پینوکیو اثر تازه «گیرمو دل تورو» از حیث تازگی و کیفیت روایتگری اثری به شدت متوسط است، از کارگردانی که همچنان زیر سایه بهترین فیلم خودش یعنی «هزارتوی پن» مانده است. اما از چند منظر این فیلم فیلم قابل تاملی است. اولی اینکه اصولا چه ضرورتی باعث میشود ساخت این فیلم بعد از این همه سال و از پی این همه اقتباس از رمان «پینوکیو» معنا دارد شود؟ مگر این فیلم بناست چه چیزی به اقتباسهای قبلی اضافه کند؟ پاسخ این است که تقریبا هیچ، اما در این بین دو دستاورد را برای شخص دل تورو و جریان کلی سینما به همراه دارد.
اول اینکه باید اشاره کرد در پی جریانی که نتفیلیکس در پیش گرفته و برای جذب نامها و فیلمسازان بزرگ به کار کردن با این شرکت ترغیب میکند، حالا نوبت به دل تورو رسیده که بتواند فیلم مورد علاقه و شدیدا شخصیاش را در مورد پینوکیو را بسازد و یک آرزوی سینماییاش را تحقق یافته ببیند. آرزویی که سالهاست در بین مناسبات اقتصادی جاری سینمای جهان به تعویق افتاده بود. این جزیی از سیاستهای کاری موفق نتفیلکیس بوده تا به بهانه فراهم آوردن شرایط تحقق آروزهای سینمایی بزرگانی همچون «مارتین اسکورسیزی» با فیلم «ایرلندی»، «تیم برتون» و بسیاری دیگر، حالا شرایط ساخت و توزیع فیلم تازه دل تورو را فراهم کند.
از سوی دیگر اهمیت پرداختن به برندی به نام «پینوکیو» در سینمای سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ است. سراغ گرفتن از رمان و داستانی که صدر تا ذیل آن برای مخاطبان ادبیات و سینما بارها و بارها مرور شده و زنده کردن دوباره آن با سر و سکلی باب میل مخاطب امروزی به خودی خود نکته مهمی است. در واقع این رفتار یادآور یکی از رئوس مهم دوام بخش سینمای هالیوود است. این اصل که برندی که ساخته شده و مخاطب بسیاری جذب کرده، میتواند باز هم به حیات خودش ادامه دهد و باز هم آورده اقتصادی برای صنعت سینما در پی داشته باشد. بنا نیست برندی که ساخته شده به شکلی یکبار مصرف مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
برای تایید این نکته کافی است در نظر داشته باشیم که در همین سال ۲۰۲۲ دو فیلم با اقتباس از داستان «پینوکیو» ساخته شده است. یکی توسط کمپانی دیزنی و در قالب لایو اکشن، که یک شکست تمام عیار بود و دیگری نسخه پینوکیو دل تورو و نتفلیکس، که تا حد قابل قبولی مورد توجه قرار گرفت. در واقع این رویکرد تبدیل شده به سیاست دنبالهدار نتفلیکس، تا با کمک به ساخت فیلمهای بیشتر دلی و شخصی فیلمسازان بزرگ، پای آنها را به این پلتفرم باز کند. که موفق هم بوده است.
دل تورو تلاش کرده منطبق بر شیوه تفکر مخاطب قرن بیست و یکمی به داستان پینوکیو نگاه کند، در کنار اینکه داستان را به سبک و سیاق نگاه خودش نزدیک و مال خود کند. جهان کودکانه و خالص که وجه اشتراک ۳ فیلم مهم دل تورو یعنی «هزارتوی پن»، «شکل آب» و «پینوکیو» است، معنایی فراتر از کودکانگی عرفی دارد
نکنه مهم دیگر در مورد دل تور و پینوکیو، تلاش دل تورو برای تاکید بر قواعد انسانی و اخلاقی مدرنتر و توجه به قواعد و نظریات مربوط به رشد روانی در انسان و اهمیت انتخاب آزاد و تجربه گرایی است. دل تورو تلاش کرده با اعمال تغییراتی در روند روایی داستان و کنش و واکنشهای اطراف شکلگیری و سفر تحولی شخصیت، پینوکیو را در قامت یک کودک امروزی که تلاش میکند، خودش را کشف و از فرمانبرداری تام و تمام از سوی والد و اجتماع پرهیز می کند، ترسیم کند.
پینوکیوی او مشخصا عاشق «ژپتو» است اما به سبک خودش، دوست دارد ژپتو او را دوست داشته باشد، اما خود پینوکیو را، نه خاطرات کارلو که روی واقعیت پینوکیو پروجکت شده. دوست دارد هویت پیدا کند اما نه به شکل تقلیدی و دستوری بلکه به واسطه زیستن و تجربه و لمس و کشف کردن، چرا که به دنبال خود منحصر به فردش است، نه خود تحمیلی از بیرون، پینوکیو دوست دارد عروسک خیمه شب بازی و منفعل نباشد و اگر بناست انسان شود، خودش مسیر ادراک رسیدن به مرتبه انسانی را تجربه و مال خود کند و به شکل تقلیدی و انفعالی از بیرون دریافتش نکند.
به بیان بهتر دل تورو تلاش کرده منطبق بر شیوه تفکر مخاطب قرن بیست و یکمی به داستان پینوکیو نگاه کند، در کنار اینکه داستان را به سبک و سیاق نگاه خودش نزدیک و مال خود کند. جهان کودکانه و خالص که وجه اشتراک ۳ فیلم مهم دل تورو یعنی «هزارتوی پن»، «شکل آب» و «پینوکیو» است، معنایی فراتر از کودکانگی عرفی دارد.
کودکانه زیستن برای دل تورو نماد اصیل بودن و اتصال به درون و از دست نرفتن ویژگیهای انسانی و اخلاقی بکری است که میتواند در هر انسانی نمود پیدا کند. مسئله دل تورو، ایجاد تقابل میان ویژگی انسانی خالص و بکری است که در جهان کودکانه بیشتر قابل ردگیری است، با جهان شکل گرفته و زمخت و منفعتطلب و محاسبهگر و البته خشن بیرونی. در جهان فیلمهای دل تورو این خط تقابلی محور اصلی سیر و تحول شخصیت از ابتدا تا انتهای داستان و رسیدن به یک رشد و بلوغ تازه است.
همین ویژگی محور ایجاد تغییرات در داستان اصلی پینوکیو «کارلو کلودی» توسط دل تورو است. در واقع دل تورو داستان جهان خالص و بکر عروسکی به نام پینوکیو را مبنای ترسیم تضاد میان خلوص و سادگی با جهان پر از بهرهکشی و تزویر قرار داده و در این مسیر رشد شخصیت عروسک چوبی به سمت انسان شدن به واسطه نیروی عشق را ترسیم کرده است با این تفاوت که اینبار این خود پینوکیو است که جرات تجربه کردن و کشف به خودش میدهد تا رشد کند بر خلاف داستان اصلی که پینوکیو بر مبنای دستورات اخلاقی بیرونی به سمت بهتر شدن حرکت میکرد.