ورنر هرتزوگ یک جورهایی آچار فرانسه سینمای آلمان محسوب میشود. کارگردان، فیلمنامهنویس، بازیگر، کارگردان اپرا و تهیهکننده که فیلم مستند هم میسازد. ورنر هرتزوگ از فیلمسازان نسل جدید آلمان محسوب میشود گرچه حالا ۸۰ سال سن دارد. اگر بخواهیم به یک ویژگی منحصر به فرد او اشاره کنیم باید بگویم که هرتسوک بهخاطر استفاده از نابازیگران بومی بهویژه در فیلمهای مستندش شهرت دارد.
ورنر هرتزوگ در ۵ سپتامبر ۱۹۴۲ در مونیخ دیده به جهان گشود. مادرش کروات تبار بود و پدر نژادی آلمانی داشت. کودکی ورنر در روستایی کوهستانی نزدیک مرز اتریش سپری شد. در ۱۴ سالگی به قصد رفتن به آلبانی، ایالت باواریا را ترک کرد و با پای پیاده بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر را طی کرد. او خود این سفر را مثل چند تن دیگر از بزرگان سینمای جهان، یکی از دلایل فیلمساز شدنش میداند.
همین تجربه را میتوان در جنس فیلمسازی او در نگاه حسی و غریزیاش در فیلمسازی درک کرد چنانکه گاه فکر میکنی که او بدون فیلمنامه، فیلم میسازد. اساسا جاهطلبانه، غیرعادی و غریزی سهواژهای است که توسط آنها میتوان سینمای هرتسوک را تعریف کرد. هرتزوگ علاوه بر فیلمهای بلندش، علاقه زیادی به فیلمسازی مستند نیز داشته و خودش چندین پروژه مستند را کارگردانی کرده و در کنار آن در سالهای اخیر مستندهای زیادی از جمله «فایربال: بازدید کنندگان از دنیای تاریکتر» را نیز تهیهکنندگی کرده که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.
شاید یکی از توانمندیهای این کارگردان آلمانی را باید در آموزش سینما دانست. به دلیل شهرت او در محافل سینمایی، نظرات ورنر هرتزوگ در مورد آموزش سینمایی اغلب به طور گستردهای منتشر میشود. این کارگردان آلمانی همیشه از مدارس فیلم انتقاد کرده است و خودش کارگاههایی با دانشجویان برگزار میکند و از آنها میخواهد با فراگیری عادت زیاد خواندن، خارج از چارچوب فکر کنند. در واقع او فیلمسازی تجربهگرا و غریزی و ضد آکادمیک است که تمایلات ادبی نیز ذائقه او را در سینما شکل داده است.
جالب اینکه کارگردانانی که او دوست دارد اغلب فیلمهایی میسازند که حساسیتهای مشابهی دارند. در حالی که او فیلمسازان معاصری مانند «جاشوا اوپنهایمر» را ستوده اما به ندرت فیلمهای زیادی را توصیه میکند، مگر زمانی که صحبت از یک کارگردان باشد، آن هنرمند کسی نیست جز عباس کیارستمی چهره برجسته موج نوی سینمای ایران که آثارش به شیوههای هیجانانگیزی، مفهوم دوبارهای از مدیوم سینمایی ارائه کرد.
این کارگردان آلمانی در اظهار نظری در مورد فیلم کلوزآپ کیارستمی، آن را یک تجربه فوقالعاده و بزرگترین مستند در مورد فیلمسازی توصیف کرد که تا به حال دیده است. هرتسوک همچنین عنوان کرد که دو فیلم کیارستمی وجود دارد که او همیشه به مردم توصیه میکند: «اگر روزی فرصتی برای دیدن حداقل ۲ فیلم کیارستمی را داشته باشید، یکی از آنها «خانه دوست کجاست؟» و دیگری «کلوزآپ» نام دارد. اگر بتوانید به این فیلمها دست پیدا کنید که البته به راحتی در اینترنت در دسترس است، شگفت زده خواهید شد.»
عباس کیارستمی؛ مرزی میان سادگی و پیچیدگی نیست
با این حال، تمجید هرتسوک از کیارستمی به این دو اثر محدود نمیشود. هرتسوک یک بار در مورد استعداد فکری این کارگران مولف ایرانی گفت: «این فیلمسازی در بهترین حالت خود است و کیارستمی مانند مردی است که ۵ هزار سال فرهنگ و شعر عالی فارسی را با خود حمل میکند و ناگهان در فیلمهایش نمایان میکند».
هرتزوگ از ۱۹۶۲ به انگلستان میرود و زبان و ادبیات انگلیسی فرا میگیرد. کار در تلویزیون را از همان سال آغاز میکند و استعدادش برای همگان آشکار میشود. از ۱۹۶۲ شروع به ساختن فیلمهای کوتاه میکند. «هرکولها» اولین فیلم او محصول همین سال است. در ۱۹۶۷ «آخرین واژهها» را میسازد. از ۱۹۶۸ فیلمسازی داستانی را نیز تجربه مینماید.
هرچند از همان ابتدا با نا بازیگران و هنرپیشههای غیرحرفهای کار میکند. در همین سال اولین فیلم سینماییاش به نام «نشانههای زندگی» در جشنواره فیلم برلین نمایش داده شده و به موفقیت میرسد. خرس نقرهای برلین ۱۹۶۸ راه پیش روی هرتسوگ را هموار کرد. در ۱۹۷۵ با «معمای کاسپارهاوزر» ضمن تثبیت موقعیت خود به عنوان یک چهره خلاق در سینمای داستانی و مستند موفق به دریافت جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم کن میشود. در ۱۹۸۲ نیز با فیلم «فیتزکرالدو» به کن میرود و اینبار موفق به دربافت جایزه بهترین کارگردان میشود.
هرتسوگ در طی سالهای فعالیت خود هرگز از سینمای مستند و همچنین تولید فیلم کوتاه غافل نشد. هرتسوگ در سال ۲۰۰۷ با فیلم «نجات در سپیده دم» اولین فیلم انگلیسی زبان خود را ساخت. این فیلم اولین ساخته او در سینمای آمریکا محسوب میشود. آخرین ساخته او به نام «پسرم، پسرم، چه کردهای» در سال ۲۰۰۹ در شصت و ششمین دوره جشنواره فیلم ونیز مورد توجه و ستایش بسیار قرار گرفت.