سال ۱۳۹۸، وقتی مجله «فیلم» از ۱۴۰ منتقد و نویسنده سینمایی خواست بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را انتخاب کنند، ۳ فیلم از داریوش مهرجویی در بین ده فیلم برتر این نظرسنجی بود و مهرجویی در صدر بهترین و محبوبترین کارگردانهای تاریخ سینمای ایران قرار گرفت. فیلمنامهنویس و فیلمسازی که از ۵۳ سال پیش فیلم میساخت، کارنامه سینمایی غنی و درخشانی دارد و یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینمای ایران است. اینجا سعی کردهایم یک پرونده کامل داشته باشیم از بهترین فیلمهایش، دیگر فیلمهایی که اگرچه جزو بهترینها نیستند ولی جزو کارنامه مهرجوییاند و در آخر، میزان فروش دهه به دهه فیلمهای او را بررسی کردهایم.
فهرست بهترین فیلم های داریوش مهرجویی به ترتیب زمان انتشار مرتب شدهاند + لیست بقیه کارنامه آثار
۱۰ گام فیلمسازی به سبک داریوش مهرجویی | به روایت خودش
داستان مرگ غریب خالق هامون
۲۲ مهر ۱۴۰۲ روز بدی بود؛ مرگ تلخ و غیرقابل باور داریوش مهرجویی و همسرش و قتل آنها در ویلای شخصی سینمای ایران را در بهت فرو برد. بدون شک و بر اساس تمامی معیارها و نظرسنجیها داریوش مهرجویی بزرگترین و برترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران است. فیلمسازی که آثار ماندگار و درخشانش بیش از انگشتان دست است و این بدان معنا است که سینمای ایران یک نابغه و یک همهچیز تمام را از دست داده است. فیلسوفی بزرگ و دانشمند که هر فیلم و هر اثرش یک دنیا حرف و تحلیل دارد.
چه میتوان گفت؟ از مردی که در آثارش عشق و زندگی را توامان هدیه میداد و چیزی جز امید و باور به زیستن در کلام و آثارش نبود. مهرجویی بزرگ نزدیکی بسیاری با ادبیات داشت و به غیر از چاپ چند رمان و ترجمه آثار بزرگان ادبیات و فلسفه تقریبا در اکثر کارهایش اقتباسی از یک داستان و رمان ایرانی یا خارجی را دستمایه ساخت فیلمش قرار میداد. اگرچه داریوش مهرجویی در ۱۵ سال اخیر آنچنان که باید سرحال نبود و آن سرزندگی در آثارش مانند گذشته دیده نمیشد اما نمیتوان بر اراده و درک عمیق او از چیستی و جهان پیرامونش به سادگی گذشت و حتی در کممایهترین آثارش نیز درخششی وجود دارد که در کمتر فیلمساز ایرانی میتوان آن را پیدا کرد. سینمای ایران با مرگ داریوش مهرجویی حالا بیش از هر زمان دیگری بی پشتوانه شد و این غم و اندوه ابدی برای فرهنگ سرزمینی است که بزرگش در یک شب سرد پاییزی به دست ناجوانمرد و ناخردی به مسلخ برده شده و جامعهای را بهت زده کرده است.مروری داریم بر آثار فیلمساز ارزشمند و درخشان سینمای ایران داریوش مهرجویی.
فیلم نارنجی پوش | ۱۳۹۰
نارنجی پوش تلاشی برای درک درست از پاکیزگی است و مهرجویی در فیلم تلاش میکند مفهوم پاکیزگی و نسبت آن با شادابی را در یک مفهوم فلسفی و جهان شمول با زبانی ساده تعریف کند. این فیلم داستان تحول عجیب و غریب یک عکاس حرفهای مطبوعات است که تلاش دارد با پاکیزگی محیط اطراف، به تطهیر روح و روان خود بپردازد و در نهایت به پاکیزگی روح دست یابد. حامد آبان عکاس حرفهای مطبوعات، با خواندن کتابی در مورد فنگ شویی چنان تحت تأثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغالزایی قرار میگیرد که لباس نارنجی مخصوص پاکبانان را بر تن کرده، به شهرداری میپیوندد و با عنوان «نارنجیپوش لیسانسه» به شهرت میرسد. اما اعتبار و محبوبیت حامد، زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیبهای عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر میبرد.
فیلم سنتوری | ۱۳۸۵
در کارنامه مفصل و پر از گنج و شاهکار داریوش مهرجویی سنتوری حکم پایان بر مسیری داشت که فیلمساز موج نوی سینمای ایران را به قبل و بعد از آن تقسیم میکند. سنتوری اوج نبوغ مهرجویی در خلق یک موقعیت دراماتیک است. خلق قهرمانهایی از جنس مردم و برای مردم اگرچه با حمید هامون آغاز شد ولی با علی سنتوری پایان یافت. سنتوری البته یک تلخی بزرگ هم در پی داشت و آن هم دق کردن فرامرز فرازمند دوست و یار قدیمی مهرجویی و تهیه کننده فیلم بود که به واسطه توقیف فیلم و سلب شدن اکران فیلم به خاطر برخی کجفهمیها از دنیا رفت. سنتوری هم مانند دیگر آثار مهرجویی محصول اقتباس و ادبیات است.
فیلم برداشتی آزاد از عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل است. همچنین خاطرات خانوادگی رامین اسکندری نویسنده غیر حرفهای شیراز در یاداشتهایی تحت عنوان بهار سیاه دستمایه اصلی فیلمنامهای شد در ارتباط با زندگی نافرجام برادر ناکام بزرگترش، پیمان اسکندری که در اوج هنر و تحصیل به بیراهه و اعتیاد افتاد و عشقی اشتباه علیرغم تلاش خانواده و نزدیکان او را تا مرگ سوق داد. این خاطرات توسط اداره آموزش پرورش مرودشت در اختیار نویسنده علی سنتوری قرار گرفت که با رضایت قضایی خانواده پیمان اسکندری و پرهیز از بیان و پرداخت مرگ مشکوک و ناگهانی وی که در سال ۸۲ بعنوان یکی از پروندههای کیفری پر سر و صدا اما بی فرجام دادگستری شیراز مطرح بوده، دستمایه اصلی تدوین فیلم نامه علی سنتوری شد.
فیلم مهمان مامان | ۱۳۸۲
مهمان مامان وجهی از ذهن داستانپرداز مهرجویی را روشن میکند که پیشتر در اجارهنشینها نمودش را دیده بودیم. روایتی از طبقهای از جامعه ایرانی و نگاه به زندگی و زیست ایرانیان که در جنوب شهر زندگی میکنند. نگاه مهرجویی در مهمان مامان به فقر نگاهی توام با غم و اندوه نیست. درک او که حاصل زیست فلسفیاش است از زندگی آنقدر در مهمان مامان به بلوغ رسیده است که از دستار پوسیده فقر لباسی زیبا و مجلسی درست میکند و آن را بر تن شخصیتهای فیلمش میکند. اگرچه نباید از حضور درخشان هوشنگ مرادی کرمانی در مقام داستان نویس که مهرجویی فیلمش را از داستان او اقتباس کرد غافل شد. مهمان مامان هنوز هم دیدنی و جذاب است و برخی از تکههای فیلم جزو یادگاریهای کالت سینمای ایران است.
همه نقدهای قدیمی به فیلم مهمان مامان
فیلم درخت گلابی | ۱۳۷۶
داریوش مهرجویی که علاقه زیادی به اقتباس از آثار نویسندگان داخلی و خارجی دارد یک سال پس از آنکه شاهکار لیلا را ثبت کرد به سراغ داستانی از گلی ترقی رفت و عاشقانهای متفاوت را با حضور همایون ارشادی و گلشیفته فراهانی جلوی دوربین برد. هنوز هم برای خیلی از عاشقان سینما کاراکتر «میم» با بازی گلشیفته فراهانی به نمادی از یک عشق دست نیافتنی تبدیل شده است و درخت گلابی را به یکی از عاشقانههای مهم سینمای ایران تبدیل کرده است.
فیلم درخت گلابی؛ نقدها و نظرهای قدیمی
فیلم لیلا | ۱۳۷۵
اثر ماندگار داریوش مهرجویی یکی از بهترین عاشقانههای سینمای ایران است که در بستر جامعه سنتی ایران و به خاطر پافشاری بر یک امر باطل زندگی یک زوج جوان رو به اضمحلال میرود. مهرجویی در لیلا داستانی به ظاهر ساده را روایت میکند که در پس اندیشههای آن میتوان جسارت فیلمساز را برای شکستن برخی از مناسبات ذهنی جامعه سنتی ایران درک کرد. فیلمسازی که اگرچه در تمامی ساختههایش در دهههای ۶۰ و ۷۰ بر همین مسیر استوار بود اما لیلا را میتوان نقطه عطف فیلمسازی مهرجویی دانست. حضور درخشان لیلا حاتمی و علی مصفا در این فیلم یکی از بهترین زوجهای سینمای ایران را به تصویر کشیده است.
بازخوانی نقد و بررسیهای قدیمی درباره فیلم لیلا
فیلم پری | ۱۳۷۳
پری اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستانکوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی»، نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است. مهرجویی در پری به سراغ فلسفه و عرفان رفته و ممزوج کردن این دو مفهوم را در فیلم به شیوهای متفاوت بیان کرده است. داستان فیلم درباره پری است که دانشجوی رشته ادبیات و تئاتر است که با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی میشود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری، پس از خواندن کتاب با آنکه خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده شده و در وادی دردناک طلب سرگردان می شود. کتاب به برادر بزرگش، اسد تعلق دارد. اسد چندی پیش در حادثه آتش سوزی کلبهاش درگذشته است. داداشی برادر دیگر پری که مخالف راه و رسم اسد است و عقیده دارد که میان عشق به خداوند و زندگی عادی تضادی نیست، میکوشد پری را از این حالت قهر و طغیان نجات دهد.
داریوش مهرجویی در پری تلاش میکند که افراط در دین را که مقدمه افراط در زندگی است به زبانی فلسفی بیان کند. او خودش در این باره میگوید: پری میخواهد بگوید از ظاهریات دین باید فرار کرد و به عمقِ دین اسلام باید علاقه داشت. داریوش مهرجویی در این فیلم شخصیت پری را فردی آشفته و تا حدی مضطرب که در مذهبش دچار افراط شده و روزههای چند روزه میگیرد و پشت سر هم ذکر میگوید و تحملِ نامزدش را، که با شخصیت معنوی او کاملاً متفاوت است، ندارد نشان میدهد؛ ولی با آمدن شخصیت داداشی در طیّ داستان تا حدی به پری کمک میشود تا از سردرگمی رهایی یافته و میفهمد که خیلی هم بودن در این دنیا سخت نیست و ما همه بازیگرانی هستیم که داریم برای خداوند در این دنیا نقش بازی میکنیم.
فیلم سارا | ۱۳۷۱
علاقه زیاد مهرجویی به داستانها و نمایشنامههای هنریک ایبسن باعث شد او ساخت سارا را با اقتباسی از نمایشنامه خانه عروسک او بسازد. مهرجویی در سارا نیز استیصال انسان و سواستفادههای بعدی از آن را دستاویز ساخت فیلم قرار میدهد. سارا در تقابل با شر و ایستادن بر سر عقاید و زندگیاش سعی میکند زندگیاش را فدای مصلحتاندیشی نکند. داستان فیلم درباره سارا است. زنی که به خاطر عمل جراحی همسرش مجبور شد از فردی به نام گشتاسب پول قرض بگیرد و حالا که همسر سارا به ریاست بانک رسیده گشتاسب به جای آنکه پول را از سارا طلب کند از او میخواهد به خاطر ریاست و نفوذ همسرش اتهام جعل اسناد را پاکسازی کند و سارا در این دوراهی سخت قرار میگیرد.
فیلم سارا؛ مرور نقدهای قدیمی به فیلم
فیلم بانو | ۱۳۷۰
مهرجویی بعد از درخشش هامون تصمیم گرفت فیلمی بسازد با همان شخصیتهای هامون ولی این بار حمید هامون تبدیل به بانو شده است. خودش در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در اینباره میگوید: بانو در ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو در واقع، هامون زن است و فیلم، سرگذشت رنج او. بانو داستان زنی از طبقه مرفه و آشنا به کتاب و تاریخ و شعر است که سرخورده و دلشکسته از خیانت همسرش، آگاهانه خانه اعیانیاش را مامن افرادی فقیر و محروم و مستضعف میکند. بنا به گفتهٔ داریوش مهرجویی، وی ایدهٔ ساخت بانو را از اتفاقی واقعی که برای همسر آن زمانش فریار جواهریان افتاده بود، گرفته بود.
همه چیز درباره گریمهای عجیب فیلم بانو
مهرجویی درباره ایده فیلم بانو میگوید: باغ بزرگی کنار خانه ما بود که دیوار کناریاش ریخته بود. باغبان آنجا و زنش گاه گاهی برای کمک به خانه ما میآمدند. یک روز زن باغبان مریض شد. فریار رفت پیششان، بهشان رسید و زن را به بیمارستان برد. بعد نشست برای من تعریف کرد که این زن چقدر نمک نشناس بوده و مدام غر میزده و هر کاری فریار برایش میکرده، باز هم متوقع بوده، تا جایی که در ماشین را هم فریار باید برایش باز و بسته میکرده. این موضوع برای من تلنگری بود. حس کردم اگر بشود درونش را بشکافم، موضوع جالبی میشود.
فیلم هامون | ۱۳۶۸
بدون شک نقطه عطف زندگی هنری داریوش مهرجویی با هامون گره خورده است. در همان دوران پخش فیلم در جشنواره دوره هشتم روزنامهای تیتر زد «بغض یک نسل با هامون ترکید» و این یعنی نسل بعد از انقلاب حالا با شخصیتی روبرو هستند که درباره چیستی و چگونگی زندگی و امید به زندگی حرف میزند. حمید هامون شخصیت کالت یک نسل است و کمتر فیلمی در سینمای ایران است که تا این اندازه الهامبخش هنرمندان دیگر باشد و کاری که مهرجویی در هامون کرد به اندازه دنیایی از پیوستگی میان فلسفه و سینما و درک درست از سینما میارزد. مهرجویی خود میگوید که داستان این فیلم با الهامگرفتن از بوف کور صادق هدایت نوشته شده است.
فیلم هامون؛ نقدهای قدیمی و خواندنی
اجاره نشینها | ۱۳۶۵
داریوش مهرجویی بعد از انقلاب و به خاطر شرایط ویژه کشور در دوران پس از انقلاب تصمیم میگیرد در فرانسه زندگی کند. او تبعید خودخواسته به پاریس را تا زمان ساخت اجارهنشینها ادامه داد تا اینکه با ضمانت و قول عزتالله انتظامی و محمدمهدی دادگو از مدیران وقت سینمایی به ایران برگشت و اجارهنشینها را جلوی دوربین برد. فیلمی سرحال و سرخوش از ماجرای اهالی یک ساختمان که در غیاب مالک اصلی با یکدیگر درگیر هستند. خاطرهها و حواشی فیلم اجارهنشینها آنقدر جذاب و خواندنی است که میتواند مقدمه نوشتن یک کتاب و یا حتی ساخت مستند باشد.
فیلم اجاره نشین ها؛ مرور نقدهای قدیمی و حواشی فیلم
مدرسهای که میرفتیم | ۱۳۵۹
داریوش مهرجویی پس از پیروزی انقلاب، سراغ داستان «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» نوشته فریدون دوستدار رفت؛ داستانی که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و در فضای انقلابی سالهای ۵۸ و ۵۹ مورد توجه قرار گرفته بود. به این ترتیب «مدرسهای که میرفتیم» جلوی دوربین رفت؛ از معدود فیلمهای سینمای ایران که تقریبا کل ماجرا در داخل مدرسه میگذرد؛ مدرسهای که قرار است تصویر جامعه را بازتاب دهد. این فیلم برای اکران به مشکل ممیزی برخورد و سرانجام پس از ۱۰ سال نسخه مخدوشی از آن به روی پرده رفت.
نقد و بررسی فیلم مدرسهای که میرفتیم
دایره مینا | ۱۳۵۳
دایره مینا پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و دومین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است. فیلم به مدت ۳ سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ (پاییز ۱۳۵۶) و سپس در برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانهاش که درباره ورود خونهای آلوده به کشور بود به همراه استفاده از ستارههای سینمای تجاری مانند فروزان و سعید کنگرانی، دایره مینا را به جنجالیترین ساخته مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد.
پستچی | ۱۳۵۱
پستچی چهارمین فیلم داریوش مهرجویی است که در زمان خود موفقترین ساخته این کارگردان در محافل جهانی بود. فیلم نسبت به آثار بعدی مهرجویی نگاه شخصیتر دارد و حول یک شخصیت میچرخد. فیلمنامه پستچی بر اساس نمایشنامه «ویتسک» نوشتهٔ گئورگ بوشنر نوشته شده است و روایتی از زندگی یک مرد با مشکلات مختلف است که در اوج ثروت سعی میکند تمام اموالش را به پول تبدیل کرده و ثروتش را خرج ساخت یک خوکدانی کند. تقی پستچی دچار یک جنون میشود و همسرش را که به خاطر یک رابطه نامشروع مورد اتهام است به قتل میرساند.
آقای هالو | ۱۳۴۹
آقای هالو اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام نوشته علی نصیریان ساخته شده است. فیلم در نقد مهاجرت روستاییان به شهرها است و آقای هالو نماینده قشری از جامعه است که در دنیای پر زرق و برق پایتخت گرفتار یک عشق نافرجام میشود و در مییابد انسانها آنطور که نشان میدهند نیستند و همه آدمها سرگذشتهای عجیبی دارند و همین موضوع باعث سرخوردگی او میشود و تصمیم میگیرد به روستایش باز گردد.
گاو | ۱۳۴۸
آنچه که داریوش مهرجویی را تبدیل به یکی از فیلمسازان مهم تاریخ سینمای ایران کرد بدون شک نقطه عزیمتی دارد که با ساخت فیلم گاو گره خورده است. گاو یکی از آثار مطرح و مهم سینمای ایران است که در ساختار و مفهوم و رویکرد فیلمساز جایگاه متعالی داشته و از گاو به عنوان مهمترین اثر سینمای ایران یاد میبرند. شاید این مهم را از مسئولان بعد از انقلاب شنیدهاید که بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) با دیدن فیلم گاو گفتند که سینمایی که ادامه دهنده این سبک از فیلمسازی باشد سینمای مورد نظر انقلاب است و در واقع فیلم گاو باعث زنده ماندن سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب شد. این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.
دیگر فیلم های کارنامه داریوش مهرجویی
فیلم لامینور | ۱۳۹۸
آخرین ساخته مهرجویی تلاش دوباره فیلمساز برای خلق موفقیتی از جنس سنتوری بود. فیلمی در ستایش موسیقی و عشق که با نوازندگی یک دختر پیوند خورده است. مهرجویی در لامینور هم تقابل سنت و مدرنیته و روبروی هم قرار گرفتن دو نسل و دو دیدگاه را بهترین مدل برای ارزیابی جهان داستانی خودش میدانست و در این رهگذر اگرچه نتوانست موفقیتهای سنتوری را تکرار کند اما باز هم رگههایی از همان سرخوشیهای دوران اوجش را میتوان در لامینور نیز جستجو کرد.
فیلم اشباح | ۱۳۹۲
علاقه زیاد مهرجویی به آثار کلاسیک ادبیات جهان باعث شد ساخت اشباح را با تکیه بر نمایشنامه هنریک ایبسن جلوی دوربین ببرد. ایرانیزه کردن فضای اشباح و پیدا کردن ما به ازای شخصیتهای نمایشنامه در فیلم مهرجویی باعث شد نتیجه آنچنان که باید مورد توجه قرار نگیرد.
فیلم چه خوبه برگشتی | ۱۳۹۱
چه خوبه که برگشتی برگرفته از داستان نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ از نیکلای گوگول است. بسیاری از منتقدان با تماشای فیلم از اینکه فیلمساز محبوبشان مجدد توانسته رگههایی از شیطنتها و شوخطبعیهای فلسفیاش را در فیلم جای دهد و نوید یک مهرجویی سرحال و سرزنده را میدهد ابراز امیدواری کرده بودند. جهانک داستانی در چه خوبه برگشتی مبتنی بر هیچ گرایی است و همین باعث شده است نفس کشیدن در این فضا نیازمند شناختن برخی نشانهشناسیها در آثار گذشته فیلمساز باشد.
فیلم آسمان محبوب | ۱۳۸۸
آسمان محبوب از معدود فیلمهای گنگ و بلاتکلیف مهرجویی است. گویی فیلمساز محبوب ما در این فیلم و بعد از سرخوردگی در اکران و نمایش سنتوری به دنبال مفهومی انتزاعی از مرگ و زندگی میگردد اما برای هیچ کدام از این دو مفهوم جوابی پیدا نمیکند. آسمان محبوب داستان زندگی دکتر جوانی به نام شایان است که در اوج موفقیت کاری و اجتماعیاش درمییابد مبتلا به تومور مغزی شدهاست. او تصمیم به خودکشی میگیرد اما در آخرین لحظه اتفاقی رخ میدهد که باعث میشود سر از روستایی دورافتاده درآورد و وقایع غیرمترقبهای برایش رقم بخورد.
فیلم طهران تهران | ۱۳۸۷
طهران تهران پروژهای مشترک با مهدی کرمپور با حال و هوای زندگی در پایتخت ایران را روایت میکند. مهرجویی بخش قدیمی و نوستالژیک این فیلم را کارگردانی کرد و با یک روایت متفاوت سعی کرد تصویری متفاوت و کمتر گفته شده از تهران قدیم را به تصویر بکشد.
فیلم بمانی | ۱۳۸۰
بمانی نشانههایی از ذوق مهرجویی را از دوران جوانی به یادگار دارد. دورانی که نگاه مستندگونه او به خلق دایره مینا منجر شد و در مقطعی نیز مستندهایی واقعبینانه تولید کرد. بمانی شرح زندگی سه دختر ایلامی به نامهای مدینه، نسیم و بمانی است و عشق سه دختر جوان به زندگی که در برخورد با نابسامانیهای اجتماعی تا آستانه مرگ ویران میشود. روایت تلخ مهرجویی در داستان زندگی بمانی که به خاطر فقر پدر در نوجوانی مجبور میشود با پیرمردی در ازای سه سال اجاره خانه ازدواج کند یکی از هولناکترین تصاویر فقر را به یادگار میگذارد. هر چقدر مهرجویی در مهمان مامان در برابر فقر سرخوش است در بمانی عفریت فقر و آوار شدن آن بر روی امید و زندگی دختران جوان را در واقعیترین شکل آن روایت میکند.
فیلم میکس | ۱۳۷۸
میکس روایت مهرجویی از پشت صحنه فیلمسازی است. در واقع مهرجویی در میکس حدیث نفس دوران حرفهایاش و دغدغههای فیلمسازی را روایت میکند. داستان فیلم درباره روزهای اوج برگزاری جشنواره فیلم فجر است. چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده، فرسودگی دستگاههای فنی، قطع و وصل مدام برق، آماده نبودن موسیقی متن و خستگی عوامل فنی که بهطور شبانهروزی مشغول به کار هستند باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبیکننده شدهاست.
از سوی دیگر الزام حضور فیلم در جشنواره که شرط لازم برای نمایش عمومی آن در سال آینده است، باعث شده تهیهکننده هم لحظه به لحظه فشار بیشتری برای آماده شدن فیلم به خسرو وارد کند، در حالی که هنوز مونتاژ فیلم کامل نشده و حتی چند صحنهای را که در مراحل آخر فیلمبرداری کردهاند از لابراتوار به دستشان نرسیدهاست. سرانجام فشار کار خسرو را دچار جنون میکند و قصد دارد همه چیز را به هم بریزد اما افراد گروه، او را به یک صندلی میبندند و کار را ادامه میدهند. روز نمایش فیلم قرار میشود نمایش حلقههای آماده فیلم شروع شود تا باقی پردهها برسد، اما وقفههای بین رسیدن پردهها به سینما حوصله تماشاگران را سر برده و تعدادی از آنها از شدت کلافگی روی سن سالن نمایش کمدی مسخرهای را اجرا میکنند. بینندگان فیلم از نزدیک با مشکلات ساخت فیلم بهخصوص مراحل صداگذاری آنالوگ آشنا میشوند و در ضمن چند نفر از صداگذاران و صدابرداران نام آشنای سینما در ابن فیلم حضور دارند.
فیلم شیرک | ۱۳۶۶
مهرجویی شیرک را با فیلمنامهای از کامبوزیا پرتوی ساخت. فیلم حول محور شخصیت شیرک است و هجوم گرازها به روستایشان. مسعود کیمیایی در مقام تهیهکننده در کنار رفیق قدیمیاش ایستاد و شیرک شاخته شد. به غیر از مهمان مامان که شخصیت کودک فیلم تا بخشی از درام فیلم را به دوش میکشد شیرک تنها فیلمی از مهرجویی است که قهرمان اصلیاش یک نوجوان است. فیلم در جشنواره کودک مورد توجه قرار گرفت اما مهرجویی نتوانست توفیق اجارهنشینها را با شیرک ادامه دهد.
الماس ۳۳ | ۱۳۴۶
ساخته شدن الماس ۳۳ در ایران دهه ۱۳۴۰ حادثهای در سینما محسوب میشد. مهرجویی بهعنوان فیلمساز جوانی که از آمریکا آمده بود و داشت اولین فیلمش را میساخت، بهخودیخود خبرساز بود، اما بودجه دو میلیون تومانی فیلم که برای آنسالها بسیار گزاف بود و حضور بازیگرانی خارجی از جمله نانسی کووَک، بازیگر تلویزیونی آمریکا که یکی دو فیلم سینمایی هم بازی کرده بود، و مسائل حاشیهای دیگر دست به دست هم داد تا فیلم مورد توجه قرار گیرد هر چند فیلم دچار شکست تجاری شد اما به عنوان تجربهای در تاریخ سینما مورد بررسی فراوان قرار گرفت و نقدهای متعددی در نشریات آن روزها درباره آن منتشر شد.
فیلمهای کوتاه داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی طی فعالیت سینماییاش ۹ فیلم کوتاه ساخته که پنج تای آن قبل از انقلاب تولید شده است؛ فیلم مستند داستانی «سفر به سرزمین رمبو» (۱۳۶۲) که درباره زندگی آرتور رمبو (بنیانگذار شعر مدرن فرانسه) بود برای تلویزیون فرانسه ساخته شد و اپیزود «فرش و فرشته» از مجموعه «فرش ایرانی» (۱۳۸۵) هیچگاه اکران عمومی نشد. اما اپیزود «دختردایی گمشده» از مجموعه «داستانهای جزیره» و همچنین «طهران: روزهای آشنایی» از فیلم دو اپیزودی «طهران تهران» در سینماها به نمایش درآمدند که سهم «داستانهای جزیره» در اکران سال ۱۳۷۹ تنها ۵۲ هزار بیننده و سهم «طهران تهران» در نمایش سال ۱۳۸۹ فقط ۱۲۳ هزار تماشاگر بود.
کتاب های داریوش مهرجویی
چکیده نقدهای منتشرشده در زمان نمایش اثر زندهیاد داریوش مهرجویی
فیلم بانو؛ بزنگاه سقوط
مهرجویی، موسیقی و داستانهای دیگر
تنهای بی سنگ صبور…
بیایید نقدهای قدیمی درباره یکی از بهترین ساختههای داریوش مهرجویی را بخوانیم
فیلم مهمان مامان؛ حکایت این مردم دوستداشتنی
پرونده جمعهها
۱۰ مرحله فیلمسازی داریوش مهرجویی
بیایید نقدهای قدیمی درباره یکی از بهترین فیلمهای داریوش مهرجویی را بازخوانی کنیم
فیلم درخت گلابی؛ یک عاشقانه روشنفکرانه
بیایید با هم نظر منتقدان قدیمی را بخوانیم درباره مهمترین ساخته مهرجویی
فیلم لیلا؛ تفکری زنانه در فضایی مردسالار
مهرجویی علاوه بر فیلمسازی در نوشتن رمان و ترجمه کتابهای بزرگان ادبیات و فلسفه ید طولایی داشت و آثار مختلفی را در طول حیات پربارش منتشر کرد. او همچنین در زمان تحصیلش در آمریکا سردبیری یک مجله با نام پارس ریو را بر عهده داشت و همین نشان دهنده علاقه او به نوشتن از همان دوران جوانی دارد. دوستی و رفاقت دیرینهاش با نویسندگان بزرگی چون احمدرضا احمدی و غلامحسین ساعدی و همنشینی با بزرگان ادبیات و استفاده از داستانهای ایرانی و خارجی در ساخت فیلمهایش فیلمساز شهیر ایرانی را در زمینه پیوند ادبیات و سینما یگانه کرد.
رمان های مهرجویی
- به خاطر یک فیلم بلند لعنتی نخستین رمان داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۸۸ و توسط نشر قطره منتشر شد. داستان با شرح فعالیتهای فیلمسازی یکی از دانشجویان فیلمسازی (قهرمان و راوی داستان) و دوست صمیمیاش حمید میرمیرانی آغاز میشود. سپس به ماجراهای عاشقانهاش با سلما میپردازد.
- در خرابات مغان دومین رمان داریوش مهرجویی که توسط نشر قطره در سال ۱۳۹۱ چاپ شد. مهرجویی در دومین رمانش کوشیده است با گره زدن اندیشهها در بافت روایت داستانی خود به این موضوع بپردازد که با این همه دشمنی وخشونت واختلاف مذهبی ومسلکی میتوان در کنار هم با عشق زندگی کرد؟ آیا میتوان بری از مسائل سیاسی به عشق و دین و عرفان پرداخت؟ در این رمان دو دلداده دانشجوی دانشگاه پنسلیلوانیا در فیلادلفیا که یک پسر ایرانی مسلمان ویک دختر کاتولیک ایتالیایی تبار را شامل میشوند. درکشاکش اندیشه و ایمان درگیر عشق عمیقی میشوند و می خواهند به زندگی مشترک بپردازند تا این که رویداد خونبار ۱۱ سپتامبر پیش میآید. آنها به سیاست کاری ندارند. ایا سیاست با زندگی و عشق و ایمان این دو دلداده کنار میآید؟ در توضیح این رمان میتوان گفت : درباره ی عشق و دین و فلسفه و سیاست و خشونت و… زندگی!
- سفر به سرزمین فرشتگان سومین رمان این نویسنده است که توسط انتشارات به نگار منتشر شدهاست. این رمان داستان زندگی یک زوج به نام کسری آریا و همسرش سیما را روایت میکند که با دریافت یک ایمیل متوجه میشوند برنده یک جایزه هشت میلیون دلاری شدهاند. دریافت پول جایزه منوط به حضور آنها در لس آنجلس آمریکا است. به همین خاطر همه زندگی خود را میفروشند و راهی آمریکا میشوند.
- آن رسید لعنتی دیگر رمان مهرجویی است که در بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شد. این رمان داستان زندگی یک کارگردان سینما است. قهرمان قصه که فردی به اسم بهزاد جاوید است چند سال قبل سریالی برای تلویزیون ساخته که بسیاری به خاطر این سریال از او تقدیر میکنند و قرار میشود تلویزیون هزینه ساخت سریال را به او بدهد. به همین خاطر تغییراتی در زندگی ایجاد میکند. خانه عوض میکند و… زیر بار قرض میرود. با گذشت زمان بهزاد متوجه میشود که از پول خبری نیست.
- کتاب دو خاطره سفرنامه پاریس عوج کلاب سال ۹۵ توسط انتشارات بهنگار منتشر شد. کتاب شامل دوسفرنامه به قلم مهرجوی است؛ سفرنامه اول تلفیقی بین واقعیت و خیال است و شخصیتها حقیقی نیستند، اگر هم هستند اسمهایشان خیالی است و ماجرای سفر (یا به قول مهرجویی تبعید خودخواسته) کارگردانی به پاریس در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ میلادی است. کارگردانی ایرانی برای شرکت و اکران فیلمش در کن راهی فرانسه میشود، اما فیلم به خاطر شرایط بحرانی کشور و تصمیم عوامل کانون پرورش فکری به جشنواره نمیرسد.
- کتاب برزخ ژوری نیز توسط انتشارات به نگار منتشر شد. مهرجویی در این کتاب درباره زندگی و تأملات فلسفی و هنری، دغدغهها، تناقضات و دلمشغولیهای خودش نوشته است.کارگردان مطرح ایرانی در مقام یکی از اعضای هیات ژوری یک جشنواره بین المللی باید به ایتالیا سفر کند. اما دکترش میگوید که تومور مغزی او در حال رشد است و باید هرچه زودتر عمل شود. این مسئله او را با پرسش و چالشی هستیشناسانه در آستانه این واقعه هنری روبه رو میکند. او این سفر را بیشتر به خاطر خانوادهاش قبول کرده و قرار است برایش بیشتر تفریحی باشد تا کاری اما فکر مرگ لحظهای او را رها نمیکند حتی در کشمکشهای هنری و جدلهای داوری و تنگنظریها و تعصبات عقیدتی و ناسیونالیستی و جانبداریهای برخی از اعضای هیئت ژوری. این رمان جستجویی است درباره زندگی، عشق، حسد، فلسفه و درگیریهای امروزی در فضای مجازی و ابتذال و عامیگری دامنگیر جامعه امروز.
ترجمه ها و کتاب های گفتوگوی داریوش مهرجویی
مهرجویی کتابهای مختلفی را ترجمه کرده است؛
- بُعد زیباییشناختی نوشته هربرت مارکوزه (انتشارات هرمس | ۱۳۷۹)
- جهان هولوگرافیک: نظریهای برای توضیح تواناییهای فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم نوشته مایکل تالبوت (انتشارات هرمس | ۱۳۸۵)
- غرب واقعی و طفل مدفون به قلم سام شپارد (انتشارات هرمس | ۱۳۸۶)
- درس و آوازهخوان طاس نوشته اوژن یونسکو (انتشارات هرمس | ۱۳۸۶)
- یونگ، خدایان و انسان مدرن نوشته آنتونیو مورنو (نشر مرکز | ۱۳۷۶)
همچنین ۲ کتاب در قالب گفتوگوی با مهرجویی به چاپ رسیده است. مهرجویی: کارنامه چهل ساله کتابی است که سال ۹۲ نشر مرکز منتشر کرد که شامل گفتوگوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی است. همچنین احمد طالبینژاد منتقد سینما نیز در کتاب موج نو یا سینمای ایران چگونه دگرگون شد نیز گفتوگو مفصلی با داریوش مهرجویی انجام داده است.
مروری بر تعداد مخاطبان آثار مهرجویی
احمد شاهوند | «اجاره نشینها» و «هامون» در نیمه دوم دهه شصت، «سارا» و «لیلا» در دهه هفتاد و «مهمان مامان» و «سنتوری» از پربینندهترین آثار داریوش مهرجویی طی بیش از ۵۰ سال فعالیت سینمایی است.
دهه ۶۰؛ دوران اوج داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی پس از ساخت ۶ فیلم «الماس ۳۳»، «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی»، «دایره مینا» و «مدرسهای که میرفتیم» که در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۹ تولید شدند به فرانسه مهاجرت کرد و پس از ۵ سال بار دیگر به ایران برگشت و در سال ۱۳۶۵ کمدی اجتماعی اجاره نشینها را ساخت. این اثر پرفروشترین فیلم سال شد اما در جدول پرمخاطبترینهای سال با ۳۰۵۱۳۹۰ بیننده در رتبه دوم قرار گرفت.
«بگذار زندگی کنم» ساخته شاپور قریب که در شهرستانها نسبت به تهران مخاطب بیشتری داشت گوی سبقت را از فیلم اجاره نشینها ربود و موفق شد با وجود اینکه میانگین بهای بلیتش حداقل ۲ تومن از «اجاره نشینها» کمتر بود، بینندههای بیشتری نسبت به فیلم مهرجویی داشته باشد. این فیلم حتی در اکران دومش در سال ۱۳۶۷ هم با بیش از یک میلیون بیننده -بالاتر از «اجاره نشینها»- در رتبه چهارم جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال ایستاد.
مهرجویی حین اکران اجاره نشینها که هم در پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر و هم نزد نویسندگان و منتقدان سینمایی جایگاه ویژهای برای خود کسب کرده بود، دست به کار ساخت شیرک شد. فیلمی درباره کودکان و نوجوانان با تهیهکنندگی مسعود کیمیایی که آن سال در تدارکات ساخت فیلم «سرب» بود. «شیرک» در جشنواره ششم فیلم فجر به موفقیت نسبی دست پیدا کرد و با اینکه نتوانست به اندازه «اجاره نشینها» مخاطب جذب کند اما به عدد ۵۸۲۴۱۵ بیننده رسید و در جدول پرمخاطبترینهای سال ۱۳۶۷ در رده سی و دوم ایستاد.
این میزان مخاطب برای فیلمی در اکران سال ۱۴۰۰ شاید خیلی قابل قبول باشد اما همانطور که از رتبه فیلم مشخص است آن زمان این میزان جذب مخاطب به نوعی شکست تجاری به حساب میآمد. در سال ۱۳۶۷ فیلم «کانی مانگا» (سیف الله داد) با بیش از سه و نیم میلیون مخاطب با اختلافی فاحش نسبت به فیلمهای «پرنده کوچک خوشبختی» (پوران درخشنده) و «هراس» (شهریار بحرانی) در صدر جدول پربینندهترینهای سال قرار گرفت.
استقبال بینظیر از هامون داریوش مهرجویی
هامون در سال ۱۳۶۸ خلق شد و هم در جشنواره فیلم فجر، هم در نزد نویسندگان و منتقدان و هم پیش مخاطبان با استقبال فراوان مواجه شد. فیلم ماندگار داریوش مهرجویی یک میلیون و ۵۴۷ هزار و ۸۲۵ مخاطب داشت و در رده یازدهم جدول فروش سال ۱۳۶۹ قرار گرفت. استقبال از سینما در اولین سالهای پس از جنگ آنقدر زیاد بود که «هامون» با این رقم جذب مخاطب، حتی جزو ده فیلم پرمخاطب سال هم قرار نگرفت! در آن سال «خواستگاری» (مهدی فخیم زاده) با رقم عجیب و غریب ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب و با ۶۰۰ هزار بیننده بیشتر نسبت به «دزد عروسکها» (محمدرضا هنرمند) صدرنشین جدول پرمخاطبترینها بود.
مهرجویی در همین سال فیلم مدرسهای که میرفتیم را پس از گذشت ۱۰ سال از تولیدش بر پرده سینماها داشت. فیلمی که در ژانر کودک و نوجوان دسته بندی شد و حدود ۸۰ هزار نفر بیننده داشت و رتبه ۱۱۹ جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال را به دست آورد.
رنج بانویی که دیر دیده شد
مهرجویی پس از کسب موفقیت برای «هامون» فیلم بعدیاش را با نام فیلم بانو با نیم نگاهی به «ویریدیانا»ی لوئیس بونوئل و البته اتفاقی که برای همسر سابقش «فریار جواهریان» رخ داده بود، در سال ۱۳۷۰ کارگردانی کرد. فیلمی که در آستانه حضور در دهمین جشنواره فیلم فجر توقیف شد و این عدم نمایش تا سال ۱۳۷۷ ادامه یافت. توقیفی که باعث شد حداقل سه نقش آفرینی متفاوت و درجه یک فیلم دیده نشود: عزت الله انتظامی (قربان سالار)، گوهر خیراندیش (هاجر) و بیتا فرهی (بانو).
بانو در گیشه چندان موفق نبود و تنها ۲۹۸ هزار مخاطب را روانه سالن سینماها کرد و در رتبه ۲۴ جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال ایستاد. در سالی که «مرد عوضی» (محمدرضا هنرمند) با رقم سه میلیون و هشتصد هزار نفر بیننده با فاصلهای بسیار از رتبه دوم بر صدر جدول پرمخاطبترینها تکیه زده بود.
دهه ۷۰؛ اسمهایی که فیلم شدند
اما برگردیم به سال ۱۳۷۱ که مهرجویی با آگاهی از توقیف «بانو» فیلم دیگری را جلوی دوربین برد: «سارا» با اقتباسی از نمایشنامه «خانه عروسک» نوشته هنریک ایبسن. با نقش آفرینی تحسین برانگیز نیکی کریمی که با فیلم «عروس» یک شبه ره صدساله رفته بود و با این فیلم به جایگاه ویژهتری دست یافت. سارا که هم در یازدهمین دوره جشنواره و هم در نزد نویسندگان و منتقدان با استقبال فراوان مواجه شده بود، در سال ۱۳۷۲ به نمایش درآمد و نزدیک یک میلیون و ۲۰۰ هزار تماشاگر را به سالنهای سینما کشاند. «سارا» در سالی که «افعی» (محمدرضا اعلامی) با بیش از ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بیننده و با اقتدار رتبه اول جدول پربینندهترینهای سال را از آن خود کرده بود و فیلمهای «قافله» (مجید جوانمرد)، «از کرخه تا راین» (ابراهیم حاتمیکیا) و «هنرپیشه» (محسن مخملباف) از پربینندهترینهای سال بودند در رتبه نهم جدول پربینندهترین فیلمها قرار گرفت.
پری دو سال پس از «سارا» و باز هم با نیکی کریمی و باز هم با اقتباس ساخته شد: برداشتی آزاد از رمان «فرانی و زویی» نوشته جروم دیوید سالینجر. علی مصفا غافلگیری فیلم بود و شکیبایی که در دو نقش بازی کرده بود در هر دو خوش درخشید. «پری» که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری (علیرضا زریندست) و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (علی مصفا) را در تالار افتخاراتش میدید، در سال ۱۳۷۴ روی پرده سینماها چندان موفق نبود. جذب تنها ۵۷۶ هزار بیننده حاصل اکران فیلم بود که «پری» را در رتبه بیست و نهم جدول پرتماشاگرترینهای سال قرار داد.
فیلم لیلا و درام خانوادگی درباره نازایی
باز هم اقتباس و اینبار برداشت آزادی از رمان «لیلا» نوشته مهناز انصاریان (بازیگر نقش ماه منیر در فیلم «میخواهم زنده بمانم» ساخته ایرج قادری). «لیلا حاتمی» نقش اول فیلمی بود که حین ایفای نقش در این اثر داریوش مهرجویی، پدرش علی حاتمی را از دست داد. فیلم لیلا که سال ۱۳۷۵ ساخته شد، هم در جشنواره پانزدهم با استقبال داوران و نویسندگان و منتقدان مواجه شد و هم در زمان اکران (۱۳۷۶) در جذب تماشاگر موفق بود. بیش از یک میلیون بیننده به تماشای لیلا نشستند و این فیلم در سالی که «آدم برفی» پس از ۳ سال توقیف و در حالی که نسخه ویدئویی آن طی این مدت دست به دست کل ایران را گشته بود، موفق شده بود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بیننده را به سالنهای سینما بکشاند، در رتبه پنجم جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال قرار گرفت و پربینندهترین فیلم خانوادگی آن سال لقب گرفت.
دهه ۸۰؛ از شکست داریوش مهرجویی در گیشه تا توقیف
۴ فیلم داریوش مهرجویی پس از موفقیت «لیلا» در گیشه تا سال ۱۳۸۳ با شکست تجاری مواجه شدند؛ «بانو» (پس از ۷ سال توقیف) و «درخت گلابی» در سال ۱۳۷۷ اکران شدند و مجموعا ۴۰۰ هزار نفر بیننده داشتند. درخت گلابی که باز هم اقتباس بود و اینبار از داستان کوتاهی به همین نام نوشته گلی ترقی، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره شانزدهم فیلم فجر بود و با این فیلم گلشیفته فراهانی در حالی که تنها ۱۶ سال داشت و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر بخش جدید بینالملل را از آن خود کرد، به سینمای ایران معرفی شد.
میکس فیلم سینمایی بعدی مهرجویی است که در گیشه موفق نبود. این فیلم در هجدهمین جشنواره فیلم فجر با نارضایتی طرفداران مهرجویی مواجه شد. مخاطبان پس از تماشای «میکس» جلوی سینما صحرا شعار «مهرجویی حیا کن، فیلمسازی رو رها کن» سر میدادند. این فیلم در سال ۱۳۷۹ اکران شد و تنها ۱۳۹ هزار نفر تماشاگر داشت. فیلمی که بیشتر، اهالی سینما را خوش آمد تا یک تماشاگر عادی را و همچنان یک خسرو شکیبایی جذاب داشت و یک حضور کوتاه درخشان از لیلا حاتمی.
مهرجویی در سال ۱۳۸۰ با تاثیرپذیری از خودسوزی دختران ایلامی که موضوع روز بود، «بمانی» را ساخت. فیلمی که سال ۱۳۸۱ اکران شد و ۷۳ هزار بیننده داشت، هم نزد منتقدان و هم نزد تماشاگران یک شکست خورده تمام عیار بود. شاید پس از بیست سال تنها حضور کوتاه و تحسین برانگیز حبیب رضایی در این فیلم به یاد مانده باشد. فیلمنامه «بمانی» نوشته وحیده محمدیفر بود که در فیلم «لیلا» در نقش کوتاهی ظاهر شده بود و در نگارش فیلم کوتاه «دختردایی گمشده» (۱۳۷۷) مهرجویی را همراهی کرده بود. حضور وحیده محمدیفر در زندگی داریوش مهرجویی فعالیت سینمایی این کارگردان بزرگ سینمای ایران را وارد مسیر متفاوتی کرد. کارنامه سینمایی داریوش مهرجویی به شکل کاملا محسوسی به قبل و بعد از فیلم «لیلا» تقسیم میشود. وحیده محمدیفر از «دختردایی گمشده» تا به امروز در نگارش فیلمنامههای داریوش مهرجویی سهم بسزایی داشته است.
بازگشتی با شکوه با مهمان مامان
مهرجویی پس از شکست تجاری ۴ فیلم، بار دیگر سراغ اقتباس رفت. اینبار داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی منبع مهرجویی شد و «مهمان مامان» شکل گرفت. فیلمی که هم دل منتقدان را به دست آورد و هم در گیشه سربلند بود.
مهمان مامان با نقش آفرینیهای درجه یک بازیگران اصلیاش به خصوص گلاب آدینه، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر، نسرین مقانلو و امین حیایی در گیشه به شدت موفق بود و با بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در رتبه پنجم جدول پربینندههای سال ۱۳۸۳ ایستاد و بار دیگر نام مهرجویی سر زبانها افتاد. در آن سال فیلم «مارمولک» ساخته کمال تبریزی با اینکه تنها چهار هفته بر پرده سینماها بود توانست حدود یک میلیون و هفتصد هزار بیننده را به سالن سینماها بکشاند و پس از کمدی «کما» (با نزدیک به دو میلیون مخاطب) دومین فیلم برتر جدول پرتماشاگرترینهای سال قرار گیرد.
سنتوری؛ فیلمی که هیچگاه رنگ پرده را ندید
داریوش مهرجویی ۳ سال بعد هم با فیلم جنجالی «سنتوری» همچنان بر سر زبانها بود. «سنتوری» در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران را به صورت مشترک با فیلم «اخراجیها» به دست آورد. این جایزه نشان میداد که «سنتوری» در اکران میتواند به شدت موفق باشد. حضور درخشان بهرام رادان که سیمرغ بلورین جشنواره را یدک میکشید و همچنین گلشیفته فراهانی و صدای محسن چاووشی نوید یک فیلم رکوردشکن در گیشه را میداد که متاسفانه ۳ روز مانده به اکران عمومی، توقیف شد و ۴ سال بعد در سال ۱۳۸۹ سر از شبکه نمایش خانگی درآورد. این فیلم اگر اکران میشد قطعا یکی از پرفروشترین فیلمهای سال اکران خود میشد. اتفاقی که البته در شبکه نمایش خانگی افتاد و سیدی و دیویدیهای فیلم با استقبال بی نظیر مخاطبان روبرو شد.
دهه ۹۰؛ نارنجی پوشی که دیده شد
مهرجویی پس از ماجراهای «سنتوری» و پس از ۴ سال خانه نشینی در سال ۱۳۸۹ فیلمی ساخت به نام «آسمان محبوب» که نه محبوب منتقدان شد و نه محبوب طرفداران دو آتیشه مهرجویی. فیلم هیچگاه رنگ پرده را ندید و سرنوشتی همچون «سنتوری» پیدا کرد و پس از ۴ سال ساخت در سال ۱۳۹۳ بی سرو صدا به شبکه نمایش خانگی آمد.
مهرجویی بی توجه به عدم اکران و عدم استقبال از «آسمان محبوب» در سال ۱۳۹۰ دست به کار ساخت فیلمی شد به نام «نارنجی پوش» با نقش آفرینی حامد بهداد و لیلا حاتمی. فیلمی در حمایت از محیط زیست که آن زمان دغدغه اصلی مهرجویی بود. نارنجی پوش که موافقان و مخالفان خود را داشت و همچنان نام کارگردانش سرخط خبرها بود، چندان نتوانست در گیشه موفق باشد و با وجود جذب تنها ۳۲۷ هزار بیننده رتبه ششم جدول پرمخاطبترینهای سال را از آن خود کرد. در سالی که سومین فیلم از سه گانه «کلاه قرمزی» با عنوان «کلاه قرمزی و بچه ننه» تنها با حدود یک میلیون و پانصدهزار بیننده پرمخاطبترین فیلم سال بود و مخاطبان چندان از فیلمهای روی پرده استقبال نکردند.
مهرجویی در سال ۱۳۹۱ فیلم شوخ و شنگ چه خوبه که برگشتی را ساخت. فیلمی که همچنان ردپای پررنگ وحیده محمدیفر را بر خودش میدید. فیلم یک رضا عطاران سرحال داشت با یک حامد بهداد نچسب و عجیب و غریب و یک مهناز افشارِ مثل همیشه. با وجود حضور این ۳ بازیگر مطرح، فیلم در جذب مخاطب ناتوان بود. تنها ۲۳۷ هزار تماشاگر از فیلم دیدن کردند و رتبه یازدهم جدول پربینندهترین فیلمهای سال از آن فیلم مهرجویی شد. در سالی که همچنان سینما گیشه خوبی نداشت و پربینندهترین فیلم سال حتی نتوانست یک میلیون مخاطب داشته باشد: «رسوایی» ساخته مسعود ده نمکی.
داریوش مهرجویی بی تفاوت به عدم استقبال مخاطبان و نویسندگان و منتقدان از آثارش، در سال ۱۳۹۳ فیلم اشباح را ساخت که از فیلم قبلیاش هم ناامیدکنندهتر بود. بازگشت مهرجویی به نمایشنامهای از هنریک ایبسن (پس از «خانه عروسک» برای فیلم «سارا») اینبار جواب نداد و «اشباح» یک شکست خورده تمام عیار بود. فیلمی که اگر نام مهرجویی را در عنوانبندی ابتدایی نداشت، کمتر کسی میتوانست حدس بزند که این فیلم ساخته یکی از کارگردانان مطرح سینمای ایران است. اشباح در اکران عمومی تنها ۲۵ هزار بیننده جذب کرد و در سالی که «شهر موشها۲» بار دیگر جانی دوباره به گیشههای سالنهای سینما داده بود و بیش از دو میلیون نفر بیننده داشت، «اشباح» در رتبه ۳۹ جدول پرمخاطبترین فیلمهای سال قرار گرفت.
«لامینور» و انتظاری که همچنان جذاب است
داریوش مهرجویی پس از «اشباح» به مدت ۶ سال از سینما دور شد و بار دیگر با داستانی پیرامون موسیقی (پس از «سنتوری») و با همان حال و هوا به سینما بازگشت. او «لامینور» را سال ۱۳۹۸ ساخت و فیلم با تصمیم تهیهکنندهاش در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر حاضر نبود و پس از همه گیری «کرونا» همچنان نمایش فیلم در هالهای از ابهام قرار دارد. فیلمی که پس از سال ها هم بیتا فرهی را دارد هم فریماه فرجامی را.
استاد بی بدیل تاریخ سینمای ایران چه ناجوان مردانه تو را نابود کردند.
استاد بی بدیل تاریخ سینمای ایران چه ناجوان مردانه تو نابود کردند.
وای خدا حالم خیلی بده اصلا غیر قابل باور هست نمیتونم مرگ ایشون رو باور کنم با سنتوریشون خیلی خاطره داریم
رفیق من سنگ صبور غم ها به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیچ کی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم….🖤😭😭😭
روحشون شاد و یادشون گرامی باد
روحشون شاد🖤🖤