قسمت بیست و هفتم سریال عاشقانه جیران در حالی جمعه هشتم مهر ماه از فیلیمو پخش شد که ماجراهای دشمنیهای حرمسرا علیه شاه قاجار به یکی از دغدغههای مهم سلسله قاجار تبدیل شده است. با هم مروری داریم بر نکات مهم قسمت بیست و هفتم سریال عاشقانه جیران.
مرجع کامل معرفی و خبرهای سریال جیران
سکانس برگزیده قسمت بیست و هفتم سریال جیران
بدون شک نقطه عطف درام عاشقانه و جنایی قسمت بیست و هفتم سریال جیران در ماجرای قتل مرموز محمدمیرزا رقم خورد. سکانس برگزیده این قسمت سریال به لحظهای تعلق میگیرد که شاه قاجار به همراه جیران به کاخ بر میگردند و با پیکر بیجان نوزادی که ثمره عشق آتشین آن دو بود روبرو میشوند. وداعی تلخ و ناباورانه برای شاه که امید بسیاری به فرزند پسرش بسته بود و نقشههای بسیاری برای شاه شدن او کشیده بود. جیران نیز با ناباوری نمیتوانست قبول کند که فرزندش مرده است و تا چندین ساعت جنازه پسرش را در آغوش گرفته بود و گریه میکرد. سکانسی جانکاه و تلخ که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
قتل ناجوانمردانه
خواجه روشن با تحریک خواجههای دربار باعث شد که خواهر و خواجه مخصوص جیران فرزند شاه را تنها بگذارند و نقره با مسموم کردن نوزاد موجبات مرگ او را فراهم کرد. مهدعلیا که از این اتفاق خوشحال به نظر میرسید از دکتر دربار خواست تا علت مرگ محمدمیرزا را تب نوبه اعلام کند. اما ناصرالدینشاه از علیخان حاجب خواست نسبت به این موضوع تحقیقات گستردهای انجام دهد چرا که این مرگ را یک توطئه علیه دربار میداند.
غوغای همایون
همایون شجریان خواننده سریال جیران که با خواندن آوازهایی برای تیتراژ و قسمتهای مختلف سریال توانسته است بخش بزرگی از بار دراماتیک سریال را به دوش بکشد در قسمت بیست و هفتم سریال جیران نیز یک قطعه آوازی برای سکانس مرگ محمدمیرزا خواند که توانست نظر مخاطبان را جلب کند.
بازیگر برتر قسمت بیست و هفتم سریال جیران
بهرام رادان در نقش ناصرالدین شاه یکی از تاثیرگذارترین بازیهایش را در قسمت بیست و هفتم سریال جیران ارائه داد. سکانس حضور او بالای قبر محمدمیرزا و درد و دل و گلایههایش به درگاه خدا و بغضی که بالاخره در آغوش سلمان ترکید یکی از بازیهای دیدنی این قسمت به حساب میآید. رادان با درک درست از نقش شاهی که عاشق است و پدر شدنش از معشوقهای که تا پای جان او را دوست دارد به خوبی توانست این حس را به مخاطب منتقل کند. ناصرالدینشاه به وضوح بعد از درگذشت فرزندش شکسته شد و شاید ادامه سلسله شاهی او تحت تاثیر این اتفاق قرار بگیرد
برادر کشی در میان خواجگان
خواجه گلشن که از رفتارهای نقره و رفتن ناگهانی او به اتاق محمدمیرزا مشکوک شده بود در حمام خزینه با برادرش روشن درددل کرد. همین درددل باعث شد خواجه روشن که قساوت قلبش منجر به این شده است که به هیچ کس جز خودش و اهداف پلیدش فکر نکند برادرش را در حوض خزینه حمام خفه کند و برای همیشه او را از دربار شاه جدا کند. خواجه روشن که مشخص شد هیچ وقت اخته نشده است عاشق دلباخته نقره شده است. دختری که همچون خودش جنون و جاه طلبی ویژهای دارد و برای همین همراه و همدم خوبی برای او میتواند باشد. زوج نقره و روشن تاثیرگذارترین جنایتکاران درباره سلسله قاجار هستند.
عزم جزم سیاوش در قسمت بیست و هفتم سریال جیران
سیاوش پس از آنکه موفق شد پنهانی از خانه پر از محافظ کفایت خاتون بیرون بیاید به سراغ سارای گرجی رفت. سارای گرجی که پیش از آن در ماجرای فرارش از کاخ انگشت اتهام را به سمت سیاوش گرفت تا جان خودش و برادرش را نجات دهد با شرمندگی از این اعترافات از سیاوش خواست که نجاتش دهد. سیاوش که بعد از قائله کشتی با حریف روس خود نفی بلد شده بود دلباخته سارای گرجی شده است و تصمیم دارد حالا که سارای گرجی از خلوت همایونی منع شده است او را فراری دهد. اتفاقی که به نظر میرسد مقدمه یک شورش بزرگ علیه حکومت مرکزی باشد.
غم بی انتهای جیران
جیران نه تنها فرزندش را از دست داد که تمام آمال و آرزوها و اهدافی که برای پسرش و رعیت ایران در نظر گرفته بود نیز به تلی از خاک بدل شد. جیران با شورش خواتین دربار به یک بازنده بزرگ تبدیل شد و معلوم نیست در آینده چطور میتواند در موازنه قدرت باز هم نقش بازی کند. سکانس وداع او با فرزندش در قسمت بیست و هفتم سریال جیران یادآور این شعر از طالب آملی است:
از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد
جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب فراق تو نیاورد، کفن شد
باسلام ، من ازاین سریال خاطره تلخ و شیرین دارم ، واین سریال مرا یاد بهترین دوستم ورفیق وشفیقم میندازد و باز هم آرامش قلبم میشود، در این سریال شخصیت های واقعی رفتند واین تلخی مرا یاد رفیقم مینا جان میندازد روح همه شاد ویاد همه گرامی باد .
نتونستم دلیلشو به اون کارگردان بگم
اه واقعا داره من رو عصبانی میکنه
درسته که غمناکه پریا
من هم دوست نداشتم ملک جهان بمیره باز هم همینطوری که من دارم درباره سریال جیران می فهمم ناراحت می شوم
من دوست نداشتم جیران بمیره😞😞
من این سریال را نمی پسندم
مناز سریال های تاریخی متنفرم
سلام
این قسمت بسیار غمناک بود ولی از همه حرص دراوردر تر سکانسی بود که تاج الدله از مرگ پسر جیران جشن گرفته بود
و امیدوارم سرش بیاد
این سکانس فخر سینمای ایران است
به نظرم این حجم از غم برای یه سریال عاشقانه که مخاطب با نقش اصلی هم ذات پنداری میکنه درست نیست ، به خاطر که مخاطب این غم بزرگ رو بشکل یک شک به خودش دریافت میکنه و مخصوصا برای مادرانی که فرزند از دست دادن و یا باردار هستن خیلی آسیب زنندست. بازی ها خیلی حرفه ای و عالی بود ولی به نظم اگه یه فیلم سینمایی بود این حجم از اندوهی که به مخاطب وارد میشد استاندارد بود ولی برای یه سریال که سی قسمتم ازش گذشته این حجم از اندوه برای مخاطبی که با اون نقش زندگی کرده خیلی حس بدی ایجاد میکنه.
این قسمت بی نظیر و بسیار غمناک بود.
احساس میکنم ادامه ی سریال خیلی جذاب باشه
در کل خیلیخیلی خسته نباشید ب بازیگران حرفه و دستاندرکاران محترم
خیلی غمگین بود این قسمت…
امیدواریم زودتر پسر دوم جیران به دنیا بیاد