دشمنهای قدیمی و دوستان کنونی، لوک هابز و دکارد شاو، از روی اجبار با یکدیگر همدست شدهاند.
دشمنهای قدیمی و دوستان کنونی، لوک هابز (با بازی دواین جانسون) و دکارد شاو (با بازی جیسون استاتهام) با اکراه و بیمیلی و از روی اجبار با یکدیگر همدست شدهاند تا با ویلیان بریکستون لوره (با بازی ادریس البا) که به لحاظ ژنتیکی تقویت شده است به مقابله بپردازند؛ بریکستون سعی دارد یک زیست سلاح را بهدست آورد و باید آن را از هتی (خواهر شاو با بازی ونسا کربی) بگیرد. در نقد و بررسی فیلم «هابز و شاو» با فیلیمو شات همراه باشید.
بعد از سری پنجگانه فیلمهای «سریع و خشن» که بسیار مهیج و سرگرمکننده بودند، هر قسمت جدید از این مجموعه، رشدی تصاعدی درزمینه کیفیت را تجربه کرد؛ بهعبارتدیگر، هر بار که نام «سریع و خشن» را میشنوید، میتوانید منتظر یک شگفتی باشید: از سقوط آزاد خودروها در فیلم «خشمگین هفت» تا شلیک یک موشک اژدر توسط راک با دستان خالی در فیلم «سرنوشت خشمگین». در گذشته، فیلمهای «سریع و خشمگین» در حد نمایش خودروهای زیبا ومسابقات اتومبیلرانی خیابانی بودند و اوج پیشرفت آنها در تقویت سیستم صوتی و تصویری فیلم خلاصه میشد؛ اما در حال حاضر، فیلمهای این مجموعه به شکلی همه جنبه و بهاندازه بازیگرانش تقویتشدهاند و جذابیت آنها به حدی رسیده است که حتی جسارت پا گذاشتن بر قوانین خستهکننده فیزیک را هم دارند.
در فیلیمو تماشا کنید: فیلم سریع و خشن ۹
اولین نکتهای که در بررسی فیلم «هابز و شاو» به چشم میخورد، همراستا و هم مسیر بودن آن با دیگر فیلمهای «سریع و خشمگین» است. همانطور که کریس مورگان (فیلمنامهنویس) پیشنهاد داده بود، داستان فیلم در موقعیتی می گذرد که دو مامور ویژه باید در برابر یک فرقه متحد شوند؛ فرقهای که آینده بشریت را در گرو «تقویت سایبری» میداند. «هابز و شاو»، طعم جدیدی از فیلمهای «سریع و خشن» را ارائه میدهد: جایی که هنوز برخوردها و تصادفهای شدید و خسارتبار وسایل نقلیه اتفاق میافتد، در حالی که تمرکز اصلی فیلم بر مهارتهای جاسوسی و مبارزات تنبهتن است؛ این ویژگیها را به صحنههای کمدی گاه و بی گاهی اضافه کنید که تمرکز مخاطب را بر هم میزند و حال و هوایش را عوض میکند. راک (دواین جانسون) و جیسون استاتهام کارهای شگفتی انگیزی میکنند، اما ونسا کربی با شوخطبعی و بذلهگویی گاهگاهش، صحنه را در اختیار خود میگیرد. از آنجایی که تمرکز و توجه اصلی فیلم بر روی این سه شخصیت است، ادریس البا مدتزمان محدودی در اختیار دارد، اما در همین صحنههای کوتاه هم به بهترین شکل ممکن ظاهر میشود و ظرافتهای بازیگریاش را به اجرا میگذارد. استاتهام و جانسون، حتی در لحظههای ناامیدکننده فیلم هم با جذابیت کامل ظاهر میشوند و از هر موقعیتی، به خلق صحنههای سرگرمکننده میرسند.

کارگردانی دیوید لیچ، صحنههای مبارزه و پربرخورد آشنایی را از فیلمهای دیگر این فیلمساز، مانند «جان ویک» و «بلوند اتمی» یادآوری میکند: مبارزاتی پیچیده که بر روی پرده سینما میدرخشند و اشیا معمولی و بیضرر که به سلاحهایی مرگبار و کشنده تبدیل میشوند؛ برای مثال، در یکی از صحنهها، جیسون استاتهام از یک دستگاه توستر بهعنوان سلاح استفاده میکند. ویژگی دیگر کارگردانی دیوید لیچ که در بررسی فیلم «هاو و شابز» به چشم میخورد، نوع نگاه او به «مبارزه» است: لیچ به هر مبارزهای، «شخصیت» و «ویژگی»های منحصربهفرد میدهد و از قدرتهای بدنی هرکدام از بازیگران، به نحو احسن بهره میگیرد؛ دوربین او، حرکات زیرکانه و دقیق استاتهام را بهسرعت دنبال میکند، آهسته میشود تا مهارت و ظرافت بیرحمانه کربی را بهوضوح نشان دهد و برای به نمایش درآوردن هیبت جانسون، در فاصلهای باقی میماند تا اندازه بدن و قدرت تهدیدگر این بازیگر را به تصویر بکشد. وقتی مساله به خودروها مربوط میشود، فیلم «هابز و شاو» درست بهاندازه اجدادش در مجموعه فیلمهای «سریع و خشن» خلاق و مبتکر است؛ برای مثال، به صحنهای توجه کنید که در آن، صفی از اتومبیلها به هابز کمک میکنند تا خودش را به یک هلیکوپتر برساند و طنابش را به آن وصل کند.

در بررسی فیلم «هابز و شاو» نکته جالب دیگری هم وجود دارد: این فیلم، در راستای حفظ سنتهای مجموعه فیلمهای «سریع و خشن»، با وجود اکشن بودن ژانر، در لحظاتی به بیان صحبتهایی پر از مهر و محبت راجع به مفهوم «خانواده» میپردازد؛ اگرچه این بار، محتوای کلام بر «مرتبط بودن به یکدیگر از طریق یک ریشه» و «حفظ و نگهداری این ارتباط» تاکید دارد. تاثیرگذارترین نمونه از این لحظات، به صحنه دیدارهابز با اقوامش که در جزیره ساموآ ساکن هستند، مربوط است؛ همانطور که میدانید دواین جانسن هم اصالتا اهل همین جزیره است. این سفر به خانه، به شخصیتی که صرفا برای نمایش قدرت و شوخی در داستان خلق شده است، گرمای بیشتری میبخشد و همچنین، پیچوتابی سرگرمکننده به ماجرا میدهد که ما را تا مرحله سوم و نهایی فیلم همراهی خواهد کرد.
فیلم «هابز و شاو» از بُعد کمدی چندان قوی و استوار نیست؛ با نگاهی عمیقتر میتوان دریافت که در این فیلم، شاهد لحن خودآگاهانهتری نسبت به خلوص همیشگی مجموعه فیلمهای «سریع و خشمگین» هستیم. بااینحال، استاتهام و جانسون حتی لحظههای ناامیدکننده فیلم را هم نجات میدهند؛ جذابیت رابطه این دو کاراکتر، در فیلمی که نگاهی ویژه به ماجرای همدست شدن آنها دارد، بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد.
علیرغم اینکه برخی از شوخیهای فیلم، چندان به دل نمینشینند، «هابز و شاو» هنوز هم بسیار جذاب و گیراست و تاثیر همکاری حرفهای جانسون و استاتهام در خیره کردن چشمان مخاطب به پرده نقرهای، قابلانکار نیست.
منبع: Empire Online