در قسمت بیست و یکم سریال جیران شاهد اتفاقهای عجیب و غریبی بودیم. از دزدی سارای گرجی تا قرارهای عاشقانه و پنهانی شاه قاجار. با هم مروری داریم بر نکات مهم قسمت ۲۱ سریال عاشقانه جیران.
سکانس برگزیده قسمت بیست و یکم سریال جیران
عاشقی حکایت عجیبی است. بزرگی را کوچک میکند و فردی را از عرش به فرش میرساند. یک عاشق حتی میتواند پا روی تمام اصول و قوانینی بگذارد که در سیطره زندگیاش به آن پایبند بوده است. ناصرالدینشاه قاجار سلطان صاحبقران که جماعتی از ابهت و شکوه سلطنت او انگشت حیرت بر دهان دارند به خاطر عشق به دختر روستایی اهل تجریش مجبور است پنهانی و دور از چشم خواتین و خواجههای حرمسرا همسر و عشقش را دیدار کند. این سکانس به دلیل دیدار دوباره دو دلداده و اتفاقاتی که باعث دوری آن دو از یکدیگر شد جزو سکانسهای دیدنی قسمت بیست و یکم سریال جیران بود.
بازیگر منتخب قسمت بیست و یکم سریال جیران
در میان بازیگران متعددی که در سریال جیران بازی میکنند بازی فاطمه مسعودیفر در نقش سارای گرجی یکی از بازیهای خوب و تاثیرگذار بود. تداوم حس و تمرکز بر لهجه گرجی که فارسی را به صورت شیرین حرف میزند در کنار التهابی که در چهرهاش به واسطه امری زور و ناصواب مجبور به انجامش است باعث شده بازی مسعودیفر در قسمت ۲۱ جزو بازیهای برتر باشد. در سکانسی که او به همراه سیاوش شهر را ترک میکنند و به جنگلهای اطراف میروند نگاهها و نوع بازی و حس فاطمه مسعودیفر در نقش سارای گرجی به خوبی توانست استیصال یک انسان آزاد شده از بند اسارت و نگران از آینده را نشان دهد.
خاتونهای سرشکسته
مجاورنشینی زنان عقدی شاه قاجار در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی ثمره موفقیت آمیزی نداشت. در ماجرای دزدیده شدن سارای گرجی ناصرالدین شاه خشمگینتر از همیشه دستور داد تا زنان هر چه سریعتر به حرمسرا بازگردند. مهدعلیا در دیداری با زنان عقدی شاه آنان را به خاطر آزرده کردن خاطر شاه شماتت کرد و البته سعی کرد با دوستانه کردن فضا سعی کند اتحاد میان آنها را حفظ کند. خاتونهای سرشکسته دربار ناصری اینبار بدون هیچ دستاوردی راهی حرمسرا شدند.
معمای جیران و فرضی فضول
با پیگیریها و سماجت خواجه روشن برای پیدا کردن راز بزرگ جیران بالاخره با گیر افتادن فرضی فضول مرد خل وضع روستا و شکنجه کردنش مشخص شد جیران عاشق پسری با نام سیاوش شده است. حل معمای جیران آن هم به دست شازده بصیر و نوچهاش بهادر که زخم خورده از سیاوش هستند میتواند در آینده اتفاقات مهمی را پیرامون سرنوشت سیاوش رقم بزند.
مرز میان عشق و نفرت
در همان سکانس ابتدایی وقتی جیران با در نظر گرفتن تمامی جوانب با سیاوش دیدار کرد میشد میزان کم شدن علاقه از جانب سیاوش را فهمید. مرز میان عشق و نفرت به باریکی یک تار مو است. آن همه شور و هیجان که سیاوش برای به دست آوردن عشقش کشید با تغییر رفتارهای جیران به تلی از خاکستر تبدیل شد و رویاها و آرزوها جای خودش را به دوری و ندیدن داد. حالا و از قسمت بیست و یکم سریال جیران با یک سیاوش جدید روبهرو هستیم که دیگر نمیخواهد عمله ظلم باشد و برای همین لباس قراولی را پس داده و تبدیل به یک عیار شده و سعی میکند به مردم کوچه و بازار خدمت کند.