معرفی و نقد انیمیشن پینوکیو به روایت دل تورو
گییرمو دلتورو روح داستان پینوکیو اثر کارلو کلودی را بیرون کشیده و انیمیشنی را عرضه کرده که میتوان آن را یکی از متفاوتترین پینوکیوهای تاریخ سینما دانست.
زمانی یکی از برادران کوئن در مورد برداشت آزادشان از کتاب ادیسه اثر هومر (که با عنوان ای برادر، کجایی؟ ساخته شد) چیزی در این مایهها گفته بود که آنها ستون فقرات کتاب هومر را بیرون کشیده و بقیهاش را دور انداختند. در برخی از لحظات پینوکیوی گییرمو دلتورو هم چنین حسی به تماشاگر دست میدهد. اینکه دلتورو در عنوان فیلم نام خود را مستقیما در کنار نام اثر سترگ کارلو کلودی قرار داده شاید کمی خودنمایانه بهنظر برسد اما اقدامی منطقی و قابلدرک است. دلتورو روح داستان پینوکیو (که بهعنوان یک فانتزی کودکانه، حالوهوایی تیرهوتار است) را بیرون کشیده و آن را با ایدههای بالغتری ترکیب کرده است. حاصل کار، انیمیشنی است که بیشتر برای مخاطب بزرگسال جذاب و تاملبرانگیز جلوه میکند. فراموش نکنیم که نام پسر ازدسترفته ژپتو در فیلم، کارلو است که نام کوچک نویسنده کتاب پینوکیو را بهیاد میآورد. گویی پینوکیوی اصلی میمیرد تا پینوکیوی دلتورو همچون یادمانی معاصر روی سنگ قبر او بنا شود.
خط کلی داستانی پینوکیوی گییرمو دلتورو چنین است: هنرمند نجاری بهنام ژپتو که سالها قبل فرزندش را از دست داده، تکه چوبی از یک درخت کاج را بهشکل یک عروسک میتراشد. با زندهشدن عروسک، این تکه چوب به موجودی بهنام پینوکیو تبدیل میشود که قرار است جای پسر ازدسترفته ژپتو را پر کند اما حضور او، شروع ماجراهای غیرمنتظره است.
داستان کلودی در مورد کودک بیتجربهای بود که ناگهان در دل دنیایی پر از کلک و طمع رها میشد. انسانشدن پینوکیو همانقدر که میتوانست ناشی از کارهای خوب او قلمداد شود، نشاندهنده پایان دوره بلوغ فکری او هم بود. دلتورو با کشاندن ماجرا با دوران جنگهای اول و دوم جهانی (کتاب پینوکیو اولینبار چیزی نزدیک به ۳۰ سال پیش از آغاز جنگ اول جهانی متشر شده بود) عمومیتی به درونمایه اصلی داستان پینوکیو میبخشد که باعث میشود فیلم او نهتنها اثری در مورد اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰، که فیلمی در مورد دنیای امروز ما هم باشد. آدمبزرگهای حقهبازی که میخواهند شیره جان پینوکیوی ناآگاه را در راه رسیدن به امیال مادیشان بمکند، در فیلم دلتورو به بنیتو موسولینی و دارودسته فاشیست او در دوران جنگ جهانی دوم بدل شدهاند. بنابراین پینوکیوی گییرمو دلتورو بهشکلی ویژه به فیلمی در مورد ضایعات جنگ تبدیل میشود. اگر پسر واقعی ژپتو در جریان بمبارانی در جریان جنگ اول جهانی کشته شد، جنگ جهانی دوم هم به موقعیتی هولناک تبدیل میشود که معصومیت پسر چوبی او را از بین میبرد.
آنچه گفته شد در ظاهر ارتباط چندانی به پینوکیوی کارلو کلودی ندارد. اما حواس دلتورو به این هست که چارچوب کلی روایی داستان اصلی را به هم نریزد. به همین دلیل است که او، ایدههای شخصیاش را به ایدههای اصلی اضافه نکرده بلکه با استفاده از رویکرد جایگزینی پیش میرود. این امر، تاثیر استعارههای مد نظر دلتورو را عمیقتر میکند. بهعنوان مثال ایده رفتن پینوکیو و دیگر کودکان به دل جنگ، جایگزین ایده رفتن کودکان به شهر لذت و تبدیل شدن آنها به الاغ شده است. قیاس همین ۲ ایده به تقویت جنبه استعاری نمایش جنگ در انیمیشن دلتورو میانجامد: جنگ جایی مثل شهر لذتِ داستان کلودی است؛ جایی که در آن کودکان را خام و سپس آنها را به گوشتهای بیاراده دم توپ تبدیل میکند – یا به بیان عامیانهتر، جنگ جایی است که گروهی از بزرگسالان خبیث و طماع، کودکان را خر میکنند!
اما اگر پینوکیوی گییرمو دلتورو به اثری دیدنی تبدیل شده است، تنها بهدلیل جنبههای استعاریاش نیست. حواس دلتورو به چفتوبست دراماتیک داستانش هم بوده است. این همان نکتهای است که انیمیشن دلتورو را به اثری بهمراتب بهتر از دیگر نسخه عرضهشده از داستان پینوکیو در سال ۲۰۲۲ (پینوکیو به کارگردانی رابرت زمهکیس و با بازی تام هنکس در نقش ژپتو) تبدیل میکند. بهعنوان مثال در فیلم زمهکیس کل ماجرای فرزند ازدسترفته ژپتو و میل این نجار پیر به داشتن یک فرزند تنها در چند نما و چند دیالوگ خلاصه میشود اما دلتورو بیش از یکربع از کل زمان فیلم را به رابطه ژپتو و کارلو اختصاص میدهد تا حسرت ازدسترفتن چنین رابطهای را تنها نفهمیم بلکه همچنین آن را حس کنیم. از سوی دیگر، در نسخه لایو اکشن پینوکیو، کل ماجرای پذیرفتهشدن جایگاه پینوکیو بهعنوان فرزند ژپتو و ورود عروسک جانگرفته به جهان مرموز خارج از خانه، پرداختی سریع و ناپخته دارد و بههمین دلیل متقاعدکننده جلوه نمیکند درحالیکه در پینوکیوی گییرمو دلتورو هم استفاده از ایدهای ساده اما هوشمندانه (تکرار جمله کارلو توسط پینوکیو) بهعنوان عامل اصلی برقراری ارتباط میان نجار پیر و عروسک کوچک، این ایده را متقاعدکننده جلوه میدهد و هم ممانعت ژپتو از خروج پینوکیو از خانه و اجبار نهایی او به پذیرش این امر، پرداختی مناسب دارد. کافی است به یاد بیاوریم که در فیلم زمهکیس، پینوکیو بهسرعت پس از جانگرفتن به مدرسه میرود و تازه پس از گمشدن پینوکیو است که ژپتو از اینکه پینوکیوی خام و بیتجربه را به این راحتی روانه مدرسه کرده شرمسار میشود. در چنین شرایطی این سوال ایجاد میشود که آیا ژپتو واقعا از ابتدا به این فکر نکرده بود که فرستادن چنین کودکی به مدرسه ممکن است خطراتی را در پی داشته باشد؟ نبود چنین مشکلات بنیادینی است که باعث باورشدن ایدههای خاص دلتورو شده است.
انیمیشن پینوکیوی گییرمو دلتورو تجربه متفاوتی برای مخاطبانی است که داستان پینوکیو را صرفا بهعنوان یکی از خاطرات دوران کودکیشان بهیاد میآورند؛ انیمیشنی که قرار نیست حسوحال داستان پینوکیو را، بههمان شکلی که در ذهن داریم، بهتمامی زنده کند اما بهخوبی از ظرفیتهای داستان کلودی استفاده میکند تا جهان داستانی این اثر کلاسیک را گسترش دهد.