فیلم مسافران مهتاب؛ سفر به دنیایی ناشناخته
۱۴ دی ۱۳۶۷ این فیلم خاطرهانگیزِ مهدی فخیمزاده در شرایط سختی اکران شد
فیلم مسافران مهتاب ساخته مهدی فخیم زاده اگر چه در زمان خود با بیمهری از سوی منتقدان و نویسندگان روبهرو شد اما یکی از آثار ماندگار سینمای ایران است. هنوز هم شخصیت نمکی در میان مخاطبان سینما به عنوان یکی از مهمترین چهرههای سینمایی در ذهن علاقهمندان به سینما حک شده و تکیهکلامهای او در یادهاست. در این گزارش به بهانه سالگرد اکران فیلم، مروری بر نقدها و اظهارنظرهای قدیمی داشتهایم.
اغراق نیست اگر مهدی فخیمزاده را یکی از دستکمگرفتهشدهترین فیلمسازان سینمای ایران بدانیم. باید زمان سپری میشد تا جایگاه او بهعنوان یک کارگردان مسلط تثبیت میشد. نمایش چند سریال موفق و ماندگار از جمله تنهاترین سردار، ولایت عشق و خواب و بیدار در این امر نقش مهمی داشت. وگرنه پیش از آن، شاید خیلیها با ذکر عناوینی کلی همچون «فیلمساز تجاری» و «فیلمساز بدنه» از فیلمسازانی چون فخیمزاده عبور میکردند. با این وجود، مرور کارنامه فخیمزاده از سال ۱۳۵۷ تا زمان ساخت مجموعههای موفق تلویزیونیاش در نیمه دوم دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، نشان میدهد که اکثر آثار او از استانداردهایی برخوردارند که در خیلی از محصولات آن دوره سینمای ایران مشاهده نمیکنیم. یکی از این فیلمها، فیلم مسافران مهتاب است.
ویدیوکلوپ فیلیموشات | مرور فیلمهای دوستداشتنی
خلاصه داستان فیلم مسافران مهتاب
کدخدا سلیمان به دلیل رکود زراعت و تنگنای مالی در روستا، عازم شهر (شیراز) میشود تا با یاری برادرش مراد، که از سالها پیش ساکن شهر است، شغلی یافته و گشایشی در معیشت و اقتصاد خانواده پدید آورد. اما پیوستن نمکی برادر کوچکترش که معلول ذهنی است به آنها در شهر مشکلاتی را باعث میشود. برخوردهای نامناسب با نمکی بیماریاش را شدت میدهد و موجب بروز عکسالعملهای خشنی از جانب او میشود… (به نقل از کتاب «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹»، به کوشش جمال امید)
عوامل فیلم سینمایی مسافران مهتاب
مهدی فخیمزاده کارگردانی و نویسندگی فیلم مسافران مهتاب را بر عهده داشت (در تیتراژ نام احمد هاشمی بهعنوان فیلمنامهنویس به چشم میخورد. مهدی فخیمزاده در خودزندگینامهاش با عنوان «سینما و من» توضیح میدهد که فیلمنامه مسافران مهتاب نوشته او است اما به دلایلی به نام هاشمی ثبت شده است). رضا بانکی فیلمبردار و کامران قدکچیان تدوینگر این کار بودند. مجتبی میرزاده و هادی آزرم موسیقی متن فیلم را ساختند. حسین گیل، مهدی فخیمزاده، خسرو امیرصادقی، محمود بهرامی و مهری مهرنیا از جمله بازیگران مسافران مهتاب بودند.
فخیمزاده در کتاب «سینما و من» (انتشارات مشاهیر هنر) وجه تسمیه نام فیلم مسافران مهتاب را توضیح داده است. خواندن توضیحاتِ او میتواند تصویر بهتری از مسیر حرکت شخصیتهای فیلم در ذهن ما ایجاد کند: «اسم مسافران مهتاب رو در اواسط فیلمبرداری توی شیراز پیدا کردم. داشتم دنبال مسافرخونه میگشتم که بتونیم توش فیلمبرداری کنیم. دیدم سردر یه مسافرخونه نوشته «مسافرخانه مهتاب». به نظرم اومد اسم خوبیه و ارتباط خوبی با موضوع فیلم داره. سفر به مهتاب اشاره به سرزمین ناشناخته داشت، همون جایی که نمکی و برادرهاش گرفتار شده بودن».
مسافران مهتاب چطور اکران شد؟
در دورانی که نظام درجهبندی کیفی در سینمای ایران به اجرا درآمده بود و فیلمها با توجه به درجه دریافتیشان امکانات مختلفی را دریافت میکردند، فیلم مسافران مهتاب بدترین درجه ممکن (درجه د) را دریافت کرد. فیلمهای درجه د از امکاناتی همچون تبلیغات تلویزیونی و اکران در بسیاری از شهرها محروم بودند. در بداقبالی فخیمزاده همین بس که درجه د بعد از مدتی از نظام درجهبندی کیفی سینمای ایران حذف شد. بنابراین میتوان مسافران مهتاب را از معدود فیلمهای تاریخ سینمای ایران دانست که با درجه د و با بیشترین محدودیتهای فرمایشی اکران شد.
فیلم مسافران مهتاب با چنین شرایطی در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۶۷ در سالنهای سینما به نمایش درآمد و با جذب بیش از ۸۶۳ هزار تماشاگر به فروشی بالغ بر ۷۵ میلیون ریال در سطح کشور دست یافت که – با توجه به درجهبندی فیلم و محدودیت نمایش – فروش قابل توجهی محسوب میشود (آمار فروش به نقل از وبسایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی کشور).
بیتوجهی نزدیک به مطلق!
مسافران مهتاب، در زمان اکران از سوی منتقدان با کمتوجهی روبهرو شد. کمتر نقدی بر فیلم نوشته شد و اکثرِ آن یادداشتها هم اعتنایی به فیلم نکردند. حتی سالها بعد، جمال امید در کتاب «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹» در توصیف فیلم به این یک جمله بسنده کرد: «مسافران مهتاب بهرغم احاطه تکنیکی فیلمساز در ساختارش، چون فاقد تازگی، بداعت و جذابیت لازم است هیچ دسته از مخاطبان عام و خاصش را جلب نمیکند».
پرویز نوری (نشریه هدف – ۲۹ دی ۶۷): «مسافران مهتاب قصد آن داشته که درامی تأثربار از رابطه عاطفی دو دهاتی، یک کدخدا و جوانکی خل باشد (بهجای بهروز وثوقی و شهره آغداشلو در سوتهدلان؟) در سفری غمانگیز به شهر، اما در پرداخت فیلمی کمدی و خندهآور از کار درآمده است. این فیلم، بیهویت و دارای آدمهایی مقوایی است؛ آدمهایی با روحیه و حالاتی که در هیچ موجود زندهای از محیط واقعی نمییابید.»
پرویز نوری در یادداشتی در نشریه هدف با عنوان «فیلمهای بد و تماشاگران خوب!» (منتشر شده در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۶۷) اینچنین به فیلم حمله کرد: «مسافران مهتاب قصد آن داشته که درامی تأثربار از رابطه عاطفی دو دهاتی، یک کدخدا و جوانکی خل، باشد (بهجای بهروز وثوقی و شهره آغداشلو در سوتهدلان؟) در سفری غمانگیز به شهر، اما در پرداخت فیلمی کمدی و خندهآور از کار درآمده است». نوری فیلم را بیهویت و دارای آدمهایی مقوایی دانست؛ آدمهایی با روحیه و حالاتی که در هیچ موجود زندهای از محیط واقعی نمییابید.
در ادامه مطلب، نوری توضیح بیشتری در مورد خود فیلم نداد و بیشتر به تغییرات مهلک فرهنگی در مخاطبان سینما پرداخت: «آنوقتها تماشاگر تکلیف خود را با فیلمهای بد روشن کرده بود. در سالهای بعد به دلایلی خاص این عکسالعمل کمکم جای خود را به نوعی تحمل و سازش داد و تماشاگر –که به نظر میرسد با سینمای ضدتماشاگر میخواهد آشتی کند– به تماشای هر نوع فیلمی مینشست و کمترین اعتراضی هم نمیکرد».
در عوض عزیزالله حاجیمشهدی از معدود منتقدان آن دوران بود که مسافران مهتاب را اثری قابل تأمل قلمداد کرد و علیرغم انتقاداتی، فیلم را از جنبههایی ستود. یادداشت حاجیمشهدی با عنوان «کاری شایسته اما نه خالی از اشکال» در شماره ۱۱۳۴ نشریه جوانان امروز در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۶۷ منتشر شد: «مسافران مهتاب، احتمالاً در لحظههای بسیاری، تماشاگران عادی را به لبخندهایی کوتاه و زودگذر وا میدارد و به مدد تکیهکلامهای مکرر نمکی [توضیح: شخصیتِ معلولِ ذهنی در مسافران مهتاب با بازی خودِ فخیمزاده] موجب دلشادی آنان میشود، اما به هیچ روی نمیتوان آن را بهعنوان فیلمی طنزآلود یا خندهآور تلقی کرد. آنچه در مسافران مهتاب قابل اعتنا است، دور ماندن از کلیشههای معمول سینمای تجارتی است، تا آنجا که شاید بههمین روی، فیلم مسافران مهتاب تا حدودی «بیهیجان» و «بدون تحرک» به نظر رسد. با اینهمه، همین که فخیمزاده آگاهانه از به کار بستن نمادها و نشانههای رایج سینما در زمینه ایجاد اضطراب و هیجان و یا خشم و خشونت، خودداری کرده است، کاری شایسته انجام داده است. بیتردید مهدی فخیمزاده با اندکی وسواس، هنوز هم میتواند از سینمای تجارتی و گیشهپسند، بیشتر فاصله بگیرد».
ماندگاری فیلم مسافران مهتاب
همانطور که ذکر شد، نه مدیران وقت سینمای ایران تمایلی به دیدهشدن فیلم مسافران مهتاب داشتند و نه منتقدان آن زمان روی چندان خوشی به این فیلم نشان دادند. با این وجود مسافران مهتاب گذر زمان را تاب آورد بهطوریکه مدتهاست جایگاه این فیلم بهعنوان یکی از آثار شاخص و خاطرهساز فخیمزاده تثبیت شده است. این محبوبیت بهخصوص پس از نمایش چندباره فیلم از تلویزیون بهشکل قابلملاحظهای گسترش یافت.
عزیزالله حاجیمشهدی (هفتهنامه جوانان امروز – ۸ اسفند ۶۷): «آنچه در مسافران مهتاب قابل اعتنا است، دور ماندن از کلیشههای معمول سینمای تجارتی است، تا آنجا که شاید بههمین روی، فیلم مسافران مهتاب تا حدودی «بیهیجان» و «بدون تحرک» به نظر رسد. با اینهمه، همین که فخیمزاده آگاهانه از به کار بستن نمادها و نشانههای رایج سینما در زمینه ایجاد اضطراب و هیجان خودداری کرده، کاری شایسته انجام داده است»
خودِ فخیمزاده زمانی در گفتوگو با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی ۳۵ در مورد این فیلم چنین گفت: «مسافران مهتاب درجه دال گرفت… که دیگر فخیمزاده از این مسیر عبور نکند… چون تهیهکنندهاش خودم بودم قصد این بود که من کلا حذف شوم… اما امروز هنوز مردم مرا در خیابان به نام نمکی صدا میکنند».
شاید همین تغییر شرایط منجر به نگاههایی جدیتر به فیلم مسافران مهتاب شد. داوود طالقانی در مطلبی با عنوان «فضایی برای صفای جنون» در روزنامه فرهیختگان (که با یک جستوجوی ساده در اینترنت قابل دسترسی است) مسافران مهتاب را چنین مورد ستایش قرار داد: «فیلم سینمایی مسافران مهتاب یکی از ماندگارترین آثار فخیمزاده است و چهره نمکی، شخصیت اول آن فیلم با بازی خوب خود فخیمزاده نیز به یکی از آیکونهای مجنون سینمای ایران تبدیل شده است.» طالقانی، مسافران مهتاب را از نظر تقابلهای دوتایی واکاوی و به جزییات قابلتوجهی از فیلم اشاره کرد: «پیش از تقابل دوتایی جنون و عقلانیت، این تقابل شهر و روستاست که به تقابلهای دوتایی بعدی معنی و جهت میدهد. سفر سلیمان به شهر و علاقهای که نمکی به او دارد، نظم زندگی نمکی را برهم میزند… سلیمان در بدو ورود به شهر، به سینمای «ایران» میرود که فیلم گودزیلا را پخش میکند. همنشینی گودزیلا و نمکی نیز در اینجا بسیار حائز اهمیت است. نمکی شبیه گودزیلایی است که به شهر وارد شده و غریبهای است که سامان زندگی شهریان را مختل میکند… او هنوز مناسبات روستا را در یاد دارد و مطابق قبول آن مناسبات، فکر و رفتار میکند و با قواعد شهر خو نگرفته است. کسانی پیدا میشوند که از سادگی و معصومیت او سوءاستفاده کرده و با وی شوخیهای نابهجا و خشن میکنند و باعث آزار و اذیت او میشوند. فیلم در این مواضع مخاطب را به صرافت این پرسش میاندازد که بهراستی دیوانه کیست؟ نمکی بیآزار یا آنان که او را میآزارند؟»
نتیجهگیری
فشارهای واردشده بر خیلی از فیلمسازان در دهه ۱۳۶۰ باعث شد تا آنها از مسیر خود منحرف شده و به ساخت فیلمهایی مطلوب نگاهِ ویژه مدیرانِ وقت رو بیاورند. این اتفاق بعد از مسافران مهتاب برای فخیمزاده هم رخ داد. او که آشکارا توانایی ساختن فیلمهایی با قابلیت موفقیت قابلتوجه تجاری را داشت، پس از مشکلات اکران مسافران مهتاب، فیلمی با عنوان تپش ساخت که نزدیک به نگاه عرفانزده آن دوران بود. این دسته از فیلمهای عرفانی عموماً درجه کیفی الف یا ب، به همراه تجهیزاتی از بنیاد سینمایی فارابی دریافت میکردند و بنابراین میشد آنها را هم با قیمت کمتری ساخت و هم در شرایطی بهتر و با امکاناتی بیشتر به نمایش گذاشت.
خود فخیمزاده در گفتوگو با فریدون جیرانی به این اشاره کرد که حاضر به تماشای تپش نیست و آن را یک فیلم «عرفانی قلّابی» دانست. در چنین شرایطی، فخیمزاده میتوانست به سرنوشت خیلی از فیلمسازانی دچار شود که بعد از یک اوجِ کوتاهمدت در دهه ۶۰، از مسیر منحرف شده و هیچگاه به موفقیتِ آن دوران نزدیک نشدند. با این وجود او خیلی زود به حوزه قدرتِ خود بازگشت و با ساخت فیلمهای پرفروشی چون خواستگاری و همسر توانست در مسیر مورد علاقهاش به کار ادامه دهد. فخیمزاده خودشناسی و اراده کافی را برای مقابله با آن مسیر تحمیلی داشت. اما بازخوانی اتفاقاتی که پس از ساخت مسافران مهتاب رخ داد، به یاد ما میآورد که بیتوجهی به قابلیتهای یک فیلم عامهپسند با کیفیتی قابلقبول و تلاش برای تحمیل یک سلیقۀ خاص به فیلمسازانی با تواناییهای گوناگون، گاه میتواند چه تبعاتی به بار آورد.
امان از این دهه شصت آنچنان زهرآلود در ذره ذره وجود تمام جوانب ریز و درشت کشورنفوذ کرده بود که شاید تا قرن دیگر آثارش آنهم آثار بدش پاک نشود ما که تمام شدیم امیدوارم آینده گان روی خوش ببین دقیقا زمانی که تمام دنیا آغاز رشد. شکوفایی در همه جوانب داشت و ایران با آن ثروت و جلو بودن درشروع شکوفایی میتوانست اکنون سرآمد تمام کشورهای پیشرفته دنیا باشد افسوس و صد افسوس