معرفی کامل و نقد فیلم رهایی از بردگی
آنتوان فوکوآ در فیلم رهایی از بردگی سراغ یک داستان واقعی از مردی که برای آزادی خود و خانوادهاش مبارزه میکند، رفته است. رها سازی، اولین فیلم ویل اسمیت از زمان برنده شدنش در اسکار در اوایل امسال است. البته از زمانی که ویل اسمیت در دهه ۹۰ شروع به کار کرد، همیشه فیلمهایش کنجکاویبرانگیز بودند. اما در رابطه با رهاسازی ماجرا کمی متفاوت است. زیرا همانطور که همه میدانیم اسمیت در مراسم اسکار ۲۰۲۲ با سیلیای که به صورت کریس راک زد، جنجال زیادی راه انداخت. پیامدهای این ماجرا باعث شد بسیاری به این فکر کنند که آیا فیلم رهایی از بردگی در سال ۲۰۲۲ منتشر میشود یا اینکه اکران آن به تاخیر میافتد تا زمان بیشتری از این اتفاق بگذرد. اما با همه این اتفاقات، فیلم رهاسازی یا رهایی از بردگی از ۲ دسامبر ۲۰۲۲ اکران خود را به صورت محدود در سینماها آغاز کرد و همچنین در همین روز از طریق اپل تی وی پلاس در دسترس قرار گرفت. با فیلیموشات و معرفی و نقد فیلم رهاسازی همراه باشید.
خلاصه داستان فیلم رهایی از بردگی
فیلم رهایی از بردگی یا رهاسازی یا رهایی Emancipation این خلاصه را دارد: پیتر با تکیه بر هوش و ایمان تزلزلناپذیر خود برای فرار از دست شکارچیان بیرحم و باتلاقهای ویرانگر لوئیزیانا و در تلاش برای پیوستن به خانوادهاش، از بردگی میگریزد. این فیلم از عکسهای پیتر شلاق خورده در سال ۱۹۶۳ الهام گرفته شده است که در طول معاینه پزشکی ارتش اتحادیه از او برداشته شده است و اولین بار در هفته نامه هارپر منتشر شدند. یکی از این تصاویر معروف به کمر تازیانه زده که نشان میدهد پشت پیتر بر اثر شلاقهای اسیرکنندههایش آسیب دیده است، در نهایت به افزایش مخالفت با بردهداری کمک کرد.
ویل اسمیت: رهایی فیلم آزادی است
بازیگران فیلم رهاسازی
ویل اسمیت در نقش پیتر، شخصیت اصلی فیلم رهاسازی است. اسمیت در یک پست اینستاگرامی درباره فیلم رهایی از بردگی گفته: «این سختترین فیلمی بود که تاکنون در آن بازی کردهام. خون و عرق و اشک…به معنای واقعی کلمه!» اسمیت با فیلمهایی مانند روز استقلال، مردان سیاهپوش، علی، هیچ و… یکی از بزرگترین ستارههای سینما در ۳۰ سال گذشته است. هرچند او اولین جایزه اسکار خود را در سال ۲۰۲۱ برای فیلم پادشاه ریچارد کسب کرد. اما همانطور که اشاره کردیم، اسمیت این جایزه را در همان شبی تصاحب کرد که به مجری مراسم کریس راک سیلی زد. اتفاقی که منجر به استعفای اسمیت از آکادمی و محرومیت او از این مراسم حداقل برای ۱۰ سال آینده شد (البته این جایزه او در جای خود محفوظ ماند). با اینحال، اسمیت برای نامزدی جوایز منعی ندارد.
علاوه بر اسمیت، بازیگرانی مانند بن فاستر، چارمین بینگوا، گیلبرت اوور، مصطفی شاکر، استیون آگ، گرانت هاروی، رونی جن بلوینز، جیسون وارنر اسمیت، آرون موتن، ایمانی پولمن، تیموتی هاتن و جبار لوئیس، در رهاسازی نقشآفرینی کردهاند.
درباره آنتوان فوکوآ کارگردان فیلم رهاسازی
آنتوان فوکوآ، کارگردان کهنهکار رهاسازی، در اوایل دوران کاری خود بیشتر به عنوان کارگردان موزیک ویدئوهای خوانندگانی مانند تونی برکستون شناخته میشد. اما او از اواخر دهه ۹۰ با فیلم آدمکشهای جایگزین با بازی چو یون فات، فیلمسازی را شروع کرد و خیلی زود با سومین فیلمش یعنی روز تمرین به کارگردانی صاحبنام در هالیوود تبدیل شد. المپیوس سقوط کرده است، برابرساز یا ایکوالایزر، گناهکار و تیرانداز از دیگر فیلمهای مطرح فوکوآ هستند.
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم رهایی از بردگی
تلگراف | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
رابی کالین | رهاسازی یک تریلر تعقیب و گریز منسجم و فکرشده درباره بردهای است که در لوئیزیانای دهه ۸۰ آزادی خود را به دست میآورد و اولین نکته قابل توجه آن، حضور فوقالعاده اسمیت است.
آسیتن کرونیکل | امتیاز: ۷۸ از ۱۰۰
میتو موناگل | علی رغم قطعات بسیاری که به خوبی با هم جفتوجور نمیشوند، رهاسازی در نهایت یک سرگرمی موفق است.
آسوشیتد پرس | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
جیک کویل | فیلم فوکوآ غالبا دلخراش و جذاب است، اما در عین حال ظرافت کمی دارد و بقدری در قید و بند قرادادهای ژانری است که سزاوار قهرمان آن نیست.
لس آنجلس تایمز | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
جاستین چنگ | هرچه فیلم بیشتر از دیدگاه پیتر فاصله میگیرد از تنش آن بیشتر کاسته میشود. همچنین حتی علم رغم امکانات فنی چشمگیری که فوکوآ در اختیار داشته است مهارتهای فیلمسازی او نابالغ و مستعد کلیشه شدن هستند.
وال استریت ژورنال | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
کایل اسمیت | رهاسازی لحن ناموزونی دارد و تلاش میکند درام تاریخی جدی را با دینامیک احمقانه یک اکشن مهیج ادغام کند.
بوستون گلوب | امتیاز: ۳۸ از ۱۰۰
اودی هندرسون | اگر رهاسازی خود را از قید و بندهای اسکار پسند فیلمهای درباره بردهداری رها میکرد و در عوض به سمت یک فیلم درباره آزادی مملو از انتقام میرفت، ممکن بود موفق میشد.
نقد مفصل فیلم رهایی از بردگی از سایت ای. وی. کلاب
مارک کیزر | به عنوان یک فرضیه صرف میتوان گفت که بازیگران و عوامل رهاسازی – فیلم تعقیب و گریزی آنتوان فوکوآ که قالب یک درام بردهداری جنگ داخلی به خود گرفته است – احتمالا با این تصور که در حال ساختن یک فیلم آبرومند اسکارپسند با پیروی از الگوی ۱۲ سال بردگی هستند، خود را به تقلا انداختهاند. اما با تماشای ویل اسمیت در نقش یک برده فراری به نام پیتر در حال گلاویز شدن با یک تمساح و ضربه زدن به یک بردهدار با گردنبند صلیب، متوجه میشویم که این فیلم در واقع جنگوی زنجیرگسسته تارانتیو است که او آن را بدون شوخطبعی و طنز ساخته است. یا شاید اسمیت در تلاش است تا همان تحقیر جسمی و روحی لئوناردو دیکاپریو در فیلم بازگشته (The Revenant) را مجسم کند. در هر صورت، این شخصیت خودبزرگبین در اینجا با کلیشههای نوعی فیلم اکشن فوق مردانه فوکوآ که باید برای چیزی ظریفتر کنار گذاشته میشدند، سروکار دارد. بنابراین درامی که از پیوند با دوران جورج فلوید آمیخته به درد و رنج است بیشتر شبیه یک هرزهنگاری رنج و بدبختی بنظر میرسد. پروژهای پوچ و بیمعنی از ویل اسمیت که در مقایسه با فیلمهای موفقتر درباره رنج سیاهان چیزی برای عرضه ندارد.
درباره شخصیت تاریخیای که اسمیت نقش آن را بازی میکند، اطلاعات زیادی در دست نیست. بنابراین بیل کولاژ فیلمنامهنویس، این ایده که پیتر یک شخصیت چندبعدی و با گوشت و خون است را کنار میگذارد و در عوض قصهای سرشار از اکشن ارائه میکند که داستان نحیف و متمرکز آن نه به عنوان یک ضرورت روایی بلکه در حکم فقدان تخیل تلقی میشود. آنچه ما میدانیم این است که دو ماه پس از صدور بیانیه رهاسازی رئیس جمهور لینکلن، گوردون واقعی (همان شخصیت پیتر) از اردوگاه کار لوئیزیانا گریخت و قبل از نجات پیدا کردن در بتنروژ و پیوستن به ارتش اتحادیه، به مدت ده روز طاقت فرسا از مسیر یک باتلاق بیرحم فرار میکند. در اردوگاه ارتش، یک زوج عکاس از پشت گوردون که به شکل وحشتناکی زخمی شده عکسی میگیرند که گواهی بر سالها شلاق خوردن بیرحمانه او است. این تصویر که به پیتر شلاق خورده یا کمر تازیانه زده معروف شد، به مدرکی عینی از ظلم بردهداری تبدیل شد و به جنبش الغای بردگی نیرویی حیاتی بخشید.
در رهاسازی، آنچه قبل و بعد از این عکس قدرتمند اتفاق میافتد، به شکل موجهی تخیلی و البته بطرز غیرقابل قبولی جعلی و فریبنده است. این پایهای است که اسمیت با اتکا بر آن میتواند هنرنمایی خود را به نمایش بگذارد و فوکوآ نیز از طریق آن میتواند از سبک ویژه خود بهره ببرد. اسمیت که جذابیتش زیر گریمی سنگین پنهان شده و با فک پایینی که به جلو کشیده شده و به چهره او وجههای سرکش بخشیده است، اجرایی متعهدانه و ناخوشایند ارائه میدهد که همدردی ما را برمیانگیزاند. زیرا از او خواسته میشود که رنج و استقامت خود را در هنگام مبارزه با مارها، زنبورها، سگها، تمساحها و مردانی که بیوقفه در تعقیب او هستند، به تصویر بکشد. بازیگری که همچنین در قلمرو معروفترین بازیگران سینما قرار میگیرد و اتمسفر ناخوشایند یک بازیگر برنده اسکار را به کل فیلم تزریق میکند. در نتیجه این فقط پیتر است که شهامت ایستادگی برای دیگر بردگان را دارد و در طول مبارزههای خود شجاعتی کامل نشان میدهد. زمزمه آرامشبخش «برو پیش مامان» که بر بالین یک سرباز در حال مرگ میگوید، به عنوان پاداش او کافی است. لحظهای که در طول نبرد هیجانانگیز پایان فیلم رخ میدهد و با ایمان مسیحی او که آتش خشمش را حفظ میکند مطابقت دارد. با اینحال، این لحظهای بیشتر متملقانه است؛ آیا پیتر حتی یک لحظه وقت گذاشته بود که خدایی که اجازه میدهد بردهداری اتفاق بیفتد را به پرسش بگیرد و حتی اگر نه یک بار بلکه خیلی وقتها به ارادت خود به خداوند اشاره میکرد، رهاسازی میتوانست به سطوح معنوی فراتری برسد.
با اینحال اولویت فیلم این است که پیتر را در مجموعهای از موقعیتهای حقارتآمیز قرار بدهد. این موقعیتها از همان زمانی شروع میشوند که پیتر از همسرش دودین (چارمین بینگوا) و بچههایش جدا میشود و به اردوگاه کار برده میشود. جایی که او در ساخت خطوط راهآهن کمک میکند. هنگامی که پیتر مخفیانه میشنود که لینکلن بردهها را آزاد کرده است با ۳ مرد دیگر فرار میکند. نقشه آنها این است که از طریق باتلاقهای لوئیزیانا به بتنروژ سفر کنند تا به ارتش اتحادیه بپیوندند. هنگامیکه که رهاسازی به یک فیلم تعقیب و گریزی تغییر مسیر میدهد و پیتر و دیگران توسط یک گروه مسلح به رهبری فردی شرور به نام فاسل تعقیب میشوند، فوکوآ بیشتر در جهان آشنای خود است. البته این به معنای یک تعریف نیست، زیرا هرچه تقلای پیتر در باتلاقهای لوئیزیانا طاقتفرساتر میشود و برخوردهای تصادفی او تعلیقآمیزتر میشوند، فیلم بیشتر شبیه به یک تمرین ژانری خالص عمل میکند. در چنین موقعیتی، تمایل طبیعی فوکوآ به خشونت تحمیلی بیپرده، تجسم او از زندگی بردهها را به کنشهای نمایشی افراطی تقلیل میدهد.
باتوجه به اینکه پیتر تقریبا مسیحیایی خلق شده است از باتلاق جان سالم بهدر میبرد و راه خود به بتنروژ را مییابد و در آنجا به گارد بومی تمام سیاهپوست لوئیزیانا میپیوندد. نبرد بعدی، جاییکه پیتر به رهبری یک فرمانده سیاهپوست (مصطفی شاکر) مبارزه میکند، به عنوان یک بروزرسانی مهیج از وقایع فیلم سال ۱۹۸۹ افتخار (Glory) عمل میکند. فیلمی که در آن یک سرهنگ سفیدپوست (متیو برودریک) یک هنگ پیاده نظام تمام سیاهپوست را در جنگ داخلی برای مرگ شرافتمندانه رهبری میکند. در اینجا، پیتر با یونیفورم در کنار دیگر مبارزان اتحادیه سیاه پیشروی میکند و سپس تقریبا به تنهایی در نبرد پیروز میشود. سکانسی که نشانه دیگری از سینمای قهرمانمحور تقلیل دهنده است و خشنودی پیتر از اینکه اسلحههای مورد تایید دولت را علیه کسانی که او را شکنجه کردهاند بکار میبرد، پنهان میکند. این نبرد پایانی غرق در خون، نشاندهنده نقش برجسته رابرت ریچاردسون فیلمبردار است. او دوربین را در جابجاییهای سریع و گسترده به حرکت درمیآورد تا شناعت میدانهای نبرد جنگ داخلی که حاصل کار طراح تولید نائومی شوهان هستند را به تصویر بکشد. این نماهای پهپادی و جرثقیلی ریسکی هستند، زیرا نزدیکی صمیمانه ما به پیتر را از بین میبرند، اما آنقدر به شکل خیرهکنندهای زیبا هستند که نمیتوان تحسینشان نکرد. پالت رنگی فیلم عمدتا سیاه و سفید است و فقط گهگاهی طیفی از رنگها در آن به چشم میخورد. در یکی از ناراحتکنندهترین لحظات فیلم، یک دختر نوجوان که کاملا مشخص است لباس قرمز پوشیده، وقتی پیتر را در حال ورود به حریم مزرعه خانوادهاش میبیند، فریاد فراری فراری سر میدهد.
از مینیسریال ریشهها در سال ۱۹۷۷ تا ۱۲ سال بردگی، بهترین آثار این ژانرِ هنوز حیاتی و ضروری، سادگی قدرتمندی دارند. زیرا در آنها یک برده تنها تلاش میکند از یک سیستم بسیار بزرگ و ظالمانه که برای تضمین اسارت ابدی او طراحی شده است، رهایی یابد. او یک نماد نیست. او فقط خود را نمایندگی میکند. در حالیکه اسمیت در رهاسازی در حکم ابرقهرمانی است که میتواند «از چیزهایی که اکثر مردان نمیتوانند جان سالم بدر ببرد نجات یابد» و نمادی است که «به ما آموخت تاب بیاوریم، در کنار یکدیگر تاب بیاوریم». در نهایت، رهایی داستان پیتر نیست، بلکه داستان ویل اسمیت در نقش پیتر است. سفر واقعی گوردون در خدمت ستاره هالیوودیای است که رویای اسکار را در سر میپروراند. بازیگری که کمتر از یک سال از نمایش فوقالعاده نابخردانه او در مراسم اسکار ۲۰۲۲ که تجسمی از خشونت نژادپرستانه سیاه علیه سیاه بود میگذرد. این نقش گواهی بر تواناییهای اسمیت است که شاید باعث شود سیلی او را فراموش کنید. اما متاسفانه علاقه تزلزل ناپذیر فوکوآ به کلیشههای فیلمهای تعقیب و گریزی باعث میشود که رهاسازی را نیز فراموش کنید.
امتیازهای فیلم رهایی
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۵.۹ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | ۳.۸ از ۱۰ |
منتقدان راتن تومیتوز | ۴۵ درصد بر اساس ۱۴۳ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | ۵۶ درصد |
منتقدان متاکریتیک | ۵۳ درصد براساس ۳۹ نقد |
مصاحبه با کارگردان و بازیگر فیلم رهایی از بردگی
ویل اسمیت: رهاسازی فیلمی درباره بردهداری نیست
در طول دوران کاریام بسیاری از فیلمهایی که در دوران بردهداری اتفاق میافتادند را رد کردهام. من هرگز نمیخواستم اینطور نشان داده شویم و بعد این عکس وارد شد. این فیلمی درباره بردهداری نیست بلکه درباره آزادی است. فیلمی درباره تابآوری و ایمان و درباره قلب یک مرد است و این تصویر (تصویر پیتر شلاق خورده) او را میتوان اولین تصویر وایرال شده نامید.
آنتوان فوکوآ: در مورد این عکس میدانستم
من در مورد این عکس میدانستم. بدیهی است که در طول زندگیام در حال دیدن تصاویر بودهام. قبل از اینکه کسی درگیر آن باشد بیل کلاژ فیلمنامه را نوشته بود و در حال توسعه آن بود. سپس ویل اسمیت میخواست آن را به من برساند و نمایندهام آن را برایم ارسال کرد. هنگامی که آن را خواندم با ویل تماس گرفتم و گفتم:«این یک پروژه جدی است. میخوای انجامش بدیم؟» او گفت که آماده است و هر ۲ به یکدیگر متعهد شدیم و سپس باقی چیزها پیش آمد.