سریال علمیتخیلی و وسترن و درامِ وست ورلد Westworld یکی از آثار تلویزیونی محبوب چند سال اخیر است که فرازوفرودهای خودش را تجربه کرده است. پیش از این، معرفی کامل این سریال را -که فصلهای اول تا سوم آن بهترتیب با بیش از ۸۸، ۱۰۷ و ۱۰۰ میلیون دلار تولید شدهاند- مطالعه کرده بودید (اینجا) و حالا میتوانید بخشی از صحبتهای خالقان و دو تن از بازیگران فصل چهارم را در ادامه بخوانید.
خالقان سریال وست ورلد
جاناتان نولان تهیهکننده، نویسنده و کارگردان انگلیسی-امریکایی است متولد ۱۹۷۶. او که در نگارش چند فیلمنامه با برادرش کریستوفر نولان سهیم بوده است، از جمله «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) و «میانستارهای» (Interstellar)، برای نگارش فیلمنامه «یادآوری» (Memento) نامزد دریافت جایزه تندیس طلایی اسکار شد و حالا یکی از خالقان اصلی سریال وست ورلد است.
لیسا جوی وکیل، تهیهکننده، نویسنده و کارگردان امریکایی است که بیشتر برای مشارکت در تولید سریال «وستورلد» شناخته میشود که چند بار نامزدی جوایز امی پرایمتایم را هم برای او به ارمغان آورده است. او سریال کمدی «Pushing Daisies» و سریال جنایی «مهره سوخته» (Burn Notice) را نیز در کارنامه دارد. لیسا جوی سال ۲۰۲۱ اولین فیلم بلندش را با عنوان «خاطرهپردازی» (Reminiscence) با بازیهای هیو جکمن و ربکا فرگوسن کارگردانی کرد.
درباره لوکیشن سد هوور در وست ورلد
نولان: مسئولان و کارکنان این لوکیشن واقعاً آدمهای همراه و دوستداشتنیای بودند. ابتدا مطمئن نبودیم که به ما اجازه استفاده دوباره از این مکان را بدهند اما پذیرفتند. آنها چندسالی هست که گردشگر نداشتهاند و برای همین از حضور ما استقبال کردند و خوشحال شدند. متاسفانه اتفاقی که فکرش را میکردیم کمی زودتر رخ داده است. اتفاقی که برای این سد در آیندهای نامعلوم خواهد افتاد، قابل تامل است. زمانی که دولت فدرال خودش را از داراییهایش محروم میکند، چه کسی این مکان را میخرد؟ چه کاری با آن خواهند کرد؟
جوی: خب، اگر ابرشرکتی به مکانی برای بایگانی و نگهداری اطلاعات در آینده نیاز داشته باشد و به منبع بیپایانی از نیرو – که اینجا بهواسطه آب تولید میشود – مکان خوبی را برایش پیدا کرده است.
نولان: در پس اغلب این کسبوکارها – گوگلها و فیسبوکهای دنیا – راز کثیف کوچکی وجود دارد که همین است: این مزرعههای عظیم سرور اغلب با ژنراتورهای دیزلی پشتیبانی میشوند و برای همین، این شرکتها دنبال مکانهایی هستند در مجاورت آبها. واقعیت ناخوشایند درباره این مکانهای نگهداری اطلاعات، موضوعی بود که حسابی مجذوبمان کرده بود و از آن در ساخت این فصل از سریال هم بهره بردیم.
مگسها به عنوان یک موتیف بصری تکرارشونده
نولان: این ایده را دوست داشتیم که عناصر کوچکی از محیطمان – که جابهجا میشوند و تغییر میکنند – را دستکاری کنیم تا نشانهای بر تغییر بنیادین و کنترل ما بر این جهان داستانی باشند. پس این راه جالبی بود که دوباره یک دور کامل زده باشیم و پس از فصل اول، دوباره از این حشرات استفاده کرده باشیم. مگسها تنها عناصر واقعی در آن پارک وسترن بودند و حالا ما کارکردشان را برعکس کردهایم تا آنچه نماد هرجومرج در دنیایی بهدقت چیدهشده و کنترلشده بود به نمادی از کنترل در دنیایی هرجومرجزده بدل شود. ما شیفته این وارونهسازی شدیم.
شخصیت کریستینا و الهامگیری از بازیهای ویدیویی
جوی: در این فصل همه چیز برای من خیلی خودآگاه شد چون در فصلهای قبلی سریال همیشه به زبانی استعاری به مقولههای زیادی میپرداختیم… و حالا خیلی به خاستگاهش نزدیک شده است چون شخصیت زنی را داریم که در یک شهر بزرگ نویسنده است و در جستوجوی عشق… بهعلاوه، احساس میکردم این شخصیت را بر اساس دوران بیستسالگی خودم خلق میکنم. حالا که بالاخره خط زمانی داستان ما بهمراتب به روزگار فعلی نزدیکتر شده، فوقالعاده بود که میتوانستیم هر چیزی درباره این فرهنگ را بررسی کنیم و به همین خاطر شخصیتی خلق شد که کارمند است، تذکر میگیرد، احساس ناامنی میکند، با انتقاد روبهرو میشود و بر این اساس، سوالهایی ذهنش را درگیر میکنند مثل اینکه «خدای من، اصلا از عهدهاش برمیآیم؟» یا «من احمقم؟». «وستورلد» همواره درباره داستانگوها هم بوده است، از شخصیت دکتر فورد تا ایده خود پارک، به عنوان قالب فوقالعادهای از یک داستان. شخصیت دولورس – فقید – میخواست نویسنده داستان خودش باشد و حالا ما این شخصیت جدید، کریستینا، را داریم که واقعاً نویسنده داستانها است.
درباره واقعیت شهر نیویورک آیندهگرا
نولان: یکی از موارد جالب و سرگرمکننده درباره سریال «وست ورلد» شیوهای است که ما از تماشاگر میخواهیم راهشان را در سریال به شیوهای بازیمانند پیدا کنند؛ اما این شهر واقعاً بزرگ است و اگر یک پارک باشد، پارک خیلی بزرگی است. هدفمان این بود که تماشاگر، واقعیت نیویورک را احساس کند. من اولین سریالم با نام «مظنون» (Person of Interest) را به مدت پنج سال در نیویورک فیلمبرداری کردم. این شهر یکی از مکانهای محبوب من برای فیلمبرداری در کل دنیاست… یکی از مقولههایی که ما در حال حاضر با آن مواجهیم این است که با این شرکتهای بزرگ اطلاعات، کمپانیهای بازی یا شبکههای اجتماعی، دریافت ما از واقعیت بهشدت تحت تاثیر قرار گرفته است. درک هر کسی از چیستی جهان در این روزگار کاملاً متفاوت است. ما قبلاً مجموعهای خوب از واقعیتها و اطلاعات داشتیم که سرشان به توافق رسیده بودیم؛ اما حالا آنها هم زیر سوال رفتهاند و این واقعاً ناراحتکننده است. «وستورلد» برای ما با این ایده شروع شد که «چنین کاری را با این روباتها میکنیم که از همه جا بیخبرند» و حالا این استعاره پخش شده و همه جا را در بر گرفته است.
اِوِن ریچل وود؛ بازیگر زن اصلی «وستورلد»
این بازیگر و فعال ۳۴ ساله آمریکایی تا امروز یک بار جایزه انتخاب منتقدان تلویزیون را برده و سه نامزدی در جوایز امی پرایمتایم و سه نامزدی جوایز گلدن گلوب را برای بازی در آثار سینمایی و تلویزیونی کسب کرده است. او که بازیگری را از تلویزیون و دهه ۱۹۹۰ و کودکی آغاز کرده است، فیلمهای «کشتیگیر» (دارن آرونوفسکی، ۲۰۰۸)، هرچه جواب بدهد (وودی آلن، ۲۰۰۹)، نیمه ماه مارس (جرج کلونی، ۲۰۱۱)، «درون جنگل» (پاتریشا رُزما، ۲۰۱۵) و «کجیلیونر» (میراندا جولی، ۲۰۲۰) را هم در کارنامه دارد.
- در حالت طبیعی، مسیر شخصیت و خط داستانی مشخص است و با رسیدن بخشهای بعدی فیلمنامه، تصویر کلیای برای بازیگر شکل میگیرد. هرچند پایانبندی معمولا از بازیگران مخفی نگه داشته میشود؛ اما در این فصل، رویکرد متفاوتی در پیش گرفته شد. فقط میدانستم که در چه مسیری پیش میروم. شاید به این دلیل اطلاعات کمتری لازم داشتم که واقعاً با قواعد میزبانها (روباتهای پیشرفته سریال) زندگی نمیکردم و این بار داشتم قواعد انسانها را تجربه میکردم؛ و به این شکل، بیشتر میتوانستم روی غریزه حساب کنم.
- نمیدانم چند بازیگر میتوانند بگوید که تقریباً یک دهه درگیر بازی در یک سریال بودهاند. ما با اینکه فقط چهار فصل کار کردهایم اما از سال ۲۰۱۴ درگیر «وست ورلد» شدهایم و هر بار بازگشتی را تجربه کردهایم که کمی متفاوت بوده است؛ یا در دنیایی متفاوت یا با جنبهای کاملا متفاوت از شخصیتم یا بهکل با شخصیتی تازه. این فرصت نادری است که یک بازیگر میتواند به دست بیاورد.
- واقعاً دوست دارم زودتر از پایان این سریال باخبر شوم. تقریباً یک دهه است که در چنین انتظاری به سر میبرم. همیشه شنیدهایم که پایان سریال برای خالقانش مشخص است و من صبورانه انتظارش را میکشم.
اد هریس، بازیگر نقش مرد سریال westworld
این بازیگر و فیلمساز ۷۱ ساله آمریکایی را سینمادوستان خیلی خوب میشناسند و شاهد بازیهای تحسینشده او در فیلمهای «آپولو سیزده» (ران هاوارد، ۱۹۹۵)، «نمایش ترومن» (پیتر ویئر، ۱۹۹۸)، «پولاک» (اد هریس، ۲۰۰۰) و «ساعتها» (استیون دالدری، ۲۰۰۲) بودهاند که همگی نامزدی جایزه اسکار بازیگری را برایش به ارمغان آوردهاند. از فیلمهای اخیر او هم میتوان به «دختر گمشده» (مگی جیلنهال، ۲۰۲۱) و «تاپ گان: ماوریک» (جوزف کوشینسکی، ۲۰۲۲) اشاره کرد.
- کل ایده بازی در چنین وسترنی (در فصل اول) و سوارکاری با لباسهای زمان غرب وحشی و مرد سیاهپوش بودن، واقعاً برای من جذاب بود (میخندد). واقعاً از لباسهای وسترن مرد سیاهپوش و هویت او لذت میبردم. پوشیدن آن همه لباس در گرمای صد درجهای برایم مهم نبود چون عرق میریختم و خنک میماندم اما وقتی آن کلاه سیاه را برمیداشتم صورتم پر میشد از عرق.
- کار کردن با هفتتیر لوما (در نقش ویلیام) در وست ورلد واقعاً برایم سخت بود. بهسختی میشد با یک دست آن را مسلح کرد. آن را به افراد مختلفی دادم و گفتم سعی کن این را مسلح کنی؛ بهخصوص اگر قرار بود سریع تیراندازی کنم؛ اما همانطور که میدانید بهواسطه جادوی سینما و تدوین، صحنهها از کار درآمدند. با وجود این، کار کردن با لوما کمی آزاردهنده بود.
- فکر میکنم ما به عنوان انسان وظیفه داریم که از فناوری استفادهای سازنده و مفید کنیم؛ درست مثل اینترنت که ارتباط مردم را راحتتر و پیوسته کرده است. البته که باعث شده برخی، کارهای وحشتناکی هم انجام بدهند و اخاذی کنند یا پیام تهدید به مرگ برای سناتورها بفرستند. خودم که از فناوری روز هم عقبم که البته برایم اهمیتی ندارد. بیشتر روزها در اولین فرصت، گوشی همراه را از خودم دور میکنم چون مرا به وحشت میاندازد. دخترم ۲۹ سال دارد و نمیتوانم تصور کنم که دنیا روزی که او به سنوسال من برسد و ۷۱ ساله شود چه شکلی خواهد بود؛ حتی نمیتوانم تصور کنم.
برگرفته از منابع مختلف: انترتینمنت ویکلی، کولایدر، هالیوود ریپورتر و…