یادداشتی بر فیلم هت‌تریک به کارگردانی رامتین لوافی

مصائب یک قمارباز حواس پرت

سومین ساخته بلند رامتین لوافی درست از آن جایی ضربه می‌خورد که اتفاقا بیشترین اعتبار را از همان جا کسب کرده است. هت‌تریک که در سی و ششمین جشنواره جهانی فجر، موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن برای ماهور الوند شده است، در یک مواجهه دقیق، به شکل حیرت‌انگیزی تماشاگر را متوجه ضعف‌هایی می‌کند که اتفاقا برای آن‌ها جایزه هم گرفته است. فیلمنامه نه چندان دقیق و پر از حفره رامتین لوافی در کنار بازی نه چندان چشمگیر ماهور الوند که هیچ همدلی و درگیری دراماتیکی را میان نقش و تماشاگر بر نمی‌انگیزد، به راحتی می‌تواند اعتبار و معیار جوایزی که مهمترین کارکردشان در این سال‌ها بالابردن دستمزد شخص دریافت کننده جایزه بوده است را زیر سوال ببرد.

رامتین لوافی درست همانند بسیاری از کارگردانان خوش فکر و خوش ذوقی که عمده تمرکز خودشان را بر روی تولید تیزرهای تبلیغاتی گذاشته و گه‌گاه سری هم به سینما می‌زنند، به همان تله‌ای افتاده است که در طی این سال‌ها تبدیل به سندرمی شده که گریبان بسیاری از فیلمسازان را نیز گرفته است. سندرومی که تکنیک و استفاده از تجهیزات به روز و با کیفیت را در تولید ارجح دانسته و به فیلمنامه و متن پیش رو بی‌اعتنایی می‌کند. شاید نگاهی به دستمزد پرداخت شده به عوامل تولید و فاصله بسیار عجیبی که میان دستمزد فیلمبردار و اجاره دوربین با دستمزد فیلمنامه‌نویس در سینمای ما وجود دارد، ما را با مهمترین معضل سینمای خودمان بیشتر آشنا کند. تمرکز بر روی کیفیت تولیدات کارگردانانی چون امیرحسین ترابی (کارگردان فیلم هزارتو)، کیارش اسدی زاده (کارگردان فیلم شکاف) و کاوه قهرمان (کارگردان فیلم تارا) که همگی علیرغم تحصیلات سینمایی، از دنیای تیزرهای تبلیغاتی به سینمای حرفه‌ای راه پیدا کرده‌اند، نشان از نگاه نه چندان پر اهمیت آن‌ها بر روی مهمترین عنصر فیلمسازی یعنی فیلمنامه است.

هت‌تریک اگر چه می‌کوشد در ادامه موفقیت آثاری چون درباره الی و سعادت آباد، یک داستان مدرن مبتنی بر خرده پیرنگ را در یک لوکیشن محدود برای تماشاگر تعریف کند، اما نگاه سطحی و درک نه چندان عمیق فیلمنامه‌نویس از چارچوب‌های روایت در سینمای مدرن، فیلم را به ورطه پرتگاهی کشانده است که تماشاگر به سختی می‌تواند خودش را تا به انتها با فیلم همراه کند. فصل مهمانی ابتدایی فیلم که چیزی حدود ۱۰ دقیقه به طول می‌انجامد، بدون هیچ کنش و یا حادثه دراماتیکی به پایان رسیده و در تمام مدت ما را با گفت‌وگوهای بیهوده و بی‌ثمری در رابطه با نوع غذای مورد علاقه لیدا (پریناز ایزدیار) و آشنایی کیوان (صابر ابر) با رها (ماهور الوند) سرگردان می‌سازد.

ایده تصادف، جدای از نحوه اجرای آن که به عبور از یک دست‌انداز ساده در خیابان شبیه می‌شود، در سایه امتناع هر ۴ نفر از سرنشینان ماشین برای برگشتن و مطلع شدن از ماجرای پیش آمده، عامل چندان متقاعد کننده‌ای برای نگرانی‌های بعدی و جمع شدن آن‌ها در خانه نفر جدیدی که تاره با او آشنا شده‌اند (رها) به نظر نمی‌رسد. با وارد شدن کاراکترها به خانه رها، این انتظار در ذهن تماشاگر نقش می‌بندد که قرار است درام اصلی فیلم در حالی که چیزی حدود ۳۰ دقیقه از فیلم گذشته است بالاخره شکل بگیرد اما در کمال تعجب، مهم‌ترین دغدغه‌ای که کاراکترها در بدو ورود به خانه با آن روبرو می‌شوند، به ایده درست کردن چای و تلاش برای دم کردن آن ختم می‌شود.

پریناز ایزدیار و امیر جدیدی در فیلم هت تریک

درست است که بکارگیری جزئیات و تمرکز بر اعمال و رفتار روزمره یکی از مهمترین مولفه‌های سینمایی است که روایتش را بر مبنای خرده‌پیرنگ‌های ساده بنا نهاده است، اما طراحی و انتخاب جزئیاتی که در راستای درام پیش رو و شخصیت‌های حاضر در صحنه باشد می‌تواند فیلمی مثل درباره الی را از هت تریک متمایز کند. در این نوع از سینما، هر کدام از رفتارها و دیالوگ‌های ساده ردو بدل شده، روندی شخصیت پردازانه در راستای درام پیدا کرده و در نهایت تماشاگر را با کاراکتر و یا موقعیت متفاوتی نسبت به ابتدای فیلم روبرو می‌کند.

فیلم ۹۰ دقیقه‌ای رامتین لوافی، تا دقیقه ۷۰ عملا هیچ چیزی جز بیان یکسری دیالوگ‌ها و رفتار بانمک بازیگرانش در خود نداشته و تمام داشته‌هایش را برای ۲۰ دقیقه پایانی ذخیره کرده است. جایی که ما به سبک آثار فرهادی، تازه با پنهان کاری کاراکترها و سویه دیگری از زندگی شخصی و خصوصی آن‌ها آشنا می‌شویم و تمایلی برای پیگیری و همراهی با اثر پیدا می‌کنیم. با این سروشکل و رویکردی که فیلمساز برای بیان داستان خود انتخاب کرده، هت تریک می‌توانست بدل به یکی از بهترین فیلم‌های کوتاهی باشد که تا به امروز سینمای ایران به خود دیده است. اما رامتین لوافی با زیاده‌گویی‌های بی‌مورد و خلاءهایی که در روایت داستانی‌اش دارد، تماشاگر را به زحمت می‌تواند تا همان دقیقه ۷۰ با خود همراه کند.

اما اگر چیزی در فیلم هت‌تریک باشد که بتوان با اتکا به آن، کسالت ناشی از ضعف فیلمنامه و روابط بین شخصیت‌ها را پر کرد، شاید همان تسلط تکنیکی فیلمساز به ابزاری باشد که منجر به شکل گیری تصاویری چشم‌نواز با رنگ و لعابی جذاب و میزانسن‌هایی سرگرم کننده و دلپذیر شده است. انتخاب خانه‌ای قدیمی که امکان رفت و آمد شخصیت‌ها را جلوی دوربین سیال کارگردان فراهم آورده، در کنار طراحی صحنه هوشمندانه‌ای که بیشتر از بازی خود بازیگر (ماهور الوند) به شخصیت‌پردازی او کمک کرده است، از نقاط قوتی است که ما را به ساخته‌های بعدی رامتین لوافی امیدوار می‌کند.

تماشای آنلاین فیلم هت تریک در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil