فیلم آمستردام یک اثر پر زرق و برق و پر بازیگر و البته پرهزینه است که اتفاق اصلی درون آن نیفتاده است. آمستردام اثری است که تمام فرمولهای فیلمسازی سالهای اخیر جریان اصلی سینمای جهان را در خود جا داده، همه کلیشهها و فرمولهای فیلمسازی در آن فضا را یکجا به کار بسته، تعداد زیادی از بازیگران خوش نام و معتبر سینما و حتی موسیقی جهان مثل «مارگو رابی»، «رابرت دنیرو»، «تیلور سوئیفت»، «کریستین بیل»، «رامی مالک»، «آنیا تایلور جوی»، «کریس راک» و … را گرد هم آورده اما از اصل ماجرا که روایت و قصهگویی روان و کمتر نخ نما شده، بازمانده است.
فیلم آمستردام حتی از پیامهای غلو شده هم غافل نشده است. پرداختن به ماجرای حقوق زنان و سیاهان و … که از فرط تکرار شدن در فیلمها و سریالها کم کم میرود که از معنا تهی شود و دافعه برانگیز شود. اگر تا به حال نشده باشد. اما دلیل اصلی ساخت چنین فیلمی چیست؟ قرائت یک بیانیه سیاسی ضد ترامپ. تنها دلیلی که میتوان برای تولید این فیلم در نظر گرفت پرداختن به خط مضمونی اصلی آن یعنی هشدار دادن در مورد نفوذ تندروها، نژادپرستها و آنارشیستها به جامعه آمریکایی است.
کافی است ماجرای رفتارهای سیاسی ترامپ رییس جمهور پیشین آمریکا و در ادامه رفتارهای طرفدارانش برای اشغال ساختمان گنگره آمریکا بعد از شکستش در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را در نظر بگیریم. خط اصلی داستان فیلم آمستردام در مورد تلاش یک گروه از بازرگانان و قدرتهای اقتصادی آمریکاست که تلاش دارند تا با روحیات فاشیستی و نازیستی ساختار دموکراتیک آمریکا را زیر سوال ببرند و با یک کودتای خاموش قدرت را در دست بگیرند.
در این بین نقش «رابرت دنیرو» با تکیه بر رفتارهای سیاسی بیرون از سینمایش و البته ایفای نقش «گیل دیلنبک» در فیلم معنادار است. ماجرای نقش دنیرو، ماجرای سرنوشت واقعی یک ژنرال بازنشسته ارتش آمریکاست که در گذشته با درایت خودش جلوی یک کودتای فاشیستی در آمریکا را گرفته بوده است. این مسئله زمانی معنای بیرونی پیدا میکند که در نظر داشته باشیم، دنیرو به عنوان یکی از مخالفان سرسخت ترامپ و جریان فکریای که او را دنبال میکند، شناخته میشود.
این نکته زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در نظر داشته باشیم که جریان فکری ترامپ در انتخابات میان دورهای سنا و گنگره آمریکا تلاش بسیاری برای به دست آوردن قدرت به خرج دادند و از همین حالا عزمشان را جزم کردهاند تا در انتخابات بعدی ریاست جمهوری، بایدن را کنار بزنند و قدرت را به دست بیاورند. از آنجایی که جریان غالب در هالیوود در اختیار تفکرات دموکراتها است، از همین حالا دست به کار شدهاند تا مخالفتشان با ترامپ و خطراتی که آنها تصور میکنند با حضور دوباره ترامپ در قدرت ایجاد میشود، در پیش گرفتهاند. تمام این بحث ها چرا در این متن مطرح شده است؟
چه ربطی به سینما و فیلم آمستردام دارد؟ به یک دلیل ساده. فیلم آمستردام فیلم به شدت بد و حتی معمولیای است. فیلمی که همه چیز دارد به جز قصه و روایت منسجم و اندکی نوآوری و غافلگیری. «آمستردام» بیش از آنکه انرژیاش را صرف چگونه حرف زدن بکند، تمام تمرکزش را روی چه چیزی گفتن گذاشته است. فیلم در بخش تصویربرداری، طراحی صحنه، نورپردازی، حتی برخی بازیها اثری در خور توجه است، اما همه این مواد بصری بر بستر یک داستان شل و کم مایه و روایتی به شدت کودکانه و پیش پا افتاده به شکل کاملی هدر رفته است.