شاید تنها حضور نوید محمدزاده باشد که بتواند سریال آکتور را با فیلم سرخپوست گره بزند وگرنه این کار نیما جاویدی هیچ نسبتی با فضا و قصه فیلمش ندارد گرچه در همین نخستین قسمت سریال نشان میدهد که قرار است با قصه و روایت متفاوتی از سریالهای شبکه نمایش خانگی مواجه شویم. نیما جاویدی پس از ۲ تجربه فیلم بلند خود به سراغ نخستین تجربه سریال سازی رفته است و حالا باید منتظر بود تا در قسمتهای بعدی این مجموعه، توانمندی و استعداد او را در سریال سازی سنجید.
گرچه تماشای قسمت اول یک سریال برای نقد و تفسیر آن زود است اما ردپا و نشانههای یک سریال متفاوت را میتوان در قسمت اول آن تشخیص داد حتی جنس بازی نوید محمدزاده هم در اینجا کمی با سریال و فیلمهای دیگری که بازی کرده فرق میکند و به نظر میرسد او در دومین همکاریاش با نیما جاویدی قصد دارد مثل نقش سرهنگ جاهد در سرخپوست که متفاوتترین نقش آفرینی او در کارنامهاش بود یک بار دیگر دست به تجربه متفاوتی بزند.
خود نقش هم این امکان را برای او فراهم میکند تا موقعیتهای متفاوتی را بازی کند. علی به واسطه شغلش که بازیگر تئاتر است برای امرار معاش از هنر بازیگریاش بهره میبرد. سکانس افتتاحیه دقیقا بازنمایی همین موقعیت است. او با هماهنگی از پیش تعیین شده برای برگزاری یک خواستگاری سوپرایزی در نقش یک شرور و خفت گیر به همراه احمد مهرانفر ظاهر میشود و چون مخاطب هم از پیش هنوز چیزی از قصه نمیداند و شناختی نسبت به کاراکترها ندارد این موقعیت را باور میکند تا اینکه خود قصه دست به رمزگشایی میزند و آکتور بودن آنها را رو میکند.
نیما جاویدی با سکانس هوشمندانه افتتاحیه در سریال آکتور، شخصیتهای اصلی قصه خود را به مخاطبش معرفی میکند. یک معرفی متفاوت و دراماتیک که با دلهره و وحشت هم گره میخورد تا قصه با یک موقعیت ملتهب آغاز شود. موقعیتی که از طریق آشنایی زدایی از شخصیتهای قصهاش، مخاطب را با آنها آشنا میکند. در واقع کارگردان به میانجی یک خرده پیرنگ، موقعیت درام و شخصیتهای آن را صورتبندی و معرفی میکند و درست زمانی که مخاطب با هویت واقعی و حرفه شخصیتهای اصلی آشنا میشود آنگاه تیتراژ و عنوان آکتوربر قاب نقش میبندد که از حیث فرمی میتوان آن را واجد زیبایی شناسی تیتراژ هم دانست.
سریال آکتور هم بنیان قصه خود را بر بازیگری قرار داده و هم از این طریق به بازیگران محوری خود این امکان را داده تا خود را در کسوت و شمایل نقشهای مختلفی محک بزنند. مثلا در همین قسمت با ۳ چهره از نوید محمدزاده و احمد مهرانفر مواجه میشویم. یکی در سکانس افتتاحیه و در شمایل یک خفتگیر، دوم شخصیت واقعی خودشان به عنوان بازیگران آماتور تئاتر که هنوز در حال مشق بازیگریاند و سوم در نقش دو لوله کش جنوبی که قرار است وارد خانهای شوند و بازی تازهای را به نمایش بگذارند.
به نظر میرسد نیما جاویدی درسریال آکتور خواسته تا بازیگری و کارکردهایش را در موقعیتهای واقعی زندگی روایت کند و از تلخ و شیرینهای آن جهت سرگرمی مخاطب بهره ببرد. قصه هم سویههای تراژیک دارد، هم جنبههای کمیک. در عین اینکه ماجراجویانه و معمایی هم هست. در واقع همین وضعیت چندگانه و ترکیبی قصه است که نمیتوان آن را در ذیل یک ژانر مشخص قرار داد. گویی جاویدی تلاش کرده فراتر از قواعد و قالبهای ژانری در عین بهرهبرداری از ظرفیتهای انواع گوناگون آن، سریال جذاب و پر کشش بسازد.
آکتور با موقعیت ملتهب آغازین شروع میشود اما قرار نیست همواره با تداوم و تکرار این موقعیتها صرفا بر هیجان درام تکیه کند. بلکه سریال همواره بین موقعیتهای ملتهب خود، فضایی برای تنفس تماشاگر هم تعبیه میکند و از این طریق به بالانس کردن ریتم روایت هم دست میزند. سریال آکتور در واقع قصهای درباره فراز و نشیبهای ۲ بازیگر با استعداد تئاتر است که به واسطه پیشنهادهایی که به آنها می شود، زندگیشان دستخوش تغییر و تحول میشود. ظاهرا نیما جاویدی میخواهد به واسطه قصه خود، بحرانهای اجتماعی موجود در جامعه ما را در یک نگره انتقادی روایت کند. میتوان با این روایت همراه شد و از تماشای آن لذت برد. قسمت نخست کار که این نوید را میدهد.
ادمین جان اسم اهنگ چیشد؟!!!
سلام
آهنگ Beggin از Madcon
ایشالا در یک پست جداگانه موسیقی استفاده شده در آکتور رو منتشر میکنیم. هم این اثر و هم قطعه افغانی زیبایی که شنیدید.
سلام اسم اهنگ خارجی ک اول فیلم پخش میشه و احمد مهران فر باهاش میرقصه چیه؟؟
سلام
باید بپرسیم!