وقتی سینما علیه سینما برمی‌خیزد

هشت فیلمی که هالیوود ضد خودش ساخته است

برای آنها که فیلم بابیلون را دیده‌اند...

معمولا اعتقاد بر این است که هالیوود عاشق ساخت فیلم‌هایی است که از بزرگی و شکوه هالیوود تجلیل می‌کنند: این‌که چقدر جادوی سینما شگفت‌انگیز است و چه برق خوشایندی در چشمان تماشاچیانی که مبهوت تولیدات هالیوود هستند وجود دارد. اسکار و سایر جشنواره‌های سینمایی آمریکا هم معمولا فیلم‌هایی را که درباره خود سینما هستند تحویل می‌گیرند، مثل فیلم «آرتیست» یا همین «خانواده فیبلمن‌ها» فیلم اخیر اسپیلبرگ.
به نظر می‌رسد هیچ رسانه-هنری به اندازه سینما شیفته قدردانی از خودش نیست، اما باز هم فیلم‌هایی وجود دارند که از آشفتگی‌های موجود یا نیمه تاریک هالیوود و صنعت سینما پرده برداشته باشند. چند فیلم درخشان در تاریخ سینما وجود دارد که تم اصلی آن، ماهیت بی‌رحم دنیای ستاره‌سازی هالیوود و ریاکاری‌های موجود در این دنیا را نشانه رفته است. از آن‌جایی که جذابیت موجود در شهرت و پول می‌تواند حتی خوش‌نیت‌ترین هنرمندان را هم به فساد بکشاند، هوشیاری درباره این وجه از آن چیزی که بهش «صنعت نمایش» می‌گویند ارزشمند است.
در این مطلب می‌خواهیم هشت فیلمی که هالیوود علیه خودش ساخته است را به شما معرفی کنیم.

نقشه‌های ستاره‌های سینما | ۲۰۱۴ | Maps to the Stars

دوره اخیر فیلمسازی «دیوید کراننبرگ» بیشتر بر خشونت و نمایش خشونت انسانی به شکل عریان تمرکز داشته است، با این حال این فیلمساز کانادایی در سال ۲۰۱۴ به سراغ دنیای هالیوود رفت تا در یک کمدی سیاه به یک خانواده تماما بازیگر هالیوودی بپردازد که دوره شهرت‌شان بفهمی نفهمی گذشته و حاضرند به هر قیمتی (ولو به قیمت حذف کردن همدیگر) دوباره به دوران اوج‌شان بازگردند.

این تفسیر از هالیوود که از سوی یکی از کهنه‌کارهای صنعت سینما در قالب یک فیلم جاری شده، به شکل بی‌رحمانه‌ای طنازانه و واقعی است. کراننبرگ در این فیلم نشان داده که در ساخت کمدی هم استاد است.

 فیلم نقشه‌های ستاره‌های سینما

سانست بلوار | ۱۹۵۰ | Sunset Boulevard

«بیلی وایلدر» بزرگ در سال ۱۹۵۰ و در اوج دوران زرق‌وبرق هالیوود، یک کمدی سیاه درباره پوچی‌های هالیوود ساخت که حالا به یک شاهکار کلاسیک تبدیل شده است. در این فیلم یک فیلمنامه‌نویس با یک ستاره محوشده سینما که مترصد بازگشت به اوج است، رابطه‌ای پرپیچ‌وخم و خطرناک را شروع می‌کند.

فیلم در دوره سلطه مطلق نظام استودیویی هالیوود و سیستم سانسور گسترده اکران شد و به خوبی نشان داد هالیوود چطور می‌تواند ستارگان جوان سینما را بجود و سپس آن‌ها را در اوج اعتیاد و بالا آوردن بدهی دور بریزد. فیلم در ذات خود بسیار غم‌انگیز است، اما از نقاط تاریک هالیوود به درستی برای ساخت یک کمدی درخشان استفاده کرده.

فیلم سانست بلوار

بازیگر | ۱۹۹۲ | The Player

این یکی هم کمدی است. یک طنز مهم هالیوودی از «رابرت آلتمن» استاد مسلم سینما که بدون شک مستقیم‌ترین و گزنده‌ترین فیلم این فهرست درباره هالیوود است! هنگامی که یک مدیر پرکار استودیویی، شروع به دریافت نامه‌هایی تهدیدآمیز از نویسنده‌ای که فیلمنامه‌اش را رد کرده دریافت می‌کند، باید یک سوال اساسی از خود بپرسد: این تهدیدها از سوی کدام نویسنده است؟ چون او بارها فیلمنامه‌های صدها نویسنده را رد کرده که حتی اسم‌شان را هم در یاد ندارد و طنز درخشان «بازیگر» از همین نقطه نشات می‌گیرد.

آلتمن که همیشه در به تصویر کشیدن انسانیت استاد است، این بار تسلطش را در مجسم کردن کمبود انسانیت به رخ کشیده.

فیلم بازیگر

بد و زیبا | ۱۹۵۲ | The Bad and the Beautiful

فیلمی است که به ندرت می‌توان آن را در خاطر و ذهن یک دوست‌دار سینما پیدا کرد، اما حضورش در این لیست الزامی است. فیلم داستان ظهور و سقوط یک تهیه‌کننده مقتدر هالیوود (کرک داگلاس) را از دریچه روابط او با افراد مختلفی که در طول دوران کاری‌اش با آن‌ها کار کرده به تصویر می‌کشد: یک نویسنده، یک کارگردان و یک ستاره سینما. یک مرد خودخواه و اینک رانده‌شده که برای رسیدن به موفقیت از سوء‌استفاده از هیچ‌کس و هیچ‌چیزی فروگذار نمی‌کند و دست آخر تنها به حال خودش رها می‌شود.

فیلم بد وزیبا

بارتون فینک | ۱۹۹۱ | Barton Fink

بارتون فینک به نویسندگی و کارگردانی برادران نابغه کوئن، یک طنز هالیوودی درباره جذابیت‌های شهرت و بهایی است که باید بابت بازی با دم شیر پرداخت کرد. هنگامی که به یک نمایشنامه‌نویس بزرگ نیویورکی پیشنهاد می‌شود تا برای نخستین بار یک فیلمنامه سینمایی بنویسد، او فرصت را مغتنم می‌شمارد و با حبس کردن خودش در یک هتل، مشغول نوشتن می‌شود. او به مرور می‌فهمد که روند کار در سیستم پیچیده هالیوود بسیار سخت‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کرده.

فیلم بر ترس همیشه قریب‌الوقوع ورشکستی هنری در مواجهه با موفقیت و شهرت تاکید می‌کند، موضوعی که تقریبا بین تمام فیلم‌های این فهرست مشترک است. بارتون فینک نگاهی متفاوت به این ویژگی هالیوود است که چطور می‌تواند افرادی با نیات و استعدادهای عالی را نابود کند.

فیلم بارتون فینک

اقتباس | ۲۰۰۲ | Adaptation

اقتباس، پایان‌نامه دانشگاهی «چارلی کافمن» (نویسنده فیلم) در مورد سختی نوشتن یک فیلم (مخصوصا فیلمی که اقتباس از یک رمان پرطرفدار است) و توضیحی بسیار اساسی در مورد چگونگی کار در صنعت نمایش است. کافمن فیلم «اقتباس» را بر اساس تلاش‌هایش برای اقتباس از کتاب «دزد ارکیده» سوزان اورلئان بنا کرد، روندی که باعث شد او از ماهیت دنیای نویسنده‌اش بی‌بهره بماند.

فیلم او شامل عناصر اقتباس شده از کتاب، به علاوه عناصر ساختگی از زندگی خود کافمن، و همچنین ایده‌هایی است که در عناصر کاملا اختراعی کافمن (که هیچ ربطی به هیچ چیز ندارند) به اوج می رسد. آثار کافمن همواره بسیار پیچیده و دیرهضم بوده و اقتباس یکی از آن‌هاست. کارگردانی هوشمندانه «اسپایک جونز» باعث شده تا چنین موضوع پیچیده‌ای به بهترین شکل به تصویر کشیده شود.

فیلم اقتباس

جاده مالهالند | ۲۰۰۱ | Mulholland Drive

فیلم ابتدا توسط نویسنده و کارگردانش قرار بود یک پایلوت (قسمت نخست و آزمایشی یک سریال) تلویزیونی باشد، اما نهایتا برای مدیوم سینما ساخته و به یکی از تحسین‌شده‌ترین آثار «دیوید لینچ» تبدیل شد. یک هنرپیشه باانگیزه (نائومی واتس) با یک زن مبتلا به فراموشی (لورا هرینگ) دوست می‌شود و این دوستی سرآغاز اتفاقاتی عجیب و پیچیده است.

فیلم روی عادت ناشایست هالیوود درباره دور ریختن ستاره‌های جذاب جوان پس از استفاده‌های تجاری تمرکز دارد و البته نگاهی هم به سایر اعمال ناشایست مهم‌ترین قطب فیلمسازی جهان کرده است؛ البته به روش لینچی. ساختار آن سوررئال و مرز بین واقعیت و خیال در آن جوری در هم تنیده است که گاهی تشخیص آن برای مخاطب فیلم دشوار می‌شود. جاده مالهالند یکی از سمی‌ترین تیرهایی است که تاکنون به قلب هالیوود شلیک شده، هرچند کارگردانش آن را یک نامه عاشقانه حاوی سم خوانده باشد!

فیلم جاده مالهالند در فیلیمو شب‌بخیر و موفق باشید | ۲۰۰۵ | Good Night and Good Luck

چه کسی فکر می‌کرد شماره یک چنین فهرستی دستپخت «جرج کلونی» باشد؟ سینما همین است دیگر! پر از شگفتی است. نخستین تجربه کارگردانی کلونی، نوع بسیار متفاوتی از فیلم‌های ضدهالیوودی است. فیلم بر یکی از داستان‌های حاشیه‌ای هالیوود تمرکز می‌کند:

ماجرای کمیسیون ضد کمونیستی در دهه ۱۹۵۰ و این‌که چگونه سناتور آمریکایی «جوزف مک‌کارتی» در دوران مک‌کارتیسم، کارزاری را برای ریشه کن کردن همه هواداران کمونیست در هالیوود راه‌اندازی کرد. در فیلم کلونی «ادوارد مارو» گزارشگر CBS و «فرد فرندلی» تهیه کننده او تصمیم می‌گیرند در برابر خفقان مک‌کارتی موضع بگیرند و او را بابت ترس و وحشتی که در هالیوود به راه انداخته است، به چالش بکشند. فیلم روی هالیوود متمرکز نیست، اما بر بخشی از تاریخ آن تمرکز کرده که شدیدا روی ماهیت هنری صنعت نمایش تاثیر گذاشته بود.

فیلم شب‌بخیر و موفق باشید

معرفی و نقد فیلم بابیلون

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. Nafise می‌نویسد

    توی فیلم بلوند هم به بخشی از کثیفی های پشت سینمای هالیوود اشاره میشه