بهترین فیلم های اسلشر تاریخ سینما
۲۲ فیلم برگزیده + اسلشر به چه نوع فیلمهایی میگویند؟
بیایید اول مشخص کنیم که چه فیلمی اسلشر است؟ در اسلشرها، شخصیتهای شرور، موجوداتی انسانی هستند. اگرچه قاتلان عمدتا نقابدارِ فیلمهای اسلشر معمولا به دلیل نکتهای جسمانی، کیفیتی فرا انسانی دارند، اما در نهایت جانور یا هیولا نیستند و میتوان ماهیت انسانیشان را بجا آورد. نکته دوم اینکه قربانیان با اشیای تیر و برنده به قتل میرسند. باور غلطی وجود دارد که هر فیلمی را که صحنههای قتل و خون و خونریزی داشته باشد میتوان در دستهبندی فیلمهای اسلشر قرار داد. با تاکید بر این نکات، برخی فیلمها را از این دستهبندی خارج کردیم و سراغ لیست بهترین اسلشرهای تاریخ سینما میرویم.
فهرست بهترین فیلم های اسلشر تاریخ سینما به ترتیب زمان انتشار مرتب شدهاند و نه کیفیت آنها
فهرست ترسناک ترین و وحشتاک ترین فیلم های جهان
فیلم پرل | ۲۰۲۲ | Pearl
- کارگردان: تی وست
- بازیگران: میا گاث، دیوید کورنسوت، تندی رایت، متیو ساندرلند و اِما جنکینز-پورو
فیلم پرل پیشدرآمدی بر فیلم ترسناک و اسلشر X 2022 است. تولید فیلم پرل به این ترتیب آغاز شد که نظرها و نقدها درباره فیلم X 2022 بسیار مثبت بود در نتیجه تولید کنندگان تصمیم به تهیه ادامهای بر این فیلم گرفتند. فیلم X 2022 درباره جوانی است که عاشق شهرت است و به مزرعهای دورافتاده میرود. ورود این جوان به مزرعه و آشنایی او با زوجی پیر و عجیب و غریب، شروع ماجرایی پرچالش و تماشایی میشود. در این فیلم پیرزنی به نام پرل، جنایات بسیاری وحشتناکی را در قبال آنها انجام داد. به این ترتیب فیلم پرل روایتی مفصل از زندگی این زن است.
فیلم کندی من | ۲۰۲۱ | Candyman
- کارگردان: نیا داکوستا
- بازیگران: یحیی عبدالمتین دوم، تیونا پریس، ناتان استیورات-جارت و کولمن دومینگو
فیلم کندی من به کارگردانی نیا داکوستا ماجرای مردی مخوف را روایت میکند. در باورهای محلی مردم محله کابرینی گرین شیکاگو، اگر جرات کنید و نام این مرد را پنج بار در آیینه تکرار کنید او ظاهر میشود. در این بین یک نقاش رو به افول تصمیم میگیرد با کشیدن چنین سوژهای محدد به دوران اوجش بازگردد. همین تصمیم باعث شد تا او دریچهای برای بازگشت کندی من را باز کند. کندی من مردی ترسناک است که یکی از دستهای او قلاب بوده و قاتلی ترسناک است.
فیلم عجیب و غریب | Freaky | 2020
- کارگردان: کریستوفر لندون
- بازیگران: وینس وان، کاترین نیوتون، کتی فینران، اوریا شلتون و آلن راک
کریستوفر لندون در فیلم عجیب و غریب، بدون آنکه خود را به دردسر بیندازد، قراردادهای جمعه عجیب و غریب (Freaky Friday) و جمعه سیزدهم را با یکدیگر ترکیب میکند. او به این ترتیب از محدودیتهای بازسازی میگریزد و در عوض یک فیلم هیبریدی ژانری منحصر بفرد خلق میکند که جذاب و فوقالعاده سرگرمکننده است. هرچند در نگاه اول، بنظر میرسید احیای دو فرانچایزی که در طی سالها بارها بازسازی شدهاند، غیرقابل تصور باشد و حاصل آن در نهایت چیزی سطحی و مبتذل خواهد شد. اما لندون با حفظ یک خودآگاهی هوشمندانه، به پیرنگ اصلی فیلم و جامپ اسکرهایش، روح تازهای بخشیده که باعث شده است فیلم به دام یک کمدی وحشت خودارجاعانه سطحی نیفتد. آنچه در ادامه میآید، یک تمرین کمدی دوتایی سرزنده در باب سیالیت جنسی و بیان جنسیت است که قد و قامت تنومند وینس وان را در کنار جثه ریز اندام کاترین نیوتون در یک قاب قرار میدهد تا مفهومی تثبیت شده در ژانر وحشت – اینکه چه کسی از نظر ظاهر و نگرش ضعیفتر است – را به چالش بکشد.
وان و نیوتون، اجراهای خیرهکنندهای را ارائه میدهند و به شکل سرگرمکننده و جذابی محدودیتهای جسمانی خودشان و همچنین ناراحتی/یا راحتیشان در بدنهای جدید خود را به تصویر میکشند. دیدن اینکه ژانر ترسناک – که همچنان به طرز غیرقابل انکاری مرد محور است – به تعهد خود برای فراتر از رفتن مرزهای تثبیت شدهاش پافشاری میکند، نویدبخش است. چه این مرزها، آنچه را که ما میتوانیم از لحاظ میزان خشونت تحمل کنیم مشخص کنند یا آنچه را که میتوانیم از تمایلات درونی خود درباره جنسیت و مسائل جنسی تجزیه و تحلیل کنیم. عجیب و غریب به این اصل پایبند است که داستان ترسناکی مملو از قتلهای غیرمنتظره و تخیلی طراحی کند و در عین حال انتظارات جامعه از اینکه از چه کسی واقعا باید بترسیم را واژگون سازد.
فیلم تو بعدی هستی | You’re Next | 2013
- کارگردان: آدام وینگارد
- بازیگران: کریس کانلی، کریس همسورث، جسی ویلیامز، آنا هاچیسون و ریچارد جنکینز
شاید برایتان این سوال پیش آمده است که بهترین فیلم آدام وینگارد آیا یک فیلم اسلشر است یا یک فیلم ترسناک تهاجم به خانه محسوب میشود؟ اگر به راحتی میتوانید آن را در طبقهبندی فیلمهای اسلشر قرار بدهید، باید به شما تبریک بگوییم. شما نه تنها ۱۰۰ درصد درست حدس زدهاید بلکه سلیقه خوبی نیز در فیلمهای ترسناک دارید. نفر بعدی هستی با یک مقدمهچینی استاندارد و آشنای اسلشرها شروع میشود: جایی که دو نفر وارد رابطه با یکدیگر میشوند و هزینه آن را با از دست دادن جان خود میپردازند. از اینجا به بعد، فیلم همان کاری را میکند که اکثر اسلشرها انجام میدهند: بازیگران خود را در یک مکان دورافتاده گیر میاندازد و آنها را قتل عام میکند، هرچند فیلم به شکل هوشمندانهای کلیشه دختر نهایی یا Final Girl (دختری که در فیلمهای اسلشر در نهایت نجات مییابد و در ضمن رویارویی با قاتل موفق میشود که او را مهار کند) را واژگون میسازد. زمانی که دختر نهایی ما ثابت میکند که بسیار حرفهایتر و توانمندتر از آن چیزی است که هر یک از ما تصورش را میکردیم. لحظهای که تو بعدی هستی را از قالب یک فیلم تهاجم به خانه به یک اسلشر خالص تبدیل میکند.
فیلم پشت نقاب: ظهور لسلی ورنون | ۲۰۰۶ | Behind the Mask: The Rise of Leslie Vernon
- کارگردان: اسکات گلاسرمن
- بازیگران: نیتن بیزل، آنجلا گوتالس، رابرت انگلوند، اسکات ویلسون، زلدا روبینشتاین و کیت لنگ جانسون
این فیلم، قطعا یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای ترسناک هزاره جدید است. فیلمسازانی که امیدوارند کمدیهای ترسناک خوبی بسازند باید پشت نقاب: ظهور لسلی ورنون را مورد بررسی قرار بدهند. از لحاظ سبکی بنظر میرسد که با یکی دیگر از فیلمهای زیرگونه ویدئوی پیدا شده (Found footage) روبهرو هستیم. فیلمی در قالب یک مستند ساختگی که در آن یک گروه فیلمبرداری یک قاتل سریالی/اسلشر به نام لسلی ورنون (نیتن بیزل) را دنبال میکند. قاتلی که تمام تلاش خود را میکند تا در کنار افرادی مانند جیسون ورهیز و مایکل مایرز قرار بگیرد. در واقع، این فیلم را میتوان به عنوان پاسخ ژانر اسلشر به فیلم انسان سگ را گاز میگیرد (Man Bites Dog) در نظر گرفت. اسکات گلاسرمن کارگردان ظهور لسلی ورنون، مانند این فیلم کلاسیک بلژیکی محصول سال ۱۹۹۲، لحن پرنوسانی که همه فیلمهای کمدی وحشت بر آن باید مسلط شوند را به چنگ میگیرد. هنگامی که شیطنیتهای جنایتکارانه لسلی ورنون شکست میخورند، فیلم به معنای واقعی کلمه خندهدار میشود و زمانی که ورنون از خنده دست میکشد و نقاب به یادماندنی خود را به چهره میزند، فیلم شوخطبعی را کنار میگذارد و هر نوع خشونت و وحشیگری اسلشرهای جدی را به تصویر میکشد. این واقعیت که فیلم گلاسرمن هنوز به عنوان یک فیلم کلاسیک کالت شناخته نمیشود، دیوانهکننده است.
فیلم افسانه محلی | ۱۹۹۸ | Urban Legend
- کارگردان: جیمی بلانکس
- بازیگران: جرد لتو، آلیشیا ویت، ربکا جی هارت، مایکل روزنبام، دانیل هریس و رابرت انگلوند
افسانه محلی یکی از اسلشرهای اواخر دهه نود است که در ادامه جیغ و دنبالههای آن ظاهر شد. فیلمی که باتوجه به تمایلات متا اسلشر آن، نمیتوانیم بدون توجه به متن و بافتار جیغ، درباره آن صحبت کنیم. همانطور که منتقدان قطعا در آن زمان انجام دادند. هرچند افسانه محلی علی رغم شباهتهایش با جیغ – به ویژه با جیغ ۲ از این جهت که هر دو داستانشان در فضای دانشگاه رخ میدهد -، به شکلی زیرکانه در حال بهرهبرداری از قلمروی متفاوت است. در واقع فیلم بجای اینکه به طور خاص ستایشی از سینمای وحشت باشد، بیشتر شبیه قصیدهای برای سنت شفاهی داستانهای ترسناک است. با این اوصاف، فیلم از برخی از عالیترین شخصیتهای فرعی عجیب و غریب فیلمهای ترسناک بهره میبرد؛ از حضور برجسته رابرت انگلوند در نقش استاد آزاردهندهای که دوره افسانههای محلی را تدریس میکند گرفته تا براد دوریف در قالب متصدی مشکوک یک پمپ بنزین و دانیل هریس از هالووین ۴ به عنوان یک هماتاقی بیبند و بار.
فیلم میدانم تابستان پیش چه کردی | I Know What You Did Last Summer | 1997
- کارگردان: جیم گیلیسپی
- بازیگران: جینفر لاو هیوت، سارا میشل گلر، رایان فیلیپ و فردی پرنز جونیور
کنایهآمیز است که کوین ویلیامسون پس از نگارش فیلمنامه جیغ، فیلمی که در سال ۱۹۹۶ با بررسی کلیشهها و استعارههای ژانر اسلشر آن را از نو احیا کرد، سراغ نگارش یک اسلشر واقعی، کلاسیک و به سبک دهه هشتادی برود. اما این دقیقا همان کاری است که او انجام داد. در حالیکه جیغ قصد داشت چرخ را دوباره از نو اختراع کند، میدانم تابستان پیش چه کردی چنین جاهطلبی بزرگی در ذهن نداشت. در حقیقت، بنظر میرسد که فیلم به شدت تحتتاثیر اسلشرهایی مانند شب جشن فارغالتحصیلی است، قصهای که در آن طرفهای گناهکار در یک جنایت قدیمی، یک به یک شکار میشوند. حتی با صحنه تعقیب و گریز معروف شب جشن فارغالتحصیلی دوباره ملاقات میکنیم. تقریبا میتوان گفت بزرگترین گروه بازیگری یک فیلم وحشت در دهه نود، متعلق به این فیلم است؛ از سارا میشل گلر و جنیفر لاو هیوت گرفته تا رایان فیلیپ و فردی پرنر جونیور. اگرچه شاید فیلم اکنون از سال ۱۹۹۷ سرگرمکنندهتر و جذابتر باشد، اما همیشه خود را در زیر سایه جیغ میبیند.
فیلم جیغ | ۱۹۹۶ | Scream
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: نو کمبل، دیوید آرکت، کورتنی کاکس، متیو لیلارد، رز مکگاون، اسکیت اولریش و درو بریمور
هیچ فیلم ترسناکی به اندازه همکاری همکاری وس کریون با کوین ویلیامسون در جیغ، بر زیرژانر اسلشر در انتهای دهه نود و بعد از آن تاثیر نگذاشته است. دههای که بسیاری فکر میکردند ژانر اسلشر محو شده است و دیگر هرگز بازنمیگردد. بدون شک، جیغ نحوه تماشای فیلمهای ترسناک – و نه فقط فیلمهای اسلشر – را تغییر داد. کافی است سعی کنید فیلمهای مدرنی مانند کلبهای در جنگل (The Cabin in the Woods) را بدون آن تصور کنید. وحشت همیشه ژانری بوده که بیشترین مکالمه را با خودش برقرار کرده است و جیغ این خودآگاهی ذاتی را بدون آنکه خودنمایانه و خشک و بیروح باشد به فضاهای جدیدی وارد میکند. جیغ اولین فیلم این مدلی نبود، اما فیلمی بود که توسط مخاطبان بسیاری دیده شد. در اینجا، قربانیان بالقوه، همه چیز را درباره نحوه ساز و کار فیلمهای اسلشر میدانستند و ویلیامسون فیلمنامهنویس از این آگاهی آنها بهره میبرد تا انتظارات معمول مخاطبان را واژگون سازد. کریون یک فیلم ترسناک ساخت، نه یک متن آکادمیک، و آن را با یکی از بهترین صحنههای افتتاحیه تاریخ فیلم وحشت آغاز کرد: یک سکانس ترسناک موش و گربهای که با نمایی از بدن بیجان درو بریمور به پایان میرسد. هرچند، فرانچایز جیغ در نهایت به دنبالههای قابلقبولی محدود شد که به ندرت به وحشت و بیش از حد به کمدی متمایل بودند، اما همیشه نسخه اصلی جیغ را برای به خاطر آوردن در ذهن خود خواهیم داشت.
فیلم مزاحم | Intruder | 1989
- کارگردان: اسکات اسپیگل
- بازیگران: رینی استوس، دن هیکس، الیزابت کاکس، سم ریمی، اوژن رابرت گلیزر و بار استیرز
در طول دهه هشتاد، فیلمهای اسلشر پیوسته احمقانهتر و به کمدی مایل میشدند و به نظر میرسید که ژانر اسلشر به ایستگاه پایانی خود نزدیک شده است، تا اینکه در سال ۱۹۸۹ مزاحم از راه رسید. مزاحم که داستانش در فضای یک سوپرمارکت رخ میدهد، تقریبا به طور کامل از قالب اصلی فیلم اسلشر که در اوایل دهه هشتاد تثبیت شده بود، پیروی میکند. در نتیجه با فیلمی کاملا قراردادی و متعارف روبهرو هستیم که تلاش مشروعی برای ترسناک بودن انجام میدهد. هرچند فیلم بیشتر بخاطر قساوت صریح سکانسهای مرگ و کشتارهای خونینش، متمایز است. مزاحم به کارگردانی همکار قدیمی سم ریمی، اسکات اسپیگل، از فضای منحصر بفرد دکه بقالی خود بهره میبرد، زیرا کل فرایند تولید فیلم عصرها در یک سوپرمارکت واقعی انجام شده است. برادران ریمی (سم و تد) هر دو در فیلم حضور دارند و حتی بروس کمبل در یک نقش فرعی کوتاه ظاهر میشود. چیزی که مزاحم را پیش از یک شروع به نسبت آرام، چشمگیر میکند، مرگهای بیش از حد و فوقالعاده خشن آن است که به شکلی واقعا آزاردهنده و بدون جلوههای ویژه کامپیوتری به نمایش درمیآیند. اگر شما یک خوره اسلشر کهنهکار هستید، شاید چیزهایی مانند خُرد شدن یک سر و یا اره شدن صورت یک آدم از وسط را دیدهاید، اما این اطمینان را به شما میدهیم که احتمالا هیچوقت آنها را تا به این اندازه وحشیانه و خشن مشاهده نکردید. اینکه چگونه مزاحم در نهایت درجه بندی سنی R (افراد زیر ۱۷ سال با همراهی والدین) را بجای درجه X (زیر ۱۷ سال ممنوع) را کسب کرده، جای سوال دارد. مزاحم در میان اسلشرهای اواخر دهه ۸۰، همچنان یک فیلم دست کم گرفته شده محسوب میشود. فیلمی که از رقبای خود در این برهه خاص از ژانر اسلشر، بسیار خشنتر و بیرحمانهتر است.
فیلم دروغ اول آوریل | ۱۹۸۶ | April Fool’s Day
- کارگردان: فرد والتون
- بازیگران: دبورا فورمن، گریفین اونیل، توماس ویلسون، دبورا گودریچ، جی بیکر و کن اُلاند
دروغ روز اول آوریل، قطعا خلاقانهترین فیلم منتشر شده در جریان موج فیلمهای اسلشر الهام گرفته از جمعه سیزدهم است. بخش زیادی از قدرت فیلم در پیچشهای داستانی جسورانه پرده سوم آن نهفته است. لحظاتی که حتی باتجربهترین تماشاگران فیلمهای اسلشر نیز نمیتوانند پیشبینیای از آن داشته باشند. بنابراین اگر کسی در اولین بار تماشای فیلم و از میانههای آن، پرده پایانی فیلم را حدس بزند، به احتمال زیاد صفحه ویکی پدیای آن را از قبل خوانده است. این فیلم اسلشر ناهنجار فرد ولتون، حتی پیش از آنکه پرده پایانی افشا شود، خود را به عنوان یک فیلم ترسناک برجسته معرفی میکند. علاوه بر این، ولتون بهتر از بسیاری از همتایان خود، یکی از کلیشههای این ژانر را به تصویر میکشد: منظور لحظهای است که دختر نهایی با اجساد مثله شده دوستانش که در پشت درها آویزان شدهاند و یا داخل کمدها چپانده شدهاند، روبهرو میشود. البته ناگفته نماند دروغ اول آوریل از آن مدل فیلمهایی است که بدون بحث درباره پایانش نمیتوانید درباره آن صحبت کنید. در واقع شیوه برخورد مخاطب با فیلم و اینکه آن را فیلمی خلاقانه و یا بیارزش توصیف کند به این بستگی دارد که پایان آن – و شکافهای منطقی عظیمی که به سرعت خود را نشان میدهند – را میپذیرد یا خیر.
فیلم کابوس در خیابان الم | ۱۹۸۴ | A Nightmare on Elm Street
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: جانی دپ، جان ساکسون، رونی بلکلی، هدر لنگنکمپ، آماندا ویس و لین شی
از میان سه فرانچایز بزرگ اسلشر – هالووین، جمعه سیزدهم و این مجموعه – احتمالا کابوس در خیابان الم، کاملترین و صیقلیافتهترین باشد. شاید یک این دلیلش این باشد که وس کریون این شانس را داشت که هالووین کارپنتر و چند دنباله از جمعه سیزدهم کانینگهام را تماشا کند و از آنها تاثیر بگیرد. حاصل این تاثیر، قاتلی بود که از جهت فناناپذیری به مایکل مایرز و جیسون ورهیز شباهت داشت و همزمان با حس شوخطبعی دیوانهوار خودِ کریون درهم آمیخته شده بود. این بدان معنا نیست که فردی کروگر (رابرت انگلوند) – یک کمدین است؛ حداقل نه در فیلم اول مجموعه، جایی که او به عنوان یک تهدید جدی و در عین حال واقعا ترسناک معرفی میشود، در حالیکه در دنبالههایی مانند کابوس پایانی (Freddy’s Dead: The Final Nightmare) به قالب یک پاستیش پارودیک از خود درمیآید. اما رویکرد سرخوشانه فردی به جنایت و شوخطبعی بدبینانهاش، گونه بسیار متفاوتی از قاتلهای ماوراءالطبیعه را به وجود آورد. شخصیتی که به شدت بر اسلشرهای پس از کابوس در خیابان الم، تاثیرگذار بود. پیشفرض ساده فیلم برای دست گذاشتن روی وحشتهای خواب و واقعیت غیرقابل اعتماد، مانند هدیهای مستقیم از سوی خدایان به هنرمندان و طراحان صحنه بود. در واقع این اختیار تام به آنها داده شد که بدون هیچ محدودیتی فانتزیهای خود رها سازند و صحنههای ماندگاری خلق کنند که پیش از آن مشابهش در ژانر وحشت دیده نشده بود. این فانتازماگوریایی از طنز بیمارگونه و رویاهای بد است.
فیلم تکهها | Pieces | 1982
- کارگردان: خوآن پیکر سیمون
- بازیگران: کریستوفر جرج، لیندا دی جرج، فرانک برانیا، ادموند پاردوم، پال ال اسمیت و جک تیلور
تکهها، مربوط به نوعی از اسلشرهای ناخوشایند و سردرگم اویل دهه هشتاد است که نمیتوان به راحتی تشخیص داد کارگردانش آیا قصد دارد به شکلی زیرکانه ژانر را دست بیندازد یا اینکه واقعا به آنچه انجام میدهد اعتقاد دارد. در هر صورت، تکهها، یک فیلم احمقانه لذتبخش است. فیلم قاتلی را نشان میدهد که مادرش را در کودکی با یک تبر میکشد. آن هم پس از اینکه مادرش او را بخاطر ساختن یک پازل بزرگسالانه شریرانه سرزنش میکند. او هنگامی که بزرگ میشود، زنان را در فضای دانشگاه مخفیانه دنبال میکند تا با اره کردن تکههای بدنهای آنها، پازلی واقعی از یک زن بسازد. سکانسهای قتل فیلم، واقعا دلخراش و دیوانهوار هستند. یکی از بهترین سکانسهای فیلم جایی است که در آن بازیگر اصلی زن فیلم در حال قدم زدن در یک کوچه تاریک است که ناگهان از سوی یک استاد کونگفو که لباس ورزشی پوشیده و بازیگری شبیه بروس لی نقش او را بازی میکند، مورد حمله قرار میگیرد. همچنین، تکهها دارای یکی از بهترین شعارهای تبلیغاتی تمام دوران است: «تکهها: دقیقا همان چیزی است که شما فکر میکنید!».
فیلم قتل عام مهمانی دخترانه | The Slumber Party Massacre | 1982
- کارگردان: ایمی هولدن جونز
- بازیگران: برینک استیونس، رابین استیل، جینا ماری و ریگ کندی
قتلعام مهمانی دخترانه، یکی از اسلشرهای کلاسیک اوایل دهه هشتاد و یکی از معدود فیلمهای اسلشر از دوران طلایی این ژانر است که دو زن – ریتا مای براون و ایمی هولدن جونز – نویسندگی و کارگردانیاش را به عهده داشتهاند. در حقیقت، براون در ابتدا این فیلم را به عنوان یک پاردوی اولیه از این ژانر نوشت که قرار بود با کلیشههای تثبیت شده فیلمهایی مانند هالووین و جمعه سیزدهم بازی کند. اما در نهایت به عنوان یک فیلم وحشت استاندارد با لحنی منحصر بفرد و مقدار زیادی کمدی سیاه ساخته شد. در نتیجه این یک فیلم مملو از الگوهای فیلمهای اسلشر است که افراد حاضر در یک مهمانی دخترانه را توسط یک دیوانه فراری مسلح به یک مته برقی (که گویی از فیلم قاتل متهای ابل فرارا میآید) تحت تعقیب قرار میدهد.
به شکل کنایهآمیزی، علی رغم اینکه فیلم به عنوان یک اثر پارودی در نظر گرفته شده بود، در نهایت خود به ساخت تعداد زیادی فیلمهای ترسناک کلیشهای مهمانی دخترانه منجر شد که بقایای آن به مدت یک دهه در ژانر اسلشر انعکاس داشت. همچنین قتلعام مهمانی دخترانه از جهتی فیلمی غیرمعمول است. چراکه برخلاف سایر اسلشرها در اینجا شخصیتهای متعددی وجود دارد که میتوانیم به آنها برچسب دختر نهایی بدهیم.
فیلم ولگرد | ۱۹۸۱ | The Prowler
- کارگردان: جوزف زیتو
- بازیگران: ویکی داوسون، فارلی گرانگر، لارنس تیرنی و کریستوفر گیوتمن
ولگرد چندان شناخته شده نیست، اما یک نمونه عالی از اسلشر کلاسیک به کارگردانی جوزف زیتو است. فیلمسازی که در میان طرفداران فیلمهای ترسناک بیشتر بخاطر جمعه سیزدهم: فصل پایانی (Friday the 13th: The Final Chapter) شناخته میشود. دست گذاشتن روی ایده یک جشن سالانه (در اینجا روز کهنه سربازان) به عنوان انگیزهای برای بازگشت مجدد یک قاتل گم و گور شده پس از سالها، موقعیتی بسیار آشنا است که جشن اولین رقص در فیلم ولنتاین خونین من را به یاد میآورد. در اینجا عنوان ولگرد به سرباز اشاره دارد. در واقع قاتل در اینجا به شکل یک سرباز نقابدار جنگ جهانی دوم است. ایدهای که فرصت مناسبی برای استفاده از لباسهای به یادماندنی را ایجاد میکند. ولگرد، یک اسلشر استاندارد و استادانه است که به لطف حضور چهرهپرداز برجسته سینمای وحشت تام ساوینی، از کشتارهای درجه یک و جلوههای خونین بهره زیادی میبرد. این از آن نوع فیلمهایی است که سرنیزهها را در سر آدمها قرار میدهد و آنها را بیکم و کاست مقابل دیدگان مخاطب میگذارد. فیلمی که مانند همه اسلشرهای خوب در لحظه پایانی خود، زمانی که دیگر انتظارش را ندارید، آخرین شوک خود را به شما وارد میکند (چیزی مانند لحظههای پایانی کری Carrie و جمعه سیزدهم).
فیلم ولنتاین خونین من | ۱۹۸۱ | My Bloody Valentine
- کارگردان: جورج میهالکا
- بازیگران: پل کلمن، لوری الیه، نیل افلک، دان فرانکس و پاتریشیا همیلتون
پس از جمعه سیزدهم، تقریبا هر تعطیلات قابلتوجهی در تقویم آمریکا، فیلم شبه اسلشر خود را داشت، اما این ورود به روز ولنتاین است که قلب ما را ربود. این فیلم تقریبا برای هر اسلشر اوایل دهه هشتاد یک الگو و یک نقشه مسیر بود؛ صحنه «سالگرد روزی که همه چیز اتفاق افتاد»، آنتاگونیست مظلوم که دههها بعد بازمیگردد، قاتل نقابدار و نوجوانان پر شر و شور. این فیلم در آن زمان بخاطر صحنههای خون و خونریزیاش بدنام بود، در حالیکه مخاطبان در سال ۱۹۸۱ فقط بخش کوچکی از لحظههای خشونتبار آن را دیده بودند. اگر امروز این فیلم را تماشا میکنید، ضروری است که نسخه بریده نشده (Uncut Version) سال ۲۰۰۹ را تهیه کنید (منظور نسخه بازسازی شده سال ۲۰۰۹ نیست). نسخهای که تعداد زیای از صحنههای فوتیج مرگ وحشتناک به آن اضافه شده است. فراتر از صحنههای خشونتبار، چیزی ذاتا دوستداشتنی درباره نام تجاری خاص ولنتاین خونین من وجود دارد: بنظر میرسد معادل سینمایی نامهای از یک دوست قدیمی است. این فیلم به شکلی ویژه یک غذای اسلشر ساده و راحت از نوع خوب آن است.
فیلم سوزان | ۱۹۸۱ | The Burning
- کارگردان: تونی مایلام
- بازیگران: برایان متیوز، جیسون الکساندر، لی آیرس، برایان بکر، ند ایزنبرگ و لری جاشوا
اگر هالووین بسیاری از قراردادهای اسلشر را در سال ۱۹۷۸ وضع کرد، جمعه سیزدهم با موفقیت و سودآوری غیرمنتظره خود در سال ۱۹۸۰، موجی از تفلید را راه انداخت. انبوهی از مقلدها و اسلشرهای ارزان قیمت در دهه بعد سر از درایوین سینماها و گرایندهاوسها درآورند، اما سوزان یکی از معدود فیلمهای قابلتوجه این مجموعه بود. فیلم در نگاه اول شبیه یکی دیگر از مقلدهای ضعیف جمعه سیزدهم بنظر میرسد و فضای کمپ تابستانی را به همان روشی طراحی کرد که بعدتر در فیلمی مثل Sleepaway Camp آن را انجام میدهد، اما کیفیتی هنری و شوکهکننده در صحنههای خشونتبار و خون و خونریزی فیلم وجود دارد که در اکثر کپیهای دیگر دیده نمیشود. فیلمهایی که بیشتر از غافلگیریهای واقعی به جذابیتهای سطحی علاقه داشتند. سوزان با برداشتی از یک افسانه محلی نیویورکی، قصه سرپرست از ریخت افتاده یک کمپ را روایت میکند که از یک مرگ فرضی برای انتفام گرفتن بازمیگردد.
فیلم جمعه سیزدهم | ۱۹۸۰ | Friday the 13th
- کارگردان: شان اس. کانینگهام
- بازیگران: آدریانا کینگ، بتسی پالمر، هری کرازبی، کوین بیکن، لوری بارترام و مارک نلسون
فیلمی که میراث طولانی مدت یکی از مشهورترین قاتلین نقابدار سینما جیسون ورهیز را شروع کرد. یکی از فیلمهای کلاسیک ژانر اسلشر که به شکل ناجوری در این دستهبندی قرار میگیرد. چراکه در اینجا قاتلی که نوجوان بیچاره و سرخوش کمپ کریستال را شکار میکند، یکی از آن آدمهای سادیستیکی که ماسک هاکی به چهره دارند و مانند هالووین لباس میپوشند، نیست. بلکه این مادر انتقامجوی او است که این بدنهای جوان را سلاخی میکند تا آدمهای بیگناه را وادار سازد تاوان مرگ تصادفی پسرش جیسون را بپردازند. جمعه سیزدهم با انتخاب هوشمندانه و جسورانه یک زن در نقش آنتاگونیست تشنه خون، جان تازهای به اسلشر دهه هشتاد بخشید. در واقع خود جیسون ورهیز تا قبل از قسمت دوم در مجموعه ظاهر نشد. یکی از بهترین جنبههای جمعه سیزدهم، افکتهای خونین چشمگیر تام ساوینی است.
جمعه سیزدهم یک فیلم اسلشر ماهرانه است، اگرچه که به سختی شبیه دنبالههایی است که در ادامه آن میآیند (چه از جهت مثبت و چه منفی). با اینحال در میزان تاثیرگذاری آن جای بحثی نیست. چراکه این فیلم به شکل منحصر بفردی بیشترین نقش را در رونق اسلشر در دهه هشتاد داشته است. جیسون در پایان فیلم حضوری کوتاه و اما فوقالعاده دردناک دارد. به گونهای که افشای پایانی فیلم را میتوان در میان تکاندهندهترین پایانبندیهای تاریخ سینمای وحشت قرار داد.
فیلم مانیاک یا دیوانه | ۱۹۸۰ | Maniac
- کارگردان: ویلیام لوستیگ
- بازیگران: جو اسپینل، کارولین مونرو، ابیگیل کلایتون و تام ساوینی
در برخی از فیلمهای ترسناک دهه ۸۰، چرکی و سیاهی خاصی وجود دارد که به عنوان بهترین مثالهای آن میتوان به فیلمهایی مانند هنری: تصویر یک قاتل زنجیرهای (Henry: Portrait of a Serial Killer) و نسخه اصلی ۱۹۸۰ دیوانه ویلیام لوستیگ، اشاره کرد. این یک زیبایی شناسی زشتی هم عمدی و هم تصادفی است. دیوانه با بودجهای ناچیز که بخشهای زیادی از آن به شکل پاریتزانی ساخته شده است، اتمسفر عجیب و غریبی خلق میکند که با خلق و خوی کاراکتر قاتل زنجیرهای جامعه ستیزش (جو اسپینل) مطابقت دارد. البته دیوانه بیشتر از آنکه یک فیلم شخصیتمحور باشد، فیلم فضا و اتمسفر است. هرچند همکاری مجدد اسپینل و کارولین مونرو، دو سال پس از حضور در فیلم افسانهای احمقانه Starcrash، وجه تمایز عجیبی به فیلم بخشیده است. دیوانه، زوال پریشانکننده یک آدم خارجی را به ورطه جنون به تصویر میکشد.
فیلم قطار وحشت | ۱۹۸۰ | Terror Train
- کارگردان: راجر اسپاتیسوود
- بازیگران: جیمی لی کرتیس، بن جانسون، هارت بوچنر، تیموتی وبر و آنتونی شروود
گفته میشود که مدیر اجرایی تولید قطار وحشت به عوامل فیلم خود دستور داده است که «هالووین در قطار» را بسازند. اکرچه گاهی اوقات میتوانید تلاشهای انجام شده در این راستا را حس کنید، اما فیلم از حال و هوای ویژه دنیای جان کارپنتر دور است. در نتیجه فیلم باید در عوض بر ایده اصلی خود، لوکیشن و بازیگران تکیه میکرد. جیمی لی کرتیس، ملکه جیع، دقیقا پس از پایان فیلم برداری فیلم مشابه جشن فارغالتحصیلی در نقش اصلی قطار وحشت حضور دارد. امروز، این اسلشر عمدتا معمولی، به دلایلی عجیب و غریب مورد توجه قرار گرفته است. اول از همه باید به حضور دیوید کاپرفیلد تردست اشاره کرد که به معنای واقعی کلمه نقش یک شخصیت انحرافی را بازی میکند. عامل دوم، ایده بدیع قاتل نقابداری است که در طول فیلم مرتب ماسکهای خود را تغییر میدهد. اگر فیلم را دیده باشید، میدانید که یک قاتل در نقاب گروچو مارکس وجود دارد که به طرز عجیبی مسحورکننده است.
فیلم هالووین | ۱۹۷۸ | Halloween
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: جیمی لی کرتیس، دونالد پلیسنس، پاملا جین سولز، نانسی کیز و چارلز سایفرس
بهترین اسلشر همه دوران و پدربزرگ همه آنها و صاحب معروفترین قاتل نقابدار سینما. هیچ فهرستی از بهترین اسلشرها در جهان وجود ندارد که هالووین جان کارپنتر را در لیست خود نداشته باشد. چراکه در غیر این صورت یک اشتباه بزرگ رخ داده است. فیلمی که به شکل عجیبی تقریبا بدون خونریزی است. در واقع فیلم به نوعی ضربالمثل قدیمی «کمتر؛ بیشتر است» را تایید میکند و نشان میدهد که برای خلق وحشتی واقعی لزوما نیازی به نمایش صریح صحنههای ناخوشایند و آزاردهنده نیست. هالووین بسیاری از قراردادهای فیلمهای اسلشر، از جمله نماهای بلند تعقیبی از نقطه نظر قاتل را وضع کرد. کارپنتر از طریق برداشتهای بلند، نماهای عریض و تعقیبی، تنش و تعلیق را افزایش میدهد و باعث میشود که مخاطب، کل قاب (منظره شهر) را با نگرانی به دنبال سایهای از هیبت مایکل مایرز مدام جستوجو کند. این فیلم بحثهای تندی درباره زندگی آدمهای طبقه متوسط شهرهای کوچک و آسیبپذیری آمریکایی ایجاد کرد. جایی که مایکل مایرز بدون آنکه توجه کسی به او جلب شود به راحتی در شبکه شهری هدنفیلد حرکت میکند و برای شکار قربانیان خود از خانهای به خانهای دیگر میرود.
آلیس، آلیس عزیز | ۱۹۷۶ | Alice, Sweet Alice
- کارگردان: آلفرد سول
- بازیگران: لیندا میلر، بروک شیلدز، نیلز مکمستر، گری آلن و لیلیان راث
آلیس، آلیس عزیز یکی دیگر از اسلشرهای اولیه است که پس از نمایش محدود کریسمس شوم در سال ۱۹۷۴ و قبل از هالووین که مخاطبان آمریکایی را با قراردادهای اسلشر آشنا کرد، عرضه شد. فیلمی که به شکل آشکاری به منابع الهام خود اشاره میکند: از جمله پوستر فیلم روانی که در یک صحنه نشان داده میشود و یا بسیاری از موتیفها و جلوههای بصری که یادآور فیلمهای داریو آرجنتو و ماریا باورا – به ویژه قرمز تیره آرجتو – هستند. در واقع، آلیس، آلیس عزیز را میتوان یکی از جالوترین فیلمهای آمریکایی که تاکنون ساخته شده است، در نظر گرفت. هرچند فیلم را نمیتوان یک اسلشر خالص به حساب آورد اما برخی از قراردها و ترفندهای فیلمهای اسلشر را میتوان در آن مشاهده کرد. داستان درباره دختر جوانی است که توسط یک قاتل مرموز و نقابدار کشته میشود. مظنون اصلی در اینجا یک دختر نوجوان دوازده ساله (خواهر مقتول) است که اتفاقی نادر در یک فیلم اسلشر به حساب میآید. آیا آلیس یک بیمار روانی است؟ یا اینکه او تحت فشار محیط اطرافش قرار دارد؟ آلیس، آلیس عزیز کلکسیونی از شخصیتهای واقعا نفرتانگیز را به نمایش میگذارد. فیلمی با حال و هوای ملودراماتیک که در توالی لحظات آرام و تکاندهنده و هولناکش، از احساسات عاطفی دلخراش تا خشونت منحرفکننده را به تصویر میکشد.
فیلم کریسمس شوم | ۱۹۷۴ | Black Christmas
- کارگردان: باب کلارک
- بازیگران: الیویا هاسی، کیر دولی، مارگو کیدر، جان ساکسون، آندرهآ مارتین و داگلاس مکگراث
کریسمس شوم باب کلارک را میتوان پس از هالووین به عنوان دومین فیلم اصلی تعیینکننده در تعریف زیر ژانر اسلشر معرفی کرد. فیلمی که البته چهار سال قبل از هالووین جان کارپنتر ساخته شده است. البته این مسئله بخودی خود معنی دار نیست، چراکه این شکوفایی سبکی این دو فیلم است که آنها را به یکدیگر ارتباط میدهد. کلارک با دیدگاه قاتل همراه میشود. قاتلی که در کمین اعضای یک خانه خواهری است و مخفیانه قربانیان خود را تحت نظر دارد. کلیشه تماسهای تلفنی تهدیدآمیز قاتلی ناشناس (که احتمالا ما را به یاد تماسهای قاتل Ghost face فیلم جیغ میاندازد) اولینبار در تاریخ اسلشر در اینجا ظاهر شد. درباره کاراکترهای دختر نهایی در فیلمهای اسلشر بحثهای بسیاری صورت گرفته است. البته که جیمی لی کرتیس در هالووین شمایلی افسانهای از این کاراکتر است، اما در بحث درباره دختر نهایی باید برای کریسمس شوم به عنوان فیلمی که اولینبار این کهن الگوی شخصیت را تثبیت کرد، اعتبار قائل شویم.
کریسمش شوم را ببینید و از اینکه چه میزان از مصالح آن بعدها توسط کارگردانها و فیلمنامهنویسهای ژانر دزدیده شده است، شگفت زده خواهید شد. به عنوان نمونه، ایده افشای وحشتناک «تماسهای تهدیدآمیزی که از داخل خود خانه گرفته میشوند»، پنج سال بعد موقعیت مرکزی فیلم وقتی یک غریبه زنگ میزند (When a Stranger Calls) را شکل میدهد. فیلم با یک نمای نقطهنظر اول شخص از نگاه قاتل شروع میشود که کاملا شبیه افتتاحیه هالووین جان کارپنتر است. همچنین منطقی است که فکر کنیم کوین ویلیامسون، فیلمنامهنویس جیغ، در ابتدای این فیلم به شکل زیرکانهای به باب کلارک و کریسمس شوم ادای احترام میکند. نوشتن و ساختن یک اسلشر خودآگاه مانند جیغ بدون ادای احترام به باب کلارک سهلانگاری بزرگی خواهد بود، حتی اگر کریسمس سیاه هرگز تمجیدها و ستایشهایی که شایسته آن است را دریافت نکرده باشد.
مگه بهتر از فیلم terrifier هم داریم که اصل اسلشر و صحنه های کشتاره
ولی تو لیست نیست
سلام
نویسنده بررسی میکنه و اگه نظر شما درست بود، اضافه میشه.