کارنامه فیلمساز بزرگ ترکیه‌ای را مرور کرده‌ایم

بهترین فیلم های نوری بیلگه جیلان

او تصویرگر اضطراب‌های وجودی انسان امروز است

فیلم‌های نوری بیلگه جیلان که اغلب با آثار آنتوان چخوف و حتی هنریک ایبسن مقایسه می‌شوند، بر سرخوردگی و اضطراب وجودی تمرکز دارند. او همچنین اغلب با گروهی تکراری از بازیگران، مانند پدر و مادرش و همچنین شریک زندگی و همکار فیلمنامه‌نویسش ابرو جیلان، کار می‌کند. این بازیگران عمدتا نقش شخصیت‌هایی را بازی می‌کنند که رویاهای‌شان بی‌ثمر است و یا واقعیت زندگی‌شان در مواجهه با فروپاشی اجتماعی و بی‌عدالتی طبقاتی قرار می‌گیرد. از تولستوی به عنوان دیگر مرجع آثار او یاد می‌شود، زیرا فیلم‌های جیلان نگاهی هوشمندانه به زندگی خانوادگی و غیرمنطقی بودن موقعیت‌های معمولی ارائه می‌دهند.
فیلم‌های جیلان به یک اندازه وامدار سینما و ادبیات هستند. نوری بیلگه جیلان علی‌رغم کارنامه کوچک و گزیده‌اش، با فیلم‌های خود توانسته جوایز پر‌شماری را از جشنواره‌های سینمایی مختلف مانند کن دریافت کند. همچنین فیلم‌های او همیشه در لیست آثار محبوب منتقدان و مخاطبان سینما به چشم می‌خورند. اینجا آثار او را براساس جایگاه و موقعیت هر کدام در کارنامه فیلمسازی‌اش مرور کرده‌ایم.

پیله | Cocoon | 1995

  • بازیگران: فاطما جیلان، محمدامین جیلان، تورگوت توپراک

بهترین فیلم های نوری بیلگه جیلان را جوری دیگری شروع کنیم؛ جیلان پیش از اینکه به فیلمسازی رو بیاورد به عنوان یک عکاس حرفه‌ای مشغول به کار بود. او فیلمسازی را نسبتا دیر و در اواخر دهه ۳۰ زندگی‌اش آغاز کرد. پیله اولین فیلم او بود که در بخش رقابتی فیلم‌های کوتاه جشنواره کن به نمایش درآمد. این فیلم ۱۷ دقیقه‌ای زندگی یک زوج مسن و داستان جدایی و پیوند مجدد آن‌ها را به تصویر می‌کشد. در نیمه اول فیلم آن‌ها از یک‌دیگر جدا شده‌اند و جیلان با استادی احساس اندوه، پوچی و حتی وحشتی که شخصیت‌ها دارند را منتقل می‌کند. در نیمه دوم، موقعیت تغییر می‌کند. پس از بازگشت همسر، جیلان با بهره‌گیری از یک موسیقی عرفانی احساس تنهایی را از میان می‌برد. فیلم هیچ دیالوگی ندارد. فیلمساز با استفاده از نگاه عکاسانه بی‌نقص خود، بدون نیاز به دیالوگ و تنها با اتکا به نماهایی زیبا از طبیعت که یادآور تصاویر فیلم‌های تارکوفسکی است، داستان را به تصویر می‌کشد. جیلان در این فیلم از پدر و مادر خود در نقش‌های اصلی استفاده کرد که در فیلم‌های بعدی جیلان نیز حضور دارند. جالب است که در تمام فیلم بنظر می‌رسد یک کارگردان روسی پشت دوربین قرار دارد. البته جیلان هرگز تاثیر فرهنگ روسی را بر خود انکار نمی‌کند و همیشه از نزدیکی فرهنگ روسی و ترکی صحبت می‌کند.

فیلم پیله

اقلیم‌ها | Climates | 2006

  • بازیگران: ابرو جیلان، نوری بیلگه جیلان، نازان کسال، محمد ارییلماز

فیلم‌های بسیاری درباره زوج‌های متاهلی که در رابطه خود دچار بحران شده‌اند یا در حال جدا شدن هستند ساخته شده است. هنگام صحبت کردن از چنین داستانی می‌توان فیلم‌هایی مانند صحنه‌هایی از یک از ازدواج اینگمار برگمان را با دیالوگ‌های فراوانش  و چهره‌ها جان کاساواتیس را با فریادها و جیغ‌های آزاردهنده‌اش به یاد آورد. اما در اقلیم‌ها با چیزی کاملا متفاوت روبرو هستیم. فیلمی که در آن احساسات و کلمه‌ها خفه شده‌اند.

در اقلیم‌ها خود جیلان به همراه همسرش ابرو در نقش‌های اصلی حضور دارند. جیلان در نقش عیسی یک مدرس معماری در دانشگاه است و ابرو در نقش بهار به عنوان کارگردان هنری در یک سریال تلویزیونی فعالیت می‌کند. در جایی عیسی تصمیم می‌گیرد که آن‌ها باید راه خودشان را دنبال کنند و از هم جدا بشوند. اما بعد از چند ماه می‌خواهد رابطه‌اش را با بهار از سر بگیرد، اما دیگر دیر شده و چیزی در این میان تغییر کرده است. همانطور که قبل‌تر اشاره کردیم تقریبا هیچ دیالوگی که افکار و احساسات آن‌ها را برای تماشاگر روشن کند میان آن ۲ وجود ندارد. آن‌ها درباره دلایل جدایی خود صحبت نمی‌کنند. جیلان در مصاحبه‌ای درباره فقدان بیانگری در فیلم‌هایش می‌گوید:«حقیقت در آنچه پنهان است و در آنچه گفته نمی‌شود نهفته است. واقعیت در قسمت ناگفته زندگی ما قرار دارد…هر کسی چیزی دارد که می‌خواهد پنهان کند. آن‌ها سعی می‌‌کنند نقطه ضعف خود را پنهان کنند… پس بدون کلمات بهتر است و به تماشاگر اجازه می‌دهد که فعال‌تر باشد». البته از سوی دیگر سخت است که اقلیم‌ها را فیلمی درباره یک رابطه بدانیم. زیرا مانند برخی دیگر از فیلم‌های جیلان، اقلیم‌ها نیز درباره روشنفکری دلزده و بی‌حوصله است که نمی‌داند از زندگی خود چه می‌خواهد. پایان‌نامه ناتمام او بهترین نشانه بی‌انگیزگی و تمایل نداشتن او به انجام کاری است.

فیلم اقلیم ها

قصبه | Kasaba | 1997

  • بازیگران: مظفر اوزدمیر، فاطما جیلان، محمد امین توپراک، محمدامین جیلان

قصبه اولین فیلم بلند جیلان محسوب می‌شود که می‌توان آن را به عنوان نسخه مفصل و بسط یافته پیله در نظر گرفت. شباهت‌های میان ۲ فیلم واضح است: لوکیشن‌های مشابه، صحنه‌های طبیعت و تاثیر غیرقابل انکار فرهنگ روسی. در ضمن، قصبه بر اساس خاطرات خواهر فیلمساز، امینه جیلان، ساخته شده است. جیلان و خواهرش در استانبول به دنیا آمدند، اما سپس به ینیجه، واقع در غرب ترکیه، نقل مکان کردند. شخصیت‌های کودک در فیلم احتمالا بر اساس آن ۲ خلق شده‌اند.

داستان قصبه از دیدگاه یک کودک روایت می‌شود و در ۴ فصل سال اتفاق می‌افتد. بخش اول زمستان است و یک مدرسه معمولی در یک روستا را به تصویر می‌کشد. بهار اولین آشنایی بچه‌ها با طبیعت نمایش داده می‌شود. بخش سوم و چهارم که به ترتیب در تابستان و پاییز اتفاق می‌افتد، زمانی را نشان می‌دهد که بچه‌ها با خانواده خود – پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و عموها – می‌گذرانند. آن‌ها درباره گذشته و آینده، مشکلات و برنامه‌های خود صحبت می‌کنند. جایی که بچه‌ها دنیای بزرگسالان را با ویژگی‌ها و مشکلاتش کشف می‌کنند.

بنظر می‌رسد که جیلان در قصبه بیش از هر چیزی می‌خواهد یک روستای ترک، زندگی آرام و صلح‌آمیز مردم ساکن آنجا، مشکلات روزمره، امیدها و دغدغه‌هایشان و عشق و نفرت آن‌ها نسبت به زادگاهشان را به تصویر بکشد. موضوع دیگری که در اینجا مورد تاکید قرار می‌گیرد مسئله بازگشت به خانه (یا وطن)‌ است. موضوعی که در میان کارگردانان سینمای جدید ترکیه محبوبیت بسیاری دارد. داستان روشنفکری که زادگاهش را به قصد آینده‌ای بهتر ترک می‌کند، اما در مقطعی تصمیم می‌گیرد که به ریشه‌های خود بازگردد. در فیلم این پدر بچه‌ها است که به روستای خود بازمی‌گردد. تقریبا تمام ماجراهای ثبت شده در فیلم، شخصیت‌ها و مشکلاتشان، در فیلم بعدی جیلان، ابرهای ماه مه، به شکل عمیق‌تری بررسی می‌شوند.

تماشای فیلم قصبه در فیلیمو ابرهای ما مه | Clouds of May | 1999

  • بازیگران: محمدامین جیلان، مظفر اوزدمیر، فاطما جیلان، محمد امین توپراک

ابرهای ماه مه دومین قسمت از سه‌گانه روستای جیلان است. این فیلم با بهره‌گیری از یک ساختار فیلم در فیلم، داستان بسیار ساده‌ای دارد و مشکلات چند شخصیت را روایت می‌کند. یکی از آن‌ها مظفر است که برای فیلمبرداری یک فیلم سینمایی به زادگاهش بازمی‌گردد و پدر و مادرش را به عنوان بازیگران فیلم انتخاب می‌کند. شخصیت مهم دیگر، امین پدر مظفر است. او بخاطر جنگلی که زندگی‌اش را وقف آن کرده با دولت در حال مبارزه است. شخصیت دیگر صفوت پسر عموی مظفر است که امید دارد کار خود در روستا را رها کند و یک کار جدید با حقوق بیش‌تر در استانبول پیدا کند. آخرین شخصیت علی کوچولو است که اعتقاد دارد اگر موفق شود به مدت ۴۰ روز تخم مرغی را بدون آنکه بشکند در جیب خود نگه دارد، عزیرترین رویاهایش محقق خواهند شد.

جیلان با انتخاب این شخصیت‌ها، وضعیت یک روستای ترکی معاصر را به تصویر می‌کشد. او سه نسل از روستاییان و تفاوت‌های میان آن‌ها را نمایش می‌دهد. در حالیکه نسل قدیمی‌تر هنوز برای حفظ زمین خود تلاش می‌کنند، نسل جوان‌تر آرزوی رفتن به شهری بزرگ با فرصت‌های زیاد را دارد. اما نسل آینده که از طریق شخصیت علی مجسم می‌شود، همچنان به معجزه اعتقاد دارد. البته فقط زمان است که نشان می‌دهد آیا آن‌ها آماده جنگیدن برای سرزمین خود هستند یا شهرنشینی پیروز خواهد شد.

ابرهای ماه مه به آنتوان چخوف تقدیم شده و مانند دیگر فیلم‌های جیلان بسیار تحت تاثیر این نویسنده روس است. جیلان یکبار در مصاحبه‌ای درباره چخوف می‌گوید:«هرچه بنویسی، چخوف درباره آن نوشته است؛ درباره همه جنبه‌های زندگی و هر نوع شخصیتی. بنابراین اگر تمام داستان‌های چخوف را خوانده باشید، هنگام نوشتن فیلمنامه آن‌ها را به یاد می‌آورید و دوست دارید آن‌ها را در جایی از فیلمنامه‌تان بکار ببرید». ابرهای ماه مه برای کسانی که با فیلم‌های قبلی جیلان آشنا هستند، جذابیت بیش‌تری خواهد داشت.

تماشای فیلم ابرهای ماه مه سه میمون | Three Monkeys | 2008

  • بازیگران: یاووز بینگل، خدیجه اصلان، احمد رفعت شونگار، ارجان کسال

جیلان معمولا در فیلم‌هایش به صورت مستقیم سراغ سیاست نمی‌رود. در واقع اشاره‌های سیاسی در فیلم‌های او عموما در پس زمینه داستان اتفاق می‌افتند. از این منظر سه میمون جایگاهی متمایز در کارنامه جیلان دارد. یک درام اجتماعی قدرتمند درباره یک خانواده ۳ نفره که حاوی عناصر سیاسی و همچنین جنبه‌های اسرارآمیز و رویایی است. داستان از جایی شروع می‌شود که یک تاجر ثروتمند که قصد ورود به سیاست را دارد یک شب با عابری پیاده تصادف می‌کند و می‌گریزد. اما او که اعتبار و جایگاه خود را در خطر می‌بیند از راننده‌اش ایوب می‌خواهد که در ازای دریافت پول مسئولیت آن را به عهده بگیرد. در نتیجه ایوب به زندان می‌رود، در حالیکه در بیرون از زندان زندگی خانواده‌اش، پسر و همسرش، دگرگون می‌شود.

عنوان فیلم به تمثیلی ژاپنی به نام سه میمون خردمند اشاره دارد:‌«شر نبین، شر نشنو و شر نگو». البته این تمثیل در اینجا گویی به شکلی دیگر بکار می‌رود. زیرا در اینجا شخصیت‌ها تصمیم می‌گیرند به شری که در اطرافشان است بی‌توجهی کنند در نتیجه درگیر آن می‌شوند و حتی گاهی خود باعث اتفاق‌های بدتری می‌شوند. در سه میمون، مانند دیگر فیلم‌های جیلان، سکوت‌های زیادی وجود دارد و شخصیت‌های فیلم درباره خیانت، رنج‌ها، قتل و هر اتفاق دیگری که دنیای درونی‌شان را مختل می‌کند حرفی به میان نمی‌آورند.

فیلمبرداری مثل همیشه عالی است: نماهای دور و طولانی از استانبول، صحنه‌هایی تماشایی در سایه خورشید و تصاویری غیرواقعی مانند ظاهر شدن روح یک کودک. جیلان با کمک تصاویر فیلمبردارش گوکان تیریاکی که در ۴ فیلم با او همکاری کرده است، اتمسفری دلگیر و ملال‌انگیز خلق می‌کند. سه میمون در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن سال ۲۰۰۸ به نمایش درآمد و جایزه بهترین کارگردانی را برای جیلان به ارمغان آورد. سه میمون همچنین از طرف ترکیه برای رقابت در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی زبان معرفی شد و حتی در فهرست کوتاه اولیه قرار گرفت اما به لیست نهایی نامزدها راه پیدا نکرد.

فیلم سه میمون

اوزاک یا فاصله | Uzak | 2002

  • بازیگران: مظفر اوزدمیر، محمد امین توپارک، نازان کسال، فاطما جیلان

اوزاک آخرین فیلم از ۳ گانه روستای جیلان محسوب می‌شود (قصبه در ۱۹۹۷ و ابرهای ماه مه در ۱۹۹۹) و حاوی عناصر خودزندگینامه‌ای است. داستان درباره ۲ پسرعمو است: محمود عکاس است و در استانبول زندگی می‌کند و یوسف جوان‌تر اهل شهر کوچکی است و برای یافتن شغل به استانبول آمده و به صورت موقت در خانه محمود زندگی می‌کند.

محمود شخصیتی است که تمام آرمان‌های خود را از دست داده است، به هیچ چیز اعتقاد ندارد و نمی‌خواهد با کسی ارتباط برقرار کند. او به تماس‌های مادر و خواهرش پاسخ نمی‌دهد، یوسف را می‌رنجاند و نمی‌خواهد به اشتباهاتش اعتراف کند. هنگامی که یوسف را متهم به دزدیدن ساعتش می‌کند و سپس آن را در جعبه می‌یابد نه تنها از او عذرخواهی نمی‌کند بلکه حتی نمی‌گوید که ساعت پیدا شده است. او می‌خواهد از شر یوسف راحت شود، زیرا او را به یاد گذشته‌ای می‌اندازد که در تلاش است آن را فراموش کند.

ما در صحنه‌های زیادی با ایده‌آل‌ها و معنای زندگی محمود آشنا می‌شویم. در صحنه‌ای او تصمیم می‌گیرد که از منظره‌ای فوق‌العاده در روستا عکس بگیرد اما نظرش تغییر می‌کند زیرا می‌داند هیچکس به آن نیاز ندارد. جیلان در هنگام صحبت درباره یکی از بحث برانگیزترین لحظه‌های فیلم همین ایده را بیان می‌کند. صحنه‌ای که محمود و یوسف در حال تماشای استاکر تارکوفسکی هستند، اما هنگامی که یوسف به خواب می‌رود، محمود بلافاصله آن را قطع می‌کند و فیلمی مبتذل بجای آن می‌گذارد. جیلان می‌گوید معنای این لحظه را باید در صحنه قبلی که محمود در حال صحبت با دوستانش است جستجو کرد. جاییکه یکی از آن‌ها از محمود درباره ایده‌آل‌هایش می‌پرسد و می‌گوید:«تو رویای ساختن فیلم‌هایی مانند تارکوفسکی را در سر می‌پروراندی». محمود فیلمی از تارکوفسکی می‌گذارد تا به ایده‌آل‌هایش بازگردد اما آن را در نهایت خاموش می‌کند زیرا زندگی بدون آن‌ها (بدون این ایده‌آل‌هایش) برای او آسان‌تر است. جیلان در اوزاک توجه ویژه‌ای به استانبول دارد. او سعی می‌کند تمام زیبایی این شهر را به تصویر بکشد اما همچنین در تلاش است تا درونیات محمود را ثبت کند. استانبول محمود خالی و خاکستری و به شکل توقف ناپذیری برفی است. جیلان استانبول را همسو با استیصال شخصیت اصلی‌اش به تصویر می‌کشد.

اوزاک در مجموع ۳۱ جایزه در جشنواره‌های مختلف کسب کرد که از جمله آن‌ها می‌توان به جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن به صورت مشترک برای مظفر اوزدمیر و محمد امین توپراک به ترتیب برای ایفای نقش شخصیت محمود و یوسف اشاره کرد. این فیلم همچنین جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره کن و جایزه ویژه هیئت داوران جشنوراه شیکاگو را کسب کرده است.

اوزاک یا فاصله 2002

درخت گلابی وحشی | The Wild Pear Tree | 2018

  • بازیگران: دوگو دمیرکول، هازار ارگچلو، مراد جمجیر، بنو ییل دیریملار، تامر لونت، سرکان کسکین، اونر ارکان

آخرین فیلم جیلان همانند چند فیلم اخیرش اولین‌بار در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. جیلان خط داستانی درخت گلابی وحشی را الهام گرفته از زندگی پدر و پسری که در همسایگی او در چناق‌قلعه زندگی می‌کردند، توصیف می‌کند. پسر، آکین آکسو، می‌پذیرد که در نگارش فیلمنامه با جیلان همکاری داشته باشد. او همچنین در نقش شخصیت امام ویسل در فیلم حضور دارد. فیلمنامه تمام شده عمدتا براساس زندگی خود آکسو و دو داستان خودزندگینامه‌ای او نوشته شده است. اگرچه طبق گفته جیلان فیلم تا حدودی بر اساس رابطه خود او با پدرش است. عنوان فیلم نیز از داستان کوتاه آکسو با نام تنهایی درخت گلابی وحشی (Loneliness of the Wild Pear Tree) می‌آید. دوگو دمیرکول، بازیگر نقش اصلی فیلم، پیش از این سابقه بازیگری نداشت و جیلان او را در فیسبوک پیدا کرده بود. جیلان از دمیرکول به عنوان باهوش‌ترین بازیگری که تا به امروز ملاقات کرده، یاد کرده است.

فیلم داستان جوانی به نام سینان را دنبال می‌کند که به نویسندگی علاقه دارد و به تازگی دانشگاه خود را به پایان رسانده است. او به روستای زادگاهش بازمی‌گردد و تلاش می‌کند تا بودجه لازم برای چاپ اولین کتاب خود را فراهم کند. اما او در آنجا متوجه می‌شود که پدرش بخاطر اعتیاد به شرط‌بندی، زندگی خود را به شکل فاجعه‌باری به ویرانی سوق داده است.

درخت گلابی وحشی، از لحاظ مضمونی در ادامه دیگر فیلم‌های جیلان قرار می‌گیرد و همان ایده‌هایی را بسط می‌دهد که از اولین فیلم‌هایش به آن‌ها پرداخته است. تنش‌ها و تسلی‌های زندگی خانوادگی، تضاد بین آداب و رسوم روستایی و شهری، اهمیت و دشواری صادق بودن با دیگران و خود، چگونه می‌توان مسیر خود را در زندگی پیدا کرد، چگونه می‌توان مسئولیت‌پذیر بود و کار درست را انجام داد، چگونه می‌توان با ابی‌اهمیتی و ناچیزی خود در طرحی بزرگ‌تر روبرو شد. همه این‌ها و موارد دیگر در اینجا نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند. حتی بحث مفصلی که سینان با دو امام محلی آنجا می‌کند اگرچه با کنایه و شوخ‌طبعی آغشته است، اما به خوبی چیزهایی درباره سینان، جاه‌طلبی‌های او و نگرشش به دنیای اطراف به ما می‌گوید.

اگرچه درخت گلابی وحشی از لحاظ ریتم و مدت زمان به دو فیلم قبلی جیلان شباهت دارد، اما از لحاظ مضمونی به ۳ فیلم اول او نزدیک‌تر است. به ویژه می‌توان آن را از جهاتی خاص، به عنوان یک بازسازی مفصل و بسیار خلاقانه از ابرهای ماه مه در نظر گرفت. فیلمسازان کمی هستند که به اندازه جیلان در به تصویر کشیدن کاستی‌های روان مردانه مهارت داشته باشند. او در اینجا، باری دیگر، پرتره‌ای بسیار پیچیده و ملموس از یک فرد و همچنین یک جامعه به تصویر می‌کشد.

تماشای فیلم درخت گلابی وحشیروزی روزگاری در آناتولی | Once Upon a Time in Anatolia | 2011

  • بازیگران: محمد اوزونر، یلماز اردوغان، تانر بیرسل، احمد ممتاز تایلان، فیرات تانیش، ارجان کسال

روزی روزگاری در آناتولی نقطه عطفی در کنار فیلمسازی نوری بیلگه جیلان محسوب می‌شود. این فیلم که جایزه بزرگ جشنواره کن را دریافت کرد، براساس رویدادهای واقعی که در آناتولی رخ داده ساخته شده است. این رویدادها را دکتری که بخشی از این داستان بوده و خود نقشی در فیلم به عهده دارد برای جیلان تعریف کرده است.

روزی روزگاری در آناتولی شامل چند خط داستانی است که در جستجوی پیدا کردن جسد یک مقتول بهم گره خورده‌اند. افسران پلیس، یک پزشک، یک دادستان و ۲ برادر مظنون به ارتکاب قتل در طول شب در حال رانندگی در اطراف چشم‌اندازهای آناتولی هستند تا جسد را پیدا کنند، زیرا ۲ برادر نمی‌توانند بخاطر بیاورند که او را در کجا دفن کرده‌اند. آن‌ها در راه درباره موضوعات مختلفی از غذا و سلامت گرفته تا سیاست و فلسفه بحث می‌کنند. در طول فیلم که تقریبا ۳ ساعت طول می‌کشد، رازهایی اساسی فاش می‌شوند و اتفاقات را جذاب‌تر و قابل توضیح‌تر می‌کنند. جیلان در اینجا توانایی خود را در به تصویر کشیدن مناظر آرام و خیره‌کننده آناتولی به رخ می‌کشد و به ما از قدرت زیبایی می‌گوید درحالیکه همزمان خشونت و بی‌رحمی آن را نمایش می‌دهد. مناظری که علی رغم زیبایی سحرانگیزشان، می‌توانند به شدت نسبت به آدم‌ها و به ویژه زنان بی‌رحم باشند. دکتر در حین صحبت‌های خود از دختر مسئول روستا می‌گوید که در آن مکان طافت‌فرسا مثل گل در حال پژمردن است. جیلان از طریق به تصویر کشیدن یکنواختی محیط، زندگی یکنواخت و محصور ساکنان آن منطقه را برجسته می‌کند. این حقیقت که شخصیت‌ها برای کشف محل دفن جسد با مشکل مواجه می‌شوند، به نوعی تاکیدی بر همین موضوع است.

از طرفی فیلم سرشار از ارجاعات ادبی و سینمایی است. سینه‌فیل‌ها احتمالا ادای احترام زیادی به کیارستمی و تارکوفسکی در آن پیدا خواهند کرد و شیفتگان ادبیات کلاسیک متوجه شباهت‌های آن به داستان‌های چخوف خواهند شد. روزی روزگاری در آناتولی دومین جایزه معتبر جشنواره کن یعنی جایزه بزرگ را بطور مشترک با فیلم پسری با دوچرخه (The Kid with a Bike) برادران داردن دریافت کرد. علاوه بر این روزی روزگاری در آناتولی از نگاه نشریه سایت اند ساند به عنوان هشتمین فیلم برتر سال ۲۰۱۲ معرفی شد و در سال ۲۰۱۶ نیز براساس نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد سینمایی از سراسر جهان به عنوان پنجاه و چهارمین فیلم برتر قرن بیست و یکم انتخاب شد.

تماشای فیلم روزی روزگاری در آناتولیخواب زمستانی | Winter Sleep | 2014

  • بازیگران: هالوک بیلگینز، دمت آکباع، ملیسا سوزن، نجات ایشلر، نادر ساری‌باجاک، تامر لونت

خواب زمستانی پس از فیلم جاده (Yol) از ییلماز گونی، دومین فیلم تاریخ سینمای ترکیه محسوب می‌شود که موفق به دریافت نخل طلای جشنواره کن شده است. این فیلم براساس ۲ داستان کوتاه از چخوف ساخته شده است. با اینحال جیلان اقتباسی بودن خواب زمستانی را انکار می‌کند. خواب زمستانی درباره آیدین، یک بازیگر بازنشسته تئاتر است که اکنون هتلی در کاپادوکیه را اداره می‌کند. او با همسر جوانش نهال و خواهر مطلقه‌اش نجلا زندگی می‌کند. جیلان نشان می‌دهد که چگونه کلمات به زبان نیامده و احساسات آشکار نشده می‌توانند به روابط بین آدم‌ها آسیب بزنند و چگونه می‌توانند عشق را از بین ببرند. اگرچه از دست دادن آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها به نوعی موضوع مشترک همه فیلم‌های جیلان محسوب می‌شود، اما در خواب زمستانی تنها چیزی که آیدین دارد آرمان‌ها یا شاید ایده داشتن آن‌ها است. اما به قول نهال، او از ایده‌آل‌ها و کلمات زیبای خود فقط برای تحقیر دیگران استفاده می‌کند. آیدین تمام فضای زندگی‌اش را با منیت و تکبر پر کرده و هیچ چیز برای نهال حتی نفس کشیدن باقی نمانده است.

هر وقت نهال می‌خواهد کاری را به تنهایی انجام بدهد، آیدین آنجاست و سعی می‌کند دخالت یا کمک کند. اما در عین حال از دیدگاه آیدین موقعیت شکل دیگری است: تنها چیزی که او می‌خواهد این است که در کنار نهال باشد، اما غرورش هرگز به او اجازه نمی‌دهد که درباره آن صحبت کند. او تمام احساساتی که می‌خواهد به اشتراک بگذراد – عشق، دلسوزی یا رنج طاقت‌فرسا – را پشت پوزخند نمایشی‌اش پنهان می‌کند. جیلان با بهره‌گیری از استعداد خود در انتخاب لوکیشن‌های فوق‌العاده برای فیلمبرداری، فضای فیلم را برای مخاطب عمیق‌تر می‌سازد. ما از طریق کوه‌های کاپادوکیه، مناظر برفی و خلوت، رنگ‌های سرد و موسیقی حزن‌انگیز شوبرت، رنج، تنهایی و اندوه شخصیت‌های داستان را لمس می‌کنیم.

جیلان در مصاحبه‌ای از یاسوجیرو اوزو به عنوان معلم و الگوی خود یاد می‌کند، اما شیوه بیان روابط بین شخصیت‌ها در خواب زمستانی به سبک کارگردان ایتالیایی میکل‌آنجلو آنتونیونی نزدیک‌تر است و البته تاثیر چخوف را نیز نباید از یاد برد. یکبار از آنتونیونی پرسیده شد که آیا فیلم‌هایش درباره بحران روابط هستند و او در پاسخ گفت:«درباره فقدان آن‌ها هستند». در عین حال، در داستان‌های چخوف شخصیت‌ها همیشه این قدرت را پیدا می‌کنند که آنچه را که در دل دارند را به زبان بیاورند. شخصیت‌های جیلان جایی در این میان قرار می‌گیرند، اما در پوچی و بی‌تفاوتی غرق می‌شوند.

تماشای فیلم خواب زمستانی در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil