۷ فیلم اینگرید برگمن که باید قبل از مرگ تماشا کرد
۲۹ آگوست سالروز تولد و مرگ این ستاره دوستداشتنی هالیوود است
درست است؛ اینگرید برگمن، این زن سوئدی موقر و زیبا در همان روزی که بهدنیا آمد چشم از جهان فرو بست. وقتی سال ۱۹۳۹ در سن ۲۴ سالگی راهی آمریکا و هالیوود شد، کلمهای انگلیسی بلد نبود. برگمن توسط «دیوید اُ.سلزنیک» تهیهکننده افسانهای هالیوود کشف شد.
نظام استودیویی همان ابتدا میخواست ابروهای ضخیم و طبیعی برگمن را کوتاه کرده و او را غرق در آرایش گریم کند، اما دخترک زیر بار نرفت و هالیوود را مجبور به عقبنشینی کرد. سلزنیک هم سرانجام پذیرفت تا اینگرید برگمن به عنوان اولین «هنرپیشه طبیعی» روی پردههای سینما ظاهر شود.
«هاوارد هیوز» تهیهکننده و هوانورد معروف هالیوود آنچنان مجذوب برگمن شده بود که یک استودیو برایش خرید و خلاصه این سوئدی خونگرم توانست خیلی زود خودش را در دل بزرگترینهای هالیوود جا کند و در تعدادی از بهترین فیلمهای کلاسیک تاریخ سینما حاضر شود.
به مناسبت سالگرد تولد و درگذشت اینگرید برگمن میخواهیم ۷ فیلم مهم او را به شما معرفی کنیم.
کازابلانکا | ۱۹۴۲ | Casablanca
یک کافهدار عیاش به نام «ریک» (همفری بوگارت) که در مراکش تحت اشغال نازیها، پذیرای افراد کلهگنده شهر و فرماندهان نازی است و خیلی هم از اخلاق بویی نبرده. در این دوره به دلیل شرایط جنگ، دو موضوع خیلی روی بورس است: اولی فرار از اروپا و مهاجرت به آمریکا. دومی هم بهدست آوردن برگههای عبور و مرور در شرایط حکومت نظامی. در این شرایط سروکله معشوقه سابق ریک (اینگرید برگمن) با همسرش در کافه پیدا میشود و آنها که تحت تعقیب شدید نازیها قرار دارند، دنبال راهی هستند برای گرفتن برگه عبور و مرور و فرار از کشور. حالا ریک و «الیسا» باید عشق آتشین گذشته را فراموش کنند و راهی را برگزینند که قطعا منافع هر سه نفر را پوشش نخواهد داد.
کازابلانکا از طرف انجمن فیلم آمریکا به عنوان سومین فیلم برتر تاریخ این کشور انتخاب شده و تقریبا در تمام نظرسنجیهای مهم جهان هم جزو ۵ فیلم برتر تاریخ سینما بوده است. میگویند به خاطر قد کوتاه بوگارت و قد بلند برگمن، همفری بوگارت در طول فیلمبرداری کفش پاشنهبلند پایش میکرده و صحنهها را هم طوری میگرفتهاند که اینگرید برگمن کوتاهتر از بوگارت به نظر بیاید.
بدنام | ۱۹۴۶ | Notorious
حضور دو تن از مهمترین ستارگان وقت هالیوود در فیلمی از «آلفرد هیچکاک» را نباید از دست داد، آنهم در فیلمی با تم عاشقانه-جاسوسی! یک مامور امنیتی آمریکایی به نام «دِولین» (کری گرانت) دختر یک جاسوس آلمانی به نام «آلیسیا» (اینگرید برگمن) را استخدام و مامور میکند تا به یک گروه از نازیها که در برزیل سازمانی مخفی تشکیل دادهاند نفوذ کند. این نفوذ به ماجرایی پیچیده هیچکاکی تبدیل میشود که مکگافین آن یک بطری شراب است. اینگرید برگمن اینجا هم مانند کازابلانکا به عنوان زنی زیبا و معصوم، در کانون یک مثلث عشقی گرفتار شده است.
بدنام با فروش ۲۴.۵ دلاریاش در گیشه، سه دهه پرفروشترین فیلمی بود که با بازی برگمن روی پرده رفته بود.
طلسمشده | ۱۹۴۵ | Spellbound
هیچکاک معمولا برای بازیگران اعتبار زیادی قائل نبود، اما وقتی به کسی اعتماد پیدا میکرد دست از سرش برنمیداشت. اینگرید برگمن هم در دهه ۴۰ به یکی از بازیگران محبوب استاد تبدیل شد و در فیلمهای مهمی از او حضور پیدا کرد. فیلم به لحاظ مضمونی، یک کلاسیک هیچکاکی است: داستانی عاشقانه با پسزمینه قتل و بیماریهای روانی!
برگمن در طلسمشده در نقش روانپزشک جوانی بازی میکند که عاشق رئیس جوان و بادانش مرکز روانپزشکی شده و به مرور میفهمد رئیسش نه یک پزشک، که یک بیمار روانی بیگناه است که قربانی یک توطئه شده است. هیچکاک برای ساخت فیلم از مشورتهای «سالوادور دالی» نقاش سوررئالیست مشهور بهره گرفت.
قتل در قطار سریعالسیر شرق | ۱۹۷۴ | Murder on the Orient Express
یکی از قابل اقتباسترین آثار «آگاتا کریستی» جنایینویس مشهور، رمان «قتل در قطار سریعالسیر شرق» است که دو اقتباس سینمایی مهم از آن صورت گرفته: یکی شاهکاری که «سیدنی لومت» در سال ۱۹۷۴ ساخت، دیگری را هم «کنت برانا» سال ۲۰۱۷ کارگردانی کرد.
نسخه کلاسیک این اقتباس به مراتب جاندارتر از نسخه اخیر آن است و بازیگران بینظیری مانند «آلبرت فینی»، «لورن باکال»، «شان کانری»، «ژاکلین بیسه» و اینگرید برگمن در آن بازی میکنند. فیلم درباره تحقیقات کارآگاه «پوآور» در مورد قتل مرد سرمایهداری است که در یک قطار سریعالسیر که به خاطر طوفان در کوههای صربستان گیر افتاده به قتل رسیده. پوآرو باید با گفتوگو با مسافران مختلف قطار پرده از راز این قتل بردارد. فیلم یکی از جذابترین آثار سینمایی دهه ۷۰ است و به اندازه کتاب شما را سرگرم و میخکوب میکند.
نقش اینگرید برگمن در فیلم کوتاه است و البته نقش اکثر ستارگان فیلم در آن کوتاه است. او در فیلم در نقش یک مبلغ مذهبی به نام «گرتا» بازی میکند و نقشآفرینی کوتاهش آنقدر جالب توجه بود که توانست سومین اسکار دوره بازیگریاش را برایش به ارمغان بیاورد. (برگمن در کنار جک نیکلسون، مریل استریپ، والتر برنان و دنیل دیلوئیس با سه اسکار، بعد از کاترین هپبورن پرافتخارترین بازیگران تاریخ اسکارند.)
بیاحتیاط | ۱۹۵۸ | Indiscreet
این فیلم دست کم گرفته شده، دومین همکاری بین «کری گرانت» و اینگرید برگمن بود. سال قبل، برگمن که دومین اسکار عمرش را برنده شده بود امکان حضور در مراسم را نداشت و گرانت به جای او جایزه را دریافت کرد. یک سال بعد مجددا فرصتی فراهم شد تا این دو سوپراستار باهم در فیلمی ظاهر شوند.
هیچگاه معلوم نشد آیا بین اینگرید برگمن و گرانت رابطه عاشقانهای وجود دارد یا نه، اما در هرحال صمیمیت بین این دو ستاره همیشه در هالیوود زبانزد بود و همه میدانستند شیمی بین برگمن و گرانت بسیار غلیظ است و خوشبختانه این شیمی روی پرده سینما هم به وضوح جاری است. فیلم یک کمدی رمانتیک است درباره «آنا» یک بازیگر و مجری صحنه که از نبود عشق در زندگیاش نالان است. آنا در ضیافت مجللی که خواهش ثروتمندش برپا کرده با یک بانکدار باهوش به نام «فلیپ» (گرانت) آشنا میشود و آن دو فوری به یکدیگر دل میبندند. اما مشکل اینجاست که فلیپ قبلا ازدواج کرده است!
چراغ گاز | ۱۹۴۴ | Gaslight
یک نوآر درجه یک جنایی به کارگردانی «جرج کیوکر» که باعث شد برگمن نخستین اسکار زندگیاش را برنده شود. زنی به نام «پایولا» پس از به قتل رسیدن خالهاش و به نتیجه رسیدن پرونده، لندن را ترک میکند تا در ایتالیا ساکن شود. چند سال که از این حادثه میگذرد، پایولا که عاشق یک پیانیست جذاب شده، قبول میکند تا همراه او به لندن برگردد و در همان منزلی که خالهاش به قتل رسیده باهم زندگی کنند. زندگی عاشقانه آنها رو به بحران میرود، چرا که همسر پایولا به نظر مشکلات روانی دارد و در عین حال میخواهد به پایولا تلقین کند که او دچار مشکلات روحی است.
اینگرید برگمن که تا قبل از این فیلم در نقش زنان خانهدار و ساده ظاهر شده بود، در این فیلم فرصت یافت تا بازی در نقشی پیچیده، تیره و رمزآلود را تجربه کند و به خوبی هم از پس این چالش برآمد و «چراغ گاز» به مهمترین نقطه عطف کارنامهاش تبدیل شد؛ چرا که بعد از این فیلم فرصت یافت با بزرگانی نظیر آلفرد هیچکاک و روبرتو روسلینی همکاری کند.
زنگها برای که به صدا درمیآیند؟ | ۱۹۴۳ | For Whom the Bell Tolls
رمان مشهور همینگوی با همین نام سه بار به شهرت رسید: بار اول بعد از انتشارش، بار دوم بعد از ساخته شدن فیلمی که «سم وود» در سال ۱۹۴۳ از روی آن ساخت و بار سوم هم وقتی گروه «متالیکا» این اسم را روی یکی از مشهورترین قطعاتش گذاشت!
«گری کوپر» در این اقتباس از رمان همینگوی نقش «روبرتو جردن» را بازی میکند. او یک عامل آمریکایی در اسپانیاست که به مبارزان شورشی که در برابر سلطنت دیکتاتوری ژنرال فرانکو مقاومت میکنند کمک میکند. روزی روبرتو در بالای کوهها در حالیکه برای انفجار یک پل مهم آماده می شود، با یک زن آواره اسپانیایی به نام «ماریا» اینگرید برگمن که در میان چریکهای خشن زندگی میکند آشنا میشود. فیلم نخستین فیلمی است که نامزدی اسکار را برای اینگرید برگمن به همراه آورد.