فانتزی و تخیل؛ دروازه ورود به دنیای کودکان
برای جشنواره فیلم کودک و نوجوان | فیلمهای خاطرهانگیز کودکی
سینمای کودک در ایران همواره با سوءتفاهمهای بسیاری همراه بوده است. چه بسیار فیلمهایی که با حضور کودکان بعنوان نقش اصلی به تولید رسیده و بدون اینکه موفق به ایجاد ارتباطی با دنیای سرخوشانه کودکان بشوند، مورد تشویق بزرگسالان قرار گرفته و از جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جوایزی را هم کسب کردهاند و چه فیلمهایی که با دوری از منطق فیلمهای بزرگسالان، به دنیای تخیلی و پر از فانتزی کودکان نزدیک شده و خود را در ذهن آنان جاودان کردهاند.
شاید هیچ چیز به اندازه سلطه و گسترش «واقعگرایی» در سینمای ایران نمیتوانست، ژانر کودک و نوجوان را که دراواسط دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در اوج دوران طلایی خود به سر میبرد به انحراف کشانده و در مقطعی نیز به انحطاط برساند. دور شدن از دنیای پر تخیل کودکانه و سرلوحه قرار دادن زندگی روزمره در آثار کارگردانانی چون عباس کیارستمی، محمدعلی طالبی، ابوالفضل جلیلی، مجید مجیدی و… در زمانهای که پیام نهفته در متن و بطن اثر، از سرگرم کردن مخاطب ارجحیت بیشتری پیدا کرده بود، هیچ دستاوردی جز خستگی و کسالت را برای تماشاگر کودک و نوجوان در پی نداشت. اینها آثاری بودند که تحت تاثیر نئورئالیسم سینمای ایتالیا و فیلمهایی همچون «دزد دوچرخه» ساخته مشهور ویتوریو دسیکا، میکوشیدند با محور قرار دادن یک کودک در بستر داستانی خود، بیش از آنکه فیلمی درباره کودکان باشند و دنیا را از دریچه فانتزی و تخیلهای او جستجو کنند، آثاری بودند که از نقطه نظر بزرگسالان به تماشای اعمال و رفتار کودکان مینشستند و طبیعتا هم نمیتوانستند با کودکان ارتباط لازم را برقرار نمایند.
شاید بتوان بهترین آثار تولیدی سینمای ایران در ژانر کودک که موفق شدهاند به دنیای پر از فانتزی و تخیل کودکانه نزدیک شوند را در اواخر دهه شصت جستجو کرد. جایی که فیلمهایی چون «پاتال و آرزوهای کوچک» ساخته مسعود کرامتی (سال ۱۳۶۸)، «سفر جادویی» ساخته ابوالحسن داوودی (سال ۱۳۶۹) و «دزد عروسکها» ساخته محمد رضا هنرمند (سال ۱۳۶۸) در صدر پر فروشترین آثار اکران شده در آن روزها قرار گرفتند.
سفر جادویی ساخته ابوالحسن داوودی
دومین ساخته ابوالحسن داوودی پس از فیلم «سفر عشق» (که ملودرامی کمتر دیده شده با بازی گلچهره سجادیه و پرویز پورحسینی است) یکی از مهمترین و به یادماندنیترین آثار تولیدی سینمای کودک به شمار میرود. «سفر جادویی» با به کارگیری عنصر مهمی چون تخیل و فانتزی در قالب یک ماشین لباسشویی که با ورود به آن، زمان و مکان دیگری به جز زندگی واقعی را میتوان تجربه کرد، دقیقا همان چیزی است که دنیای ذهنی کودک دیروز و امروز را میتواند به بازی بگیرد.

سینا نوجوانی است که مدام از طرف پدرش (با بازی اکبر عبدی) که پزشک مطرحی هم هست در رابطه با نمراتی که در مدرسه گرفته است تهدید شده و کار به کتک کاری هم میکشد. روزی چهره یک پسر هم سن و سال خودش را در مخزن ماشین لباسشویی میبیند که از او میخواهد برای رهایی از آزار و اذیتهای پدرش به داخل ماشین لباسشویی برود. سینا وارد ماشین لباسشویی شده و از سوی دیگر وارد یک دادگاه عجیب میشود که میتواند از رفتارهای پدرش شکایت کند. در طی ماجراهایی پدر سینا نیز به درون ماشین پرت شد و از آن سمت از دادگاهی که سینا به آنجا رفته بود سر در آورد. این دادگاه دو سر داشت، یک سر آن در ماشین لباسشویی داخل خانهها و یک سر دیگر آن درست پشت سر قاضی دادگاه قرار داشت.
پدر سینا متوجه شد که اینجا یک دادگاه عمومی است. سینا شاکی و پدرش متهم این پرونده بودند، دادگاه رای به محاکمه داد و بنا شد پدر سینا به ۲۵ سال قبل برگردد و فقط با معدل ۲۰ میتواند به زمان حال بیاید. وقتی پدر سینا به گذشته برگشت، ۲۵ سال جوانتر شده و هنوز ازدواج نکرده بود و چون آینده همه شخصیتها را دیده بود میتوانست جلوی اتفاقهای ناخوشایند را بگیرد…
دزد عروسکها ساخته محمدرضا هنرمند
دزد عروسکها را شاید بتوان مهمترین فیلمی دانست که در تقابل بین خیر و شر توانست شمایلی عجیب از یک دیو و جن بد سیرت را در اذهان کودکان آن سالها ماندگار سازد. گریم عجیب و ترسناک آزیتا حاجیان در قالب شخصیت «عجوزه» که با خوردن یک محلول تبدیل به مردی دیو صفت به نام «خورخور» با بازی ابراهیم آبادی میشد، به راحتی میتوانست ذهن کودکان را به خود مشغول سازد.
ماجرای این فیلم درباره زنی بود که به همراه فرزندانش مستاجر خورخور بودند. یک روز که خورخور برای گرفتن اجاره بهای خانهاش به خانه آنها میآید از حرفهای زن متوجه میشود که قرار است وام بانکی دریافت کند! اما از آنجایی که خورخور دوست نداشت هیچ فردی در محل از او بالاتر باشد کاری کرد تا این وام به دست آنها نرسد. خورخور که همان عجوزه بود پسرش گنجو (با بازی اکبر عبدی) را وادار کرد تا همان روز به بانک رفته و پولها را از دست مادر الهام و بهرام بدزدد.
در ادامه پلیدیهای خورخور، وقتی متوجه شد الهام و بهرام قرار است برای کمک به مادر، عروسکهایشان را بفروشند، به گنجو سپرد تا شبانه به خانه آنها رفته و عروسکهایشان را بدزدد. الهام و بهرام به همراه کارآگاه به دنبال گنجو کردند و به قصر عجوزه رسیدند و در آنجا گرفتار شدند که در نهایت با درایت عروسکها که حالا جاندار شده و حرف میزنند نجات پیدا کردند و دست عجوزه و خورخور برای اهالی محله رو میشود.

پاتال و آرزوهای کوچک ساخته مسعود کرامتی
مسعود کرامتی، فیلمساز و بازیگر مطرح سینما و تلویزیون، در اولین ساخته سینماییاش به سراغ فیلمی در ژانر کودک و نوجوان میرود. در روزهایی که استقبال خانوادهها و کودکان از سینما به رشدی فراگیر رسیده بود، این خلاقیت نویسندهها و فیلمسازان بود که کودکان را به ضیافتی از فانتزی و تخیل دعوت میکرد.
مسعود کرامتی با در دست داشتن فیلمنامهای نوشته رضا کیانیان و مهدی سجادهچی، موجود عجیبی به نام پاتال را خلق میکند که میتواند آرزوهای کوچک کودکان را به واقعیت تبدیل کند. او که از درون یک کره جغرافیا که مادر وحید برایش خریده است بیرون آمده به شرط آن که وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلیاش بازگردد میپذیرد آرزوهای ناممکن اما کوچک او را محقق کند به مدد نیروی شگفتانگیز پاتال آرزوهای وحید، خواهرش شیرین دوستانش محسن و حمید برآورده میشود. وحید به جای پدر به اداره میرود و پدر به جای او به مدرسه، مادر، دخترک کوچکی میشود و شیرین جای او را میگیرد. محسن اکنون هرچه بگوید بزرگترها اطاعت میکنند و برخلاف گذشته همهی بزرگترها حمید را نهتنها از خوردن منع نمیکنند بلکه مدام به او دستور میدهند که بیشتر بخورد! … ولی در پایان همهی بچهها پشیمان از وضع پیش آمده از پاتال درخواست میکنند که اوضاع را به روال گذشته برگرداند، پس از آن، با موافقت وحید، پاتال غیب میشود.

هر سه فیلمی که از آنها یاد کردیم در زمان خود و در هنگام اکران عمومی با استقبال بالای خانوادهها و کودکان روبرو شد و همگی از پرفروشترین آثار زمانه خود بودند. به نظر میرسد هیچ چیز به اندازه «خیال و فانتزی» نمیتواند ذهنیت یک کودک گریزان از منطق تلخ و خشک روزمره رابه خود جلب کند. سینما آموزشگاه رفتار و اخلاق نیست. سینما بیش از هر چیز نوعی سرگرمی درگیر کننده است که مفاهیم متعالی باید در قالب فضا و داستان سرگرم کننده و متناسب با روحیه سنی هر طبقهای از جامعه به او ارائه شود.