معرفی کامل فیلم صفرها و یک ها Zeros and Ones

تشویش‌برانگیزتر از یک فیلم نوآر

جدیدترین فیلم کارنامه آبِل فرارای نویسنده و کارگردان، اولین نمایش جهانی‌اش را در جشنواره لوکارنو تجربه کرد و در نهایت، جایزه بهترین کارگردان را برنده شد. نقش اصلی این تریلر آمریکایی-ایتالیایی را ایتن هاک بازی کرده و والِریو ماستاندرئا دیگر بازیگر شناخته‌شده فیلم است. البته طبق معمول دوسه فیلم اخیر فرارا، دختر کوچکش آنا هم در «صفرها و یک‌ها» حضور دارد.

درباره کارگردان فیلم صفرها و یک ها

آبل فرارای ۷۰ ساله در مقام کارگردان، ۵۰ فیلم کوتاه و بلند را در کارنامه دارد. او پس از وقفه‌ای ۳ ساله از سال ۲۰۱۷ دوباره روی صندلی کارگردانی نشست و در ۵ سال اخیر، ۹ فیلم ساخته است که شامل ۲ فیلم کوتاه (یکی مستند) و ۷ فیلم بلند (۴ مستند) می‌شود. فرارا که متولد نوزدهم ژوییه ۱۹۵۱ در منطقه برانکس شهر نیویورک است، یکی از ستاره‌های سینمای مستقل ایالات متحده به شمار می‌رود که همیشه با فیلم‌های جنجالی و بحث‌انگیز خود شناخته شده است؛ آثاری که با تصاویر نئونوآر و محیط‌های شهری خشن و زمخت‌شان شناسایی می‌شوند. «پادشاه نیویورک» (۱۹۹۰)، «ستوان بد» (۱۹۹۲)، «ربایندگان جسم» (۱۹۹۳؛ نامزد نخل طلای جشنواره کن)، «اعتیاد» (۱۹۹۵؛ نامزد خرس طلایی جشنواره برلین) و «مراسم تدفین» (۱۹۹۶؛ نامزد جایزه اسپریت بهترین کارگردان) بعضی از مطرح‌ترین آثار او هستند و حالا پشت دوربین فیلم فیلم صفرها و یک ها نشسته است.

آبل فرارا از هنرمندان و فیلمسازان مختلفی به عنوان منابع الهام و تأثیرپذیری‌اش نام برده است، از گروه موسیقی «رولینگ استونز» و باب دیلن موسیقیدان و داوینچی نقاش تا استنلی کوبریک و وودی آلن و تمام فیلمسازان بزرگ نیویورک. البته او از پیئر پائولو پازولینی و راینر ورنر فاسبیندر هم نام برده است.

تماشای آنلاین فیلم صفرها و یک ها

منتقدان درباره فیلم فیلم صفرها و یک ها چه می‌گویند؟

فیلم صفرها و یک ها امتیاز میانگین ۶۳ از صد را از سیزده منتقد در سایت جمع‌آوری آرای منتقدان «متاکریتیک» گرفته است. بد نیست بخش‌هایی از نظر سه منتقد برجسته را مرور کنیم:

لس‌آنجلس تایمز | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

نوئل موری | اگر بر اساس خلاصه داستان فیلم بخواهید قضاوت کنید، «صفرها و یک‌ها» مثل یک تریلر بین‌المللی پرهزینه به نظر می‌رسد به سبک فیلم‌های جیمز باند. ایتن هاک نقش مأمور ویژه‌ای به نام جی. جی. را بازی می‌کند که با دو هدف عازم رُم طاعون‌زده می‌شود: جلوگیری از یک عملیات بمب‌گذاری تروریستی و پی بردن به این موضوع که چه بلایی سر جاستین، برادر دوقلوی از نظر سیاسی رادیکالش، آمده است. در طول یک شب، گروه‌های مختلفی با برنامه‌های متفاوت، جی. جی. را بازی می‌دهند. اگر این شش کلمه را به طرح اضافه کنید «به نویسندگی و کارگردانی آبل فرارا» آن وقت سینمادوستان جدی و پیگیر می‌دانند که «صفرها و یک‌ها»، هیچ شباهتی به فیلم‌های بلاک‌باستر نخواهد داشت. فرارا فیلم‌ساز مؤلفی از سینمای مستقل است که از دهه ۱۹۷۰ کارش را آغاز کرد و احتمالاً بیش‌تر با دو درام جنایی کلاسیک «پادشاه نیویورک» و «ستوان بد» در دهه ۱۹۹۰ شناخته می‌شود که پیرنگ‌های قراردادی ژانرشان را به مطالعاتی در باب شخصیت‌ها بدل کردند و مردان و زنانی از لحاظ اخلاقی دچار تضاد و مشکل را در بستر بحران‌هایی روح‌آزما تعقیب کردند.

این‌جا ۳ همکار فرارا باعث ارتقای کیفیت فیلم صفرها و یک ها شده‌اند. جو دیلیای آهنگ‌ساز با آن موسیقی متن راک‌گونه تیره‌وتارش، شان پرایس ویلیامز فیلم‌بردار که با حداقل نورپردازی کار کرده و بارها تصاویر پیکسلی نامعمولی را ثبت کرده است تا در خدمت ایده مبهم بودن مأموریت جی. جی. باشد؛ و نفر سوم، ایتن هاک است که سه نقش را بازی کرده: جاستین پرشور که در بندِ مجاهدان است و در ویدیوهای گروگان‌گیرها دیده می‌شود که شورشیان را به سوزاندن همه چیز دعوت می‌کنند؛ در نقش جی. جی. منفعل که به‌قدری آرام و محتاط است که خودش پا به موقعیت‌هایی می‌گذارد که مورد باج‌گیری قرار بگیرد؛ و بازیگری که فیلم را معرفی می‌کند و پس از عنوان‌بندی پایانی ظاهر می‌شود تا بگوید درباره فیلم و معانی‌اش چه فکر می‌کند.

بهترین فیلم های ۲۰۲۲

راجر ایبرت دات کام | امتیاز ۷۵ از ۱۰۰

گلِن کِنی | آبل فرارا از سال ۲۰۱۹ تا امروز، ۳ فیلم بلند داستانی و ۲ مستند ساخته است؛ ولی مسأله اصلی این نیست که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. از سوی دیگر، منصفانه هم نیست که بگوییم ۳ فیلم داستانی او یعنی «توماسو»، «سیبری» و همین «صفرها و یک‌ها»، حرفی یکسان را می‌زنند. به نظرم صحیح‌تر است که بگوییم این سه فیلم، گونه‌های متفاوتی با یک مضمون مشترک هستند؛ مضمونی که دقیقاً در قلب و ذهن فرارا جریان دارد. «توماسو» پرتره‌ای از یک هنرمند آمریکایی رهاشده از بند الکل است که در ایتالیا زندگی می‌کند، دقیقاً همان فردی که خود فرارا است. «سیبری» هم نگاهی همه‌جانبه به انزوا – و کابوس‌های برآمده از آن – است که عنوان فیلم به نام کافه‌ای اشاره دارد که شخصیت اصلی آن را اداره می‌کند. بازیگر اصلی هر دو فیلم هم ویلم دِفو است. «صفرها و یک‌ها» به ایتالیا بازمی‌گردد و داستانش در یکی از مشهورترین و مقدس‌ترین مکان‌های آن می‌گذرد. این فیلم هم مردی را در انزوای احساسی نشان می‌دهد که این بار ایتن هاک به جای دفو نقشش را بازی کرده است. به عبارت دیگر، این فیلم واکنش فرارا به روزگار پاندمی و قرنطینه است؛ و «واکنش» او هیچ شباهتی به نمونه‌هایی ندارد که پیش از این دیده‌اید.

تماشای آنلاین فیلم صفرها و یک ها

ورایتی | امتیاز ۷۰ از ۱۰۰

جی وایسبِرگ | پاندمی، سرعتِ کار بعضی را کاهش داد اما آبل فرارا کسی نیست که اجازه دهد فرصتی از دست برود، حتی اگر مشخص نباشد که دقیقاً با آن چه کاری می‌کند. او پس از مستندی که در روزگار کووید ساخت با عنوان «زندگی اسپورتین» Sportin’ Life – که سلف‌پرتره (خودنگاره) است – با این تریلر جاسوسی آخرالزمانی – که از هر نظر تیره‌وتارست – برگشته است؛ فیلمی که شب‌ها و در جریان یک قرنطینه سفت‌وسخت در شهر محل اقامت این سال‌هایش یعنی رُم فیلم‌برداری شده؛ فیلمی که تماشاگرانش را با قضاوت‌های فرارایی درباره سیاست‌های پروتکل‌های دوران پاندمی هم آشنا خواهد کرد، هرچند در این مورد بیانیه‌های آقای کارگردان، او را در میان آدم‌های منطقی و میانه‌رو قرار می‌دهد…

کاری که فیلم صفرها و یک ها انجام می‌دهد – به‌عمد، حساب‌شده و به شیوه‌ای شهودی، از نوع آشفته‌اش که امضای سال‌های اخیر کارگردانش بوده – بازتولید وضعیت عمومی ناآرام و ناامنی است که بیش‌تر ما در جریان قرنطینه تجربه‌اش کردیم؛ زمانی که خیابان‌های متروک شب‌هنگام، حتی از نمونه‌های‌شان در یک فیلم نوآر هم تشویش‌برانگیزترند و پارانویایی را دامن می‌زنند که می‌پرسد چه کسی از این مکان‌های فیزیکی و ذهنی خالی آزاردهنده بهره می‌برد.

فضای صوتی پرتنش فیلم، پر از صداهای ریز و بمی است که تماشاگر را دل‌آشوب می‌کند و چارچوب شنیداری‌ای را خلق می‌کنند که یکدست‌تر از روایتی است که به‌عمد سردرگم‌کننده است و با صحنه‌های کم‌نور فیلم – که با قالب نماهای بسته کلاستروفوبیک گرفته شده‌اند – همخوانی دارد. در چارچوب زمانی فیلم، پاندمی حضوری تمام‌عیار دارد و ماسک‌ها و شستن مرتب دست‌ها گواه آن است، اما جهان داستانی فیلم مثل یک زمان حال موازی می‌ماند که در آن، نیرویی نظامی تمامی خیابان‌های خالی را تحت کنترل دارد و فقط تبهکاران چینی و سردمداران روسی آزادی عمل دارند.

شهر رُم آبل فرارا، همان شهر جاودان و فناناپذیری نیست که اغلب سینمادوستان می‌شناسند و فیلم‌سازان انگشت‌شماری بوده‌اند که آن قدر جسارت داشته‌اند که این شهر را چنین سیاه و چرک به تصویر بکشند… برای شهری که همیشه به خاطر نور و زیبایی‌اش ستوده شده، اضطراب‌آور است که رُم از دریچه نگاهی دیده شود که روی گوشه‌های زشت آن تأمل می‌کند. دوربین شان پرایس ویلیامز – آگاهانه – بیش از حد به سوژه‌هایش نزدیک می‌شود و با استفاده از تأثیرهای این تغییر موقعیت که با نورپردازی اندک فضاهای داخلی و خارجی ترکیب شده است، یادآور شهری خاموش در جریان حمله هوایی است تا به این ترتیب، ظلم و ستم حاکم را به زبان تصویر بیان کرده باشد.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم