همه چیز از کانون پرورش فکری شروع شد
برای جشنواره فیلم کودک و نوجوان | گفتوگو با کارگردان
غلامرضا رمضانی، نامی شناخته شده در حوزه سینمای کودک و نوجوان است که روزگار کودکیاش با فیلمهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذشته و پربار شده است. به طوری که بعدها به یکی از فیلمسازان سرشناس در این حوزه بدل شد ودر طول چند دهه گذشته آثار خاطرهانگیزی را برای کودک و نوجوان ساخت. به بهانه آغاز به کار جشنواره فیلم کودک و نوجوان گفتوگوی کوتاهی با این کارگردان داشتهایم که در ادامه میخوانید.
- دوران کودکی و نوجوانی شما با چه فیلمهای خاطرهانگیزی گذشت؟
در دوران کودکی و نوجوانی ما یعنی سنین بین هفت تا چهارده سال، سینمای کودک با فیلمهایی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شده بود و در کتابخانههای کانون به نمایش درمیآمد، فعال بود. من خاطرم هست که برخی از فیلمهای کانون را تا سیبار هم دیده بودم مثل فیلم مسافر از آقای کیارستمی و یا فیلم هفت تیرهای چوبی ساخته شاپور قریب، فیلم ساز دهنی از امیر نادری و فیلم سفر ساخته بهرام بیضایی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در آن زمان فیلمهای کوتاه، نیمه بلند و بلند برای کودک و نوجوان کار کرده بود و همه خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ما از سینما با این فیلمها رقم خورده است.
- کشیده شدن شما به سمت ساخت فیلمهای کودک و نوجوان نیز احتمالا ریشه در این خاطرات داشته است؟
من معتقدم که در پروسه گذار از نوجوانی با محک زدن مسیرها و تجربههای مختلف است که هر فرد به علاقهمندیهایش میرسد و در زمان بزرگسالی ناخودآگاه به سمت مسیری کشیده میشود که در دوران نوجوانی تاثیر عمیقتری بر او گذاشته است. برای من هم که دوران نوجوانی در شهرستان زندگی میکردیم، امکاناتمان فراتر از کتابخانههای کانون نبود و این مکان مهمترین ملجاء ما و نور چشم و امید ما بود که هم در آن تئاتر کار میکردیم، هم فیلم میدیدیم، هم شعر و قصه میخواندیم. این فضایی بود که ناخودآگاه در شکل گیری شخصیت ما اثرگذار بود و من را به بازیگری علاقهمند کرد. البته بعد احساس کردم که مسیرم بازیگری نیست و چیز دیگری است. برای همین به نوشتن داستان کوتاه، فیلمنامه و نمایشنامه کوتاه پرداختم و سرآخر به سمت سینمای کودک سوق یافتم.
- به نظر شما آیا سینمای کودک و نوجوان ایران در جایگاه واقعی خود قرار دارد؟
قطعا در جایگاه واقعی خودش نیست. در همان سالهایی که من از آنها حرف زدم، اوج سینمای کودک و نوجوان و فیلمهای ساخته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که بودجه ساخت این فیلمها را کانون تأمین میکرد و غیر از کانون جای دیگری برای سرمایهگذاری در زمینه سینمای کودک نبود. الان در سینمای کودک ما این اتفاق نمیافتد. مراکز و نهادهایی هستند که فقط درصدی از بار مالی ساخت فیلم را به دوش میکشند و در این شرایط، سینمای کودک بلاتکلیف است که چه فیلمی بسازد، آیا فیلم هنری بسازد، یا تجربی و یا تجاری؟ همه چیز در یک چهارراه چه کنم قرار گرفته و بلااثر است و همین باعث میشود که اثرگذاری سینمای کودک مثل آن دورانی که درباره آن صحبت کردم، نباشد. با این حال میتوان گفت که سینمای کودک و نوجوان ایران در پروسه رشد خودش هنوز جان دار و تأثیرگذار است.