فیلم تشریفات؛ هم عامهپسند، هم انقلابی
۱۸ دی سالگرد اکران این فیلم مهدی فخیم زاده است
تشریفات دومین فیلم بعد از انقلاب مهدی فخیمزاده در مقام کارگردان است. فیلم قبلی او (میراث من جنون) علیرغم کیفیت فنی قابل توجه، سرنوشت چندان خوبی نداشت و بهعلت ساختهشدن پیش از تصویب قانون حجاب اجباری، اکران نسبتا محدودی (تا حدی که سرمایهگذار فیلم ضرر چندانی نکند) داشت. تشریفات فیلمی بود که جایگاه فخیمزاده را بهعنوان یک فیلمساز موفق در جریان اصلی سینمای ایران تثبیت کرد.
به مناسبت سالگرد اکران تشریفات نگاهی انداختهایم به برخی از نظراتی که در زمان اکران این فیلم منتشر شده بود.
خلاصه داستان فیلم تشریفات
خلاصه داستان فیلم تشریفات مهدی فخیم زاده از این قرار است: در دوران پیش از انقلاب، فردی به اسم رضا مطرب که برای سرقت وارد خانهای شده، پس از هجوم نیروهای امنیتی که قصد دستگیری خطیب مبارزی بهنام توحید را در خانه مجاور دارند، در جریان فرار دستگیر میشود. در بازجویی، اگرچه بهسرعت مشخص میشود که جرم او تنها دزدی است اما شباهت او به توحید باعث میشود که نیروهای امنیتی نقشهای را به اجرا بگذارند. رضا وادار میشود که پس از آموزش در قالب توحید گفتوگویی تلویزیونی انجام داده و به اشتباهات خود اعتراف کند تا اینگونه مریدان خود را دچار تفرقه و سرگردانی کند. رضا در صورت انجام این وظیفه میتواند از زندگی قابل قبولی برخوردار شده و شغل ثابتی به دست آورد. اما بهتدریج در برخورد با مردم متحول شده و باور میکند که توحید است و پس از آن به سخنرانی علیه نظام شاهنشاهی پرداخته و حتی صدور حکم اعدام هم او را از راهی که در پیش گرفته باز نمیدارد.
عوامل اصلی و بازیگران فیلم تشریفات
کارگردان: مهدی فخیمزاده/ نویسندگان فیلمنامه: رضا میرلوحی، مهدی فخیمزاده/ تهیهکننده: سازمان تعاونی فیلمیران/ فیلمبردار: جمشید الوندی/ تدوینکننده: کامران قدکچیان/ موسیقی متن: مرتضی حنانه
بازیگران: مهدی فخیمزاده، احمد هاشمی، علی شعاعی، مهوش پاکنیت، نعمت حقیقی، احمد قدکچیان، رحیم هودی.
آمار فروش فیلم تشریفات
فیلم تشریفات از ۱۸ دی ۱۳۶۴ روی پرده رفت و با جذب ۹۹۰ هزار و ۲۸۹ مخاطب در رتبه سیزدهم پرتماشاگرترین فیلمهای آن سال قرار گرفت. فروش تشریفات بیش از ۹۱ میلیون ریال بود که فیلم را به نهمین فیلم پرفروش سال ۱۳۶۴ تبدیل کرد. دلیل تفاوت جایگاه تشریفات در ۲ فهرست پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلمهای سال ۱۳۶۴، فروش بالای فیلم در سینماهای گرانترِ شهرهای بزرگ از جمله تهران بود.
جایگاه در سینمای دهه ۶۰ ایران
تشریفات در دورهای ساخته شد که سینمای ایران، پس از چند سال سردرگمی، کمکم داشت مسیر جدیدش را پیدا میکرد. در آن سالها سینمای ایران (که از مشکلات فراوانی همچون کمبود امکانات هم رنج میبرد) پر شده بود از تجربهگراییهای بیمایهای که حتی یک بار تماشای آنها هم بهسادگی امکانپذیر نبود. بسیاری از سینماگران ایرانی حتی در روایت معمولی و متعارف یک قصه ساده هم ناتوان نشان میدادند – مشکلی که البته در تمام این سالها به قوت خود باقی بوده است. در چنین شرایطی، فخیمزاده نشان داد که میتواند یک قصه نهچندان پیچیده (و شاید بتوان گفت کلیشهای) را بهشکلی تعریف کند که لااقل حوصله تماشاگر سر نرود. به همین دلیل بود که برخی از منتقدان، علیرغم اشاره به نقاط ضعف تشریفات، آن را در سطح سینمای ایران اثری پذیرفتنی قلمداد کردند.
در یادداشتی بدون ذکر نام نویسنده که در نشریه اطلاعات هفتگی (۲۳ و ۳۰ بهمن ۱۳۶۴) منتشر شد، نویسنده جایگاه تشریفات در سینمای عامهپسند آن روزها را چنین توصیف کرده است: «تشریفات حاصل کار یک گروه حرفهای و کارکشته در سینمای تجارتی ایران است که منحصرا برای گیشه و به قصد فروش خوب ساخته شده است. حوادث و ماجراها به همراه اماکن و شخصیتهای فیلم نیز همگی حکایت از این موضوع دارند. البته این فیلم نسبت به دیگر آثار این گروه سینمایی بهنظر پختهتر و منسجمتر میآید.»
مسعود مهرابی هم در نقد خود بر تشریفات در شماره ۳۴ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۶۴) به این اشاره کرد که نظر ما در مورد تشریفات بستگی به این دارد که فیلم را در چه محدودهای ارزیابی کنیم: «اگر سینما را به عنوان مقولهای جهانی در نظر بگیریم، تشریفات فیلم خوبی نیست. اما اگر خطکش بگذاریم و مرز و حدود تعیین کنیم: بله، تشریفات در کوچکترین محدوده، یعنی در محدوده سینمای ایران، فیلمی جذاب و پرکشش برای مخاطبانش است.»
مهرابی در ادامه ۵ ویژگی مثبت را در مورد تشریفات برشمرد که باعث میشوند فیلم، در محدوده سینمای ایران، اثری قابلقبول تلقی شود: «مهدی فخیمزاده، بهعنوان فیلمنامهنویس (هرچند نام مرحوم میرلوحی را هم در تیتراژ داریم)، کارگردان و بازیگر نقش نخست، با تشریفات نشان میدهد که: ۱- فن سینما را میداند و بهاصطلاح بلد است. ۲- قصه فیلمش را خوب تعریف میکند. ۳- تماشاگرش را درست در تعلیق نگه میدارد. ۴- فیلمش مونتاژ یکدست، سریع و خوبی دارد، و بیجهت و از سر ناچاری صحنهها را کش نمیدهد و بالاخره، ۵- جا و زوایای دوربینش مناسب است و آزاردهنده نیست و این کاری نیست که هرکس بهراحتی از پس آن برآید. حتی اگر بر این باور باشیم که ژنرال دلاروره، چنان فیلمنامه و ساختار محکمی دارد، که شبحی از آن نیز ارزش بذل توجه داشته باشد.»
نقد و بررسی فیلم تشریفات
همانطور که در انتهای بخش قبل اشاره شد، شباهتهای تشریفات با فیلم ژنرال دلاروره (روبرتو روسلینی/ محصول ۱۹۵۹) غیرقابلانکار است. در فیلم ژنرال دلاروره، یک کلاهبردار خردهپا که از خانوادههای قربانیان نازیها در طول دوران جنگ جهانی دوم اخاذی میکند، دستگیر شده و بهجای مجازات در زندان، نقش یک ژنرال میهنپرست را بازی کرده و بهتدریج دچار استحاله میشود. البته این شباهت چیزی نبوده که پنهان بماند و در انتهای فیلم تشریفات به برداشت داستان فیلم از فیلم روسلینی اشاره شده است. با این وجود، این شباهتها باعث شد که منتقدان توجه ویژهای به مقایسه این ۲ فیلم داشته باشند؛ مقایسهای که اصلا بهنفع فیلم مهدی فخیمزاده تمام نشد.
حمید ارغوان که یکی از تندترین یادداشتها را بر فیلم تشریفات (در روزنامه اطلاعات/ ۲۱ بهمن ۱۳۶۴) نوشت، اینگونه به فیلم فخیمزاده حمله کرد: «با اغماض از این مسئله که اصولا فیلمهای ساختهشده کارگردانان بزرگ قابل اقتباس نیستند، ای کاش برای ملغمهای که از فیلمهای سربزنگاه و ژنرال دلاروره ساخته شده و نام تشریفات گرفته است، از ژنرال دلاروره یاد نمیشد و آن اثر بهیادماندنی، در سطح تشریفات پایین کشیده نمیشد!»
مسعود مهرابی: «اگر سینما را به عنوان مقولهای جهانی در نظر بگیریم، تشریفات فیلم خوبی نیست. اما اگر خطکش بگذاریم و مرز و حدود تعیین کنیم: بله، تشریفات در کوچکترین محدوده، یعنی در محدوده سینمای ایران، فیلمی جذاب و پرکشش برای مخاطبانش است»
مسعود مهرابی، همانطور که در بخش قبلی مشخص بود، نگاه مهربانانهتری به تشریفات داشت و این فیلم را در مقیاس سینمای روز ایران اثری قابلقبول تلقی کرد. با این وجود در ادامه نقد خود بر این تاکید کرد که اگر جدیتر به فیلم نگاه کنیم، شرایط متفاوت است: «آنچه آمد در محدوده سینمای ایران بود. اما اگر کمی – فقط کمی – پایمان را از گلیممان درازتر کنیم، و سینما را از دریچه بازتری ببینیم، تشریفات از کاستیهای درخور توجهی برخوردار است.»
او برای توضیح این کاستیها، به مقایسه تشریفات با ژنرال دلاروره روی آورد: «عمده توفیق فخیمزاده، سوای راحت تعریف کردن قصه فیلمش (که بعد از گذشت ۵۶ سال از عمر سینما در ایران، همچنان مسئله است) ایجاد همذاتپنداری در مخاطبانش است. اما، همذاتپنداری نسبت به چه کسی؟ رضای حسن مطرب یا توحید؟ این مهم است که فیلمساز همذاتپنداری را در رابطه با چگونه شخصیتی به تماشاگر القا میکند. به ژنرال دلاروره بازمیگردیم. روسلینی در رابطه با برتونه کلاهبردار، دست به چنان شخصیتپردازی محکمی میزند که تمام احساس عاطفی تماشاگر را متوجه او میکند. اما، روسلینی هوشیارتر از آن است که بگذارد همذاتپنداری تماشاگر در چنین نقطهای به تکامل برسد. بابت همین است که از نیمه دوم فیلم، که برتونه تدریجا به قالب واقعی ژنرال دلاروره میرود، تماشاگر این تحول را میپذیرد و او نیز آرامآرام رسوب عاطفیاش را نسبت به شخصیت قبلی از دست میدهد و شخصیت جدید را میپذیرد، بدون آنکه مغموم و زیر پایش خالی شده باشد. این فقط یکی از نکات درخور توجهی است که تشریفات به آن دست نیافته است. از نیمه دوم فیلم، که رضا شروع به تقلید از توحید میکند، تا پایان، که اوج دراماتیک فرا میرسد، بهتدریج فیلم مخاطبان اصلیاش را نیز از کف میدهد. این را میشود از واکنش تماشاگران نیز دریافت. فیلم زمانی در نظر تماشاگرانش جذاب است که رضا شخصیت خودش را بازی میکند… آنهایی که مخاطب فیلم نیستند، هرگز با رضای حسن مطرب همذاتپنداری نمیکنند. اگر هم از حرکات او مشعوف میشوند و خندهای به لب میآورند، مسلما از برای حرکات و گفتار لمپنگونه اوست، که فخیمزاده توانسته است کاربرد مناسبی برای آن بیابد. با زبانی ساده، تماشاگر باید در آخر، کلا شخصیت رضا را به دست فراموشی بسپارد و همراه با شخصیت متحولشده او، متحول شود. در صورتی که، کفه ترازو در پایان فیلم، همچنان به سود رضاست و بهاصطلاح از چربش بیشتری برخوردار است و مسلما فیلمساز نیز چنین قصدی نداشته است.»
به بیان دیگر، طبق نوشته مهرابی، تشریفات نتوانسته استحاله رضا به یک شخصیت مثبت را بهشکل متقاعدکنندهای به نمایش بگذارد و تماشاگر تا انتها تنها زمانی میتواند به شخصیت رضا نزدیک شود که او در همان قالب ابتداییاش حضور دارد. درحالیکه در فیلم روسلینی، استحاله قهرمان داستان شکل همذاتپنداری با او را پیچیدهتر میکند. بنابراین، تماشاگر هم در اوایل فیلم میتواند با شخصیت اولیه کلاهبردار همذاتپنداری کند و هم در انتها او را بهعنوان یک قهرمان پذیرفته و با او هم همدل شود.
کیفیت ساختاری تشریفات
جدا از مباحث مطرحشده در مورد کیفیت پایین تشریفات در مقایسه با ژنرال دلاروره، منتقدان به ایرادات ساختاری دیگری هم در این فیلم اشاره کردند. حمید ارغوان در یادداشت خود تشریفات را یک کار ابتدایی و فاقد فوت و فن تکنیکی دانست: «از نقشی که برای زنان در انقلاب در نظر گرفته شده است درمیگذریم، که حکایتی نابخشودنی است. از نظر فنی نیز تشریفات حرفی برای گفتن ندارد. یک کار ساده ابتدایی، بدون هیچ فوت و فن تکنیکی ساده و راحت، آدمها از یک طرف، جلوی دوربین میآیند و از طرف دیگر خارج میشوند. صحنهها، حتی توانایی ایجاد رعب را هم در تماشاگر ندارند. آنجا که باید وحشت رضا حسن مطرب دزد معرکه از شرایطی که در آن گرفتار آمده است عیان گردد، بازیهای ضعیف در کنار صحنهپردازیهای سادهتر، نشان از تکنیک «بنداز و در رو» در ساختن فیلم دارد! و حتی قهقهه تماشاگر را به همراه میآورد. حتی فخیمزاده، خود بهعنوان کارگردان و سناریست که قاعدتا باید هدفهای خود را از سوژه، بهتر از دیگران درک میکرد، توانایی کار کردن در حد نورمن ویزدام را هم ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد جا پای ویتوریو دسیکا [توضیح فیلیموشات: بازیگر اصلی فیلم ژنرال دلاروره به کارگردانی روبرتو روسلینی] بگذارد!»
در مطلب بینام منتشر شده در نشریه اطلاعات هفتگی، نویسنده ۴ مشکل اساسی را در تشریفات ردیابی کرد و بخش اصلی مطلب خود را به توضیح این ۴ مشکل اختصاص داد:
- فیلم سوژهای تکراری دارد که بهویژه در سینمای پیش از انقلاب مکررا مورد استفاده قرار گرفته است. شباهت میان ۲ نفر و عوض شدن موقعیت اجتماعی آنها با یکدیگر و پیآمدهای بعدی آن…
- عیب کلی تشریفات مبنا شدن «اتفاق» در فصول مختلف فیلم است. به عبارت سادهتر، تشریفات در بسیاری از لحظهها، از عامل تصادف (که در سینمای فارسی رواج خوبی داشته و دارد) بهره فراوان برده و استفاده شایان نموده است، مامورین امنیتی بهشکلی تصادفی به شباهتهای میان رضا حسن مطرب و توحید پی میبرند. کربلایی تصادفی پدر توحید از آب درمیآید و آقای جلیلی (احمد هاشمی) تصادفا فرزند آقا بزرگ (که این آقا بزرگ اصلا معلوم نیست در فیلم چکاره است؟ ارتشی است؟ ساواکی است؟ درباری است؟ خدا عالم است). تحول روحی رضا یکباره و اتفاقی است و…
- تماشاگر فیلم تشریفات با مشکل شخصیتهای اضافی فیلم نیز باید دستوپنجه نرم نماید. شخصیتهایی که بود و نبودشان کمترین سود و زیان تعیینکنندهای بر فیلم وارد نمیکند و برای نمونه میتوان از پرسوناژهایی چون آقا بزرگ (احمد قدکچیان)، جوان خبرچین و برادر زن رضا حسن مطرب یاد کرد و نیز از شخصیتهای زائدی چون سرگرد کمالیان و آن زندانبان کلهطاس نام برد.
- در تشریفات بیشتر صحنهها غیرواقعی بهنظر میرسد. مثلا تماشاگر نمیداند که در فلان صحنه باید قضیه را جدی بگیرد یا بهلحاظ مسخرهبازیها و حرکات بهاصطلاح پانتومیمگونه هنرپیشهها، کل ماجرا را یک شوخی بیمزه تلقی کند. از آن جمله تلاش رضا برای یادگیری طرز تکلم توحید و تکرار حرفهای آن استاد لهجهشناسی، برخوردهای اهل محل با همسر رضا پس از اینکه ساواک او را بهنام توحید به جامعه معرفی مینماید، جریان فرار رضا از زندان و شکستن سروکله مامورین امنیتی رژیم طاغوت و…
ویدیوکلوپ فیلیموشات | مرور فیلمهای دوستداشتنی
هر چند این نویسنده در انتهای مطلبش بر این تاکید کرد که نمیتوان برخی از نکات مثبت فیلم را هم نادیده گرفت: «از اینها که بگذریم، تشریفات در فضاسازی و ایجاد حس تعلیق توانا است. بهویژه در سکانسهایی که رضا در تکرار ویژگیهای رفتاری توحید موفقیتهایی بهدست میآورد، احساس لازم بهخوبی به تماشاگر منتقل میشود.»
مسعود مهرابی هم ایراداتی فنی را به فیلم وارد دانسته و البته آنها را بیشتر از ضعف کارگردان ناشی از مسائلی چون «مناسبات غلط و نبود پارهای امکانات» دانست. بهعنوان مثال، مهرابی به صحنهای در اوایل فیلم اشاره کرد که در آن شاهد سخنرانی توحید در فضایی همچون سرداب هستیم اما صدایی که شنیده میشود اصلا متعلق به آن فضا نیست و بهاصطلاح «هام» فضا را به همراه ندارد. یا جایی دیگر از فیلم، همسر و فرزند رضا برای ملاقات با او به زندان آمدهاند. در آن صحنه رضا حرفهای فرزندش را از پشت شیشه و گوشی تلفن میشنود درحالیکه صدا بهشکلی شنیده میشود که انگار حصاری از شیشه و تلفن وجود ندارد. مهرابی در ادامه مثالهای دیگری را هم از نقاط ضعف فنی تشریفات ذکر کرد.
نتیجهگیری
در نیمه اول دهه ۶۰، ساخت فیلمهایی با مضامین صریح اخلاقی و انقلابی رواج یافت. این امر البته غیرمنتظره نبود. شرایط روز جامعه و انتظارات تصمیمگیرندگان حوزه فرهنگ و هنر، خیلی از فیلمسازان را بهسمت چنین مضامینی پیش برد. با این وجود اکثر آثار مربوط به این دسته، فیلمهای بسیار ضعیف و گاه حتی (از نظر کیفی) توهینآمیزی بودند که صرفا بهدنبال سوءاستفاده از شرایط روز و پنهان کردن نابلدیشان پشت سخنانی مورد پسند مدیران (و، بنابراین، جلب حمایت آنان) بودند. از سوی دیگر، وضعیت سینمای عامهپسند در آن روزها هنوز بهدرستی مشخص نبود. مدیران (و بسیاری از منتقدان) سینمای ایران در آن سالها اعتقاد داشتند که سینمای عامهپسند پیش از انقلاب بیشتر نقش نوعی مخدر را برای تماشاگر ناآگاه ایفا میکرده و حالا باید شاهد یک تغییر مسیر اساسی در سینمای ایران باشیم. در این مسیر، خیلی وقتها حتی آثار پذیرفتنیتر جریان سینمای عامهپسند هم نادیده گرفته یا با مشکلات زیادی در مسیر نمایش عمومی مواجه میشدند.
تشریفات پل ارتباط ۲ حوزه ذکرشده بود: فیلمی با تکیه بر الگوهای سینمای عامهپسند که البته مضمونی مرتبط با شرایط روز داشت. نقاط ضعف فیلم، امروز بیش از زمان ساخت قابل مشاهدهاند. اما اگر این ساخته مهدی فخیمزاده را در مقایسه با جریانهای روز سینمای ایران بررسی کنیم، احتمالا به این نتیجه میرسیم که تشریفات فیلم قابل پذیرشی بود که میتوانست جریانی از فیلمهای بهتر را بهراه بیاندازد. اتفاقی که البته هیچگاه بهدرستی رخ نداد. با این وجود تماشای تشریفات، جدا از ریتم قابلقبول فیلم که باعث میشود تجربه دیدنش خستهکننده نباشد، برای علاقهمندان جدی تاریخ سینمای ایران و افرادی که بهدنبال یافتن روندهای مختلف سینمای پس از انقلاب هستند، میتواند نکات جالبی داشته باشد.