یادداشتی درباره فیلم جدایی نادر از سیمین

پایانی باز برای داستانی بی‌انتها

حالا که بیش از یک دهه از ساخت و نمایش مهم‌ترین ساخته اصغر فرهادی (جدایی نادر از سیمین) گذشته است، تماشای دوباره‌اش در این روزها همچنان برای مخاطب پیگیر و علاقمند به سینما، تازه و جذاب جلوه می‌کند. شاید مهم‌ترین تاثیر مواجهه دوباره با فیلم را بتوان در کشف جزئیات ریزبینانه و دقیقی دانست که مهارت کارگردانش در درام‌پردازی و ایجاد کشمکشی نفس‌گیر از یک اتفاق ساده را بیش از پیش هویدا می‌سازد.

نظاره اصغر فرهادی در پنجمین ساخته بلند سینمایی‌اش او را در جایگاه بلندی قرار داده که به راحتی می‌توان جدایی نادر از سیمین را بعنوان یک واحد درسی برای آموزش فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی در دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار داد. موفقیت رشک برانگیز فیلم در عرصه بین الملل که اولین اسکار تاریخ سینما را برایمان به ارمغان آورد، در کناراثرگذاری اجتماعی حیرت انگیزش (که اصطلاح پایان باز و نوعی رفتار توام با تردید درباره واژه قضاوت را به شکل گسترده‌ای در میان مردم رواج داد)، باعث شد که بسیاری دیگر از سینماگران، به دنباله‌روی از او روی آورده و آثاری را خلق کنند که هیچگاه نتوانستند اصالت و اثرگذاری جدایی نادر از سیمین را در عرصه فرهنگی و اجتماعی به همراه داشته و اعتباری برای خود کسب کنند.

به نظر می‌رسد موفقیت فرهادی به نکته ساده اما در عین حال دشواری وابسته است که بکارگیری و استفاده از آن توانسته او را از تمام همتایان و مقلدانش متمایز سازد. آن نکته ساده چیزی نیست جز تاکید بر روی جزئیات.

لیلا حاتمی و پیمان معادی در فیلم جدایی نادر از سیمین

این تمرکز و اشارات خلاقانه اصغر فرهادی بر روی جزئیات وقایع، رفتار و کنش شخصیت‌ها است که توانسته درام مورد نظرش را هم از جنبه علت و معلولی و هم از نظر پیچش‌های دراماتیک به سطحی متقاعد کننده در فکر و ذهن بیننده تبدیل نموده و کاری کند که تماشاگر تا پایان، با داستانی که در حال تعریف کردن آن است همراه باقی بماند.

در اینجا است که جزئیات ساده‌ای چون رساندن دختر به مدرسه (وقتی که بعدها با عصبانیت همسر زن پرستار و کشیک‌های روزانه‌اش در نزدیک مدرسه دخترانه، جلوه‌ای تهدیدآمیز به این صحنه و چهارچوب‌های خانواده‌ای در آستانه فروپاشی می‌بخشد)، گذاشتن آشغال‌ها دم در خانه (که با پاره شدن کیسه زباله و کثیف شدن پله‌های ورودی آپارتمان به مساله‌ای تاثیرگذار در دادگاه تبدیل می‌شود) و یا فصل بنزین زدن دختر و اصرار پدر برای پس گرفتن بقیه پولی که به متصدی جایگاه داده است (که در کنار سکانس حضور نادر در خانه راضیه و نوشتن چک دیه به نام آن‌ها و یادآوری مونولوگ همیشگی نادر مبنی بر ندادن پول زور به هیچ کس، جلوه‌ای واقعی از تناقضات رفتاری انسان را در موقعیت‌های مختلف به نمایش می‌گذارد)، همه و همه نشان از فیلمسازی دقیق و کاربلد به ما می‌دهد که برای تمام لحظات داستانی که در حال تعریف کردن آن است، منطقی دراماتیک در آستین دارد.

بر خلاف کارگردانانی که بسیاری از صحنه‌های خیابانی و یا گفت‌وگوهای کاراکترهای فرعی را تنها به خاطر بالا بردن زمان فیلم و رسیدن به حد نصاب ۹۰ دقیقه‌ای اکران در سینماها طراحی و اجرا می‌کنند، اصغر فرهادی به شکل حیرت آوری هیچ گفت‌وگو و یا کنشی را خارج از ساختار درام و یا کمک به شخصیت‌پردازی وارد داستان نکرده است. شاید نگاهی به میزان تاثیرگذاری کاراکترهای فرعی همچون همسایه‌ها و آن معلمی که در صحنه‌ای کوتاه می‌کوشد به دغدغه اصلی دختر (ترمه با بازی سارینا فرهادی) که همانا آموختن و یاد گرفتن است کمکی کرده باشد، ما را بیش از پیش با مهارت فرهادی در پیچیده کردن یک موقعیت ساده از طریق توجه و تمرکز بر جزئیات آشنا سازد.

شهاب حسینی در فیلم جدایی نادر از سیمین

شاید بتوان هوشمندی اصغر فرهادی را جدای از کوبندگی سکانس افتتاحیه (که دلیل جدایی زن و مرد داستانش را بر خلاف آثار کلیشه‌ای پیشین، نه مشکلات اقتصادی می‌داند و نه خیانتی که از سر هوا و هوس صورت گرفته است بلکه او به معضلی جدید از دغدغه‌های طبقه متوسط این روزها اشاره می‌کند که همانا مهاجرت به جایی است که چشم‌انداز روشن‌تری از آینده را پیش روی آن‌ها قرار دهد) در صحنه دوم فیلم و جایی که سیمین (لیلا حاتمی) در میان شلوغی و بهم ریختگی خانه‌اش و با عبور از دل کارگرانی که مشغول حمل پیانو او هستند، گوشه‌های مختلف منزلش را برای جمع کردن وسایلش طی کرده و این دوربین لرزان و روی دست فرهادی است که با میزانسن‌های پر تحرکش، بر آشفتگی محل سکونت و فضای حاکم بر زوج دامن می‌زند.

از لحظه ورود سیمین به خانه، تا لحظه خروجش که سوار بر ماشین، زن پرستار را با خود همراه می‌کند، چیزی حدود ۷ دقیقه به طول می‌انجامد و فرهادی در طی همین ۷ دقیقه به راحتی ما را با فضای خانه، روابط میان آد‌م‌های اصلی داستانش، پدر بزرگی که آلزایمر دارد و در عین حال نام سیمین را به خوبی بر زبانش تکرار می‌کند و پرستاری که برای کمک به امرار معاش خانواده‌اش حاضر می‌شود در خانه آن‌ها کار کند، آشنا ساخته و دقایق بعدی فیلم را به استحکام پایه‌های درام و کاشتن بذرهایی می‌پردازد که همگی در نیمه دوم و با شکایت راضیه (ساره بیات) از نادر، به ثمر می‌نشینند.

مروری بر کارنامه اصغر فرهادی

نکته جالب اینکه فرهادی بر خلاف درام‌های کلاسیک رایج که از بحران در رابطه زن و شوهر آغاز کرده و با درگیر کردن آن‌ها در یک ماجرا، در انتها آن‌ها را به آرامش و شناخت دیگری از هم می‌رسانند، بحران زوج مورد نظر را به شکل پایان ناپذیری ادامه داده و حتی بعد از حل مشکلشان با خانواده راضیه (و علیرغم نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر که به در اختیار گذاشتن سند خانه پدری سیمین منجر می‌شود) همچنان در درک و تفاهم بر سر مساله طلاق به بن‌بست خورده و بحران اولیه فیلم را به شکل گریزناپذیری ابدی جلوه می‌دهد.

تلخی ماجرا زمانی ابعاد گسترده‌تر به خود می‌گیرد که به یاد آوریم دختری که همواره پدر و مادر و اطرافیانش را الگوی آموزشی خود قرار داده (دختر را مرتب در حال درس خواندن و تمرین کلمات و رفتار صحیح می‌بینیم) و آن‌ها را گهگاه به صداقت و پرهیز از رفتار منفعت طلبانه دعوت می‌کند، با مشاهده اشتباه‌ها و دروغ‌های پدر و مادرش در خلال بحران پیش آمده، به نتایج عجیبی از پیچیدگی‌های زندگی می‌رسد که حتی خودش را نیز در هنگام روبرو شدن با پرسش قاضی به دروغگویی وا می‌دارد. (جایی که او به دروغ درهنگام مواجهه با پرسش قاضی می‌گوید او بوده است که ماجرای رد و بدل کردن شماره تلفن میان معلم و پرستار را به پدرش گفته است).

شاید حالا و در مواجهه با بحران بی‌پایانی که گریبان خانواده نادر و سیمین را گرفته است، بهتر بتوانیم پایان بازی که اصغر فرهادی برای فصل انتهایی فیلم خود در نظر گرفته است را درک کنیم. پایان بازی که از دل خود درام می‌آید و به ضرورتی انکار ناپذیر تبدیل می‌شود.

تماشای انلاین فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil