افسانهای به نام کلارک گیبل
یک فوریه سالگرد تولد این ستاره تاریخ سینماست
فیلمهای سینمای کلاسیک با ستارههای فراموش نشدنی که بعد از پایان هر فیلم ساعتها ذهن تماشاگر درگیر سرنوشتشان میشد، نقش پررنگی از رویا، عشق، امید، انتخاب و به طور کلی زندگی را در دل مخاطبان خود هک میکردند. ستارههایی که بعد از سرنوشت کاراکترشان در فیلمها کمکم سرنوشت خودشان و روند زندگیشان هم برای مردم مهم میشد و دست آخر بالا و پایینهای زندگی پرمشغله و پرماجرایشان هم مانند یک فیلم سینمایی سرگرم کننده، گوشه ذهن مردم جا خوش میکرد و جذاب بود. کلارک گیبل یکی از همین ستارهها بود. در صد و بیست و یکمین سالروز تولدش نکاتی از زندگی این ستاره را بخوانید.
کلارک گیبل برای عاشقانههای داخل و خارج از صفحه نمایش خود، افسانهای بود. نام او با نام نقش به یاد ماندنی و رمانتیکی که در ۳۸ سالگی بازی کرد، در ذهن هوادارانش گره خورد. رت باتلر فیلم سینمایی برباد رفته، نماد دوران طلایی هالیوود که در دوران اوج خود به پادشاه هالیوود ملقب شد، آنقدر جذاب و خارقالعاده بود که ۳۹ سال بعد از مرگش یعنی در سال ۱۹۹۹ از سوی موسسه فیلم آمریکا در رتبه هفتم میان برترین ستارگان مرد تاریخ قرار گرفت.
پیدا کردن شغل!
ویلیام کلارک گیبل در اول فوریه ۱۹۰۱ در کادیز، اوهایو به دنیا آمد. مادرش زمانی که او نوزادی ۱۰ ماهه بود در اثر تومور مغزی فوت کرد. پدرش دو سال بعد ازدواج کرد و نامادریاش یکی از تأثیرگذارترین آدمها برای تبدیل شدن به کلارک گیبلی که ما میشناسیم بود. در ۱۶ سالگی دبیرستان را رها کرد و در یک کارخانه تایرسازی کار کرد. یک روز عصر یک نمایشنامه دید و آنقدر از آن لذت برد که تصمیم گرفت بازیگر شود، اما رویای او با مرگ نامادری دوست داشتنی ۴۶ سالهاش در سال ۱۹۱۹ به طور موقت از مسیر خارج شد و او برای کمک به پدرش در میادین نفتی اوکلاهاما رفت.
۳ سال بعد گیبل از پدرش جدا شد و به سمت شمال غربی اقیانوس آرام رفت و در آنجا مشاغل عجیب و غریبی را انتخاب کرد. سپس به اورگان رفت و در آنجا با جوزفین دیلون، مدیر تئاتر آشنا شد. دیلون، بازیگر سابق و معلم معتبر تئاتر که ۱۷ سال از او بزرگتر بود، به گیبل علاقه نشان داد. او مربی بازیگری کلارک شد و هزینه اصلاح دندانها و اصلاحموها و ابروهای گیبل را پرداخت. خیلی زود آنها ازدواج کردند و گیبل و دیلون به هالیوود، کالیفرنیا نقل مکان کردند.
هالیوود و ستاره طلاییاش
گیبل ابتدا در تولیدات دورهگردی و سپس در نمایشنامه برادوی ماشینال، که برای آن نقدهای خوبی دریافت کرد، حضور داشت. سپش به کالیفرنیا بازگشت و در یک تولید صحنهای ظاهر شد.
در هالیوود، گیبل در تستهای نمایش رد شد اما موفق شد اولین نقش گویندگی خود را در فیلمی در سال ۱۹۳۱ به دست آورد و پس از دیدن او در پرده بزرگ، MGM به او پیشنهاد قرارداد داد. اولین نقش اصلی او در رقص، احمقها، رقص با جوآن کرافورد بود. حضور گیبل موفقیتآمیز بود و استودیو شروع به انتخاب او به عنوان یک شرور خشن در مقابل ستارههایی از جمله ژان هارلو، گرتا گاربو و نورما شیرر کرد. تا پایان سال، او ۱۲ فیلم ساخته بود و کار خود را به عنوان یک مرد برجسته آغاز کرد. با این حال، در نهایت، او از بازی در نقش مرد بد خسته شد و نارضایتی خود را آشکار کرد.
در طول فیلمبرداری بانوی رقصنده در سال ۱۹۳۳، گیبل دچار پیوره شد، عفونتی در لثههایش که نیاز به برداشتن فوری تقریبا تمام دندانهایش داشت. عفونت در بدنش سرایت کرد و به کیسه صفرا رسید و در بیمارستان بستری شد. به دلیل تأخیر در فیلمبرداری و فیلمبرداری مجدد ضروری به دلیل بیماری گیبل، هزینه فیلم ۱۵۰ هزار دلار فراتر از بودجه رفت. هنگامی که او به سر کار بازگشت، MGM او را برای کمدی فرانک کاپرا، به نام یک شب اتفاق افتاد، به کلمبیا پیکچرز قرض داد. شایعه شده بود که به دلیل نگرش بد او در مورد نقشهایش یا دشواری در فیلمبرداری آخرین فیلمش مجازات شده است، اما در حقیقت، MGM به سادگی پروژهای برای او نداشت. او در نهایت با موفقیتهای خود و با نشان دادن محدوده خود، شروع به انتخاب در نقشهای متنوعتری کرد و در ۱۹۳۹ در نقش رت باتلر در برباد رفته، درخشید. او لقب پادشاه هالیوود را به خود اختصاص داد و تبدیل شد به نماد مردانگی که هم توسط مردان و هم زنان تحسین میشد.
مرگ کلارک گیبل
در سال ۱۹۴۴، بعد از ۲ سال دوری از سینما به خاطر مرگ همسرش با یک فیلم ماجراجویی به سینما بازگشت. اگرچه این یک فیلم کمرنگ بود، بازگشت گیبل به فیلم باعث شد مردم به باکس آفیس هجوم بیاورند. او به ساختن فیلمهایی با امجیام، از جمله موگامبو با آوا گاردنر و گریس کلی ادامه داد، اما کار حرفهایاش هرگز دوباره به همان شتاب بازنگشت. با این حال، هنگامی که قرارداد استودیو او در سال ۱۹۵۴ به پایان رسید، او به پردرآمدترین بازیگر آزاد زمان خود تبدیل شد.
موقعیت گیبل به عنوان یک افسانه او را به همراه داشت و او به طور مداوم حداقل یک فیلم در سال میساخت که مهمترین آنها سرباز ثروت و مردان قدبلند هستند. او با مرلین مونرو و مونتگومری کلیفت یکی از بهترین بازیهایش را در فیلم ناجورها انجام داد، اما هرگز نتوانست از موفقیت آن لذت ببرد. چرا که دو روز پس از اتمام فیلمبرداری، گیبل دچار حمله قلبی شد و در ۱۶ نوامبر ۱۹۶۰ در ۵۹ سالگی درگذشت.
۱۳ نکته کوتاه و خواندنی درباره کلارک گیبل
- گیبل مردی دلخواه زنان، چه در صحنه و چه خارج در سینما بود و در طول زندگی خود ۵ بار ازدواج کرد. همسران او شامل اولین کارگردان تئاتر او جوزفین دیلون، رئا لانگهام، بازیگر زن کارول لومبارد، لیدی سیلویا اشلی و بازیگر کی ویلیامز اسپرکلز بودند. اسپرکلز و گیبل یک پسر به نام جان کلارک گیبل داشتند که پس از مرگ گیبل به دنیا آمد.
- گیبل همچنین یک دختر مخفی به نام جودی لوئیس از رابطه عاشقانه با بازیگر زن لورتا یانگ داشت. یانگ بارداری خود را مخفی نگه داشته بود تا هم از شغل آنها محافظت کند و هم از رسوایی که به دلیل ازدواج گیبل در زمان این رابطه به وجود میآمد. یانگ در سال ۱۹۶۶ به لوئیس حقیقت را اعتراف کرد، اما همچنان حقیقت را از عموم پنهان نگه داشت و آن را فقط در بیوگرافی مجاز خود که پس از مرگ او در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، فاش کرد. گیبل و لوئیس در طول زندگی خود هیچ رابطه پدر و دختری با هم نداشتند. لوئیس در سال ۲۰۱۱ در سن ۷۶ سالگی درگذشت.
- مشهورترین نقش گیبل، رت باتلر در فیلم حماسی جنگ داخلی بر باد رفته در سال ۱۹۳۹ بود که در آن با ویوین لی بازی کرد. بازی او سومین نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد.
- کلارک در سال ۱۹۳۴ برای فیلم در یک شب اتفاق افتاد برنده اسکار شد و کار نسبتا عجیبی انجام داد. او جایزه خود را به یک کودک کاملا تصادفی بخشید. بچه به او نگاه کرده بود و فکر میکرد که مجسمه براق و زیبا به نظر میرسد. خانواده او تا پس از مرگش دیگر هرگز جایزه را ندیدند. بعدها در یکی از حراجهای بزرگ یادگاریهای هالیوود یک مرد ناشناس اسکار ۱۲ اینچی گیبل با روکش طلا را به مبلغ ۶۰۷ هزار و پانصد دلار خرید.
- آخرین فیلم او، The Misfits بود که گیبل را با مرلین مونرو در آخرین حضورش روی پرده همراه شد. جالب است بدانید که این فیلم به آخرین اثر مرلین مونرو هم تبدیل شد و تصویر این دو ستاره دیگر هیچوقت روی پرده نقرهای نقش نبست.
- گیبل در طول فعالیت طولانی خود در سینما، مقابل برخی از محبوبترین بازیگران زن آن زمان ظاهر شد. جوآن کرافورد، که هنرپیشه مورد علاقهاش برای کار با او بود، در ۸ فیلم با گیبل شریک شد، میرنا لوی ۷ بار با او بود و در ۶ فیلم با جین هارلو همراه شد. او همچنین با لانا ترنر در ۴ فیلم و با نورما شیرر در ۳ فیلم بازی کرد.
- هنگام تولد به خاطر دست خط بد پزشکی که او را به دنیا آورده بود در شناسنامه به اشتباه به عنوان زن ثبت شده بود.
- گوشهایش بزرگ بود و باعث شد در اولین تستهای بازیگری هالیوود پذیرفته نشود زیرا عوامل بازیگری فکر میکردند گوشهای او برای یک مرد برجسته خیلی بزرگ است اما بعدها او گوشهایش را به عقب میچسباند.
- نام ویلیام در اسمش به افتخار پدرش بود. کلارک نام مادربزرگ مادری او بود. در دوران کودکی او تقریباً همیشه کلارک نامیده میشد. برخی از دوستان او را کلارکی، بیلی یا گیب صدا میزدند.
- در طول فیلمبرداری فیلم جایی پیدایت خواهم کرد با لانا ترنر در سال ۱۹۴۲، تراژدی زندگیاش رخ داد. کارول لومبارد، همسر سوم گیبل و عشق زندگی او، در یک سانحه هوایی درگذشت. او ویران شده بود.
- پس از مرگ کارول در ۴۱ سالگی در نیروی هوایی ارتش نام نویسی کرد. او در مأموریت بمباران بر فراز آلمان به عنوان دم توپچی خدمت کرد و یک فیلم تبلیغاتی هم برای ارتش ساخت.
- در سال ۱۹۳۳ که دچار عفونت لثه شد مجبور شد تقریبا تمام دندانهایش را تعویض کند که یکی از پیامدهای آن بوی بد دهان بود. ظاهرا این موضوع باعث آزار ویوین لی، همبازی او در فیلم برباد رفته شده بود.
- همیشه نگران این بود که مردم چگونه مردانگی او و تصویری که از مردانگیاش نمایش داده میشود را تفسیر میکنند. برای همین هم هیچ گاه از اینکه مردم در حین فیلمبرداری از او عکس میگرفتند خوشش نمیآمد. او خودش را از انجام بسیاری از کارهایی که فکر میکرد به آن تصویر آسیب میزند منع کرد. این رفتار همچنین ممکن است در پاسخ به فشارهای جدی آن زمان در شیوه ایفای نقشهای جنسیتی مردان و زنان باشد که تقریبا همیشه بیش از حد و غیر واقعی بودند.