بهترین کارگردان بازیگر یا بهترین بازیگران کارگردان
حضور کارگردانهای سینما جلوی دوربین پدیده جدیدی نیست. شاید آلفرد هیچکاک مشهورترین کارگردانی بود -که از روی شیطنت- تقریبا در تمام فیلمهای خودش به شکل کوتاه و طنزآمیزی ظاهر شد. یا مثلا تارانتینو که حضور او هم در فیلمهای خودش عموما کوتاه و منجر به مرگ کاراکترش بوده!
اما این ماجرا شکل دیگری هم دارد. گاهی این بازیگران بزرگ هستند که هوس کارگردانی به سرشان میزند و تصمیم میگیرند هم در مقابل دوربین نقشآفرینی کنند و هم در پشت دوربین به عنوان کارگردان. در این مطلب به ۷ بازیگر بزرگی اشاره میکنیم که خودشان را به عنوان بازیگر نقش اصلی کارگردانی کردهاند و در هر دو عرصه کارگردانی و بازیگری در آن فیلم درخشیدهاند.
مل گیبسون | شجاعدل | Braveheart
برای نخستین کارگردان بازیگر باید سراغ گیبسون رفت؛ زمانی که گیبسون شاهفیلمش را کارگردانی کرد، اکثر مردم او را به عنوان ستارهای که با مجموعهفیلمهای اسلحه مرگبار شهرت زیادی برای خودش دستوپا کرده بود، میشناختند. اما این ستاره پرحاشیه که قبلا فیلم دیگری را هم کارگردانی کرده بود، با ساخت فیلم شجاعدل موفقیت بزرگی در گیشه و جوایز اسکار بهدست آورد و شخصیتی آفرید که تا به امروز فراموش نشده است.
درست است که با نگاه امروزی، نشانههای سادهگرایانه زیادی در فیلم وجود دارد، اما توانایی گیبسون در صحنهسازی صحنههای نبرد، تکاندهنده (با ارجاع به آثار کلاسیکی مانند اسپارتاکوس و الکساندر نوسکی) بسیار نفسگیر است.
کوین کاستنر | با گرگها میرقصد | Dances With Wolves
یک وسترن حماسی درباره دوستی نادر بین یک سفیدپوست با سرخپوستها در دوران جنگ داخلی آمریکا. اثری خوشساخت و تاثیرگذار که ۷ اسکار (از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی) را برای کارگردان بازیگرش به ارمغان آورد و تبدیل شد به مهمترین اثر زندگی بازیگری که سالهاست خبری از او نیست.
شاید تنها کسانی که از درخشش با گرگها میرقصد در اسکار خوشحال نشدند، هواداران فیلم «رفقای خوب» شاهکار گنگستری و طنازانه «مارتین اسکورسیزی» بودند که در آن سال در کمال تعجب قافیه را به سلیقه سانتیمانتال داوران آکادمی واگذار کرد. اما خوب بودن «رفقای خوب» هم چیزی از ارزشهای کار «کاستنر» کم نمیکند. او زمانی این فیلم را ساخت که ژانر وسترن در حضیض بهسر میبرد و با این فیلم دوباره احیا شد.
رابرت دووال | حواری | The Apostle
وکیل کمحرف و محجوب «کورلئونهها» در سری فیلمهای «پدرخوانده»، کارنامه پرفرازونشیبی در زمینه کارگردانی دارد، اما سرانجام در سال ۱۹۹۷ توانست بهترین کارش را بسازد.
«حواری» درباره یک کشیش پنطیکاستی است که کلیسایش را از دست داده و در تدارک ایجاد یک کلیسای جدید است. دووال سالها در پی ساخت فیلم حواری بود و سرانجام خودش علاوه بر بازیگری و کارگردانی، تهیهکنندگی آن را هم بر عهده گرفت که خیالش از هرجهت برای ساخت یک فیلم درجهیک راحت باشد!
بردلی کوپر | ستارهای متولد شده است | A Star Is Born
فیلم بردلی کوپر جدیدترین فیلم این فهرست و آخرین فیلم خوبی است که توسط یک بازیگر مطرح کارگردانی شده. این موزیکال عاشقانه هالیوودی درباره داستان پرفرازونشیب یک خواننده مشهور معتاد و الکلی است که یک خواننده محلی کافهای را کشف و او را تبدیل به یک ستاره میکند.
کوپر علاوه بر بازیگری، در کارگردانی هم سنگتمام گذاشته و چنان بازیای از بازیگر زن فیلم «لیدی گاگا» گرفته که باعث شد گاگا در نخستین حضور جدیاش روی پرده نقرهای، نامزد جایزه بهترین بازیگر زن اسکار شود!
دنیس هاپر | ایزی رایدر | Easy Rider
دنیس هاپر، شاید مهمترین بازیگر این فهرست نباشد، اما قطعا جریانسازترین فیلم این فهرست را ساخت و فرهنگ جدیدی در آمریکا برپا کرد؛ هاپر در سال ۱۹۶۹ و هنگام ساخت شاهکارش، بازیگر سوپراستاری نبود، یک هنرپیشه نقش مکمل بود که اجراهای قدرتمندی در فیلمهای خوب آن زمان ایفا کرده بود. اما با ساخت «ایزی رایدر» عملا ورق را برگرداند و از این بازیگر و نقش کمرنگش در هالیوود پرقدرت آن دوران آشناییزدایی کرد.
در این فیلم تضادهای میان اندیشههای آزاد و سنتشکن نسل جوان با افکار سنتی و روستایی آمریکا نشان داده میشود و عدم درک و مدارای جامعه سنتزده نسبت به هرآنکس که با آنها متفاوت باشد به تصویر درمیآید. ایزی رایدر نخستین فیلمی بود که از جنبش اعتراضی هیپیها سرچشمه گرفت و از فیلمهای مهم نمادین برای این جنبش بهشمار میآید.
هنوز عرق موفقیتهای فیلم ایزی رایدر خشک نشده بود که او با ساخت و بازی در فیلم دیگری به نام آخرین فیلم، این شهرت را دوچندان کرد و پس از آن صاحب نقشهای پررنگ و مرموزی در هالیوود شد.
وودی آلن | مجموعه فیلمها
شاید وودی آلن را ذاتا یک کارگردان و حضورش در این فهرست را بیارتباط تلقی کنید، اما «آلن» کارنامهاش در سینما را با نویسندگی و بازیگری در فیلمهای کارگردانان دیگر آغاز کرد و بعدتر تبدیل به کارگردان شد!
شیوه منحصربهفرد او در کارگردانی بهگونهای است که نمیتوان بازیگر دیگری را به عنوان نقش اصلی فیلمهایش تصور کرد، از طرفی شیوه بازیگری او هم انگ سبکش در کارگردانی است و به همین خاطر است که که بهترین فیلمهای کلاسیک او مثل آنی هال، منهتن و زلیگ را مطلقا نمیتوان بدون حضور او جلوی دوربین تصور کرد.
کلینت ایستوود | مجموعه فیلمها
در دهه ۷۰ احتمالا کسی فکرش را هم نمیکرد که آن بازیگر ۱۹۳ سانتیمتری دیلاق و هفتتیرکش فیلمهای وسترن، روزی تبدیل شود به یکی از فیلسوفان و کارگردانان صاحبفکر سینمای آمریکا. ایستوود اما معادلات را بر هم زد و وقتی پشت دوربین نشست، مشخص شد که استعدادش در کارگردانی حتی بیشتر از بازیگری است.
او شاهکارهای زیادی ساخته، مثل رودخانه مرموز، نامههایی از ایووجیما و پلهای مدیسن کانتی، اما تعدادی شاهکار هم دارد که در آنها هم در جلوی دوربین درخشیده و هم به عنوان کارگردان. نابخشوده را میتوان یکی از بهترین وسترنهای سه دهه اخیر تاریخ سینما دانست که «ایستوود» در آن یکی از نقاط عطف بازیگریاش را رقم زده. یا مثلا کیفیت حضورش در فیلم اسکاریاش «عزیز میلیوندلاری» هم بیمانند است.
او در ۹۱ سالگی همچنان قبراق و سرپاست و امسال فیلم نهچندان خوب ماچوی گریان را به عنوان کارگردان و بازیگر روی پرده داشت.