بخش عمدهای از داستان «نیسان آبی» در قسمت نوزدهم در ترکیه روایت میشود؛ خانواده جمشید و رضا هنوز در استانبول به سر میبرند و مهمترین چالش همچنان حضور «آتوسا» است.
هر چند از همان قسمتهای ابتدایی «نیسان آبی» هم مشخص بود که یکی از برگبرندههای سریال جدید منوچهر هادی نقشآفرینی بازیگران آن است اما حالا با قطعیت بیشتر میتوان گفت یکی از ستارههای اصلی این ترکیب حسین یاری است. حسین یاری که برای ایفای نقش «جمشید قاسمپور» دست به یک ریسک زده است، لحظههای ماندگاری را در سریال خلق کرده که بخشهایی از هنرنماییهای او را در همین قسمت نوزدهم سریال نیسان آبی شاهد بودیم بهخصوص در سکانس ابراز ندامت او در ساحل رودخانه و گفتوگوی متفاوتش با «ممد چاخان».
همه چیز درباره سریال نیسان آبی
عاشقانههای رضا خرسند و پری هم از آن بخشهای بامزه و پرجاذبه در روایت «نیسان آبی» است. رابطه رضا و پری که از ابتدا بر اثر یک اتفاق شکل گرفت و به ازدواج این دو انجامید، گرفتار یک سوءتفاهم بزرگ است که هر از گاهی موقعیتهای داستانی جذابی را میان آنها شکل میدهد. در قسمت نوزدهم و در حالی که به واسطه سفر به ترکیه حساسیتهای پری نسبت به رضا پررنگتر هم شده است، در یک فلاشبک شاهد خیالات عاشقانه رضا هستیم که در عین بامزه بودن، تصویر متفاوتی از یک رابطه عاشقانه را ارائه میکند.
ارجاعات سینمایی منوچهر هادی به آثاری که نسبت به آنها علقه دارد، از همان قسمتهای ابتدایی «نیسان آبی» مشهود بود و اتفاقا از سوی مخاطبان سریال نیز مورد توجه قرار گرفت. هادی در رویکردی درست نسبت به فیلمها و سریالهای مهم ایرانی، به جای تمسخر و یا کپیبرداری صرف از موقعیتهای داستانی آنها، دست به ارجاع تصویری و یا موسیقایی زده است. در قسمت یازدهم و در سکانس مربوط به پیدا شدن کامبوزیا در ترکیه و ملاقاتش با رضا خرسند، میزانسن صحنه و موسیقی آن ارجاع به یکی از سکانسهای معروف فیلم «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و بازی درخشان علی نصیریان دارد.
یکی از ویژگیهای قابل توجه «نیسان آبی» در قسمتهای اخیر روایت همزمان چند داستان در فضاهای متنوع است. فارغ از خط اصلی داستان که به زندگی خانوادههای قاسمپور و خرسند و سفر آنها برای سرمایهگذاری در ترکیه مربوط میشود، خردهداستانهای دیگری در قالب ملودرام، عاشقانه و پلیسی در جریان است که غنای بیشتری به هر قسمت از مجموعه بخشیده است. در همین قسمت نوزدهم همزمان شاهد پیشرفت داستان در راستای ماجرای پلیسی سایتهای شرطبندی، ماجرای عاشقانه جمشید و زری و ماجرای ملودرام مهاجرت قاچاقی کامبوزیا به ترکیه هستیم.
«خیانت» از آن مضامینی است که معمولا فیلمسازان بسیاری برای پرداختن به آن وسوسه میشوند اما به همان اندازه که این مضمون جذاب است، پرداختن به آن به تیغ دو دم شبیه است. از طرفی ناتوانی در طراحی درست موقعیت داستانی «خیانت» میتواند آن را تبدیل به کلیشه کند و از سوی دیگر طراحی نادرست پایانبندی داستان این ظرفیت را دارد که کلیت اثر را به انحراف بکشاند. منوچهر هادی اما در پرداختن به ماجرای تلخ خیانت جمشید به زری، مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است. تا اینجای کار و در پایان قسمت نوزدهم سریال نیسان آبی شاهد پشیمانی جمشید پیش از رسوایی بودیم و باید دید در ادامه و با مطلع شدن رضا خرسند از ماجرا، ادامه داستان چه مسیری را طی خواهد کرد.