در سینما آیا چیزی لذتبخشتر از یک پایان غیرمنتظره وجود دارد؟ پایانبندی یکی از مهمترین عناصر سینماست و بیننده همواره منتظر است تا ببیند داستان خلقشده توسط نویسنده و ساختهشده توسط کارگردان، به چه سرانجامی میرسد. در این بین پایانهای غیرمنتظره میتوانند برگ برنده فیلمها باشند. تماشاچی سینما از تعلیق و رودست خوردن لذت فراوانی میبرد و دوست دارد سالن تاریک سینما را با بهت و شگفتی ترک کند. خوشبختانه در تاریخ سینما فیلمهای درجهیک زیادی هست که این بهت و شگفتیِ خوشایند را تماموکمال تقدیم عاشقان سینما کردهاند و نامشان در تاریخ سینما ماندگار شده است.
در این مطلب قصد داریم پنج عدد از بهترین فیلمهای تاریخ سینما را که پایان غیرمنتظره دارند به شما معرفی کنیم.
[هشدار: خطر لو رفتن پایان فیلمها!]
رستگاری در شاوشنک | The Shawshank Redemption | 1994
۱ | وقتی فردی بیگناه به زندان افتاده، آنهم به اتهام سنگینی مثل قتل عمد، هیچ چیزی بهتر از یک پایان خوش نمیتواند تلخی موضوع را به کام بینندهاش شیرین کند. فیلم رستگاری در شاوشنک با روایت شیرین و انسانیاش از ماجرای زندگی اندی دوفرین زندانی بیگناه دارای یکی از بهترین فیلم ها با پایان غیرمنتظره تاریخ سینماست. اندی با زیرکی تمام و البته با چاشنی صبری طولانی نه تنها مقدمات فرارش از زندان را فراهم میکند، که انتقام سختی هم از مسئولان نابهکار زندان میگیرد و صدالبته که سرنوشت شیرینی هم برای زندگی همبندیاش رد، رقم میزند.
- کارگردان: فرانک دارابونت
- بازیگران: تیم رابینز، مورگان فریمن
پیرپسر | Oldboy | 2003
۲ | این فیلم یکی از تکاندهندهترین پایانبندیهای تاریخ سینماست. پیرپسر فیلمی است سهمگین که تحمل آن تا انتها به خاطر وفور فشارهای عصبی، هنر و صبر بالایی میطلبد، اما همین که در برابر فشارهای عصبی وارده از فیلم مقاومت بهخرج دادید و به لحظات پایانی فیلم رسیدید، پاداشی دریافت خواهید کرد که به منزله تیر خلاصی است بر مغز شما!
اُ دای سو که در طول ۱۵ سال زندانی شدنش در آن اتاق بیروح مدام در پی کشف دلیل این حبس طولانی و غیرقابل تحمل است، نه تنها در پایان فیلم میفهمد که این انتقامجویی تاوان کدام گناهش بوده، که درمییابد انتقام اصلی نه این حبس پانزدهساله توام با شکنجههای روحی، که زمینهچینی کردن از سوی انتقامگیر برای ارتباط گناهآلود و نادانسته اُ دای و دخترش در گذشته بوده است.
- کارگردان: پارک چان-ووک
- بازیگران: چوی مین-سیک، کانگ هایه-جونگ
رفتگان | The Departed | 2006
۳ | یگانه اثر اسکاری مارتین اسکورسیزی که بازسازی فیلمی کرهای روابط جهنمی بود، همچنان اثری است قبراق و سرحال. اسکورسیزی به لطف فیلمنامه درجه یک ویلیام موناهان یکی از بهترین موشوگربهبازیهای تاریخ سینما را در رفتگان و در اوج به پایان میرساند و یک فیلم با پایان غیرمنتظره عالی را در تاریخ سینما ثبت میکند.
نیم ساعت پایانی فیلم پر است از حوادث پیدرپی و گرهگشاییهای حیرتانگیز. شخصیتهای اصلی فیلم یکبهیک و بیرحمانه کشته میشوند و در حالیکه تصور میکنیم کثیفترین شخصیت فیلم (با بازی مت دیمون) از معرکه قسر در رفته، او هم تقاص بلندپروازیهای شومش را در آخرین سکانس فیلم پس میدهد و به جمع رفتگان میپیوندد.
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جک نیکلسون، مت دیمون
روزی روزگاری در هالیوود | Once Upon a Time… in Hollywood | 2019
۴ | مگر میشود بحث پایانبندی غافلگیرانه و غیرمنتظره باشد و یادی از استاد بازیگوشیهای سینمایی نکنیم؟ فیلم روزی روزگاری در هالیوود ضیافتی است پر از ارجاع برای عشاق هالیوود در دهه طلایی ۷۰. دوربین تارانتینو با آن رنگهای تیز و زنده در پشت صحنه استودیوهای هالیوود آن دوره و حواشی زندگی ستارگانش سرک میکشد و در همین حین میفهمیم فیلم قرار است به ماجرای تلخ قتل وحشیانه شارون تیت همسر باردار رومن پولانسکی و میهمانان منزلش در یکی از سیاهترین شبهای هالیوود بپردازد.
نقد فیلم روزی روزگاری در هالیوود
تارانتینو که عاشق پایانهای خوش است، این بار هم برای شکل دادن یک پایان خوش، تاریخ را تغییر میدهد و قاتلان ماجرا را تبدیل میکند به مقتول! استاد که در اراذل بیآبرو هم هیتلر را در یک سینما به قتل رسانده بود نشان میدهد که سینما لزومی ندارد منعکسکننده حقایق تاریخی باشد و گاهی میتوان حقایق تاریخی را به نفع سینما تحریف کرد!
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، برد پیت
مظنونین همیشگی | The Usual Suspects | 1995
۵ | اگر خوره سینما هستید، شرط میبندم از ابتدای متن فیلم با پایان غیرمنتظره دنبال پیدا کردن مظنونین همیشگی در این فهرست میگشتید. بله، این اکشن معمایی «برایان سینگر» صاحب یکی از مشهورترین پایانبندیهای تاریخ سینماست و یکی از بزرگترین رودستهای سینما را به مخاطبان فیلم و البته به کارآگاه پلیس «دیو کوجان» بینوا میزند.
مکگافین این فیلم کایزر شوزه است. یک اهریمن در هیبت انسان که هیچوقت او را در فیلم نمیبینیم و یکبار هم که ظاهر میشود صورتش معلوم نیست. وربال (کوین اسپیسی) تبهکار فلج و ترسوی دسته سارقین، مدام در طی بازجوییهایش از شیطانخویی کایزر شوزه میگوید و روایت بینقصی از آنچه در طول سرقتهای اخیر بر او و دوستانش گذشته مقابل پلیس میگذارد. روایتی که در قالب فلشبک در فیلم جاری است و پازلهای معمای اصلی فیلم را تکمیل میکند.
حاصل کار چیست؟ میفهمیم که «کایزر شوزه» کسی نیست جز خود وربال که در طول بازجوییها با تیزهوشی قصهای برای دیو کوجان سرهم کرده و لولو خرخرهای به اسم شوزه در ذهن او ساخته. لولو خرخرهای که در تمام مدت ساعات طولانی بازجویی روبهروی خود کارآگاه نشسته بوده و شیطان را هم درس میدهد.
خروج شوزه از اداره پلیس، آتش زدن سیگار و راه رفتن لنگلنگانی که کمکم تبدیل میشود به راه رفتن عادی، خروج هراسان کوجان که حقیقت را کشف کرده و تلاش ناکام و نگاه سردرگمش لابهلای پیادهروی مملو از جمعیت برای پیدا کردن کایزر شوزه یکی از بهترین پایانبندیهای تاریخ سینما را رقم زده است.
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: کوین اسپیسی، گابریل برن