندن در میانه قدرت به هر قیمتی را در سر نمیپروراند. او زنی سیاس و زیرک بود که دایره نفوذش از خاندان نوری بود تا مادر شاه و حتی زنان عقدی شاه قاجار. این میزان نفوذ و اعتماد باعث شد نقره تبدیل به زنی خطرناک شود که در کشتن فرزندان شاه قاجار نقش بیبدیل داشت و یکی از آخرین خیانتهایش ازدواج با کاظم نوری بود که باعث شد ملکزاده همسر اول کاظم نسبت به او کینه بگیرد. نقره که با حیله خواجه الیاس به بام کاخ آمده بود در آنجا ملکزاده را دید و ملکزاده او را دعوت به مشاعرهای کرد که اگر در آن شکست میخورد جانش را از او میگرفت. نقره توان مشاعره با خواهر شاه را نداشت و همین باعث شد که ملکزاده با دلی پر خون دستور قتل او را بدهد و او را از بالای بام کاخ به پایین بیندازند. سرنوشت نقره یکی از سرنوشتهای عبرتآموز سریال جیران بود.
دیدار جیران و سیاوش در قسمت پنجاه و یکم سریال جیران
مقدمات شورش علیه حکومت ناصرالدین شاه توسط سیاوش و یارانش فراهم شد و کشور آبستن اتفاقهای عجیبی است. از همین رو سیاوش از طریق یکی از قراولها نامهای را به جیران میرساند تا جیران در شبی که قرار است به کاخ حمله شود در کاخ نماند و دیداری با سیاوش در زیر همان درخت تاریخی داشته باشند. جیران که حال مساعدی ندارد و سرفههایش و مریضیاش شدت گرفته به دیدار سیاوش میآید و سیاوش دستور حمله به کاخ را میدهد. خواجههای متحد شده با الیاس تمامی زنان و شخص شاه قاجار را در محاصره قرار میدهند. از سوی دیگر سیاوش که دیگر عشق جیران به کار او نمیآید تنها به خاطر رفاقتهای گذشته تصمیم گرفته است جان او را از قائله کاخ ناصری نجات دهد. هفته آینده قسمت پایانی جیران است و باید دید آیا سیاوش به اهداف خودش میرسد یا جیران نسبت به عشقش به شاه قاجار وفادار میماند. با قسمت پایانی سریال عاشقانه جیران همراه باشید.
خوب شد نقره به سزای اعمال زیادش رسید
من از یک چیز مرگ نقره ناراحت شدم ای کاشک ملک زاده بر خواجه هوایی که اونجا بودن مثل الیاس از زیر زبونش میکشدن چی کارایی کرده مثل: . ۱_همدستی توی قتل میرزا تقی خان فراهانی امیرکبیر .۲_ترسوندن سارای گرجی اگه کاراایی رو که میگن انجام نده به مرگ برادرش ساموئل.۳_سؤ قصد به جان ناصرالدین شاه ظالم .۴_ ۵_گروگان گیری سارای گرجی و بیهوش کردن سیاوش و تهدید به مرگ برادرش ساموئل۶_ هدف از کشتن سیاوش زندیان با نام گمنام سیاوش پنج سنگی با ترسوندن سارای گرجی که بگه گروگانم گرفته ۷_ قتل محمد میرزا ولیعهد نو رسیده و پسر جیران۸_قتل خواجه گلشن ۹_قتل معین الدین میرزا ولیعهد (ناموفق و انجام نشده)۱۰_قتل خواجه روشن و بازگشت به حرمسرا با خونی کردن صورتش و بی حالی وتوطئه برای خواجه روشن و فرار از مرگ و انداختن تقسیرات دست خواجه روشن.۱۱_همکاری با میرزا نصرالله نوری(میرزا آقاخان نوری) و میرزا کاظم خان نظام الملک.۱۲_ازدواج با میرزا کاظم خان نظام الملک ۱۳_ خیانت به نوری ها و میرزا کاظم ۱۴_ هنوز اتفاق نیوفتاده:مرگ جیران وسیاوش زندیان. بعد مشاعره می کردن و بعد از پشت بوم پرتش میکردن پایین
یعنی ما تو این ۵۰ قسمت سیاوش رو بیشتر از جیران دیدیم
یعنی حتی سرفه های جیران هم پیش شاه نبود پیش اون […] بود
احتمالا این قسمت هم همش شکنجه دادن اون […] با کفایت دقایق اخر فیلم مثل امیر قاسم جیران حالش بد میشه بعد میمیره شاه هم فقط یزره اشک میریزه بعد فیلم تموم میشه
کل فیلم هم احتمالا ۵۲ دقیقس ۷دقیقش که تیتراژ اول و اخره نیم ساعت هم اون […] با بقیه ی یارانشه ۱۰ دیقه چیزای دیگش ۵ دقیقه تازه اونم شاید جیران رو نشون بدن
پوستر این قسمت هم حتما باز اون […]
اه اه اه
فیلیمو این رو اصلاح کنید در بند اول قسمت این مردم بی نوا و بی پناه نوشتید جیران در یک شب مهتابی…. باید شاه می نوشتید نه جیران چون شاه به بالای کاخ اون هارو دعوت کرد نه جیران!
کلی ذوق کردیم که ایول سارا مرد یکی از دار و دسته سیاوش کم شد حالا روح سارا دست از سر سریال بر نمیداره 😐
اگه فیلم تاریخی نبود سیاوش تا الان شاه شده بود ناصر کشته شده بود و جیران هم تو روستا زندگی میکرد…
دقیقا مثل شهرزاد که بعد کلی دعوا عمارت دیوانسالار رسید به صابر (امیرحسین فتحی)
پوستر قسمت آخر اگه بخواد سیاوش باشه دیگه نابود میشم
واقعا این قسمت چه نیازی بود که سکانس از ناراحتی دختر سیاوش ببینیم اونم وقتی که نصف تایم این سکانس هارو باسه امیر قاسم نداشتیم
حتی از اسکایلر تو بریکینگ بد هم به اندازه سیاوش بدم نمیومد کارکتر سیاوش با من کاری کرده که حتی از خود امیر حسین فتحی هم بدم بیاد و دیگه حتی نمیخوام هیچ سریال یا فیلمی که توش امیر حسین فتحی بازی کرده باشه ببینم
سیاوش دویست بار فقط روح سارا رو دید سکانس غذاخوردن با سارا و عروسی فراری دادنش نامه دادنش و هزار تا چیز دیگه باهاش داشت اونوقت ما طرفداریه جیران چی حتی باسه مرگ جیران هم سرفه های جیران رو پیش سیاوش دید یم نه شاه
باورم نمیشه کارگردان شهرزاد و جیران یکی باشه شهرزاد کجا و جیران کجا البته بهتر بود اسم سریال سیاوش میبود چون به هر کسی پرداخته شد به جز جیران و شاه
حاضرم شرط ببندم که قسمت آخر اگه قرار باشه سیاوش هم بمیره تایم سکانس مرگش و مقدمات شکست خوردنش از تایم مرگ جیران بیشتره
این خط اینم نشون
کارگردانی که پنجاه قسمت پسرش بیشتر از همه سکانس داشته در تمام قسمت های قطعا قسمت آخر هم بیشترین سکانس رو بهش میده
حتی هیچ وقت واکنش شاه به پاره شدن نقاشی ندیدیم یا این که دوباره باسه جیران نقاشی بکشه
من فقط فاز اونایی که تو کامنتا میگن جیران نامرده که به سیاوش که خواست نجاتش بده خیانت کرد . چیه ؟؟ واقعا چیه فازتون نکنه انتظار داشتید جیران به جای سیاوش به شوهر خودش خیانت کنه و بشینه کشته شدن رو کنار سیاوش تماشا کنه
یا اصلا کلن در جریان هستین که سیاوشی واقعا وجود نداشته
یه قسمت مونده به آخر و تموم متن خلاصه راجب سیاوشه
فقط خداکنه خداکنه جیران نمیره وزمان سریال هم بالای ۲ ساعت باشه تنها چیزیه که میتونه مارو خوشحال کنه
هعی خدا
تهشم با کلی پیاز داغ سیاووش یا میمیره یا شکست میخچرهون غیر این بشه تاریخ کلا میره رو هوا
پنج دیقه اخرشم جبران مریض میشه حالا اونم اگه وقت بشه نشون بدن
شاهم گ قاعدتا نباید بمیره ولی معلوم. م نیس
اصلا شاید جیران نمیره شاه بمیرع
فیلمو معلوم نشد پشت صحنه ها پخش میشن یا نه؟اگر میشن چه زمانی؟
کاش قسمت اخر رو بتونن خوب جمع اش کن…:))
من از مرگ نقره ناراحت نیستم، اتفاقا خوشحالم که به سزای امانش رسید. اولین جرمش که دست داشتن در قتل امیرکبیر، دوم قتل محمدمیرزا پسر معصوم جیران، سوم نقشه برای کشتن معین پسر تاجی (که ناموفق بود)، چهارم قتل روشن کسی که عاشقش بود و درتمام نقشه هاش کنارش بود، پنجم اتحاد پنهانی با صدراعظم، ششم زن پنهانی کاظم شدن، هفتم اونهمه دروغ و نیرنگ و نقاب کذائی برای هر احدالناسی، هشتم قدرت طلبی و بخاطر هرکاری کردن، و و و… هزار پستیگری دیگه. ولی به نظرم ملک زاده هم کار اشتباهی کرد. به خاطر اینکه ما از ملک زاده توقع نداشتیم مثل نقره یک قاتل باشه. قاتل هرچی باشه بده. و اینکه مشاعره هم شرط جالبی برای مرگ و زندگی نبود… کاش به دست کس دیگهای کشته میشد و نه ملک زاده.