معرفی کامل و اطلاعات سریال یاغی
قسمت اول سریال «یاغی» که پس از ساخت چند مستند و فیلم شنای پروانه، اولین تجربه محمد کارت در زمینه سریالسازی است، با مدت زمان حدود ۹۵ دقیقه نشان داد که با یک اثر استاندارد در همه ابعاد طرف هستیم. از کارگردانی تحسین برانگیز و فیلمنامه درست و درمون تا موسیقی و فیلمبرداری و تدوین و تیم بازیگری، بخصوص نقشآفرینی بالاتر از انتظار امیر جعفری و علی شادمان.
کارت در فضاسازی و بازی گیری، همانطور که قبلا در «شنای پروانه» نشان داده بود، قدرتمند و مسلط است. مثال زدن کار بیهودهای است. به دلیل اینکه بیاغراق، در بیش از نود درصد پلانهای قسمت اول، حضور کارگردانی کاربلد پشت دوربین حس میشود.
فیلمنامه درجه یک
فیلمنامه قسمت اول، به طرز شگفتانگیزی درست و حسابی نوشته شده است. از بسط و گسترش استادانه وقایع تا معرفی ماهرانه شخصیتها و نگارش تحسینبرانگیز گفتوگوها، همه و همه عیار فیلمنامه قسمت اول را بالا برده اند. امیدوارم همین روند با همین کیفیت، تا پایان سریال ادامه داشته باشد. درست برخلاف روند نگارش فیلمنامه «میخواهم زنده بمانم» که برخلاف دو سه قسمت اول، به دام درام عشقی سالهای اخیر سریالهای شبکه نمایش خانگی افتاد و تقریبا تا پایان نتوانست از آن رهایی یابد.
برگ برنده قسمت اول
شخصیتپردازی دقیق و موشکافانه کاراکتر اسی با نقش آفرینی درجه یک و تحسینبرانگیز امیر جعفری مهمترین نقطه قوت قسمت اول است. شخصیت اسی آنچنان خاکستری و پر از جزئیات تصویر شده که هرچه از تبحر نویسندگان در پرداخت این کاراکتر بگویم، کم گفتهام. بعد از او میتوانم از علی شادمان یاد کنم که تمام تلاشش را کرده که از زیر سایه «کاوه» میخواهم زنده بمانم بیرون بیاید و به شدت هم موفق بوده است. باز هم ارجاع میدهم به تمامی فصلهایی که او و امیر جعفری حضور دارند.
باید منتظر بمانیم
پارسا پیروزفر در لحظات کوتاهی که در قسمت اول ظاهر شد فرصت خودنمایی پیدا نکرد. مهدی حسینینیا هم در آن دو فصل کوتاه، نشان داد که باید منتظر هنرنماییاش بمانیم. نوبت بازی طناز طباطبایی، نیکی کریمی، فرهاد اصلانی و امیررضا دلاوری هم هنوز نشده و البته باید منتظر بازی غافلگیر کننده چند چهره تازه وارد هم باشیم که قرار است شگفتی سریال «یاغی» باشند.
نیمه خالی
شاید تنها ایراد سریال، نمایش کلیشهای رابطه عاشقانه جاوید و ابرا باشد که البته هم تیم نویسندگان و هم محمد کارت به عنوان کارگردان، تمام سعیشان را کردهاند که بتوانند از روابط عاشقانه جوانهای امروزی که در اکثر فیلمها و سریالها به طرز کاملا غیرقابل باوری دیده میشود، کلیشهزدایی کنند. اما نتیجه همچنان قابل قبول نیست. فصل دو نفره جاوید و افرا روی پل نیم ساخته با آن گوی موزیکال و میزانسن همیشگی و البته با وجود ممیزی تا حدودی بلاتکلیف، تصویر آشنای جوان امروزی و روابط عاطفیاش نیست. همانطور که به شکلی به شدت سطحی این رابطه را در «زخم کاری» محمدحسین مهدویان دیده بوده. اویی که البته در «لاتاری» تا حدودی توانسته بود این رابطه را باورپذیر تصویر کند.
البته فصل عروسی یکی از اهالی شهرک لیانشامپو با اینکه با توجه به شناخت محمد کارت از آدمها و فضای این بخش از شهر، پرداخت و اجرای درستی دارد، با توجه به اینکه پس از خودسوزی عاشق شکست خورده ناگهان در اوج رها میشود، کاملا اضافی به نظر میآید و در پیشبرد قصه و روند پرداخت شخصیت ها، نقشی ندارد. البته ظاهرا. شاید در قسمتهای بعدی، این فصل، زمینه ساز اتفاقات دیگری باشد که باید منتظر ماند و دید.
پایانبندی
بدون آنکه قصد اسپویل داشته باشم، فصل مشاجره ابرا با مادرش که منجر به پایانبندی این قسمت میشود، هم سنگ و هم تراز دیگر فصلهای سریال نیست و از چیدمانی که محمد کارت و دیگر نویسندگان برای قسمت اول ترتیب داده بودند، در پایانبندی توقع بیشتری میرفت. اتفاقی که برای یکی از شخصیتها رخ میدهد، آنچنان غافلگیر کننده نیست و حتی تا حدودی قابل حدس هم است.
- کاراکتر برگزیده: اسی قلک (اسی گوانلو) با بازی امیر جعفری
- بازیگر برگزیده: امیر جعفری و علی شادمان
- دیالوگ برگزیده:
من تو حمومی که یه ورش باد بده، لخت نمیشم… / اسی (امیر جعفری)
تن ماهی خورده، فاز کوسه برداشته برای من! (رفیق جاوید)
دست خودتو بگیر برید اونجا دو تایی با هم لامبادا برقصید. اسی (امیر جعفری)