شاید گزافه نباشد که بگوییم استنلی کوبریک را بیش از اینکه یک فیلمساز بدانیم باید فیلسوفی بدانیم که از طریق سینما و به زبان فیلم مشغول روایت تصویری فلسفه بود یا فلسفه ورزی را در کارگردانی تجربه میکرد. گویی برای او سینما واجد زبانی بود فراتر از معانی زیبایی شناختی که از طریق آن مفهوم را به زبان تصویر درمی آورد و به امکانی برای اندیشیدن بدل میکرد. البته نه فقط تصویر به معنای زیبایی شناختی بصری که تبدیل مفاهیم فلسفی به موقعیتی دراماتیک. از این حیث میتوان گفت در سینمای کوبریک، فرم و محتوی به یگانگی رسیده و رابطه این همانی پیدا میکند تا در نهایت با مماس شدن بر هم، به واحدی بیانگرانه بدل شود که یک معنای خاص را صورتبندی میکند. به همین دلیل برای کوبریک فرم و محتوا به یک اندازه مهم بود و اساسا قابل تفکیک نبود.
در سینمای استنلی کوبریک، فرم و محتوی به یگانگی رسیده و رابطه این همانی پیدا میکند تا در نهایت با مماس شدن بر هم، به واحدی بیانگرانه بدل شود که یک معنای خاص را صورتبندی میکند. به همین دلیل برای کوبریک فرم و محتوا به یک اندازه مهم بود و اصساسا قابل تفکیک نبود
از سوی دیگر میتوان فیلمهای او را به ادبیات هم گره زد. از این حیث که یکی از ویژگیهای بارز و مهم سینمای او ساخت فیلمهای اقتباسی بود. در واقع کوبریک تنها فیلمساز تاریخ سینماست که تمام فیلمهایش اقتباسهایی از مهمترین و بهترین رمانهای ادبی اند. او تبحر زیادی در تبدیل رمان به شاهکارهای سینمایی داشت. و شاید جالب باشد که خالق این شاهکارها گفته است که تا ۱۹ سالگی هیچ کتابی را از روی علاقه نخوانده و همواره از درس و مدرسه فراری بوده است. با این حال اغلب اقتباسهای او به فیلمهای مهم تاریخ سینما بدل شدند در حالی که اکثر فیلمسازان حتی کارگردانهای بزرگ در تبدیل ادبیات به فیلم و تولید آثار اقتباسی شکست خوردند!
برخی از منتقدان موفقیت کوبریک در ساخت فیلمهای اقتباسی را در نوع نگاه او به رمان و ادبیات داستانی میدانستند. به این معنا که او این آثار ادبی را تنها بستری برای مطرح ساختن عقاید خود در نظر میگرفت و به عنوان یک فیلمساز مولف، آنها را در جهان سینمایی خود بازتولید میکرد و هویت میبخشید.
از ویژگیهای دیگر استنلی کوبریک باید به تنوع ژانری در سینمای او اشاره کرد. با اینکه همه فیلمهایش در ذیل آثار اقتباسی قرار داشت اما کوبریک هر کدام از فیلمهایش را در یک ژانر میساخت و برای بار دوم به سراغ آن ژانر نمیرفت. او در همه ژانرهای سینمایی از ژانر وحشت و کمدی گرفته تا تخیلی و تاریخی و جنگی و… فیلم ساخت. جالب اینکه همواره فیلمهای کوبریک از بهترین فیلمهای ژانر خودشان در تاریخ سینما به حساب میآیند. خود کوبریک در جایی میگوید: «من هیچ گاه یک ژانر را دوبار تکرار نمیکنم زیرا آنقدر آن کار را کامل و دقیق انجام میدهم که نیازی به ساخت دوباره فیلمی در آن ژانر نمیبینم».
شاید به دلیل اقتباسی بودن فیلمهای کوبریک، اغلب فیلمهای او از حیث زمانی طولانی بودند. ضمن اینکه او فیلمسازی فیلسوف بود که حرفهای زیادی برای گفتن داشت و از آنجا که میخواست این حرفها را به زبان سینما بزند بالطبع فیلمهایش طولانی میشد. به علاوه اینکه او دوست داشت همه حرفهایش را در یک ژانر و درباره مضمونی که روایت میکند در یک فیلم بزند تا آن را در فیلمی دیگر تکرار نکند.
قطعا نمیتواند حامل اندیشههای فلسفی یا فیلمسازی متفکر بود و رگههای از تلخ اندیشی و بدبینی را در خود نداشت. کوبریک هم از این ویژگی مستثنی نبود. کوبریک همواره در تمام فیلمهای خود نگاهی تند، سیاه و بدبینانه به دنیای اطراف خود دارد. از نگاه او انسان هرچه از نظر علمی و تکنیکی در زندگی خود پیش برود بیشتر در منجلاب فساد و سقوط پیش خواهد رفت. دنیای معاصر برای کوبریک دنیایی سرشار از خشونت، تباهی و سقوط است. نگاه بدبینانه او به دنیا در اکثر آثار او به وضوح دیده میشود.
تمام ویژگیهایی که از سینمای کوبریک برشمردیم موجب میشود تا در سینمای او با شخصیتهای پیچیده و چند لایه مواجه شویم. به عبارت دیگر فیلمهای او واجد یک لابیرنت درونی بود. این پیچیدگیها باعث میشود تا مخاطب دقیقتر به موضوع توجه کند و این دقت باعث لذت کشف درونیات فیلم در او میشود. در واقع تجربه تماشای فیلمهای کوبریک همواره با لذت مکاشفه و عمیق شدن در شخصیتها و قصههایشان همراه است. با این همه اما کوبریک فیلمهای زیادی نساخت و تعداد آنها در کارنامه سینماییاش چندان زیاد نیست.
در واقع استنلی کوبریک فیلمسازی کیفی بود نه کمی. او طی ۵۰ سال کار حرفهای تنها ۱۳ فیلم ساخت اما بسیاری از آنها به عنوان فیلمهای ماندگار تاریخ سینما شناخته میشود. «اسپارتاکوس»، «لولیتا»، «دکتر استرنج لاج»، «اودیسه فضایی ۲۰۰۱»، «پرتقال کوکی»، «بری لیندون»، «غلاف تمام فلزی»، «چشمان باز بسته» و «درخشش» مهمترین فیلمهای او هستند که همین نامها کافی است تا به یاد آوریم که با چه فیلمساز بزرگی روبهرو هستیم. کارگردانی که وسواس و کمال گراییاش گرچه موجب دشواریهای زیادی برای خودش در رنج فیلمسازی شد اما آثار ماندگاری را برای تاریخ سینما و عاشقان آن برجا گذاشت که همواره تماشایی است. با این همه استنلی کوبریک فیلمسازی است که هیچگاه برنده جایزه اسکار نشد!