معرفی و نقد فیلم نویز سفید یا برفک
فیلم White Noise براساس رمان پست مدرنی به همین نام از دان دلیلو ساخته شده است
نوآ بامباک، فیلمساز نامزد اسکار، استعداد ویژهای در به تصویر کشیدن اضطرابها و تشویشهای دنیای امروز دارد. فیلم قبلی او، داستان ازدواج (Marriage Story)، یک وقایعنگاری دردناک از آخرین نفسهای یک ازدواج شکستخورده بود. کمدی سیاه تازه بامباک، برفک، برداشتی جسورانه از رمان تحسین شده دان دلیلو در سال ۱۹۸۵ است. فیلمی که تجسمی تکاندهنده از دنیایی پریشان و رو به ویرانی ارائه میدهد. دنیایی که آدمهایش برای فرار از اضطرابهای آن به داروها، فروشگاههای مواد غذایی و هرچیز دیگری که تسکینی بر تشویشها و بحرانهایشان باشد، پناه میبرند. با معرفی و نقد فیلم نویز سفید همراه باشید.
خلاصه داستان فیلم برفک
فیلم برفک یا نویز سفید براساس رمانی به همین نام از دان دلیلو، تلاشهای یک خانواده آمریکایی معاصر را برای مقابله با درگیریهای معمولی زندگی روزمره به تصویر میکشد درحالیکه با رمز و رازهای عشق، مرگ و امکان خوشبختی در دنیایی نامطمئن دستوپنجه نرم میکنند.
بازیگران فیلم نویز سفید یا برفک
آدام درایور که به زعم مارتین اسکورسیزی یکی از بهترین بازیگران نسل خود است نقش شخصیت اصلی فیلم برفک را با شکل و شمایلی متفاوت بازی میکند. درایور در نقش جک گلدنی، با شکمی برآمده و موهایی که در حال ریختن هستند، یک استاد دانشگاه است که در یک رشته تحصیلی عجیب با عنوان مطالعات هیتلر در دانشگاه خیالی نوک تپه (College-on-the-Hill) تدریس میکند. درایور پیش از این در ۲ فیلم داستان ازدواج و داستانهای مایروویتز با بامباک همکاری کرده است. این بازیگر که ۲ نامزدی اسکار برای بازی در فیلمهای داستان ازدواج و بلکککلنزمن (BlacKkKlansman) در کارنامه خود دارد با فیلمسازان بزرگ دیگری مانند مارتین اسکورسیزی، ریدلی اسکات، جیم جارموش، کلینت ایستوود، استیون اسپیلبرگ و لئوس کاراکس کار کرده است.
گرتا گرویگ در نقش بابت گلدنی، همسر جک، حضور دارد. او مادری دوست داشتنی اما عصبی است که علائم اولیه زوال عقل را از خود نشان میدهد. گریگ که در سالهای اخیر بیشتر پشت دوربین فعال بوده (لیدی برد و زنان کوچک ۲ فیلم موفق اخیر او در مقام کارگردان هستند) پیش از این در چند فیلم دیگر بامباک از جمله گرینبرگ (Greenberg)، فرانسیس ها (Frances Ha) و دلبر آمریکا (Mistress America) بازی کرده است. گرویگ و بامباک از سال ۲۰۱۱ نیز با یکدیگر زندگی میکنند.
دان چیدل، شخصیت موری ساسکایند را به تصویر کشیده است. موری همکار جک در دانشگاه است و دورهای در حوزه شمایلنگاری فرهنگ پاپ را تدریس میکند. او امیدوار است همان کاری که جک با هیتلر میکند را او با الویس پرسلی انجام بدهد. رافی کسیدی، سم و می نیوولا، جودی ترنر-اسمیت، آندره لارن بنجامین، سم گلد، بیل کمپ، لارس آیدینگر، باربارا سکووا، گیدیین گلیک و کنت لونرگان (کارگردان فیلم منچستر بای د سی)، از دیگر بازیگران برفک هستند.
درباره نوآ بامباک کارگردان فیلم برفک White Noise
نوآ بامباک یکی از برجستهترین صداهای سینمای مستقل آمریکا در ۲۰ سال گذشته است. بامباک فعالیت سینمایی خود را با کارگردانی فیلم فریادزنان و جیغکشان (Kicking and Screaming) در سال ۱۹۹۵ شروع کرد و سپس با ساخت فیلمهایی مانند ماهی مرکب و نهنگ (The Squid and the Whale)، گرینبرگ (Greenberg)، فرانسیس ها (Frances Ha)، تا وقتی جوانیم (While We’re Young) و دلبر آمریکا (Mistress America)، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان سینما قرار گرفت. فیلم برفک سومین فیلم بامباک برای نتفلیکس – و همچنین سومین همکاری او با آدام درایور – پس از فیلم محبوب داستان ازدواج (Marriage Story) و داستانهای مایروویتز (The Meyerowitz Stories) است.
دیگر عوامل فیلم برفک
بامباک در کنار یوری سینگر و دیوید هیمن، تهیهکنندگان برفک هستند. دنی الفمن، آهنگساز نامزد جایزه اسکار، موسیقی متن فیلم را ساخته و السیدی ساوندسیستم یک آهنگ اورجینال جدید با عنوان new body rhumba برای فیلم ضبط کرده است. لولی کراولی فیلمبرداری برفک را به عهده داشته است که از فیلمهای دیگرش میتوان به شیطان تماموقت (The Devil All The Time) و انسانها (The Humans) اشاره کرد. متیو هانام پشت میز تدوین فیلم قرار گرفته و جس گونکور طراح تولید فیلم است. گونکور ۲ نامزدی اسکار برای ۲ فیلم برادران کوئن، شهامت واقعی (True Grit) و درود بر سزار (Hail, Caesar!)، در کارنامه خود دارد.
تاریخ اکران فیلم برفک
برفک White Noise در ۲۵ نوامبر اکران محدود خود را در سینماها آغاز کرد و از ۳۰ دسامبر در نتفلیکس برای تماشا در دسترس قرار گرفت. البته برفک اولینبار در تاریخ ۳۱ آگوست ۲۰۲۲ در بخش رقابتی هفتاد و نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز به نمایش درآمد.
مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم برفک White Noise
گاردین | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
پیتر بردشاو | بامباک در اقتباس فوقالعاده ظریف و جسور خود کار بسیار بزرگ و سختی را به سرانجام میرساند.
آیجیان | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
رایان لستون | برفک یا نویز سفید آینهای در برابر آمریکای معاصر قرار میدهد و ما را به شکلی که هم سرگرمکننده و هم وحشتناک است مجبور میکند که با خود روبرو شویم. فیلمی که شاید داستان آن در دهه ۸۰ اتفاق میافتد، اما به همان اندازه به آینده نگاه میکند و ما را وادار میسازد که شکستها و کاستیهای فرهنگ پست مدرن را بررسی کنیم و با کمدی و وحشت ذاتی جامعهمان روبرو شویم. برفک ممکن است خندهدار و حتی در جاهایی خوشبینانه باشد، اما با چنان شناخت و هوشمندیای به موضوعات مهم و تکاندهنده میپردازد که همزمان که شما را به خنده میاندازد احساسی ناخوشایند نیز برایتان به همراه دارد.
لیتل وایت لایز | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
هانا استرانگ | مضمون کلی برفک – اضطراب ناشی از مواجهه با شبح مرگ قریبالوقوع – برای کارگردان آن قلمری آشناست، همانطور که برای قهرمان میانسال سفیدپوست طبقه متوسط اینگونه است. برفک بلندهپروازنهترین پروژه بامباک هم از لحاظ مقیاس و هم منشا است.
Vulture | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
بیلگه ابیری | برفک مطمئنا نامنسجم است، اما همچنین هرگز خسته کننده نیست و همیشه تمایل دارد تا چیز جدیدی را به مخاطب عرضه کند و مشتاق سرگرم کردن است. هرگز تصور نمیکردم که هنگام تماشای اقتباسی از White Noise دان دلیلو این اندازه بخندم.
ورایتی | امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
اوون گلیبرمن | برفک به عنوان یک فیلم مضامین خود را با صدای بلند و با افتخار اعلام میکند، اما مشکل این است که بجای اینکه کاری کند که آنها را احساس کنیم بیشتر آنها را جار میزند.
تایم | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
استفانی زاکارک | به سختی میتوان فهمید که بامباک دقیقا در اینجا به دنبال چیست، جز اینکه شاید میخواهد به ما یادآوری کند که کلید زندگی کردن، ادامه دادن آن است. اما برای بیان این موضوع احتمالا به ۲ ساعت و ۱۶ دقیقه فیلم نیازی ندارید.
بوستون گلوب | امتیاز: ۳۸ از ۱۰۰
اودی هندرسون | متاسفانه، وفاداری فیلمنامهنویس به منبع اقتباس اغلب مرگبار است. بعضی چیزها از ذهن خواننده به رسانهای عینیتر و تصویریتر مانند فیلم قابل ترجمه نیستند.
چکیدهای از نقد فیلم برفک از سایت ای. وی. کلاب
مرتضی الفضل | نوآ بامباک در درامهای خانوادگیای که داستانشان در فضای روشنفکران هنری روانرنجور اتفاق میافتد، اسم و رسمی دارد. او همچنین با بازیگرانی کار میکند که میتوانند اجراهای بینقص هم کمدی و هم دراماتیک را ترسیم کنند. ۲ فیلم اخیر او درباره خانوادههای در هم ریخته بودند. در داستانهای مایروویتز، خانوادهای هنرمند متوجه شیوههایی که از نظر روانی یکدیگر را مورد آزار قرار میدهند، میشوند. داستان ازدواج نیز نشان میداد که چگونه یک طلاق از روی همدلی و درک متقابل به سرعت به چیزی ناخوشایند تبدیل میشود. بامباک پیش از این نیز در فیلم ماهی مرکب و نهنگ که اولین موفقیت گسترده او هم در نزد منتقدان و هم از لحاظ کسب جوایزه به همراه داشت، از هم پاشیدن یک خانواده بر اثر طلاق را واکاوی کرده بود.
بامباک با جدیدترین فیلم خود، برفک، دست به یک انحراف بزرگ میزند. اول از همه اینکه فیلمنامه برفک اورجینال نیست، بلکه بر اساس رمان مهم دان دلیلو در سال ۱۹۸۵ به نگارش درآمده است. رمانی که علی رغم محبوبیت و تحسینهایی که نصیبش شده تا سالها غیر قابل اقتباس در نظر گرفته میشد. فیلم جدید بامباک از جهتهای زیاد دیگری با بقیه فیلمهای او متفاوت است. از جمله اینکه جاهطلبیهای بزرگتری دارد و مضامین آن چشمانداز وسیعتری را پوشش میدهد و به برخی مسائل اجتماعی مهم در آمریکا میپردازد. علاوه بر این، بامباک با ظاهرا بزرگترین بودجهای که تا به امروز در اختیار داشته است، صحنههایی پیچیده را به تصویر میکشد و روی بوم بزرگتری نسبت به قبل کارگردانی میکند. بنابراین بامباک در اینجا به عنوان یک کارگردان کارهای بزرگتر و بیشتری انجام میدهد.
آدام درایور در نقش جک گلدنی، یک استاد دانشگاه در رشته مطالعات هیتلر، حضور دارد. او با همسرش بابت (گرتا گرویگ) یک خانواده ترکیبی – شامل فرزندانی که برخی برای او و برخی از بابت هستند – تشکیل دادهاند. این مسئله یک پویایی غنی در خانواده ایجاد میکند و رمزگشایی نوع روابط متقابل میان آنها را سرگرمکننده میسازد. در محیط دانشگاه چند چهره آشنا – شامل دان چیدل، جودی ترنر-اسمیت و آندره بنجامین – به عنوان اساتید همکار گلدنی ظاهر میشوند. هنگامی که یک نشست شیمیایی رخ میدهد – آنچه که عارضه مسمومیت هوایی نامیده میشود – زندگی همه این افراد زیر و رو میشود و آنها را مجبور به فرار از شهر کوچک خود میکند. خانواده گلدنی از شدت ناامیدی و خشم ناشی از خطر واقعیای که در اطرافشان وجود دارد، در یک بحران وجودی گیر میافتند.
از قضا، علی رغم تلاش بامباک در برفک برای حرکت در مسیری متفاوت، فیلم زمانی بهترین عملکرد خود را دارد که همان ویژگیهای آشنای فیلمهای قبلی بامباک که خود را با آنها ثابت کرده است را مشاهده میکنیم. بامباک با حساسیت و هوشمندیای که در کار با بازیگران دارد ترس و ترحم را از درون خانوادهای از هم گسیخته بیرون میکشد. این سومین همکاری درایور با بامباک و پنجمین همکاری گرویگ با او است. درایور و گرویگ، اولی با شکمی برآمده و دومی با موهایی بطرز مسخرهای بلند، هر ۲ در اینجا متفاوت بنظر میرسند. درایور خود را با سبک برجسته و اغراقشده فیلم وفق میدهد و با ذکاوتی استادانه و اکتهای فیزیکی عملکردی برجسته ارائه میدهد. گرویگ نیز در نگاه اول بنظر میرسد که در اینجا همان اجرای آشنای خود را با همان جذابیت بیتکلف و حرکات بدنی کمیک که در فرانسیسها استادانه ارائه داده بود به تصویر میکشد. با اینحال هنگامی که پریشانیها و شکنندگیها آشکار میشوند، گرویگ عملکردی بسیار ماهرانه که سرشار از لحظات صمیمانه، تاثیرگذار و البته خندهدار است از خود نشان میدهد.
سم نیوولا، می نیوولا و به خصوص رافی کسیدی، در نقش ۳ فرزند بزرگتر خانواده گلدنی به طرز ماهرانهای با ریتم و لحن غیرمعمول فیلم سازگار شدهاند. بازی در مقابل درایور و گریگ، باعث میشود که بسیاری از صحنههای گفتوگوی خانوادگی به راحتی جریان داشته باشند و بهترین لحظات فیلم را شکل بدهند. با اینحال از آنجایی که این دیالوگهای سبکپردازی شده به تدریج طراوت و تاثیرگذاری خود را از دست میدهند، کارکرد آن در حد همین لحظات باقی میماند. مضامین فیلم صرفا به صورت تیتروار مطرح میشوند و هرگز به شیوهای ملموس و واقعی مورد بررسی قرار نمیگیرند. شخصیتها بیوقفه درباره وحشت از مرگ صحبت میکنند، اما این تهدید کاملا تئوری باقی میماند و هرگز به عنوان چیزی که ممکن است واقعا برای یکی از آنها رخ بدهد مطرح نمیشود. عارضه سمی و هرج و مرج ناشی از اطلاعات غلطی که همه در آن غرق شدهاند، برای مدت کوتاهی به فیلم انرژی و قدرت میدهد، حتی اگر فقط به این دلیل باشد که همه ما هنوز تحت تاثیر منفی وضعیت مشابهی یعنی شیوع پاندمی قرار داریم.
هنگامی که یک فیلمساز به انتخاب جسورانهتری دست میزند و افق دید خود را گسترش میدهد، همیشه تحسین برانگیز است. اما برای بامباک چنین سرمایهگذاریای به مکانی آشنا منتهی میشود؛ نمایش تفاوتها و تقابلهای ظریف اختلافات خانوادگی همچنان نقطه دلچسب فعالیت هنری او باقی میماند. قرار گرفتن نگرش بامباک در کنار دانیلو، پیوندی نامطمئن را موجب میشود. برخلاف گلدنیها که کنار هم میمانند، بامباک و دانیلو باید از زوج فیلم داستان ازدواج (فیلم قبلی بامباک) پیروی کنند: عشق ممکن است هنوز وجود داشته باشد، اما این پیوند برای هر دوی آنها بد است.
امتیازهای فیلم نویز سفید
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۵.۷ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | ۵.۴ از ۱۰ |
منتقدان راتن تومیتوز | ۶۴ درصد بر اساس ۲۳۶ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | ۳۲ درصد |
منتقدان متاکریتیک | ۶۶ درصد براساس ۴۵ نقد |
مصاحبه با نوآ بامباک کارگردان فیلم White Noise
از نظر من کتاب دلیلو همیشه قابل اقتباس به نظر میرسید
هرگز به این فکر نمیکردم که قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد یا اینکه غیرقابل اقتباس است. از نظر من همیشه قابل اقتباس بنظر میرسید. حدس میزنم منظور مردم این است (آنهایی که میگفتند کتاب دان دلیلو غیرقابل اقتباس است) که این کتابی بسیار ادبی است. از آن کتابهای بسیار ادبیای که وجودشان فقط وابسته به ادبیات است. … اما این یکی دارای بسیاری از عناصر آشکارا سینمایی بود. از جمله مفاهیم صدا و تصویر و فرهنگ تودهای که این شخصیتها را احاطه کرده است (مانند همان ابر سمی). همه اینها برای من بسیار سینمایی بنظر میرسیدند.
گرتا همیشه درست میگوید
من این امتیاز را دارم که گرتا اغلب در حین نوشتن کنار من مینشیند. در هنگام نگارش فیلمنامه نویز سفید یا برفک ما در قرنطینه بودیم، اما هر لحظه میتوانستم به او نگاه کنم و بپرسم:«نظرت درباره این چیست»؟ در آن زمان با صدای بلند فکر میکردم:«بنظرت چه کسی میتونه برای نقش بابت مناسب باشه»؟ و او بلافاصله گفت:«من، من باید او را بازی کنم». گرتا همیشه درست میگوید، بنابراین او را انتخاب کردم.