مرور نقد و نظرهای قدیمی درباره ساخته کیانوش عیاری

فیلم روز باشکوه؛ تغییر مسیر غافلگیرانه

۱۵ آذر ۱۳۶۸ این فیلم عجیب در کارنامه عیاری اکران شد

زمانی که کیانوش عیاری فیلم روز باشکوه (با نام کامل «روز باشکوه شهر کوچک») را ساخت، یکی از فیلمسازان محبوب منتقدان سینمای ایران بود. او با اولین فیلم خود (تنوره دیو) نظر مثبت کارشناسان را به خود جلب کرده بود و دو فیلم بعدی او (آن سوی آتش و شبح کژدم) این اعتبار را پله‌به‌پله افزایش داده بودند. بنابراین غیرمنتظره نبود که بسیاری از سینمادوستان جدی در آن دوران انتظار تماشای فیلم را می‌کشیدند.
اما روز باشکوه فیلم غافلگیرکننده‌ای بود. این غیرمنتظره بودن البته به‌واسطه کیفیت فیلم نبود (همان‌طور که در ادامه خواهید خواند، بسیاری از منتقدان فیلم را تحسین کردند و عده‌ای حتی آن را بهترین فیلم عیاری تا آن روز دانستند) بلکه به لحن و حال‌وهوای طنزآلودی برمی‌گشت که در تضاد با روحیه عبوس ساخته‌های قبلی عیاری قرار داشت. اگر فیلم‌های متأخر عیاری را دیده باشید حتماً می‌دانید که او در فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر ساخته هم میانه چندانی با شوخی و طنازی نداشته و همین، روز باشکوه را به تجربه‌ای کمیاب در کارنامه کیانوش عیاری تبدیل می‌کند.

آیا کیانوش عیاری یک فیلمساز مؤلف است؟

خلاصه داستان فیلم روز باشکوه

داستان فیلم روز باشکوه در یک شهر کوچک می‌گذرد. مسئولان شهر، پس از اطلاع از سفر قریب‌الوقوع یک مقام بلندپایه به شهرشان، سعی می‌کنند از هر تمهیدی برای باشکوه‌کردن هرچه بیشتر مراسم استقبال استفاده کنند. یکی از این تمهیدات، حضور گل‌آقا (قهرمان محبوب ورزشی آن شهر که سابقه قهرمانی در آسیا را هم دارد) برای کشاندن مردم به مراسم است. اما گل‌آقا و خانواده‌اش حاضر به همکاری برای استقبال از آن مقام حکومتی نیستند.

 

عوامل و بازیگران فیلم روز باشکوه کیانوش عیاری

فیلمنامه اولیه کار را فرید مصطفوی، داریوش مؤدبیان و ابوالحسن داودی نوشته بودند که کیانوش عیاری (ظاهرا) با ایجاد تغییراتی فراوان، نسخه نهایی فیلمنامه را نوشت. همچنین عیاری به‌جز نوشتن فیلمنامه و کارگردانی، تدوین فیلم را هم عهده‌دار بود. فرهاد فخرالدینی موسیقی متن فیلم را ساخت و داریوش عیاری هم این کار را فیلمبرداری کرد. علی نصیریان، علیرضا خمسه، جمشید هاشم‌پور، حسن رضایی، ایرج طهماسب، سعید امیرسلیمانی، ولی شیراندامی، گوهر خیراندیش، روح‌انگیز مهتدی، مهری مهرنیا و روح‌الله مفیدی از جمله بازیگران فیلم بودند.

فیلم روز باشکوه در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۶۸ اکران شد و به موفقیت تجاری قابل توجهی دست یافت. بنا بر گزارش «سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران سال ۱۳۶۸» (منتشر شده در وبسایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی کشور) روز باشکوه با کشاندن نزدیک به ۲ میلیون و ۱۷۵ هزار نفر به سالن‌های سینما، دومین فیلم پرتماشاگر سال ۱۳۶۸ بود و با میانگین قیمت بلیت ۱۲ تومان به فروشی بالغ بر ۲۶ میلیون تومان دست یافت. برای این‌که به آمار قابل توجه این فیلم عیاری توجه کنیم، کافی است بدانیم با توجه به شرایط سال ۱۴۰۰، اگر میانگین قیمت بلیت را ۲۰ هزار تومان در نظر بگیریم، جلب تعداد تماشاگری به اندازه روز باشکوه معادل فروشی بالغ بر ۴۳ میلیارد تومان خواهد بود.

علیرضا خمسه در فیلم روز با شکوه

تغییر مسیر عیاری

تفاوت اصلی روز باشکوه با آثار قبلی عیاری را می‌توان در تعدد شخصیت‌ها و لحن بیان طنازانه و هجوآلود فیلم دانست. هر چند از جنبه‌ای می‌توان فیلم را به شبح کژدم نزدیک‌تر دانست تا دو فیلم اول عیاری. در شبح کژدم و به‌خصوص روز باشکوه به‌نظر می‌رسد عیاری تا حدی از لحن و طرز بیان نزدیک‌تر به جنبش‌های هنری اروپایی (به‌طور خاص سینمای نئورئالیستی) فاصله گرفته و به الگوهای ژانری نزدیک‌تر شده است.

هوشنگ گلمکانی (ماهنامه فیلم-بهمن ۱۳۶۸): «روز باشکوه، بهترین فیلم کیانوش عیاری است زیرا اقتدار او را به‌عنوان یک فیلمساز حرفه‌ای، در حیطه‌ای کاملاً متفاوت با آثار پیشین – به‌ویژه تنوره دیو و آن سوی آتش – نشان می‌دهد. حالا می‌توان ادعا کرد سینمای ایران صاحب فیلمساز استخوان‌دار دیگری شده که بر ابزار کار و بیانش مسلط است»

با این وجود، شلوغ‌بودن فیلم باعث انتقاداتی از سوی برخی از منتقدان شد. به‌عنوان مثال پرویز نوری در یادداشتی با عنوان «این سوی سینما» که در شماره ۲۱۹ نشریه هدف (۲۳/۹/۱۳۶۸) منتشر شد، طولانی بودن مقدمه و دیر راه افتادن داستان را از ایرادات روز باشکوه دانست؛ طولانی بودنی که به‌دلیل ناگزیر بودن معرفی شخصیت اصلی، خانواده‌اش و تمام شخصیت‌های فرعی اتفاق افتاده است. البته یادداشت نوری در مجموع لحنی مثبت داشت و او به‌دلایلی چون توانایی‌های تکنیکی عیاری و اندیشه‌مند بودن فیلم، از روز باشکوه ستایش کرد: «فیلم کیانوش عیاری در این نگاه جدید – بدون مقایسه با آن‌سوی آتش – به دل می‌نشیند. مفرح است و حرف و پیام و فلسفه خاص هم خوشبختانه ندارد. از جهتی، فیلم مشکلی هم بوده است. به دلیل جمعیت زیاد، شلوغی و تحرک بسیار آن. دوربین او راحت و سنجیده در میان ازدحام و آدم‌ها می‌چرخد… به هر حال، روز باشکوه در زیر مایه طنز و سادگی خودش، از فکر و اندیشه فیلمساز هم بی‌بهره نیست و این دو جنبه خوب در یکدیگر جا افتاده‌اند. این فیلم، این سوی سینمای عیاری را عرضه می‌کند که در جبهه هوش و ذکاوت در مقابل اکثریت فیلمسازهای تفنن‌پرداز سینمای امروز ما قرار دارد.»

با این وجود، شاهرخ دولکو در یادداشتی با عنوان کنایه‌آمیز فیلم باشکوه (منتشر شده در شماره ۵۰۲ هفته‌نامه سروش، ۲۳/۱۰/۱۳۶۸) به‌تندی به فیلم حمله کرد. از دید او، روز باشکوه فیلمی است مغشوش: «می‌توان، مثلا، پیدا کردن ارتباط مابین بیابان و برهوت اهواز و ۲ برادر بخت‌برگشته و دختر لال، با سمنان خوش‌آب و رنگ و قهرمان دوچرخه‌سواری آسیا و سفر والاحضرت را، به عنوان موضوع یک مسابقه قرار داد و مطمئن بود که هیچ‌کس برنده این مسابقه نخواهد شد. حکمت سینمایی این دگرگونی تعجب‌برانگیز در چیست و این آدم‌ها… چه وجه اشتراکی در نحوه تفکر و مسائل زندگی و خواسته‌هایشان با هم دارند؟ اشتباه نشود. اینها را به عنوان مشکلات فیلم روز باشکوه مطرح نمی‌کنم. مشکلات فیلم از این مراحل ظاهری هم در می‌گذرند». به اعتقاد او، روز باشکوه حتی از فیلم اول عیاری (تنوره دیو) هم عقب‌تر است: «اگر در تنوره دیو محمدعلی و شروع حرکتش را بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای داریم، لااقل دلمان خوش است که گرایش اجتماعی و تفکری را از جانب او شاهدیم. اما مخالفت اوس خالد با ورود مقام سلطنت تنها مخالفتی محض است. مخالفتی «همین‌طوری» که هیچ ریشه‌ای ندارد – یا دارد و فیلم قدرت نشان دادنش را ندارد.»

فریدون صدیقی (رونامه کیهان-آذر ۱۳۶۸): «نخست، عدم شناخت کارگردان از درونمایه مناسبات اجتماعی و سیاسی گذشته و دوم، پرهیز از چنگ انداختن به محتوای درونی و اجزای ناپیدای آن مناسبات… انگار حضور جمعی مردم، بیش از آن‌که برآمده از رفتارهای متقابل باشد، از فراخوانی کارگردان از پشت دوربین به جلوی دوربین است»

 

سست و بی‌محتوا؟

با توجه به داستان فیلم روز باشکوه که هجوی بر نظام سلطنتی بود، گروهی از منتقدان از این جنبه به ارزیابی فیلم پرداخته و البته انتقاداتی را نیز متوجه آن دانستند. فریدون صدیقی در یادداشتی در روزنامه کیهان به تاریخ ۲۹/۹/۱۳۶۸، مشکل فیلم را در دو چیز دانست: «نخست، عدم شناخت کارگردان از درونمایه مناسبات اجتماعی و سیاسی گذشته و دوم، پرهیز از چنگ انداختن به محتوای درونی و اجزای ناپیدای آن مناسبات… انگار حضور جمعی مردم، بیش از آن‌که برآمده از رفتارهای متقابل باشد، از فراخوانی کارگردان از پشت دوربین به جلوی دوربین است. از پدر گل‌آقا که از او یک شخصیت احترام‌برانگیز و برانگیزاننده را طلب می‌کنیم، تنها خطیبی الکن باقی می‌ماند… پدر گل‌آقا، تنها شخصیت پرابهام و اسرارآمیز است. آنچه که در فیلم از او می‌بینیم، حرکتی بطئی است. تنها باید بپذیریم که پدر گل‌آقا، عارفی نیکجومند است. همین، فرجام قصه را هم در هاله‌ای از آن ابهام باید جستجو کرد، تا پذیرفتنی باشد. بجز این اگر باشد، باید به مخدوش شدن نیمه دوم واقعیت بپردازیم و بپرسیم واقعا سیستم آن‌قدر دموکرات بود که به‌هیچ‌وجه قصد کوچکترین آزار به حرکتی که شانه به شانه او پیش می‌آید تا او را مضحکه کند، نداشت و اگر می‌داشت آن‌وقت پایان فیلم و آن راهپیمایی و فرار از صحنه دار و دسته فرماندار و دیگران یعنی چه؟ واقعیت بیرونی فیلم چه می‌شود؟ نیمی از واقعیت همینجاست که به شدت از واقعیت می‌گریزد. گرچه فیلم در واقعیت درونی خود، بر اقتدار کارگردان در سامان‌بندی اجزای یک فیلم به مثابه تصویر محض تأکید دارد». علی‌رغم این انتقادات، صدیقی تأیید کرد که روز باشکوه در مقیاس سینمای آن دوران ایران جایگاه قابل قبولی دارد: «اما روز باشکوه… در برابر با قابلیت‌های سینمای ایران، فیلم شایسته‌ای است که لیاقت خود را از مضمونی بدیع، فضایی نسبتاً آشنا و شخصیت‌های پذیرفتنی می‌گیرد.»

علیرضا خمسه؛ پولسازترین کمدین ۲ دهه

هما کلهری هم در یادداشتی در شماره ۸۶۰ نشریه کیهان هوایی (۶/۱۰/۱۳۶۸)، همچون صدیقی به گریز از واقعیت بیرونی و تحریف آن به‌عنوان یکی از مشکلات روز باشکوه اشاره کرد: «برای خلق یک اثر کمدی می‌توان به واقعیت‌ها استناد کرد و با طرح طنزآلود آن، مقوله‌های جدی اجتماعی را نقد کرد. اما اگر بنا باشد در واقعیت تحریف شود و سادگی به جای طنز بنشیند حاصل کار حداکثر می‌تواند اثری سرگرم‌کننده باشد. روز باشکوه، روی خط مرز قرار دارد. فیلمی که می‌تواند با خلق موقعیت‌های کمیک لبخند را بر لب تماشاگران بنشاند، لبخندی که پشتوانه‌اش نه عمق و بینش صحیح بلکه دیدن سطح و ظاهر قضایا است و بس… مثلاً برای پیشبرد قصه، قدرت ساواک و فرمانداری‌ها در دوران سیاه اختناق را نادیده گرفته و آن را به سطح بازی موش و گربه تنزل می‌دهد. چگونه است در شرایطی که در واقعیت ورزشکار محبوبی چون غلامرضا تختی که متأسفانه گل‌آقا، یاد او را تداعی می‌کند، به دست عوامل رژیم سابق به شهادت می‌رسد، اما فرماندار و مسئولان شهر کوچک قدرت دستگیری و یا بازداشت موقت خبرنگار و یا ورزشکار را ندارند؟»

جمشید هاشم‌پور در فیلم روز باشکوه

شکوه یک فیلمساز همه‌فن‌حریف

وقتی بحث توانایی‌های تکنیکی پیش بیاید، کمتر منتقد منصفی است که بتواند قدرت کیانوش عیاری را زیر سؤال ببرد. این دیدگاه در زمان نمایش روز باشکوه هم وجود داشت. جبار آذین در یادداشتی در اطلاعات هفتگی (۲۹/۹-۶/۱۰/۱۳۶۸)، هر چند روز باشکوه را از لحاظ محتوا و پیام پایین‌تر از آثار قبلی عیاری دانسته و داستان فیلم را سطحی و فیلمنامه کار را سست (هرچند پرکشش) قلمداد کرد، اما فیلم را از لحاظ نزدیکی به الگوهای ژانری ستود: «فیلم روز باشکوه به‌رغم نواقصی که دارد به‌خاطر ساخت محکم سینمایی‌اش نزدیکترین اثر ساخته شده در چند ساله اخیر به سینمای کمدی است». به اعتقاد آذین، عیاری توانسته بود با استفاده از برخی سبک‌های کمدی از جمله اسلپ‌استیک (کمدی بزن‌بکوب) به تقلید ظریفی از آثار کمدین‌های برجسته‌ای چون چارلی چاپلین و هارولد لوید بپردازد.

هوشنگ گلمکانی (در مطلبی با عنوان «یک نشانه»، شماره ۸۵ ماهنامه فیلم، بهمن ۱۳۶۸) از این حد فراتر رفته و روز باشکوه را بهترین فیلم عیاری تا آن زمان دانست: «روز باشکوه، بهترین فیلم کیانوش عیاری است زیرا اقتدار او را به‌عنوان یک فیلمساز حرفه‌ای، در حیطه‌ای کاملاً متفاوت با آثار پیشین – به‌ویژه تنوره دیو و آن سوی آتش – نشان می‌دهد. حالا می‌توان ادعا کرد سینمای ایران صاحب فیلمساز استخوان‌دار دیگری شده که بر ابزار کار و بیانش مسلط است، اما امتیاز ویژه و کمیاب عیاری این است که هم صاحب حساسیت و ظرافت‌های یک سینماگر حیطه فیلم‌های هنری است و هم زیرکی و حسابگری یک فیلمساز سینمای تجارتی را دارد». گلمکانی با اشاره به این ویژگی‌ها به ستایش روز باشکوه پرداخت: توانایی کار با انبوه شخصیت‌های اصلی و فرعی، کنترل جمعیت و سیاهی‌لشکر، ریتم پرکشش، ترکیب متعادل طنز و هجو، بازی‌های خوب، استعاره‌های جاافتاده و نه تحمیلی و نچسب، و بیان یک حرف و پیام قدیمی به‌شکلی تازه.

علیرضا خمسه در فیلم روز با شکوه

با این وجود، احمد طالبی‌نژاد در یادداشتی با عنوان «یک تفاهم خوشایند» (منتشرشده در شماره ۸۵ ماهنامه فیلم، بهمن ۱۳۶۸) نگاه دوگانه‌ای به این تغییر مسیر عیاری داشت. به‌گفته‌ طالبی‌نژاد، از یک سو، «روز باشکوه در مجموع فیلمی دلنشین، روان و حرفه‌ای است. عیاری در هدایت انبوهی از سیاهی‌لشکر و حوادث تودرتو و فانتزی کاملاً موفق است». اما فیلم از پادرهوایی قصه و برخی از شخصیت‌ها رنج می‌برد.

احمد طالبی‌نژاد (ماهنامه فیلم-بهمن ۱۳۶۸): «می‌توان گفت با بازی که عیاری برای فیلمنامه متصور شده، انتخاب چنین بازیگری برای نقش یک قهرمان، اساساً غلط بوده است. در واقع خمسه نیز در ارائه یک نقش موفق -کمدی یا جدی- سرگردان مانده است»

طالبی‌نژاد ایراد را در همین تغییر مسیر عیاری به سمت سینمای تجاری می‌دانست؛ تغییری که معضل «عدم تفاهم اندیشه و سرمایه» را به وجود آورد: «طرحی (فیلمنامه‌ای؟) که به عیاری سفارش داده شده و آدم‌هایی که در اختیارش قرار گرفته‌اند مثل علیرضا خمسه و جمشید آریا، قرار بوده است مواد خام یک اثر طنزآلود و در صورت امکان یک فیلم کمیک باشند. اما در آن سوی قضیه عیاری ایستاده که در ۳ فیلم قبلی‌اش چهره‌ای عبوس و جدی از خود ارائه داده است گردن نهادن بی‌چون و چرا به خواست سینمای تجارتی به‌راحتی امکان‌پذیر نبوده است. پس او کوشیده است مایه‌هایی از تعلق خاطر خود را هم در تار و پود قصه و روابط بگنجاند. مثل قضیه گروه تبعیدی‌ها به سرکردگی حسن قرقی که پیشتر سیاهی‌لشکر فیلمفارسی بوده و یا استفاده از برخی رسوم سنتی، نگاهی به تاریخ شهر سمنان و اشاره به هجوم مغول‌ها و تقارن آن با هجوم درباری‌ها و چیزهایی از این دست که به‌طور مجرد قابل قبولند ولی در ساختمان قصه جا نمی‌افتند. همین کشمکش در پرداختن شخصیت اصلی قصه – گل‌آقا – هم به وضوح آشکار است. به راستی معلوم نیست که او یک قهرمان ملی است، یک ساده‌لوح است که وجه‌المناقشه یک نزاع سیاسی/ اجتماعی قرار می‌گیرد، یا یک جوان ساده است که سیر حوادث از او یک قهرمان ملی می‌سازد. آنچه به این تشتت در شخصیت‌پردازی دامن می‌زند، حضور علیرضا خمسه در این نقش است. این بازیگر -که جزو معدود بازیگران صاحب سبک ماست – در تلویزیون و به تبع آن در میان خانواده‌ها، به‌عنوان چهره‌ای ملیح و به‌اصطلاح کمیک شناخته شده است. می‌توان گفت با بازی که عیاری برای فیلمنامه متصور شده، انتخاب چنین بازیگری برای نقش یک قهرمان، اساساً غلط بوده است. در واقع خمسه نیز در ارائه یک نقش موفق -کمدی یا جدی- سرگردان مانده است.»

 

نتیجه‌گیری

همان‌طور که از چکیده یادداشت‌های برگزیده مشخص است، به جز یک یا دو مورد، حتی کسانی که ارتباط چندانی با روز باشکوه برقرار نکرده بودند هم نتوانستند منکر نقاط قوت فیلم شوند. عیاری در سال‌های بعد دوباره به همان سبک جدی و تحسین‌شده آثار اولیه‌اش برگشت و چند فیلم تحسین‌شده دیگر را هم به کارنامه‌اش اضافه کرد. اما فیلمی چون روز باشکوه نشان می‌دهد توانایی‌های عیاری محدود به ویژگی‌های قابل تحسینی نمی‌شود که در اکثر فیلم‌هایش دیده‌ایم. تماشای روز باشکوه، برای درک جنبه‌های مغفول‌مانده‌ای از توانایی‌های عیاری می‌تواند تجربه‌ای مغتنم و جذاب باشد.

تماشای آنلاین فیلم روز باشکوه

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil