قسمت چهل و چهارم سریال عاشقانه جیران روز جمعه ۷ بهمن از فیلیمو منتشر شد. در این قسمت شاهد بودیم که جیران از یک زن عاشق تبدیل به یک زن قدرتمند شده است که رفتارها و دستورهایش میتواند ارکان تصمیمگیری در کشور را تغییر دهد. در این مطلب نگاهی انداختیم به مهمترین اتفاقهای قسمت ۴۴ سریال عاشقانه جیران.
جلوگیری از تکرار یک اشتباه
داستان جیران در قسمت چهل و چهارم سریال جیران چند سال بعد از رخدادهای پیشین را روایت میکند. جایی که محمدعلی تجریشی باز هم حاکم شمیرانات و البته ساوه شده است و فرزندانش دارای فرزند شده و خانوادهاش حسابی در عیش و خوشی به سر میبرند. در این میان خواهر کوچک جیران گلنسا که دل در گروی رحمت دارد به اصرار خانواده باید به یکی از خواستگارهای حکومتیاش پاسخ مثبت بدهد اما جیران در این میان به واسطه نفوذ و محبوبیت در میان پدر و مادرش اجازه نمیدهد سرنوشت گلنسا مانند خودش شود و به عشقی که دل به آن بسته نرسد و به خاطر منفعت خانواده سیاه بخت شود.
نقش زنان در قسمت چهل و چهارم سریال جیران
جیران پس از آنکه تصمیم گرفت تمام تمرکزش را روی رتق و فتق امور رعیت و نزدیک شدن به شاه به خاطر رعیت کند و دیگر جنگ و جدلی با زنان دربار نداشته باشد در جدیترین اقدام خود پس از آنکه میرزاآقاخان نوری به ترک تازی خود ادامه داده و خون رعیت را در شیشه میکند؛ تصمیم گرفت در یک جلسه محرمانه و مخفی در محل خانه منجمباشی دربار که پدر زن برادرش هم حساب میشود با حضور تمامی درباریان و دولتمردان فکری به حال رفتارهای خارج از عرف و شنیع صدراعظم بکنند و نسبت به کفایت نداشتن او اظهار کرده و نامهای را خطاب به شاه قاجار تنظیم کنند. جیران به همراه گلین در این مسیر همقسم هستند به نحوی که تصمیم گرفتند تنها برای رعیت و برای رعیت کار کنند تا مردمان کوچه و بازار کمتر از تصمیمگیریهای نابخردانه دولتمردان رنج ببرند. باید دید جیران میتواند میرزاآقاخان نوری را از صدارت برکنار کند یا سیاس بودن صدراعظم به عظم جیران میچربد؟
شبنامههای کفایت خاتون ادامه دارد؟
در قسمت چهل و چهارم سریال جیران با وجود آنکه کفایت خاتون به خارج از کشور تبعید شد و میرزاآقاخان با تصاحب اموالش جایگاه قدرتمندتری در حکومت قاجار به دست آورده است اما کماکان شبنامههای گاه و بیگاهی که در شهر پخش میشود خواب را از چشم صدراعظم و اطرافیانش گرفته است به طوری که میرزاآقاخان تصمیم گرفته است سیاوش زند را به قتل برساند و جنازهاش را برای خوشامد شاه قاجار نزد دربار بیاورند. از طرفی سیاوش زند در گرجستان زندگی و اوضاع خوبی دارد و در یک روستایی برای خودش برو و بیایی راه انداخته و با همسرش و کودک خردسالش در آرامش به سر میبرد. البته شاید این شبنامهها بالاخره آرامش سیاوش و خانوادهاش را از بین ببرد. باید در قسمتهای آینده منتظر اتفاقهای دیگری باشیم.
تفاوت امیرقاسم با بقیه
در قسمت چهل و چهارم سریال جیران و سکانس احوالپرسیهای شاه از حرمسرا که تبدیل به یک رسم هر روزه شده است شاه به دیدن زنان حرمسرا و فرزندانش میرود. در سکانسی که در این قسمت شاهد بودیم شاه برای معاشرت با فرزندانش یک سئوال ساده مطرح کرد که معین میرزا و مظفر (پسران همسران عقدی شاه) و مسعود (پسر عفتالسلطنه، همسر صیغهای) جواب اشتباه دادند و تنها کسی که توانست جواب درست بدهد امیرقاسم فرزند جیران است. اگرچه توجه بیش از اندازه خواجه الماس یا همان خواجه الیاس به کودکان شاه این نگرانی را بیشتر میکند که نقشه ناتمام کفایت خاتون و خاندان زند با قتل فرزندان شاه کامل شود اما آینده و سرنوشت حکومت قاجار در همان دیدارهای شاه با فرزندانش خلاصه میشود. دیدارهایی که میتواند حکومت را از فرزندی به فرزند دیگر تغییر دهد. حتی اگر آن فرزند مظفر باشد که همیشه ناخوش است و مریض احوال!
نامهای از یار قدیمی در قسمت چهل و چهارم سریال جیران
خدیجه چهریقی مادر عباس میرزا و معشوقه سابق سلمان بعد از آنکه با توطئه شاه و مادرش مجبور به ترک وطن و زندگی در کشور عثمانی شد بالاخره طاقت زندگی در غربت را تاب نیاورد برای سلمان نامهای نوشت و او را از احوال خود باخبر کرد. خدیجه چهریقی در این نامه از سلمان خواست تا باز هم همچون گذشته به زندگی با او فکر کند و عطای پیشقراولی را لقایش ببخشد و عزم سفر کرده و به کشور عثمانی نقل مکان کند. این تصمیمگیری میتواند در روند روحی و فعالیتهای مهدعلیا و فرزندش ناصرالدینشاه تاثیرات مخربی بگذارد. باید منتظر قسمتهای آینده سریال باشیم.
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
در قسمت ۳۹ سیاوش گفت جیران درست عین یک زخم است که نمی توانم فراموش کنم اگر سیاوش جیران را می خواست پس چرا رفت با سارا ازدواج کرد و باید جیران همین حرف له ناصر می زد و معلوم بود که یاد اون زخم افتاد و اینکه بالاخره معلوم میشه تا قسمت آخر اون وقت می بینیم کیا ضایع میشن من میگم جیران عاشق ناصر و این عشق دو طرفه هست
عالیه فقط امید وارم آخرش مثل بقیه فیلم های ایرانی بی معنی وبدون مفهوم وضدحال تموم نشه
اوکی جیران گفت که (یک داغ دل بسه برای قبلیه ای) واضحه که منظورش اشاره به تایمیه که بزور ازدواج کرد ولی آیا بدبخته؟ اونم این دیالوگ تو سکانسی گفته شده که خوشبختی جیران و خانوادش به وضوح معلومه
آیا جیران سیاه بخت شده؟
اگر مینوشتید که جیران نمیخواهد خواهرش هم مثل او بزور ازدواج کند یچیزی سیاه بخت آخه؟
تروخدا این هفته تیزر رو زود بزارید
سلام
بنظرم کارکرد نقش سیاوش باید این میبود که عشقش به خدیجه یه اندازه و معیاری دست ما بده تا بعد که ناصر عاشق خدیجه میشه بتونیم بفهمیم عشق ناصر چرا انقدر زیبا و قدرتمند و رویایی بوده که خدیجه رو تونسته عاشق خودش کنه و یه عشق دو طرفه ی زیبا شکل گرفته
همونطور که دوستان گفتن توی قسمت ۱۵ جیران جواب رد به سیاوش میده و تکلیف روشن میشه
و در ادامه هم باید سیاوش این کارکرد رو میداشت که به مخاطب نشون بده نه خودش نه جیران و نه شاه مقصر نیستن
نه اینکه سیاوش قسمت ۳ خیانت کنه بعد جیران رو مقصر و جفا کار بدونه بعد جیران با وجود شوهر و بچه یاد سیاوش کنه و بعد عشق ناصر به جیران بره زیر سوال
برعکس اینکه بیشتر مخاطبا فکر میکنن کارگردان خواسته با یه نقش خوب پسرشو خوب جلوه بده باید بگم این جوری که شخصیت سیاوش نوشته شده اتفاقا تلاش کارگردان برای بد جلوه دادن سیاوش بوده و به پسرشم لطمه زده یعنی باید خصومتی چیزی باشه و گرنه این شخصیت هیچ نکته مثبتی نداره و تنها شخصیت متناقض سریاله
شخصیت پردازی سارا هم ضعیفه اما ما میتونیم بگیم سارا مثلا ترسو هست یا نقره منفعت طلب اما چه عنوانی میشه به سیاوش داد؟
از قسمت ۳ با وجود اینکه عزادار بی بی معصومه بود و خواستگار جیران عاشق سارا شد ، کدوم آدم سالمی وقتی عزاداره و با کسی قول و قرار ازدواج داره ، زل میزنه به یکی دیگه و عاشق میشه؟
وقتی نویسنده ، سیاوش رو از قسمت ۳ خراب کرد چطور توقع میره مخاطب همراه بشه با این شخصیت؟ چطور قراره مثلث عشقی تعریف بشه؟ وقتی یه ضلع مثلث واقعا عاشق نیست
تا همینجا هم اگه من سکانساشو نزدم جلو بخاطر بازی بازیگر بوده وگرنه شخصیت پردازی سیاوش فاجعه ست.
*پاسخ دوستانی که میگن جیران سیاه بخت شد*:
درسته که شاه و جیران به هم الان علاقه دارن و سیاوش مثل شاه نیست، اما خب درواقع جیران اولش شاه رو نمی خواست و دوستش نداشت و عاشق سیاوش بود؛ و به خاطر منفعت خانواده ش مجبور شد زن شاه بشه. به خاطر همین اون زخمی که خورده تا ابد باهاش می مونه و هیچوقت یادش نمیره. پس می خواد طوری نشه که برای گل نسا هم همین اتفاق بیفته و مثل خودش گل نسا تا ابد حسرت عشقی که داشته و بهش نرسیده رو بخوره.
این از ضعف فیلمنامهس که تو قسمت ۱۵ جیران قبول نمیکنه با سیاوش فرار کنه درحالیکه خیلی ساده میتونه اینکارو بکنه، اونوقت تو این قسمت بعد سالیان سالها هنوز با یه فرفره یاد سیاوش میافته! اگه نمیخواستش باید فراموشش میکرد میخواست هم باید همون موقع باهاش میرفت.
چرا ب فیلیمو اعتراض می کنید مگه فیلیمو حسن فتحیه یا چی :/
در پاسخ ب F: خب جون محمد میرزا رو دروغ قسم خورد ک محمد میرزا مرد دیگه🤣
فیلیمو احتمالش هست قرار باشه یچیزایی خارج از بحث تاریخ اتفاق بیوفته و ما مرگ به عنوان مثال امیرقاسم رو نبینیم ایشالا؟
چون اینطور که فکر میکنم امیر نظام میشه،و ولیعهدیش میوفته بعد از مرگ معین،معین بنده خدا رو که میدونیم میمیره،ولی بقیه چی؟
چرا هر چی این متن لعنتی رو میخونم اوضاع دارک تر میشه فیلیمو،همه موافقیم که هیچ عشقی صادقانه تر از عشق شاه به جیران نمایش داده نشده،ولی این دو طرفهس،چیزی که ما تا اینجا دیدیم یه عشق دو طرفه بوده،نوشتین جلوگیری از تکرار یک اشتباه؟فرضا اشتباه بوده اون موقع،ولی چیزی که ما میبینیم دیگه اینطور نیست،جیران این همه جفا دید از سیاوش،چرا سریال اصرار داره اینارو بهم ربط بده؟
چه بگوییم؟
وایبببب این قسمت خیلی گشنگ بید:))🥺🤍
سلام ادمین لطفا بگین الان جیران واقعا عاشق شاه هست یا نه
چرا یاد سیاوش افتاد این قسمت مگه هنوز عاشق اونه
و اینکه خودتون هم دارید می کرد جیران از نظر خودش به خاطر وصلت با شاه سیاه بخت شده این یعنی چی یعنی این که عاشق شاه نیست که این فکر رو می کنه ؟؟
یعنی جیران هیچ وقت عاشق شاه نبوده و ما در اشتباه بودیم ؟ ☹ یا اینکه تازگی حسش به شاه از بین رفته به خاطر اون ماجرا
چرا بعضیا از سیاوش وسارا بدشون میاد من برعکس اون بعضیا سریال را بخاطر اینا میبینم خیلی شخصیت سیاوش را دوست دارم
جیران اگه واقعا فکر میکرد سیاه بخت شده چرا درقسمت ۱۵ که از کاخ اخراج شد میتونست بره همراه سیاوش نرفت ،چرا دوباره برگشت پیش شاه؟
اینکه جیران با دیدن اون فرفره یاد سیاوش افتاد هیچ نشونه ای برای این نیست که بهش فکر می کنه یا عشقش به شاه،دروغ باشه. خود جیران می گفت من و سیاوش رفیق و هم بازی هم بودیم از عهد کودکی،بالاخره با هم بزرگ شدن و طبیعیه که گاهی یادش بیافته.
اما اینکه گل نسا مثل خواهرش سیاه بخت بشه رو قبول ندارم، مادر جیران هم بهش گفت شاید مثل خودت که مهر قبله ی عالم به دلت افتاد، گل نسا هم همین جوری بشه اما من ازین زاویه بهش نگاه می کنم که قرار نیست اقبال گل نسا هم مثه جیران بلند باشه که چنین مردی این طور عاشق و دلباخته ش بشه که سپر بندازه در برابر عشق بی دریغش و دل به دلش بده.
پس جیران دلش می خواد خواهرش مطابق خواست دلش ازدواج کنه، همین!
انقدر نشونه های ریز و درشتی دیدم ازینکه جیران واقعا عاشق سلطانِ که تردیدی باقی نمونده برام و مهم ترینشم قسم خوردن به وجود محمدمیرزای نازنین.
من همیشه این جا فقط نظرات رو می خوندم اما از دیروز که این نقد رو خوندم نتونستم سکوت کنم، یادداشتی که برای این قسمت نوشته شده با خیلی از چیزهایی که من از شخصیت جیران دیدم، هم خونی نداره، مثلا همین که گفته شده از یک زن عاشق به زن قدرتمند تبدیل شده، اما من میگم جیران، یک زن عاشقِ قدرتمندِ، من هیچ تردیدی نسبت به عشق جیران به ناصر ندارم، تو صحبتش با شاه گفت که قدرت عشق شما و البته حمایت تون کفایت می کته برای خدمت به رعیت و همون جا گفت پشت تون گرم میشه به عشق بی توقع جیران؟یعنی هر دو با این عشق هم کنارهمن هم حامی هم.
چون عشقهای واقعی زخمهای هستند که تا ابد هست پس اینطور که در فیلم میگه که هنوز سیاوش در خیالش هست بی رها نمیگه نیازی به فیلم عشقهای واقعی این زمانه هم همینجورم آنکه فیلم زیاد مهم نیست اما در واقعیت همچی هست
سلام چرا دیالوگ های قسمت ۴۳ جیران رو نمیزارید؟
الان…
فیلیمو میشه منظورت از سیاه بختی جیران رو بگی؟!
یک داغ دل بس است برای قبیلهای
هر چقدر میخواید بنویسید جیران سیاه بخت شده تو سریال اونو هنوز عاشق سیاوش نشون بدید ولی حتی ذره ای برای مخاطبی که تاریخ رو میدونه و میدونه سیاوشی در کار نیست و جیران فقط عاشق شاه بوده نمی تونید کاری کنید که به عشق جیران به شاه شک کنیم
دیگه حتی حوصله شکایت از سریال رو ندارم که چرا نوشتید جیران سیاه بخت شده. فقط دیگه عمرا سریالی که حسن فتحی ساخته باشه و پسرش هم علی الخصوص توش بازی کنه اصلا نگاه نمیکنم
پارتی بازی تا کجاااااااا. جیران واقعی رو تو سریال رسما دارید عاشق و شیدای سیاوش خیالی نشون میدید
سلام به تیم زحمت کش فیلیمو. خواستم به اونایی که میگن چرا فیلیمو نوشت جیران سیاه بخت شد بگم که انقدر زود قضاوت نکنین. بزودی خودتون می بینین که جیران همچنین هم سفید بخت نیست و اگه همسر سیاوش میشد داستان زندگی پر فراز و نشیبش خیلی تغییر میکرد.
ولی به نظرم یادکردن سیاوش توسط جیران کار جالبی نبود
جای ملکزاده حسابی تو فیلم خالیه امیدوارم قسمت ۴۵ سکانسی حتی کوتاه از بازی غزل شاکری باشه
یک قسمت کاش از شاه و جیران و امیرقاسم سه تایی در قسمت های آینده باشه 😁
فیلیمو سلام این چه بررسی هست تو این پیج گذاشتید با تمام احترامی که من برای شما قاعل هستم ولی این تبعیض قاعل شدن بین شاه و جیران اصلا صحیح نیست سیاوش یه شخصیتی خیالی هست و اصلا تو تاریخ وجود نداشته جیران واقعا عاشق خود شاه بوده بعد تو این قسمت نشون میدید که هنوز به یاد سیاوش هست زشته بخدا زشته دیکه جیران الان یه بچه هم از شاه داره خیلی هم از خداش باشه شاه به این خوبی عاشقش شده
چرا جیران باید سیاه بخت باشه جیران حرفی از سیاه بختیش نزد اگه هم منظورتان اک ن حرفش که گفت (( یک داغ دل بسته برای هم قبیله ای شدن )) منظورش از ظلم پدرش بود در اون موقع ها که اول به زور شوهرش داده خود مادرش هم بهش گفت بعدا مهر شاه به دلت افتاد این یعنی عاشق شاه شده دیکه بی زحمت این تحلیل رو تصحیح کنید بخدا عشق سلمان و خدیجه هم قشنگ تر از سارا و سیاوش هست حالمون بهم خورد بخدا دیکه بسته واقعا برای جیران متاسفم که به کسی داره هنوز فکر میکنه که حتی تو تمام این سالها بعد از ازدواجش با سارا لحظه ای یاد جیران نیفتاده
در صورتی که وقتی جیران از دربار اخراج شده بود شاه هر لحظه تو فکر و یاد جیران بود اگه جیران هم عشقش صادقانه بود به شاه الان احتیاجی به سیاه بختی نبود فرفره سیاوش مهمه اما تابلوی نقاشی شاه از جیران که به اون قشنگی بود و به صد تای اون فرفره مزخرف سیاوش می ارزید باید شکسته میشد حتی نشون ندادید که جیران از شکستن تابلو پشیمون شده یعنی اصلا واسش ارزشی نداشته !!!!
واقعا متاسفم با این تحلیلات مزخرفتون از سریال 🤦♀️💔🙃🙃
من نمیدونم دیگه به چی میگید تحریف تاریخ رسما تو سریال دارید نشون میدید جیران هنوز به یاد سیاوشه و بدبخت شده آخه لعنتیا اصلا سیاوشی در تاریخ وجود نداشته که جیرلن دلتنگش باشه
به فرض شخصیت سیاوش با اینکه خیالیه برای بیشتر شدن داستان اضافه شده ولی توجیهتون برای این که نشون میدید جیران هنوز به یاده سیاوشه چیه. حالا اصلا به درک نشون دادید که جیران هنوز به یاد سیاوش خیالیه. چرا نشون نمیدید که سیاوش هم به یاد جیرانه. نه دیگه چون سیاوش پسر آقای کارگردانه باید تو سریال وفادار به زنش باشه اصلا یاد خاطراتش با عشق سابقش نیفته ولی از نگاه کارگردان انگار اشکالی نداره جیران هم که شوهر و بچه داره یاد عشق سابقش باشه
سلام حالا که فیلیمو کلا میخوان فیلتر کنن یازده قسمت باقی مونده جیران یکجا منتشر کنید
نکته ای که این قسمت داشت این بود نقره این دفعه سورپرایزمون نکرد ، ۳ هفته بود پشت سر هم نقره کارای عجیب غریب میکرد ، و اینکه خواهشا سکانس های سیاوش رو تا حد امکان کم تر کنید ، البته سکانس های عاشقانش رو میگم ،پسر آقای فتحی خوب بازی میکنه و از صابر عبدلی شهرزاد پخته تره ولی دیگه اون چند قسمت پشت سر هم فقط سیاوش بود دلمون رو زد
فیلیمو شات تا سرمو نکوبیدم به دیوار بگو چرا نوشتی جیران سیاه بخت شده والا ناصر بهترین مردیه که هرزنی آرزوشه اینقدر عاشقش بشه لطفا اینقدر حرص مارو درنیارین😐💔
همون مونده چند قسمت دیگه صریحا بنویسید جیران هنوز عاشق سیاوش خیالیه تأکید میکنم کارکتر ساخه ذهن کارگردان سیاوش خان خیالییییی
محض اطلاع فیلیمو شات جیران سیاه بخت نشده بخاطره این که به سیاوش نرسیده. در واقعیت اصلا سیاوشی وجود نداشته که جیران بخواد چون به عشقش نرسیده سیاه بخت بشه متنی که نوشتید واقعا خجالت آوره نه تنها سیاوش رو کردید در حد یه نقش اصلی بلکه دارید طوری نشون میدید که جیران هنوز عاشقشه.
نکنید نکنید خواهشا یه سری احمق که تاریخ نمیخونن واقعا فکر میکنن سیاوشی وجود داشته و جیران عاشقش بوده
سلام فیلیمو وقت تون بخیر باشه
ببخشید خواستم بگم از این به بعد بیشتر روی تدوین وقت بزارین و دقت کنین😁
این سکانسی که خانواده جیران توی باغ نشسته بودن یه سوتی داشت😅
اونجایی که زن اسدالله بچه شو داد به اون کنیز (ماه نسا) که ببرش
دو ثانیه بعدش که زن اسدالله رو دوباره نشون دادن بچه هنوز بغلش بود اما باز اون سکانسی که به مادر جیران گفت من برم… بچه باز غیب شد😂😑
سلام
ماشالا دقت
آخرشم مظفر شاه میشه دیگه معلومه مثل واقعیت
و منی ک در حسرت شاه شدن امیر قاسم مانده ام
خیلی ممنون بابت اشتراک گذرای نکات!
ولی چرا نوشتید جیران نمیخواد خواهرش مثل خودش سیاهبخت بشه؟
جیران مگه سیاه بخته؟
یهجوری نوشتید همه شک میکنن که عشق شاه به جیران هوسه!
درصورتی که شاهدیم ناصر از جونش واسه جیران مایه میذاره!
لطفا اصلاح کنید!
من دور جیران و گلین و امیر قاسم بگردم اینقد هوش و ذکاوت دارن 🙂
ستاره بیچاره تو کل سکانس باغ ناراحت بود همه بچه دارن ففط این بدبخت بچه نداشت
و منی که فقط میترسن تو قسمتایه بعد حضور سیاوش بیشتر بشه واقعا دیگه طاقت ندارم چرا هر قسمت باید بترسم که این قسمت نکنه بیشترش سیاوش باشه لطفا سکانسایه قسمت بعدش اگه زیاده طوری که به داستان آسیب نزنه حذف کنید اابته صد درصد آسیبی به داستان نمیزنه تا الان هم به جز چند سکانس بقیه سکانسایه سیاوش فقط راجب عشق و عاشقیش بوده که اگه کم بشه سکانسایه عشق عاشقیش لطمه ای به داستان نمیزنه
من واقعا نمیدونم فقط خودمم که اصلا عشق بین سارا و سیاوش برام واقعی نیست ؟؟؟برعکس عشق بین سلمان و خدیجه و رحمت و گلنسا هم برام واقعی تر از این دوتاست
و فکر میکنم فقط به خاطره تنفر شخصیم از سیاوش دلیلش نباشه از یه جایی به بعد با تغییراتی که تو شخصیت سیاوش صورت گرفت عشقش هم برام غیر قابل باور شد
مسخره ترین سکانس وقتی که سارا به بچش گفت ایمان یعنی پدرت
خدایا تازه از شر اینا راحت شده بودیم حداقل سه چهار قسمتی کاش از سریال میرفتن بیرون بعد دوباره میومدن
دیدن این که جیران هم مثل تاجی دیگه قدرت داره و اعضای دولت براش ارزش قائل میشن و میترسن که فرمانش رو اجرا نکنن خیلی لذت بخشه دیدن این سکانس ها
نشون دادن این که جیران تو این قسمت یاد سیاوش افتاد اصلا کار درستی نبود چطوریه که فقط تو سریال نشون داده میشه جیران یاد سیاوشه
ولی وقتی که سریال سیاوش رو نشون میده انگار نه انگار که یادشه جیرانی هم بوده
نشون دادن این که زنی که شوهرداره به فکر خاطرات عشق سابقش میفته اشکالی نداره انگار ولی نشون دادن این که سیاوش هم با این که زن و بچه داره یاد خاطراتش با جیران بیفته اشکال داره؟ بله دیگه اشکال داره چون پسر آقای کارگردانه
سکانس آخر نامه خدیجه به سلمان رو هزار بار دیدم چقدر عشقشون قشنگه
هزار بار این زوج از زوج مسخره سارا و سیاوش قشنگ ترن
از نکات منفی این قسمت و کلن تمام قسمتا اینه که جیران همش تو سریال نشون میده که جیران که الان دیگه شوهرم داره گاهی اوقات یاد خاطراتش با سیاوش میفته در حالی که اصلا در واقعیت جیران فقط عاشق شاه بوده و سیاوشی وجود نداشته بعد حتی یه قسمت هم وجود نداره نشون بده که سیاوش هم بعد ازدواجش با سارا یاد جیران میفته روند سریال رو دارید طوری می کنید که سیاوش کاملا وفادار و عاشق ساراست و جیران رو فراموش کرده و تو هیچ سکانسی یاد جیران نمیفته ولی جیرانی که اصلا در واقعیت عاشق شاه و بوده و سیاوشی نبوده در سریال به طور کاملا تخیلی به یاد خاطرات سیاوش میفته این انصافه؟؟
سیاه بخت شد ؟ ادمین فیلیمو شات اینارو دیگه خودتون مینویسید دقیقا یعنی چی ؟ به نظرم مستقیما بریم از جناب فتحی بپرسیم که ایا جیران واقعا عاشقه شاه هست یا نه بعد اینهمه اپیزود و اینکه دلیل برخی سکانس هارو نمیفهمم اصلا ، احتمالا فرفره سیاوش خان از تابلوی نقاشی شاه مهمتره ؟
سلام
شما قرار بود بخاطر توقیف جیران اون رو دوروز در هفته بزارین پس چیشد؟
سلام
خیلی دربارهاش توضیح دادیم به مخاطبان.
من الان یه سوال دارم جیران چرا باید سیاه بخت شده باشه وقتی اینهمه شاه بهش عشق ومحبت داده والا لیاقت میخواد داشتن کسی که اینهمه هواتو داره به جز اون سیلی که به نظرم حق جیران بودبخاطر الکی متهم کردن بقیه کارای ناصر چیزی جز عاشق بودنش نشون نداده مثلا اون سیاوش حتی نصف نصف شاه ارزش نداره بعد جیران فرفره هم میبینه یادش میفته بخدا که حرص منو درمیارین بااین حرفا😏💔
وقتی خود جیران میگه: «یک داغ دل بس است برای قبیلهای» یعنی چه؟
۱_نوشتید جیران از یک زن عاشق به فلان تبدیل شده است…کدوم عاشق؟ما اصلا عاشقی جیران رو ندیدیم که حالا ابعاد دیگهی شخصیتش برامون جالب یا باورپذیر باشه.خودتون هم نوشتید نمیخواهد گلنسا مانند خودش سیاه بخت! بشود.اگر در عشق ادعاییاش به شاه صادق بود خودش رو سیاهبخت نمیدید.من تو این رابطه فقط عشق شاه رو باور کردم.
۲_مسعودمیرزا پسر عفتالسلطنه از زنان صیغهای شاهه. در متن او رو هم عقدیزاده به حساب آوردید.تصحیحش کنید.
ممنون از تذکر؛ اصلاح میشه