انیمیشن رابین رابین جدیدترین محصول کمپانی آردمن این روزها در حال نمایش است. یک انیمیشن سرحال و دیدنی که استقبال منتقدان از آن نشان میدهد چقدر میتوان روی تولیدات این روزهای انیمیشن حساب ویژهای کرد.
خلاصه داستان انیمیشن رابین رابین
خلاصه داستان انیمیشن رابین رابین را اینگونه میشود توضیح داد؛ هنگامی که تخم رابین به صورت تصادفی داخل یک سطل زباله میافتد، یک خانواده دوست داشتنی از موشها او را بزرگ میکنند. هرچقدر که او بزرگتر میشود، تفاوتهای او آشکارتر میشود. رابین تصمیم به دزدی میگیرد تا به خانوادهاش ثابت کند که میتواند یک موش واقعا خوب باشد، اما در نهایت خودِ واقعیاش را کشف میکند.
نظر منتقدان درباره رابین رابین
ایندیپندنت
کلاریس لافری | رابین رابین علی رغم داستان آشنا و گرم و صمیمانهاش درباره پرنده فرزندخواندهای که به دنبال ریشههای واقعی خود است، یک شکست بزرگ برای کمپانی آردمن انیمیشن است.
تلگراف
آنیتا سینگ| اگرچه رابین رابین در لیست بزرگترین موفقیتهای آردمن در کنار آثاری مانند یک روز بزرگ (A Grand Day Out) و فرار مرغی (Chicken Run) قرار نمیگیرد، اما به معنای واقعی کلمه راحت و دوستداشتنی است. انیمیشنی با موجودات استاپ موشن ساخته شده از نَمد که خاطرات قدیمی از Fingerbobs را به یاد میآورد.
The Spool
داگلاس لامان| رابین رابین، فقط یک خاطرهبازی یا بازگشتی از یک برَند قدیمی نیست. این انیمیشنی است که هنگام تماشای آن نمیتوانید جلوی خنده خود را بگیرید.
Flickering Myth
کریس کنر| این انیمیشن از سنت پویانمایی خمیری که به شکل درخشانی در فرانچایزی مانند والاس و گرومیت استفاده شده است، فاصله میگیرد. این مسئله باعث شده که رابین رابین از دیگر پروژههای آردمن متفاوت بنظر برسد، هرچند که همچنان بسیار خلاقانه و سرگرمکننده است.
نقد بلند The Upcoming درباره فیلم رابین رابین
می تروماتا| رابین رابین، یک داستان کوچک جذاب و عجیب است. انیمیشن کوتاهی که استقبالی گرم از روزهای سرد زمستانی است. داستانی ساده که در زمان کریسمس روایت میشود و درباره خانواده، تعلق و یافتن جایگاه خود در دنیای بسیار بزرگ است. انیمیشن در ابتدا داستان گروهی از موشها را دنبال میکند که یک پرنده سینه سرخ کوچک (رابین) را به فرزندی پذیرفتهاند. در زمان حال، رابین کوچولوی دست و پا چلفتی، در طول سفرهای زمستانیشان با ایجاد دردسر و شیطنت، آنها را کبود غذا برای فصل سرد روبهرو میکند. از آنجایی که او یک پرنده است و نه یک موش، در درک اینکه دقیقا چه چیزی او را از بقیه متمایز میکند، مشکل دارد. سپس او از آنجا بیرون میرود تا یک ماجراجویی را شروع کند و به این طریق بتواند خود را نجات بدهد و دوستان و رویاهای تازهای در طول مسیر پیدا کند.
این استاپ موشن جذاب، از هر جهتی گرم و صمیمی و تاثیرگذار است. ایده مرکزی رابین رابین را بارها و بارها در آثار مختلفی مشاهده کردهایم. با اینحال، در اینجا – به ویژه بخاطر اینکه در قالب یک داستان کریسمسی ارائه شده – همچنان اثر الهامبخش و تاثیرگذار خود را حفظ کرده است. هر کلیشهای اگر درست مورد استفاده قرار نگیرد، میتواند ناخوشایند باشد. اما خوشبختانه رابین رابین به اندازه کافی کوتاه است تا پیرنگ داستانی آشنای خود را بیش از حد کش ندهد. همچنین در روایت خود ظرافتهایی که فقط فیلمسازی استاپ موشن میتواند ارائه بدهد را در بر میگیرد.
جلوههای بصری و صدا باعث ایجاد لحنی لطیف و دوستداشتنی شدهاند. با تمرکز بر جلوههای صوتی و تصاویر گرافیگی بازتابنده که اتمسفر انیمیشن را ایجاد میکنند، همه چیز بسیار ملموس است. در فضا سازی با استفاده از فیلترها و تمرکز بر تنظیمات آب و هوا، تاکید زیادی بر زمان و محیط وجود دارد. رنگهای خارقالعاده نشان میدهند که دنیای کوچک حیوانات چقدر وسیع است. هر گوشهای رنگ مشخص خود را دارد و فضای کلی به یک نوع پالت رنگی محدود نمیشود.
یکی از جنبههای دقیق انیمیشن، چشمهای بیانگر است. چشمهای پهن و روشن رابین، بازتابی از معصومیت او هستند. از سوی دیگر، چشمان باریک و بزرگ گربه، تعادلی از ترسناک بودن و شرارات را نشان میدهد. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته رابین رابین، قطعههای کوتاه موسیقی هستند که از وسایل برای خلق تخیل و نماد بهره میبرند و روایت را بیشتر تقویت میکنند. احساسات و جزئیات زیادی در این فیلم استاپ موشن کوتاه وجود دارد. فیلمی بسیار دوستداشتنی که شروعی عالی برای فصل کریسمس است.
امتیازهای انیمیشن رابین رابین
- میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۷.۲ از ۱۰
- میانگین رضایت انیمیشن رابین رابین بر اساس نظر کاربران سایت راتن تومیتوز: ۸۶ درصد
حرفهای سازندگان انیمیشن
مایکل پلیز: من زمانی که ۸ ساله بودم به کارگاههای آردمن رفتم و انیمیشنهای خمیری نسبتا وحشتناکی ساختم. من هنوز همه آنها روی مجموعهای از نوارهای VHS دارم. سپس وقتی به دانشگاه رفتم (در ابتدا هنرهای زیبا مطالعه کردم و بعد سراغ یک دوره عروسک سازی رفتم) یک قفسه با یک دوربین و یک کامپیوتر که هیچ کس دیگری از آن استفاده نمیکرد را در آنجا پیدا کردم. من دو سال را در آنجا سپری کردم و فیلمهای کوتاه استاپ موشن عجیب و غریبی ساختم. آنجا بود که من و دانیل با یکدیگر آشنا شدیم و به نوبت از این وسایل استفاده میکردیم و همچنین به یکدیگر کمک میکردیم.
ما به اندازه کافی خوششانس بودهایم که در طول این سالها توانستهایم روی پروژههای انیمیشنی زیادی کار کنیم. از مجموعه انیمیشنهای دو بعدی در کارتون نتورک گرفته (الیوت از زمین) تا موزیک ویدئوهای کم هزینه با گروههای مختلف (کاماسی واشنگتن). اما رابین رابین جهشی در مقیاس کار ما بود. چراکه فکر میکنم با نزدیک به ۱۷۰ نفر در این پروژه همکاری کردیم. ما چیزهای بسیار زیادی از تیم فوقالعاده هنرمندان و تهیهکنندگان آردمن یاد گرفتیم. جای خوشحالی بود که در جمع آنها به گرمی از ما استقبال شد. البته جنبه عملی کار چالش اصلی ما نبود، زیرا زمان بیشتری برای انجام آن در اختیار داشتیم. چالش اصلی این بود که داستان (نسبتا پیچیده) را منسجم، روان و با ریتمی مناسب در سی دقیقه به تصویر بکشیم.
دانیل اوجاری: ایده اولیه رابین رابین، حدود ۷ یا ۸ سال پیش در اواخر یک شب در استودیوی ما شکل گرفت. ایده اصلی پیرنگ داستانی (پرندهای که به کمک خانوادهای از موشهای سارق بزرگ میشود و با یک زاغی مادیگرا وارد یک ماجراجویی میشود تا یک ستاره جادویی کریسمس را بدزدد) به سرعت شکل گرفت. اما سالها طول کشید که بفهمیم چگونه این داستان را روایت کنیم و با آن چه میخواهیم بگوییم.
ما میدانستیم که میخواهیم رابین رابین با سنتهای داستانی ویژه کریسمس مانند آدمبرفی و والاس و گرمیت، مطابقت داشته باشد. بنابراین خیلی زود برای ما روشن شد که باید آن را در قالب یک فیلم ۳۰ دقیقهای ارائه کنیم. ما خیلی زود فیلم را در قالب یک موزیکال تصور کردیم. این داستانی در مورد پرنده پر سر و صدایی است که با موشهایی ساکت زندگی میکند. بنابراین منطقی بود که این صدای بلند به شکل موسیقی در بیاید. ما خوششانس بودیم که سابقه همکاری طولانیای با گروه Bookshop (آهنگسازان فیلم) داشتیم. بنابراین از همان ابتدا توانستیم با آنها به طور همزمان روی موسیقی و داستان کار کنیم.
پس از هزاران بار تماشای فیلم با کریس مورل تدوینگر و دنی گالاگر تهیه کننده، دیدن فیلم با تماشاگران واقعی – به ویژه خانوادهها -، کاملا باورنکردنی بود. واکنشها کاملا تاثیرگذار و انرژیبخش بودند. همچنین دیدن خندههای مخاطبان بسیار جالب بود. ما دنیا را دوست داریم و ایدههای زیادی برای گفتن داستانهای بیشتر از آن داریم. اما زمان مشخص خواهد کرد که سمت چه پروژهای خواهیم رفت.