«چَک اول را محکم بزنید!» این جملهای طلایی بود که سردبیر یکی از نشریات، ورد زبانش بود. میگفت مخاطب امروزی، حوصله لفاظی شما را ندارد که بخواهید قدرت قلمتان را با بازی با کلمات به رخش بکشید. این بیحوصلگی در مخاطب آثار نمایشی بیشتر است. بنابراین شروع طوفانی و زدن محکم چک اول، اهمیت بیشتری دارد. قضاوت درباره سریال یاغی زود است اما در همین قسمت اول، چک اول را محکم زد تا حواس مخاطب به پنجشنبههایی که قرار است قسمتهای بعدی سریال بیاید، باشد.
نقطه قدرت یاغی، «دغدغه داشتن» آن است. مساله داشتن شناسنامه را بخش چشمگیری از قشر متوسط و مخاطبان سریال نمیدانستند و قطعاً خیلیها در میانه یا پایان پخش سریال، سئوالات زیادی درباره این مساله از خود و بقیه پرسیدهاند و سراغ فضای مجازی و مکتوب رفتهاند تا از چند و چون چنین چالشی مطلع شوند. داشتن دغدغه برای سریالی که قرار است در پلتفرم شبکه نمایش خانگی پخش شود، پاسخ کوبندهای به منتقدان این پلتفرمهاست؛ منتقدانی که این فضا را صرفاً سرگرمکننده میدانند و فریاد برمیآورند که ساختار ویاودیها، جایی برای دغدغه نگذاشته است و اگر محصولی، نتواند به سرعت مخاطب را با هر ترفند مبتذل و زردی جذب کند بلافاصله کنار گذاشته میشود، حال آنکه تجربه نشان داده ترکیب دغدغه و مساله با ساختاری محکم و نمایشی در جذب مخاطب موفق است چنانچه سریال آقازاده در این مسیر تا حد زیادی موفق بود.
نقطه قوت دیگر، شخصیتپردازی برخی نقشها با استفاده از تنوع لوکیشنهاست که با حرکت بیمحابای دوربین سامان لطفیان همراه شده؛ کافی است لیستی از لوکیشنهای متعدد قسمت اول تهیه کنیم. از رینگ کشتی، بیغولهها، مراسم عروسی، دفن در بهشت زهرا و مسجد تا شهربازی، بیمارستان، دادگاه و…
یاغی در قسمت اول علاوه بر نمایش مساله و دغدغهاش، دو مسیر را هم خوب طی کرد؛ یکی، ریتم مناسب با وجود مدت زمان طولانی ۹۵ دقیقهای آن. طوری که مخاطب در کل این زمان، به ساعت یا دقایق باقیمانده سریال نگاه نمیکرد تا زودتر تمام شود. دیگری، شخصیتپردازی برخی نقشها با استفاده از تنوع لوکیشنها که با حرکت بیمحابای دوربین سامان لطفیان همراه است. کافی است لیستی از لوکیشنهای متعدد قسمت اول تهیه کنیم تا دستمان بیاید چقدر صحنههای مختلف دیدهایم؛ از رینگ کشتی، بیغولهها، مراسم عروسی، دفن در بهشت زهرا و مسجد تا شهربازی، بیمارستان، دادگاه و…
ضمن اینکه در معرفی شخصیتها باید از تلفیق صحیح لباس و گریم هم گفت. گریم محسن دارسنج و طراحی لباس که توسط خود کارت انجام شده است، بخشی از معرفی بصری شخصیتهاست. این مسیرها میتوانست سازندگان را در دام هول شدن برای نمایش همه شخصیتها بیاندازد که معمولاً وسوسه سازندگان سریالهایی از این دست است اما این اتفاق نیفتاد. کارت همه کارتهایش را در همان قسمت اول رو نکرد. شخصیتها باید جا بیفتند و بنابراین عجلهای برای رونمایی از بازیگرانی مانند فرهاد اصلانی، طناز طباطبایی و نیکی کریمی نیست و همین چند پلان از پارسا پیروزفر و مهدی حسینینیا کافی به نظر میآید. چون قسمت اول، فصل معرفی یاغی با بازی درخشان علی شادمان و شخصیتهای پیرامونی او مانند اسی با بازی امیر جعفری است که نیاز به تعریف ندارد.
فیلیمو و محمد کارت با یاغی پا در مسیری گذاشتهاند که میتواند سطح ساخت سریال دغدغهمند و مسالهدار در فضای نمایش ویاودی را بالا ببرد. حالا همهمان منتظر چَکهای بعدی هستیم. چندان عقلانی نیست اما باید گفت منتظریم و دوست داریم چکهای بعدی را محکمتر بخوریم!