فیلم دندان مار؛ سندی از ایران بعد از جنگ
۲۳ آبان سالگرد اکران این فیلم مهم کیمیایی است
فیلم دندان مار یکی از مهمترین فیلمهای بعد از انقلاب سینمای ایران محسوب میشود؛ فیلمی که تصویری تأملبرانگیز از شرایط ایران پس از جنگ تحمیلی ارائه میدهد و میتوان آن را سندی برای شناخت بیشتر وضعیت ایران در انتهای دهه ۶۰ دانست. فیلم دندان مار پس از نمایش در جشنواره فجر، در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۶۹ اکران شد و هر چند در آن دوران با واکنشهای ضدونقیض (و البته، در مجموع، کمابیش مثبت) منتقدان روبهرو شد، اما امروزه توافقی عمومی مبنی بر این وجود دارد که فیلم دندان مار یکی از بهترین فیلمهای، و از دید بسیاری از منتقدان، بهترین فیلم مسعود کیمیایی از میان ساختههای او پس از پیروزی انقلاب است. دندان مار همچنین در بخش مسابقه چهلویکمین جشنواره فیلم برلین پذیرفته شده و جایزه تقدیر ویژه را هم از این جشنواره دریافت کرد.
خلاصه داستان فیلم دندان مار
فیلم دندان مار داستان مردی به نام رضا را روایت میکند که پس از مرگ مادرش و به علت اینکه از نظر روحی شرایط ماندن در خانه را ندارد، ساکن مسافرخانهای شده و در آنجا با فردی به نام احمد ارتباطی دوستانه برقرار میکند. احمد، مردی خرمشهری است که تحت نفوذ مرد دیگری به نام عبدل قرار دارد؛ مردی که با احتکار و قاچاق کالای ضروری مردم توانسته شرایط اقتصادی خوبی برای خود رقم بزند. رضا سعی میکند احمد را متوجه رفتارهای ضدانسانی عبدل کند.
سندیت تاریخی
اصغر فرهادی زمانی فیلم دندان مار را به خاطر وجه اسنادیاش ستایش کرده و گفته بود که اگر روزی بخواهد به فرزندش بگوید که در دوران جنگ در تهران چه خبر بود، فیلم دندان مار را برایش نمایش میدهد. به گفته فرهادی، این فیلم سندی از آن تاریخ است؛ خصوصیتی که سینمای ایران کم دارد. فرهادی دست روی نکته درستی گذاشته است. در دورانی که کمتر فیلمی را میتوان بهعنوان سندی از روح زمانه در نظر گرفت، تماشای فیلمی همچون دندان مار، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
جواد طوسی (ماهنامه فیلم، بهمن ۶۹): «بهجز فیلم عروسی خوبان، در این ۱۲ سال اخیر در کدام فیلم ایرانی، دوربین به این شکل مؤثر، بیپروا و متعهدانه به مناطقی چون مولوی، سیروس، میدان امینالسلطان و دولتآباد سرک کشیده و از فقر، آوارگی، تنهایی، سرگشتگی و بیپناهی آدمها و تقسیم دردهایشان با یکدیگر سخن گفته و گوشههایی از یک دوره پر تبوتاب اجتماعی را ثبت کرده؟»
برخلاف ادعایی که عدهای در مورد مسعود کیمیایی مطرح میکنند، این فیلمساز کهنهکار چند بار زودتر از دیگران متوجه تغییرات جامعه شده و آن تغییرات را در آثارش بازتاب داده است. فیلم دندان مار یکی از این آثار بود: «پس از پایان جنگ پذیرفتیم اتمام نبرد مترادف با بازگشت به گذشته نیست و قبول کردیم بافت اجتماعی و اقتصادی ایران برای همیشه دگرگون شده است… عصر نگاه متفاوت به تأثیرات شگرفِ نبرد فرا رسیده بود… وقتی فیلم دندان مار … در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۶۸ به نمایش درآمد، فیلمهای جنگی پرشماری هنوز روایت پیروزی بر دشمن را نقل میکردند. دندان مار، اولین فیلمی بود که به زندگی مهاجران و جنگزدگان سرگردان در تهران پرداخت و فقر، آوارگی، سرگشتگی و بیپناهی آنها را دستمایه خویش قرار داد… تهرانِ خلاصهشده در زاغههای زیر دکلهای برق، خانههای محقر، کالاهای قاچاق، دستفروشی، بازار سیاه و بیکاری.» (حمیدرضا صدر، درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران)
با این توضیحات، عجیب نیست که در زمان اکران فیلم هم بسیاری از منتقدان بیش از وجوه فنی فیلم به نسبت آن با زمانه اطراف پرداختند. دوگانگیها در مواجهه با فیلم در مرور همین دسته از نقدها قابل ردیابی است. عدهای از منتقدان، فیلم را بهواسطه نسبت درستی که با محیط پیرامون برقرار کرده موردستایش قرار دادند. رضا درستکار و جواد طوسی از این جمله بودند. درستکار در مطلبی که ۲۶ دی ۶۹ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، کیمیایی را چنین تحسین کرد: «آقای مسعود کیمیایی به اعتبار همین فیلم دندان مار، فیلمساز خوب و توانایی است. تصویر او از واقعیتهایی است که بهعینه میتوان همهچیز را در جایجای آن حس کرد. ستایش او از فداکاری و انسانیت آگاهانه، ستودنی است.»
طوسی هم در یادداشتی در ماهنامه فیلم (بهمن ۶۹) به موفقیت کیمیایی در ثبت یک دوره پر تبوتاب اشاره کرده است: «بهجز فیلم عروسی خوبان، در این دوازده سال اخیر در کدام فیلم ایرانی، دوربین به این شکل مؤثر، بیپروا و متعهدانه به مناطقی چون مولوی، سیروس، میدان امینالسلطان و دولتآباد سرک کشیده و از فقر، آوارگی، تنهایی، سرگشتگی و بیپناهی آدمها و تقسیم دردهایشان با یکدیگر سخن گفته و گوشههایی از یک دوره پر تبوتاب اجتماعی را ثبت کرده؟»
اما تمام نظرات در مورد فیلم به این اندازه مثبت نبود. کار بهجایی رسید که نویسنده ناشناس مطلبی با عنوان دندان پوسیده مار، در روزنامه رسالت (۱ آذر ۶۹) (که بدون ذکر نام نویسنده منتشر شده) به مسئولان وقت هشدار داد تا جلوی چرخش کیمیایی به طرف دلبستگیهایش را بگیرند: «در مجموع، فیلم، دارای پیام مثبتی نیست. وضعیت ناهنجار جنگزدگان را شتابزده و یکطرفه به تصویر میکشد و جز انزجار از جنگ برای بیننده، عایدی دیگری ندارد… کیمیایی به خاطر دیدگاههای خویش با ارزشهای انقلاب، در گیر و دار است. در فیلم دندان مار، به نظر میرسد بیش از دو فیلم قبلیاش به طرف اعتقادات و دلبستگیهای خویش چرخش کرده و سعی دارد آزادتر کار کند و این نکتهای است که جای تأمل دارد و حساسیت مسئولین و دستاندرکاران فیلم را بدان معطوف میداریم.»
سید مرتضی آوینی | نام مستعار (ماهنامه سوره، فروردین ۶۹): «اینبار آقای کیمیایی قصد کرده بود که قیصری دیگر متناسب با وضع جدید مردم و شرایط روز بسازد؛ دو قیصر جدید: (رضا و احمد) اما دیگر روزگار قیصربازی نیست. درک شرایط جدید مردم ایران، عقلی میخواهد که هر کسی ندارد…»
اما یکی از مهمترین یادداشتها را بر فیلم دندان مار، سید مرتضی آوینی (با نام مستعار فرهاد گلزار) در ماهنامه سوره (فروردین ۶۹) نوشت. آوینی مشکل فیلم را در این میدید که، علیرغم تغییرات مهمی که پس از پیروزی انقلاب در جامعه ایران رخ داده، کیمیایی کماکان به شیوه و با دیدگاهِ قیصر فیلم میسازد: «فیلم ما را نمیگرفت و هر کاری میکردیم، باز هم ضمیر خودآگاهمان غافل نمیشد و مثل غریبهها هیچچیز را باور نمیکرد و با همه شخصیتها و وقایع قهر بود. همهچیز خیلی سطحی بود و عمق نداشت. معلوم بود که آقای کیمیایی هم بیرون از فیلم حضور داشته و دل و جانش را در تصاویر نریخته و اگرچه ظاهرا به نظر میآمد که او هنوز هم همان تمایلات قیصرانه را حفظ کرده است، اما این ظاهر، نقابی بیش نبود. کمکم فهمیدیم که دیگر آقای کیمیایی هیچ پیوندی با زمان خویش و مردم آن ندارد و اگرچه هنوز هم میخواهد در کنار مردم باشد، اما دیگر آنان را نمیشناسد… اینبار آقای کیمیایی قصد کرده بود که قیصری دیگر متناسب با وضع جدید مردم و شرایط روز بسازد؛ دو قیصر جدید: (رضا و احمد) اما دیگر روزگار قیصربازی نیست. درک شرایط جدید مردم ایران، عقلی میخواهد که هر کسی ندارد… کیمیایی در هر شرایطی معتقد به قیام یکتنه است؛ چه در روزگار حاکمیت شاهان و چه در روزگار حکومت اسلامی. قانون و تشکیلات قضایی حضور ندارند: مردم در برابر مردم… دنیایی که در فیلم تصویر شده یک شهر هرت است؛ یک بلبشوی واقعی… در جواب این سوال که چرا این شهر هرت به وجود آمده، فیلم دندان مار فقط میگفت: «جنگ.» اگر زمینه آمادهای از لحاظ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی نباشد مگر جنگ میتواند یک چنین بلبشویی در جامعه به راه بیندازد؟»
با وجود این انتقادات جدی، آوینی در انتهای مطلب کیمیایی را بهخاطر تلاش برای برقراری رابطه میان خود و مردمش ستایش کرد. تفاوت سید مرتضی آوینی با آن نویسنده بینام روزنامه رسالت، که از مسئولان درخواست جلوگیری از ادامه مسیر کیمیایی به این شکل را داشت، همینجا مشخص میشود: «باز هم گُلی به جمال کیمیایی که میخواهد رابطهای بین خود و تاریخ و مردمش برقرار کند و قیصروار، یکتنه به جنگ ناهنجاریهای اجتماعش، اگرچه در خیال، برود و دندان مار را بکشد.»
همان مسیر همیشگی کیمیایی؟
در تاریخ سینمای ایران، کمتر فیلمسازی بهاندازه مسعود کیمیایی با اتهامِ تکرارِ خویشتن روبهرو بوده است. هنوز هم عدهای اعتقاد دارند که کیمیایی در فضای قیصر مانده و از جامعه عقب مانده است. این بحث، محدود به امروز نیست. در سال ۱۳۶۹، خیلی از نویسندگان فیلم دندان مار را هم از همین زاویه مورد تحلیل قرار دادند؛ گاه با رویکردی مثبت و گاه منفی. دوگانگیِ ذکرشده در بخش قبل، اینجا هم به چشم میخورد. عدهای فیلم را در ادامه مسیر همیشگی سینمای کیمیایی بررسی کردند و گروهی روی تفاوتهای دندان مار با فیلمهای پیشینِ او، تفاوتهایی جزیی اما تأثیرگذار ، دست گذاشتند.
امید روحانی (آدینه، آذر ۶۹): «درباره فیلمی حرف زدن و نوشتن… آنهم فیلمی که چیزی حدود بیستوچند دقیقه از آن، یعنی یکپنجم آن را، کوتاه کردهاند، کاری است عبث و بیهوده، اگر نگوییم توهینآمیز… نقد نوشتن درباره تمامیت چنین اثری و بحث کردن درباره کیفیات هنریاش: برتریها، امتیازات، کاستیها و ضعفهایش نه فقط صحه گذاشتن بر چنین اصلاحهایی است بلکه بیاحترامی به نقش نقدنویسی است»
خسرو دهقان در مطلبی در نشریه آدینه (آذر ۶۹) که عنوانش (کارگردانی که مصلحتجو نیست) نشاندهنده رویکرد نویسنده نسبت به فیلمساز است، به این اشاره کرد که در بررسی فیلمهای کیمیایی نمیتوان اثر را از صاحبِ اثر جدا کرد و به صاحب اثر نپرداخت. او در ادامه فهرستی از ویژگیهای همیشگی آثار کیمیایی را ذکر میکند که در فیلم دندان مار هم خودنمایی میکنند: «رفاقت پاکباخته مردانه، نقش حاشیهای زن، نمایش روشنفکری که دیگر بهدردبخور نیست، ادای دین به بازیگران محبوب قدیمی، مونولوگهای طولانی، انتقام شخصی، ملودرام، مرثیهای بر ارزشهای فراموششده و اعلام پایان دوران این نوع ارزشها، فرجام ناخوش و بنبست، نیش و اعتراض به نابسامانیهای روزمره.»
برخلاف دهقان، نویسنده نامشخصِ مطلب دندان پوسیده مار، در روزنامه رسالت (که قسمت دیگری از یادداشت او را در بخش قبلی مطالعه کردیم) عنصر تکرار را با رویکردی منفی موردتوجه قرار داد: «کیمیایی و فیلمهایش تعلق به دورهای خاص و فرهنگی خاص دارد که سالهاست عمر این دوره و فرهنگ سپری شده است. مشکل از آنجا آغاز میشود که وی در قالبی از این فرهنگ نمیتواند فیلم بسازد.»
اما امید روحانی دیگر منتقد باسابقه سینمای ایران، در یادداشتی در نشریه آدینه (آذر ۶۹)، به تفاوت مهمی اشاره کرد که میان فیلم دندان مار و آثار قبلی کیمیایی وجود دارد. او در ابتدای نوشتهاش به سانسور سنگین اِعمالشده بر فیلم اشاره و بر این نکته تأکید کرد که چنین شرایطی، راه را برای بررسی کلیت فیلم میبندد: «درباره فیلمی حرف زدن و نوشتن… آنهم فیلمی که چیزی حدود بیستوچند دقیقه از آن، یعنی یکپنجم آن را، کوتاه کردهاند (که ۹ ماه پیش بهطور کامل در جشنوارۀ هشتم فجر نزدیک به ۱۵ بار اکران داشته است) کاری است عبث و بیهوده، اگر نگوییم توهینآمیز… نقد نوشتن درباره تمامیت چنین اثری و بحث کردن درباره کیفیات هنریاش: برتریها، امتیازات، کاستیها و ضعفهایش نه فقط صحه گذاشتن بر چنین اصلاحهایی است بلکه بیاحترامی به نقش نقدنویسی است… مرا هم قصد نقدنویسی نیست.»
روحانی در ادامه، هرچند بازهم (همانطور که دهقان گفته بود) قصد این را نداشت که اثر را از صاحب اثر جدا کند، اما کیمیایی، و به تبع آن، دندان مار، را از جنبهای متفاوت با کیمیاییِ فیلمهای قبلی موردتوجه قرار داد: «این یادداشت را برای خود کیمیایی مینویسم که اینچنین خسته مینماید. هیچگاه در هیچکدام از آثارش آدمها اینچنین یکسره خسته و دلزده و نومید نبودهاند. اینچنین بریده از گذشته خود و نومید به آیندهشان، اینچنین در طلب مرگی خودخواسته و دلپذیر و خوشنقش. در هیچکدام از آثارش خستگی و دلزدگی را اینچنین بیمحابا و بیهراس و بی اما و اگر ترسیم نکرده است… هیچگاه هیچکدام از پرسوناژهایش تا به این حد به خودش شبیه نبوده است. هیچگاه هیچ فیلمی اینچنین به خودش نزدیک نبوده است. و در هیچکدام از آثارش اینچنین جادوی یکی از نوعهای محبوبش، وسترن، نشده است.»
فیلمهای کیمیایی از دهه ۶۰ (بهطور مشخص از نمونهای چون سرب به بعد) عمدتا لحنی نوستالژیکتر و یأسآلودتر پیدا کردند. فیلم دندان مار را از این جنبه میتوان پیچیدهترین فیلم پس از انقلاب کیمیایی دانست؛ فیلمی که هم آن لحن تلخ و غمبار را دارد و هم نسبت مستقیمتری با جامعه روز برقرار میکند
جواد طوسی هم (که در زمان اکران «دندان مار» بیش از یک مطلب در تحلیل آن فیلم نوشت) در یادداشتی که ۵ دی ۶۹ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، نکته مشابهی را در مورد فیلم و سازندهاش مطرح کرد:«مسعود کیمیایی را در این «صدای تازهاش» خیلی خسته و اندوهگین دیدم، درست مثل آن دو آدمِ به دل نشستنی و محجوب فیلمش. آقا رضا و آقا جلال را میگویم. همه تنها، همه قدیمی، همه آدمهایی که با احساسشان زندگی میکنند.»
آنچه خسرو دهقان در مورد عناصر و الگوهای تکرارشونده در سینمای کیمیایی مطرح کرده کاملا درست است. از سوی دیگر، امید روحانی و جواد طوسی هم به نکته بسیار مهمی در مورد سینمای کیمیایی اشاره کردهاند. گروهی از مخالفان سینمای این سالهای کیمیایی، برای تأیید نظرشان در مورد عقب ماندن کیمیایی از جامعه روز، به رویکردهای غالب در فیلمسازیِ او و نوع نگاه کیمیایی به شخصیتها و محیط در آثارش اشاره میکنند. اما آن دسته از منتقدانی که، صرفا با اشاره به تکرار عناصری مثل چاقو یا جنس دیالوگ گویی شخصیتها، بر طبل دور افتادن کیمیایی از جامعه میکوبند، به این نکته توجه نمیکنند که تکرار چند عنصر یا شمایل در سینمای یک فیلمساز، بهتنهایی نمیتواند تأییدی بر تکراری شدن سینمای او باشد. مهم، رویکرد فیلمساز در قبال آن عناصر است. مسیر حرکت سینمای کیمیایی پس از انقلاب، تفاوتی مهم را با فیلمهایی نشان میدهد که او پیش از انقلاب ساخت؛ هرچند آدمها ظاهرا به یکدیگر شبیه بودند. شخصیتهای کلیدی سینمای پیش از انقلابِ کیمیایی، افرادی بودند که در دل جامعه حضور داشتند و مستقیما بر جامعه تأثیر میگذاشتند. اما در فیلمهای پس از انقلابِ او عموما با شخصیتهایی تکافتادهتر روبهروییم. فیلمهای کیمیایی از دهه ۶۰ (بهطور مشخص از نمونهای چون سرب به بعد) عمدتا لحنی نوستالژیکتر و یأسآلودتر پیدا کردند. فیلم دندان مار را از این جنبه میتوان پیچیدهترین فیلم پس از انقلاب کیمیایی دانست؛ فیلمی که هم آن لحن تلخ و غمبار را دارد و هم نسبت مستقیمتری با جامعه روز برقرار میکند.
و اما خودِ فیلم دندان مار
در هیاهوی نقدهای متمرکز بر وجوه سیاسی و اجتماعی فیلم دندان مار، عدهای سعی کردند به ویژگیهای ساختار فیلم توجه کنند. حمیدرضا صدر (که یک دهه پس از اکران فیلم دندان مار در کتاب (درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران) به اهمیت اجتماعی و سیاسی فیلم اشاره کرد.) در زمان اکران فیلم، با دوری از جو غالب آن روزها، در یادداشتی منتشرشده در هفتهنامه سروش (به تاریخ ۱۷ آذر ۶۹) سعی کرد بر فرم فیلم تمرکز کند و با رویکردی نشانه شناسانه به عناصری از متنِ فیلم پرداخت.
حمیدرضا صدر (سروش، آذر ۶۹): «قلمروهای خصوصی کوچکتری نیز در فیلم وجود دارند؛ اتومبیل سپید رنگ قدیمی مرد که بهرغم گذشت زمان کماکان حرکت میکند و یا اتومبیلِ، باز هم سپید رنگ، خواهر که بیش از همه آدمهای اطرافش عصای دست اوست از آن جملهاند: دو نقطۀ سپید در دل سیاسیها که یگانه نقطه اتکای آدمهای تنهای قصه به شمار میروند»
او به جزییاتی اشاره کرد که فضا و درونمایه فیلم را میسازند: «… قلمروهای خصوصی کوچکتری نیز در فیلم وجود دارند. اتومبیل سپید رنگ قدیمی مرد که بهرغم گذشت زمان کماکان حرکت میکند و یا اتومبیلِ، باز هم سپید رنگ، خواهر که بیش از همه آدمهای اطرافش عصای دست اوست از آن جملهاند: دو نقطۀ سپید در دل سیاسیها که یگانه نقطه اتکای آدمهای تنهای قصه به شمار میروند. نگاه کنیم به نماهای متعددی که زن در کنار اتومبیلش ایستاده و در پسزمینهها، اتومبیلهای اوراق و از کار افتاده با مایههای درونی فقر و نکبت، خودنمایی میکنند.»
عزیزالله حاجیمشهدی هم در یادداشتی در نشریه جوانان امروز (۱۲ آذر ۶۹) در کنار پرداختن به ویژگیهای اجتماعی کار و نسبتش با سینمای شناختهشده مسعود کیمیایی، به برخی از عناصر ساختاری فیلم توجه کرد: «فیلم دندان مار، در مجموع کاری دلشاد کننده است. کیمیایی در دندان مار به سینمای خاص خود، بیش از هر کار دیگرش وفاداری نشان داده است. تنها اشکال عمده کار دندان مار غیرعادی بودن این موضوع در شخصیتپردازی احمد، همان جوان خرمشهری است، که با آن حالوهوای روحی خاصی که دارد، کسی که گلهای از کودکان و نوجوانان معصوم و آواره را بهگونهای با واسطه خود به استثمار کشیده و به نفع آقا عبدل از آنان بهرهکشی مینماید، چگونه، تنها پس از آشنایی با رضا، میکوشد تا پرده از خلافکاریها و کارهای غیرقانونی آقا عبدل بردارد؟! اگر کیمیایی برای این مشکل آشکار فیلمنامه خود چارهای میاندیشید، فیلم دندان مار، کار کمنقصتری به نظر میرسید.»
پایانبندی
زمان، بهترین قاضی است. تاریخ سینما این نکته را بارها اثبات کرده است. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، امروز نوعی همدلی عمومی میان منتقدان در این مورد وجود دارد که دندان مار اگر بهترین فیلمِ پس از انقلاب مسعود کیمیایی نباشد، لااقل یکی از دو یا سه فیلم شاخص او در این دوران است. حتی بسیاری از مخالفان سینمای کیمیایی هم حسابِ دندان مار را از دیگر آثاری که کیمیایی از دهه ۶۰ به بعد ساخت جدا میکنند. موج فیلمهایی متمرکز بر اثرات اجتماعیِ جنگ تحمیلی که دندان مار یکی از پیشگامانش بود، در سالهای بعد با چند فیلم مهم دیگر ادامه پیدا کرد و یکی از جریانهای کوتاهمدت اما قدرتمند سینمای ایران را ساخت. مسعود کیمیایی، که بهجرأت میتوان او را جریانسازترین فیلمساز سینمای ایران در اواخر دهه ۴۰ و طول دهه ۵۰ نامید، در دهه ۶۰ هم با دندان مار تأثیر خود را بر سینمای ایران گذاشت.