میگویند موسیقی فیلمهای خوب موسیقیهایی هستند که بشود آنها را بدون فیلم هم شنید و ازشان لذت برد و فقط فایل پیوستی به تصاویر فیلم نباشند؛ بیشک موسیقی فیلم خاطرات موتورسیکلت از آن دست است. وقتی این موسیقی را بدون علم به اینکه موسیقی یک فیلم است گوش کنید انگار سری زدهاید به آرشیو موسیقیهای آمریکای لاتین و در سبدتان از هر کشوری یک مقدار موسیقی ریختهاید و اینها را با هم خیلی قشنگ هم زدهاید.
در ضمن اینکه موسیقیهای قشنگی شنیدهاید، انگار سفر هم کردهاید. چون ضرباهنگی که سانتا اولایا در این موسیقی گنجانده «سفر» را به بارزترین شکل تداعی میکند. وقتی موسیقی «خاطرات موتورسیکلت» را گوش میکنید، فکر کنید ۲۳ سالهاید. یک سر پرشور دارید و یک عالمه انرژی که نمیدانید کجا خرجش کنید. یک دوست ۲۹ ساله هم دارید که آدم پایهای است و حاضر است با شما ۴ ماه عازم یک سفر ۸ هزار کیلومتری به آمریکای جنوبی شود! حالا دلتان میخواهد چه موسیقی بشنوید؟ صدای پیانو که برای چنین موقعیت جالبی کفایت نمیکند. ویلن و ویلنسل هم همین اوضاع را دارند. اما گیتار! قطعا همان سازی است که شما به آن احتیاج دارید تا یک موسیقی چند وجهی را برای سفری تا این اندازه هیجانانگیز برایتان بسازد. اتفاقا آقای سانتا اولایا هم دقیقا همین کار را کرد و برای ساخت موسیقی فیلم خاطرات موتورسیکلت رفت سراغ گیتار. از هر نوعی که فکر کنید. با ضرباهنگهای تند و نشاط آور تماشاگر فیلم را تبدیل به شنوندههای پر و پاقرص موسیقیاش کرد که علیرغم گذشتن چندین سال از ساخت این فیلم همچنان تر و تازه در ذهنشان باقی مانده است.
سانتا اولایا در موسیقی فیلم «خاطرات موتور سیکلت» با استفاده از سازهای محلی و سنتی آمریکای جنوبی این موسیقی را قابل لمس کرده است و به آن وجه خاطرهانگیزی داده. موسیقی آمریکای جنوبی به ویژه آرژانتین و برزیل از آن دست موسیقیهایی هستند که حرفهای زیادی برای گفتن دارند و در برقراری ارتباط با شنوندهشان به سریعترین شکل ممکن عمل میکنند! انگار یک رگ آرژانتینی پنهان در وجود شما پیدا میشود که تا پیش از شنیدن این موسیقی خودتان از آن خبر نداشتهاید. شاید احساس کنید که مارادونا شنیدهاید و در کوچه پسکوچههای بوینس آیرس در حال شنیدن صدای گیتار فولک آرژانتین هستید.
البته موسیقی خاطرات موتورسیکلت فقط سراغ نغمههای آرژانتینی نرفته بلکه از موسیقی همه جا به بهانه سفر استفاده کرده. ساز اصلی موسیقی این منطقه هم گیتار است. گیتار از آن سازهایی است که به راحتی میتواند خاطره بسازد. خوب فکر کنید. ببینید چند موسیقی در خاطرتان هست که ملودی اصلیشان با گیتار نواخته شده و شما آنها را به خاطر صدای جادویی این ساز به یاد میآورید؟ به همین دلیل آهنگساز سراغ انواع و اقسام گیتار رفته از گیتار اسپانیش گرفته تا کلاسیک، گیتار الکترونیک و حتی گیتارهای محلی آمریکای جنوبی که باهاشان موسیقی فولکلور مینوازند.
موسیقی این فیلم گاهی شاد است گاهی هیجانانگیز، گاهی صداهای هیجان انگیز الکترونیک به دیگر صداها میچربد اما همچنان ویژگی اصلی این موسیقی انرژی است که در جای جای آن جریان دارد. یک موسیقی پست مدرن و در عین حال مینیمال که جوانی و شور ۲ رفیق را که هر از گاهی با هم بگو مگو هم میکنند طی سفری ۴ ماهه نشان میدهد. نکته جالب اینکه حتی در دنیای مدرن امروز هم کمتر موسیقیهای مدرن و به خصوص الکترونیکی شانس ماندگاری و شهرت را تا اندازه موسیقی «خاطرات موتورسیکلت» پیدا کردهاند. اصولا سلیقه مردم برای به خاطر سپردن یک ملودی یا تم بیشتر سراغ ویولن و پیانو میرود تا مثلا گیتار الکترونیک.
در کنار استفاده از موسیقیهای سنتی و محلی و ترکیبشان با اصوات مدرن، آوازهای آمریکای جنوبی هم در موسیقی این فیلم استفاده شده که آن را برای شنیدن راحتتر میکند. جالب اینجاست که اکثر این آوازها روی قطعات قدیمی و بسیار سنتی آرژانتینی آمدهاند. قطعات گاهی فولکلوری که سانتا اولایا خودش جایی گفته بود که از کودکی با آن خاطره داشته و اغلب در راه سفرهای مختلف خودش یا خانوادهاش به آنها گوش میکردهاند. بعد که ماجرای آهنگسازی برای خاطرات موتور سیکلت پیش میآید موقعیت خوبی به دست میآید تا خودش هم سری به خاطرات کودکی و جوانی و سفرهای دور و درازش بزند و ادای دینی کرده باشد به موسیقیهایی که برای خود او خاطرهساز بودهاند.
گوستاوو سانتا اولایا آهنگساز حرفهای موسیقی راک و پاپ آرژانتینی است. آهنگسازی است متعلق به نسل آدمهای مشهور جدیدی که به سینمای دنیا معرفی میشوند و در همین زمان کوتاهی که آمدهاند حسابی برای همه خاطره ساختهاند. سانتا اولایا برای فیلمهایی چون ۲۱ گرم، عشق سگی، کوهستان بروکبک و بابل موسیقی ساخته است. ۲ سال پشت هم برای کوهستان بروکبک و بابل اسکار گرفته و موسیقی ماندگار خاطرات موتورسیکلتش کلی طرفدار دارد. سانتا اولایا که در ۲۱ گرم و عشق سگی هم سراغ استفاده از موسیقی الکترونیک رفته بود، به اعتقاد خیلیها سهگانه موسیقی الکترونیکش را با موسیقی خاطرات موتورسیکلت کامل کرد. هرچند بعدها با ساختن موسیقی کوهستان بروکبک و بابل باز هم همین راه را ادامه داد.
سانتا اولایا از خدایان موسیقی آمریکای لاتین است و از مشهورترین آدمهای دهههای ۶۰ و ۷۰ آمریکا در این ژانر موسیقی است. بیدلیل نیست که اینقدر حسابشده و زیبا سراغ موسیقی مناطق مختلف و کشورهای این منطقه رفته و از موسیقی همهشان قطعهای را برای تعریف کردن انتخاب کرده است. از آرژانتین که چهگوارا و آلبرتو سفرشان را از آنجا آغاز میکنند تا بولیوی و پرو و ونزوئلا که سفرشان تمام میشود و شمع ۳۰ سالگی آلبرتو فوت میشود. شاید هنوز با وجود این توصیفها به کار درستی این آهنگساز ایمان نیاورده باشید اما نمیدانید چقدر کارهای مثبت که برای موسیقی آمریکای جنوبی انجام نداده است. او از همان ابتدا تهیهکننده موسیقی شده و تا به حال بیش از ۷۰ آلبوم موسیقی را در این ژانر منتشر کرده است تا فرهنگ شنیداری موسیقی آمریکای لاتین را بتواند گسترش دهد. خودش هم در موسیقی فلیمهای مختلف هر جا که به دستش رسیده نواهایی از این موسیقی را در آنجا گنجانده. خاطرات موتور سیکلت که دیگر نماد بارز این نوع فعالیت اوست و گلچین شخصی سانتا اولایاست برای شنیدن موسیقی همه مناطق جنوبی قاره جدید. بیخود نیست که انجمن منتقدان آرژانتین همان سال به او جایزه بهترین موسیق فیلم را برای خاطرات موتورسیکلت اهدا کردند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید کلی از کارهای جناب سانتا اولایا برگرفته از آلبوم موسیقیاش به نام «رون روکو» که موسیقی خیلی از فیلمهایش را با استفاده از ترکهای این آلبوم منتشر کرده است!